سعید قاسمی: این اصلاحات آمریکایی که الان سر کارن تو ایران....


بتن ریزی کتب درسی
بابا اصلا زمان شاه مملکت دست شاه نبوده ، دست اشرف بوده...


+ 
54

- 
6
ارسال در 1397/8/3 ساعت 10:30 2018-10-25 10:30:17
محسن
توسط محسن


عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • درود وسلام بر احمدی نژاد عزیز دلم

  • خداوند متعال امثال حسن عباسی و سعید قاسمی را ازجمیع بلیات حفظ کند اینها تئوریسینهای متفکر وارزشی و گوهرهای ناب انقلاب هستند کثر الله امثالهم

  • در پاسخ مجدد به پاسخ دهنده مهمان مدافع احمدی نژاد
    در مورد احمدی نژاد آن چه را که باید می گفتم گفتم و نشان دادم این فرد با خصال و ویژگی های منفی اخلاقی اش مثل خودرای بودن و عدم توجه به نظرات دیگران چه هزینه های سنگینی برای نظام و کشور را در زمان تصدی دولتش سبب ساز شد. در مورد سازمان برنامه و بودجه و انحلالش آن اقدام نیز مهر تاییدی بر خودرای بودن شخص وی و عدم توجه دولتش به نظرات کارشناسان بود . و یکی از اقدامات و وعده های به جای دولت حسن روحانی احیای این سازمان بود . در مورد لاریجانی ها من کاری به آنان و درستی ادعاهای احمدی نژاد ندارم . در مورد شوی مضحک احمدی نژاد در یک شنبه سیاه مجلس که مقصر احمدی نژاد بود و متاسفانه رهبری نه فقط احمدی نژاد را که رئیس مجلس لاریجانی را هم سرزنش کرد که دفاعش دفاع تندی بود . در صورتی که لاریجانی اتفاقا در مقابل احمدی نژاد خیلی خویشتن داری کرده بود . حتی در زمان مجلس هفتم و دولت اول احمدی نژاد وی چند بار از اجرای مصوبات مجلس خودداری کرده و در کار مجلس دخالت می کرد . کار به جایی رسید که شخصی مثل حداد عادل مجبور شد موضع بگیرد و رهبری وارد عمل شده و در مورد اقدامات خودسرانه دولت احمدی نژاد تذکر داد .دیگر قضاوت در این موارد را به خوانندگان واگذار میکنم .
    در مورد این ادعاهایت که بهزاد نبوی و امثالهم از همان اول لیبرال بودند نادرست و غلط است . بعضی اشخاص به مرور زمان تغییر کرده و این تغییر بعضا تا صد و هشتاد درجه هم اتفاق می افتد .نمونه اش اکبر گنجی که می گفتند دهه اول انقلاب اکبر پونزی بوده و بر صورت زنان بی حجاب پونز فرو می کرد اما الان الهی بودن وحی و قرآن را منکر است وآن را کلام محمدی می نامد . بله این دگرگونی ها و تغییرات صد و هشتاد درجه ای در مورد اشخاص امری محال و غیر ممکن نیست .
    در مورد این ادعایت که بازرگان مجاهدین را فرزندان خود می نامید گفته مهندس بازرگان عجیب و خلاف واقع نبود . این شما هستی که اطلاعات تاریخی ات ضعیف است. بنیانگزاران سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک سازمان التقاطي مارکسیست - اسلامی قبلا عضو نهضت آزادی بوده و شاگردان فکری مرحومان بازرگان و طالقانی از سران نهضت آزادی بودند . اما چون نهضت آزادی یک جریان مذهبی لیبرال با گرایشات صرفا اصلاح طلبانه در چارچوب قانون اساسی مشروطیت بود و مثل جبهه ملی( لیبرال غیر مذهبی ) به سرنگونی کل نظام اعتقادی نداشت این جوانان انقلابی که خواستار سرنگونی رژیم شاه آن هم به روش های قهرآمیز و مبارزات مسلحانه بودند از نهضت آزادی جدا و سازمان مجاهدین خلق را بنیان گذاشتند .اما بعد از جدایی نیز پیوندهای فکری خود با نهضت آزادی را به طور کامل قطع نکردند چنان که این سازمان تفسیر قرآن مرحوم طالقانی را بهترین و انقلابی ترین تفسیرهای قرآنی می دانست . به همین دلیل بود که مرحوم بازرگان علی رغم اختلاف فکری این دو سازمان با یک دیگر مجاهدین را فرزندان خود می دانست .
