رقص دختران این بار جلوی روحانی در بوشهر!
استقبال از روحانی با رقص دختران
دقایقی قبل از سخنرانی امروز روحانی در بوشهر دختران رقصیدن
رقصیدن به اینکه دلار گرون شد
رقصیدن به اینکه پول ایرانی بی ارزش شد
رقصیدن به اینکه سکه طلا گران شد
رقصیدن به اینکه گوشت گران شد
رقصیدن به اینکه زندگی سخت شد
رقصیدن به اینکه پراید ۵۰ میلیون شد
دقایقی قبل از سخنرانی امروز روحانی در بوشهر دختران رقصیدن
رقصیدن به اینکه دلار گرون شد
رقصیدن به اینکه پول ایرانی بی ارزش شد
رقصیدن به اینکه سکه طلا گران شد
رقصیدن به اینکه گوشت گران شد
رقصیدن به اینکه زندگی سخت شد
رقصیدن به اینکه پراید ۵۰ میلیون شد
ارسال نظر
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
و هم تاسف خوردن برای آقای روحانی به دلیل مناظره رقص های دختران و درعین حال تذکر ندادن به آن ها
امیدوارم در این انتخابات فردی رییس جمهور این مملکت بشود که با ایمان، عالم، دانا و همچنین مطیع دستور خداوند باشد.
هزاران بار تاسف برای چنین افراد
واگزارشان می کنم به خدا
برای دختران بوشهری متاسفم که ارزش خودشون رو پایین آوردن...
برای دختران بوشهری متاسفم که ارزش خودشون رو پایین آوردن...
برای دختران بوشهری متاسفم که ارزش خودشون رو پایین آوردن...
ملت ایران را با چه نجات دهید ؟ با کار فرهنگی و به اصطلاح امر به معروف و نهی از منکر یا با گشت ارشاد و شلاق و داغ و درفش و زندان که نشان داده است تاکنون چندان اثرگذار نبوده است .
همین چند وقت پیش در تهران پلیس می خواست دو زن بی حجاب را دستگیر کرده و سوار ون کند و ببرد که مردم با آنها درگیر شدند و اجازه چنین کاری به پلیس ندادند و در خودرو ون را نیز کندند . و با این کار تو دهنی بزرگی به شما داعشی مسلکان و زورگويان پیاده کردن احکام دین در جامعه با زور شلاق و پلیس زدند .
بنابراین کاری نکنید که پس از برافتادن جمهوری اسلامی اگر به جای یک نظام دموکراتیک و معتقد به حقوق بشر و آزادی احیانا یک نظام سکولار استبدادی که کوچکترین اعتقادی به دموکراسی و حقوق بشر و آزادی و این گونه مفاهیم نداشت روی کار آمد به تلافی سخت گیری ها و اقدامات جمهوری اسلامی در برخورد با سبک های گوناگون فرهنگی و به کارگیری زور و اجبار در این زمینه سکولار های و لائیک های مستبد در این نظام استبدادی قصد انتقام گیری و مقابله به مثل کنند .که در این صورت به مانند دوره رضاشاه با اقدامات و تصویب قوانین ضد دینی مثل ممنوعیت حجاب و روضه خوانی و ... دمار از روزگار شما مذهبیان در می آورند و پدرتان را می سوزانند و خواستید هم در اعتراض به این اقدانات ضد دینی و محدود کننده جیک بزنید نفستان را قطع می کنند و با باتوم و شلاق جوابتان را می دهند .
تو اصلا برایت مهم نیست که مردم هدایت بشوند یا نشوند.
تنها چیزی که برای تو مهم است این است نگذاری حکم خدا اجرا شود.
پس عمد داری که نفهمی.
شیطان پرست و سلطنت طلب و حامی رضاخان در عین حال مدعی دموکراسی و لیبرالیسم می شود دیوانه ای هار مثل تو.