    در مورد سیاست مهندس موسوی در مورد نحوه اداره کشور و عدم اختصاص بودجه به جبهه های جنگ این ها صرفا یاوه گویی ها و دروغ ها و ادعاهای بی پایه و اساس افراطیونی مثل تو و امثال توست که در توهمات خود معتقد بودند که ما می توانستیم جنگ را ادامه دهیم .موسوی دولت را با یازده میلیارد دلار بدهی تحویل دولت هاشمی داد .زمانی که شخصی مثل رضایی در برنامه های بلند پروازانه و متوهمانه خود می خواست نیروهای نظامی را در مدت پنج سال در همه ابعاد زمینی و هوایی و توپخانه گسترش دهد به نزد امام رفته و ادعای خلاف واقع می کرد و می گفت باید همه امکانات کشور به جنگ اختصاص یابد مرحوم هاشمی به امام گفت اگر همه امکانات را به جنگ اختصاص دهیم پس تکلیف شکم و نان و روغن مردم چه می شود؟ وضعیت اقتصادی و هم انسانی در سال های آخر جنگ به شدت بغرنج و وخیم بود .مرحوم هاشمی به این مطلب در مستند تلویزیونی مربوط به دفاع مقدس اشاره کردند که حتی در تهیه سوزن به مشکل برخورده بودیم و نخ های بخیه را شسته و سه چهار بار استفاده می کردیم یعنی این قدر وضع خراب بوده است . در سطح انسانی هم که مردم هم از مشکلات اقتصادی عاصی شده بودند و هم دیگر کسی چندان برای اعزام به جبهه ثبت نام نمی کرد و جبهه ها در مورد نیروی انسانی دچار مشکل بودند . چنان چه فیلم هایش موجود است و طرف رزمنده به بهانه محرم می گوید که می خواهد به تهران برود و وقتی خبرنگار به او میگوید پس جبهه ها چی ؟ پاسخ می دهد مگر کم در جبهه بودیم ؟ در نتیجه بعد از این مشکلات فراوان اقتصادی و کمبود نیروی انسانی در جبهه ها و پس از دیدار و ملاقات امام با هیئتی از مسئولان دولتی و حتی نظامی آنها به امام می گویند که با توجه به این شرایط نمی توان جنگ را ادامه داد. در نهایت بعد از سرنگوني هواپیمای جمهوری اسلامی توسط ناو آمریکایی که هشداری به جمهوری اسلامی بود و جمع بندی سایر شرایط امام خمینی مجبور می شود قطعنامه 598 سازمان ملل را بپذیرد و اعلام کند که آن را به عنوان جام زهر می نوشد .
    بنابراین اتفاقا دولت ميرحسين موسوی یک دولت کارآمد و مدبر بود که توانست علی رغم این مشکلات اقتصادی کشور را تا حد قابل توجهی به نحو خوب و منظمی اداره کند و با بدهی نه چندان زیاد یازده میلیارد دلاری تحویل دولت مرحوم هاشمی دهد . اگر ایشان بعد از سال 88 رای می آوردند و رئیس جمهور می شدند قطعا در مقابل تحریم های کمرشکن جهانی به رهبری آمریکا به خصوص تحریم های نفتی که در آمد کشور را پایین آورده بهتر می توانستند کشور و به خصوص اقتصاد را مثل زمان جنگ اداره کنند اما متاسفانه چنین نشد و اکثریت به همان احمدی نژاد رای دادند .