والا
بارها برای همین تو توضیح کامل دادم که شعار اینکه برخورد جواب نمی دهد دروغ محض است و در واقع فرهنگسازی و تمدن سازی جز با ایجاد نظام تشویق و تنبیه ممکن نیست.
به تو توضیح دادم که چگونه دهها سال اجبار انورخوجه توانست دین در آلبانی- جایی که الان داری از آن کامنت می کذاری- را ریشه کن کند.
و توضیح دادم که چگونه هفتاد سال اجبار در شوروی باعث شد مردم آذربایجان شوروی به یکی از لاییک ترین کشورهای اسلامی تبدیل شوند.
و توضیح دادم که دیکتاتوری و اجبارهشصت ساله بورقیبه و بن علی چطور توانست از تونس یک کشور لاییک درست کند که حتی الان با وود آنهمه تبلیغات و کار فرهنگی مسلمانها اعم از وهابی و غیر وهابی هنوز جمعیت غالب آن سکولار باقی مانده است.
و توضیح دادم که عملکرد شش ساله اجبار رضاخان در کشف حجاب هم هر چند خیلی طولانی نشد اما همان هم به اندازه بی سابقه ای در تضعیف حجاب در ایران موثر بود.
و توضیح دادم که اروپاییان چطور با جریمه های نجومی و برخوردهای پلیسی بسیار سختگیرانه در طی دهها سال توانستند رانندگی سالم را به فرهنگ و عادت تبدیل کنند.
و توضیح دادم که خودمان چطور توانستیم با زور مردم را وادار به پرداخت بیمه شخص ثالث و بستن کمربند ایمنی بکنیم در حالی که دو دهه تبلیغ برای آن جواب نداده بود.
اما اینها برای تو اصلا مهم نیست.
آنچه برای تو مهم است این است که هر اجباری هر قدر احمقانه باشد تا وقتی که سکولار و اختراع بشر باشد اشکالی ندارد!
و هیچ نیازی نیست که بگویید که مردم خودشان باید به خوب بودن قوانین پی ببرند و بعدا اگر دلشان خواست اجرا کنند!
و به تو ضیح دادم که حتی فرضا همه مردم قلبا بفهمند که یک قانون خوب است دلیلی برای اجرا کردنش توسط مردم نیست.
کما اینکه همه می دانند بیمه و کمربند و کلاه کاسکت به نفع خودشان است اما تا زور پلیس نباشد اجرا نمی کنند.
کما اینکه هیچ کس بیش ازیک معتاد و الکلی از مضرات کراک و الکل خبر ندارد اما لذت زودگذر را بر عقل خود ترجیح می دهد.
کما اینکه هیچ زنی نیست که نفهمد یک روسری دو گرمی بسیار ساده تر و در عین حال ایمنتر و ارزانتر است برایش تا ساعتها آرایش و پوشیدن لباسهای تنگ و بدن نما اما لذت دلبری را غریزه ذاتی زن است بر پیروی از عقل ترجیح می دهد.
و اصلا دلیل و فلسفه تنظیم قانون در همه جای دنیا همین است.
هنجارهایی که به نفع مردم است اما اضر به اجرای اختیاری آن نیستند را باید اجباری نمود.
و اینکه فلان جنده های خیابانی را که می خواستند دستگیر کنند اما مردم نگذاشتند دو وجه دارد:
اول اینکه خودت خوب می دانی که دو زن بی حجاب هیچ گاه تنها نیستند. به صورت تیمی کار می کنند. همیشه چند نفر از دوست پسرها و مشتریهایشان را همراه دارند و همیشه هم یک فیلمبردار پا به پای آنها آماده است که فیلم بگیرد. اینها بهایی هستند و ماموریت رسمی برای اینکار از بیت العدل دارند و اعترافاتشان هم موجود است.*
راه حل منطقی دستگیری این افراد در خیابان نیست. اینها باید بعد از کار اطلاعاتی با یورش شبانه به خانه های تیمی بهاییان دستگیر و در جا اعدام شوند. که البته از وزیر اطلاعات فاسد و جاسوسی مثل وزیر فعلی چنین انتظاری نیست.
دوم: همان کامنتی است که در مورد حرامزادگی نوشتم. مال حرام که آمد و مردم حرامزاده هایی شدند به ظاهر حلال زاده نتیجه می شود همین.
یعنی به جای آنکه غیرت بورزند که چرا ناموس مملکت خودنمایی می کند تازه می گویند بگذار خودش را نشان دهد ما لذت ببریم!
و اینکه تهدید کردی خواهید آمد و فلان و بهمان خواهید کرد!
اولا تو حقیر تر و کوچکتر از آن هستی که ما را تهدید کنی.
تو و همه اربابانت و تمام دنیایتان جمع شدید اسد را را از سوریه بیرون کنید و دیدید که چطور ما سوریه را از معده شما بیرون کشیدیم.
حالا می خواهی ایران را بگیری؟
خوب پس اقلا آماده باش برای دادن تلفاتی بسیار بیشتر از آنچه در سوریه دادید. با دو تا ندا آقاسلطان و فیلم بازی کردن دیگر کارتان راه نمی افتد!
ثانیا: ما آماده ایم برای شهادت و اتفاقا خوب می دانیم اگر شیطانهایی مانند تو بر ایران مسلط شوند قرار است چه بلایی سر آثار اسلام در این کشور بیاورند.
پس تا آخرین نفس در مقابل شما خواهیم ایستاد.
این شما هستید که باید توضیح دهید به عنوان انسانهایی رفاه طلب و شهوت پرست که اساسا به زندگی بعد از مرگ اعتقادی ندارید قرار است به کدام امید آسایشتان را فداکنید و با ما بجنگید و کشته شوید؟
ثالثا: آن اسلامی که قرار باشد باسته باشد به دسته آفتابه و گوشه ای برای خودش نمازی بخواند و پای روضه ای گریه کند و کاری به کار جامعه اش نداشته باشد اسلام نیست. اگر این یاوه ها را اسلام می دانستیم و معتقد بودیم هدف از آنهمه شهادتها و مبارزه ها و زندانها در تاریخ موحدان بشر برای اینکه در مستراح با آفتابه دوبار آب بریزی یا یکبار، اصلا انقلاب نمی کردیم!
آن اسلام همان بهتر که از بین برود.
ما رسما به شما و سایر حرامزادگان ساکن آلبانی که به قول اشپیگل مشغول یادگیری در آوردن چشم از کاسه و بریدن گلو هستند، اعلام می کنیم
این گوی و این میدان.
اتفاقا ما بی صبرانه منتظریم که شما بهانه کافی به دست ما بدهید تا ما دوباره مثل دهه شصت چنان کشتاری از اقشار بی دین و سکولار ایرانی راه بیندازیم که همه با هم از ایران فرار کنند و ایران از لوث وجودشان تطهیر شود.
---------------
*اما نظام ترسو از ترس اتحادیه اروپا و برخوردهای حقوق بشری و متهم شدن به خشونت علیه بهاییان جرات پخش آن را ندارد!
و من هم ابدا نگفتم که ممکن است بدون توبه و جبران مظالم و دفع حق الناس خدا امثال روحانی را ببخشد.
مساله این است که به هیچ کس نباید گفت حالا که تو جهنمی هستی برو بیشتر گناه کن و دیگر آب از سرت گذشته.
همین.
اما به هیچ کس، حتی شمر هم باشد نگویید که تو که جهنمی هستی برو هر کاری می خواهی بکن!
در زمینه یأس از رحمت الهی من فقط به ذکر یک روایت اکتفا می کنم. این روایت در عیون اخبارالرضا(علیه السلام) و در مورد فردی به نام حُمَیدبن قحطبه است که در اثر یأس از رحمت الهی، از ارتکاب هیچ گناه و معصیتی دریغ نمی کرد.
عبد الله بزاز نیشابوری، نقل می کند که بین من و حميد بن قحطبه طوسى معاملهاى در جريان بود، يك روز از نيشابور به طوس سفر كردم، چون حميدبن قحطبه از ورود من باخبر گرديد همان وقت مرا به حضور خود طلبيد، ظهر ماه رمضان بود وارد بر ايشان شدم، ديدم در خانه نشسته بر او اسلام كردم، آب آوردند دستهايم را شستم، سفره را پهن كردند غذاى مخصوص آوردند من فراموش كردم كه ماه رمضان است و روزه ام، دست به طرف غذا دراز نمودم وقتى كه متذكر شدم از خوردن طعام امساك كردم.
حميد به من گفت: چرا غذا نمىخورى؟ گفتم: اى امير ماه روزه است من سالم هستم و روزه گرفته ام شايد امير عذرى دارند كه موجب افطار روزه مىباشد، آن ملعون گفت: هيچ علتى ندارد و تنم سالم است و عذرى ندارم، پس از اين جمله اشك از چشمانش سرازير گرديد و بعد از خوردن طعام سوال كردم كه چه شده؟ گفت: علت اين است موقعى كه هارون در طوس بود به دنبال من فرستاد و احضارم كرد موقعى كه بر او داخل شدم ديدم جلوش شمعى روشن است، شمشير برهنه در پيش خود گذاشته و خادمى پيش او ايستاده است، چون مرا ديد سرش را بلند كرد و گفت اطاعت تو از پيشواى مسلمين تا چه حدى و چه اندازه است؟ گفتم با مال و جان حاضرم از تو فرمانبردارى نمايم، هارون سرش را پايين انداخت، اجازه مرخصى داد، هنوز در منزل مشغول استراحت نشده بودم که دوباره کسی را به سراغم فرستاد، گفت: امير تو را مىخواهد، اين دفعه خوف و ترس بر من غلبه كرد و كلمه استرجاع را به زبان جارى ساختم: انا لله و انا اليه راجعون و با خود گفتم: مرتبه اول مرا براى قتل طلبيده بود چون مرا ديد حيا كرد و خجالت كشيد.
اين دفعه يقينا دستور اعدام مرا خواهد داد، وقتى كه در حضورش رسيدم او را باز در همان حالت اول مشاهده كردم و چون به من متوجه شد، سرش را بلند كرد و باز گفت: اطاعت تو از خليفه رسول الله و نماينده پيغمبر خدا تا چه مقدار است؟ گفتم: با جان و مال و عيال و زن و بچه در اين حال تبسمى كرد و سرش را به زير انداخت و به من اجازه مرخصى داد وقتى كه وارد منزل دشم، توقف نكرده باز قاصدى آمد و گفت: امير تو را به حضور خوانده و او مرا پيش هارون برد، پس از ورود كلام سابق خود را تكرار كرد، اين دفعه گفتم: حاضرم با جان و مال و عيال و دين اطاعت فرمان تو مىبرم.
هارون چون اين حرف را از من شنيد، خنديد و به من گفت: اين شمشير را بردار و اين خادم هرچه به تو دستور داد اطاعت كنيد.
پس خادم شمشير را برداشت و به دست من داد و مرا به خانه اى وارد كرد در آن خانه بسته بود آن را باز كرد، آنگاه ديدم در وسط حياط چاهى است و سه حجره در اطراف آن وجود دارد و درهاى آنها نيز قفل است، خادم درب يك حجره را گشود، ديدم كه بيست نفر كه گيسوان بلند دارند و آن زلف بلند علامت و نشانه سيادت در آن زمان بود و عده سالخورده و سفيد موى و جمعى در سن ميانسال و جمعى جوان و نورسيده بودند و همگى از فرزندان فاطمه زهرا و على عليهما السلام بودند، خادم روى كرد، به من گفت: اميرالمومنين هارون تو را مامور كرده اينها را به قتل برسانى.
خادم آنها را يكى پس از ديگرى بيرون مىآورد و من گردن آنها را مىزدم، تا اينكه نفر آخرى را پيش كشيد، او را نيز كشتم و خادم نعشهاى آنها را به همان چاه انداخت.
سپس در حجره دومى را باز كرد. در آنجا نيز بيست نفر از فرزندان بچههاى على (عليه السلام) و زهرا عليها السلام كه با زنجير بسته بودند خادم يكى پس از ديگرى را جلو مىآورد و من گردن مىزدم و به آن چاه مىانداختم تا نفر آخرى هم به قتل رسانيدم. سرانجام در حجره سوم را هم گشود باز مثل اولى و دومى ديدم بيست نفر سيد از فرزندان فاطمه و على عليهما السلام زندانى هستند.
خادم گفت: پيشواى مسلمين به تو دستور داده اينها را هم گردن بزنى همه آنها را كشتم و جسدشان را توى چاه انداخت، نوزده نفر آنها را گردن زدم، فقط يك پير مرد مانده بود، مانند ديگران گيسوانى داشت، خادم او را پيش كشيد او رو به من كرد و گفت: اى بدبخت چه عذر و بهانه حجت دارى در روز قيامت در حالى كه شصت نفر از فرزندان رسول الله صلىالله عليه و آله كشته اى؟
حميد مىگويد: سخنان آن سيد پير مرد بر من اثر كرد و لرزه بر اندامم افتاد، چون خادم اين حالت را در من ديد با حالت غضب به من نگاه كرد و كلمات درشت بر زبان خود جارى كرد لاجرم او را هم گردن زدم و به آن چاه انداختم، با اين همه كار نادرست نماز و روزه چه اثرى بر من دارد در حالتى كه شصت نفر از اولاد حضرت فاطمه عليها السلام و امير المومنين عليه السلام را به قتل رسانيدم بدون ترديد در عذاب دردناك الهى هستم و در آتش دوزخ جاویدان خواهم بود.
مروی است که پس از ورود حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام به خراسان، عبدالله بن بزار داستان حمیدبن قحطبه و یأس وی از رحمت الهی را خدمت آن حضرت نقل نمود، حضرت فرمود وای براو؛ آن یأسی که حمید از رحمت الهی داشت، گناهش از قتل آن شصت نفر علوی بیشتر است.
پس گفتن اینکه " تو که اب از سرت گذشته و جهنمت تکمیله.." حرف شیطان است.
تازه بگذریم که خیلی ها اصلا نیت نمی کنند مهریه و نفقه را بدهند! برای همین با مهریه های آنچنانی و غیر واقعی عقد می کنند.
بعد بچه های این خانواده چه خواهند شد؟
از نظر حقوقی و رسمی حلال زاده اند اما در حقیقت می شوند همین که شما گفتید.
ببخشید که نشانش نداده اند
به به! ببه به به!!!!!!
مرگ بر شیخ حسن روحانی ساواکی زمان شاه جاسوس اینگلیس واسرائیل یکی نیست ازاین آغای شیخ حسن روحانی که دخترش دراینگلیس چکارمیکنه ؟ یکی میگه چکارکه نمیکنه
اخه خودشیخ روحانی وقتی لذّت میبره از رقیصیدن دختران بیگناه .ازاون طرف مردم اینگلیس ازمعاشرت با دختر ایشان لذّت میبرند .وآقای شیخ روحانی کم کم دارفامیل میشه
بامردم بی بندبار اینگلیس.درواقع با این رفتارش قصد نابودی فرهنگ اسلامی مارا دار دعا کنیم این شیخ روحانی حالا نمیره که لقب شهید بهش میدند ویک پیراهن عثمانی هم
برای مادرست میکنند.
نه شما می خواهید لابد اسلام را در نظام جمهوری اسلامی با کهریزک ها و کشتن و شکنجه روح الامینی ها و سایر جوانان معترض و دزدی ها و اختلاس ها و تجاوز قاری قرآنی به بچه ها و سرکوب کارگران و منتقدین حاکمیت حتی از همان طیف ارزشی و خودی هايتان مثل دانشجویان جنبش عدالتخواهانه به خاطر افشاگری بعضی مفاسد اقتصادی که جلیلی در تلویزیون هم به آن اشاره کرد صادر کنید ؟!
حکم شرعی و قانونی این افراد صرفا شلیک مستقیم گلوله بود در همان حین که در حال حمله به مرکز بسیج بودند.
دیگر کهریزکی هم پیش نمی آمد.
---------
* البته همه ما خوب می دانیم که کهریزک بهانه بود. مرتضوی داشت تاوان آن فیلم تاریخی را در مورد خاندان شیطان پرست لاریجانی می داد.
همین حسن روحانی. و یا همان مهاجرانی و خاتمی.
همان کسانی که بهانه آزادی درهای جهنم را به روی این ملت باز کرده و یک نسل به سوی آن هل دادند.
مگر یک فرد الکلی یا سیگاری یا هروئیسنی و شیشه ای نمی داند این چیزها بد هستند؟
آیا باید برایش استدلال کنی که آقا کراک بد است؟
خودش بهتر از تو می داند کراک بد است.
اما می کشد.
چرا؟
چون لزوما علم داشتن مساوی عقل داشتن نیست.
خیلی چیزها هست که می دانیم بد ست اما انجام می دهیم چون برایمان لذت دارد.
این رقاصه هم می داند کاری که انجام می دهد جلف و زشت است و یا بی حجابی چه خطری برای خودش و جامعه دارد.
اما اصرار می کند.
چون حس تحریک دیده شدن و دلبری -که وجود زن هم ذاتا هست- لذتی برایش دارد که ما نمی فهمیم.
برای همین اسلام اصرار دارد دختر را در ابتدای بلوغ شوهر دهید نا این غریزه را در مقابل شوهر بروز دهد
نه نامحرمان.
افتضاحه
به نظرم اصلاحطلبا همین طورین دی
طرفداراشون هم که برا همینا رأی دادند
حالا هم خوشحال
خدا رحم کنه دو سال دیگه مونده
چه بسا همان یارو هم امیدوار بوده کلا کسی جز بادمجانهای دورش توجهی نکند چه می گوید!!!
اینکه خودت را یکی از مخاطبان حرامزادگی می دانی لابد دلیل دارد.
والا آدم سالم و غیرتمند که خودش را مخاطب این حرفها نمی داند!
رائفی پور به دروغ می گوید جامعه ایران حرام زاده خیلی کم دارد.
اتفاقا مشکل جامعه همین است
.
فقط یک حرامزاده ممکن است نفهمد که اختلاس ودزدی جبران دارد اما بی عفت شدن و بی غیرت شدن یک نسل دیگر راه جبران ندارد.
فقط یک حرامزاده می تواند بگوید بی خیال این چیزها مهم نیست.
چرا می گویم حرام زاده؟
آیا تهمت نیست؟
خیر.
چون حرامزادگی تنها به زنازادگی نیست.
زنازادگی تنها یک راه شنیع و علنی حرامزادگی است.
کسانی که ازدواج کردند اما با مال حرام فرزندانش هر چند اسما حلال زاده باشند اما واقعا حرامزاده اند.
کسانی که با پارتی بازی شغل به دست آوردند،
کسانی که با پول خمس نداده ازدواج کردند.
کسانی که در زمان عقد نیت دادن نفقه و مهریه را نداشتند.
اسما فرزندانشان حلال زاده اند اما واقعا در عمل و از نظر فطرت حلالزاده اند؟
خیر .
براستی چند درصد مردم ایران واقعا حلال زاده اند؟
الان...خیلی کم.
وقتی هم موج حرامزادگی جامعه ای را فرا گرفت دیگر این جامعه حساس نسبت به
این فجایع نیست.
حرامزاده می گوید مشکل اصلی جامعه رقصیدن دختران نیست!
پس مشکل اصلی جامعه چیست؟
اتفاقا اقتصاد تنها بهانه دولت برای پرت کردن حواس مومنان از فاجعه استحاله فرهنگی است.
دزدی و اختلاس را می شود جبران کرد.
اورانیم را هم می ش.د دوباره غنی کرد.
گوسفند را هم می شود دوباره تولید کرد.
اما نسل با حیا و با غیرت که از بین رفت دیگر راه جبران ندارد.
اندلس هم در اثر مشکلات اقتصادی و مالی سقوط نکرد. اتفاقا در اوج شکوفایی سقوط کرد.
فقط با همین بی حیایی ها.
حرامزاده می گوید
مگر خودتان گناه نکرده اید که تحمل گناه دیگران را ندارید؟
در حالیکه حلال زاده می فهمد که هر گناهی هر قدر هم بزرگ اما اگر
مخفیانه باشد بار اجتماعی ندارد و با توبه بخشیده می شود.
اما گناه علنی شد و علنا حرمت دستور خدا شکست و گناه کوجک شد ، بزرگترین
گناهان کبیره رخ داده است.
تازه حق الناس هم شامل آن می شود.
روزه خواری هم تا مخفیانه باشد جز همان کفاره معروف را ندارد.
اما حکم سه مرتبه روزه خواری علنی اعدام است.
تازه فرضا هیچکار ما درست نباشد.
اما آیا می شود توجیه که یک کار غلط دیگر را درست کنید؟
با منطق شما اصلا نهی از منکر جرم است جز برای معصوم!!
حرامزاده می گوید
حالا با کار دو بچه چه کار دارید!
اتفاقا با این دو بچه کار داریم. دو بچه معصومی که ابزار کیف و شهوترانی
یک مشت بزرگسال بی دین شه اند.
باید نجاتشان دهیم.
از منجلابی که سعید کنگرانی ها را در خود غلطاند.
حرامزاده می خواهد، نهی از منکر ترک شود،
حرامزاده می خواهد جامعه در کثافت بترکد.
حرامزاده می خواهد حرامزاده های دیگر سر برآورند.
وای بر کسانی که در مقابل موج حرامزادگی ساکت مانده اند.
اقتصاد صرفا بهانه ای است که حزب اللهی مشغول آن بشوند و حوایشان نباشد دارد چه فاجعه ای رخ می دهد.
فاجعه ای که بر خلاف تمام اختلاس ها و دزدی ها دیگر جبران ندارد.
پول ایرانی بی ارزش شد؟ می شود دوباره آن را با ارزش کرد.
سکه طلا گران شد؟ می شود قیمتش را پایین آورد.
گوشت گران شد؟ می شود گوسفند بیشتر پروش داد و وارد کرد.
زندگی سخت شد ؟ می شود با تدابیر عاقلانه آن را آسان کرد.
پراید ۵۰ میلیون شد؟ می شود خودروسازی را اصلاح کرد.
اختلاس بشود؟ میشود پول آن را برگرداند و پس گرفت.
غنی سازی از دست رفت؟ باز هم می شود اورانیم را غنی کرد.
همه اینها شدنی است.
حتی اگر ایران مثل سوریه هم بشود می شود جنگید و آن را پس گرفت.
اما یک چیز شدنی نیست.
وقتی عفت و حیا و غیرت از جامعه ای رفت،
دیگر نمی شود آن را برگرداند و از جایی وارد کرد.
و اینطوری اندلس سقوط کرد.
نه به خاطر اختلاس یا فساد مالی.
اتفاقا در اوج شکوفایی اثتصادی نابود شد.
فقط به کمک همین رقاصه ها.