  • در پاسخ به مهمان ضد لیبرال ها و طرفدار احمدی نژاد
    مرد حسابی چرا پرت و پلا می گویی و تاریخ را تحریف می کنی . دولت اصول گرای احمدی نژاد بنا به اعتراف تعداد زیادی از خود اصولگرایان بدترین و ناکارآمد ترین دولت بعد از انقلاب بود . دلیل آن هم تنها بی عرضگی و بی کفایتی دولتمردان آن نبود بلکه خصال و ویژگی های رئیس این دولت یعنی شخص احمدی نژاد بود . ویژگی هایی چون قانون گریزی ، خودخواهی و خودرای بودن ، غرور ،خویشاوند سالاری و عدم توجه به مشورت با بزرگان و ... بود . هیچ دولتی بنا به گفته مطهری در مناظره اش با کوچک زاده در تلویزیون به اندازه این دولت قانون گریز نبود . یاوه گفتی که این دولت اختیار بودجه نویسی را نیز نداشت که این هم از آن ادعاهای مهمل و یاوه ات بود . این دولت برنامه سازمان و بودجه را که کار مهم مشاوره به دولت در بودجه را بر عهده داشت منحل و نابود کرد .
    تعدادی از وزرای مستقل دولت احمدی نژاد که نمی توانستند صرفا بله قربان گوی او و سیاست های غلطش باشند مثل خانم دستجردی وزیر بهداشت توسط شخص احمدی نژاد عزل و خانه نشین شدند . این صفات و ویژگی های منفی را کجا روسای جمهور سابق ولو فتنه گران یعنی موسوی و خاتمی داشتند ؟ اخیرا هم که شکر خدا رفتارهای یک جانبه و خود رای احمدی نژاد را همه دیدند تا آن جا که عده ای از طرفداران سابق احمدی نژاد و سایت های اصولگرا نیز از وی و رفتارهای خودسرانه اش ابراز برائت کردند کارهایی از قبیل نامزد شدن در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 علی رغم نهی صریح رهبری ، نوشتن نامه به رهبری و در خواست عزل رئیس قوه قضاییه و انحلال مجلس و برگزاری انتخابات زودرس نمونه ای از این رفتارهای خلاف قانون و خودسرانه وی بود . هرچند که بعضی مواضعش مثل انتقاد از سرکوب و دستگیری منتقدین نظام در قضیه مشایی و جوانفکر مورد تایید این جانب بوده و من در کلیپ مربوط به احمدی نژاد از آن دفاع کردم .
    خدا را شکر که این ها را حتی طرفداران احمدی نژاد دیدند و خود شخص رهبری هم دید و فهمید که چه قدر بی خود و بی جهت از مقام ولایت در توجیه و تطهیر عملکرد این دولت و شخص احمدی نژاد دفاع کرده و مایه گذاشته و مار در آستین پرورش می داده است و رئیس دولتی که معظم له نظراتش را نزدیک ترین نظر به شخص آن می دانست چه قدر از او و منویاتش حتی بیشتر از سران فتنه در حال فاصله گرفتن است .
    در مورد دولت رجایی و موسوی نیز در دهه شصت مهمل و یاوه گفتی .
    حامیان لیبرالیسم در دهه 60 نهضت آزادی بود که در دولت موقت و مجلس اول تا حدی فعال بودند با کنار گذاشتن آن ها لیبرال ها نیز موقتا تا دهه هفتاد حذف شدند . در مقابل راست سنتی یا محافظه کار که اکنون جریان اصولگرا نامیده می شود بهزاد نبوی و موسوی و جریان موسوم به چپ سنتی قرار داشتند که گرایش های سوسیالیستی و انقلابی به مراتب بیشتر از راست ها ی محافظه کار داشتند . اتفاقا شعار آنان شعار عدالت و مبارزه با استکبار بود و حتی راست ها را متهم به سستی در این زمینه می کردند .
    از دهه هفتاد به بعد بود که جریان راست مدرن یا کارگزاران سازندگی با گرایش های لیبرالی به خصوص در عرصه اقتصاد و تا حدی فرهنگی در دولت هاشمی شکل گرفت . جریان موسوم به چپ سنتی هم اگر چه در اقتصاد هنوز گرایش های سوسیالیستی را حفظ کرده بود اما بعد از اعمال نظارت استصوابي و رد صلاحیت گسترده سیاسی و و غیر قانونی نامزدهای انتخاباتی در جریان مجلس چهارم از جمله چهل تن از نمایندگان مجلس سوم را که چهره های انقلابی هم چون خوئینی ها ،خلخالی و بهزاد نبوی را شامل شد از یک سو و از سوی دیگر فروپاشی شوروی و بلوک شرق در زمینه های فکری و فرهنگی به شدت دچار دگرگونی و استحاله شدند و به لیبرالیسم گرایش یافتند . بسیاری از این چپ ها برخلاف دهه شصت و در تغییری فکری خواستار دموکراسی و حقوق بشر و آزادی های سیاسی و فکری شدند و پرچم آزادی را به دست گرفتند . در نهایت در جریان انتخابات سال 76 جریان راست مدرن یعنی کارگزاران سازندگی با جریان چپ سنتی ائتلاف کرده و از خاتمی با شعار آزادی حمایت کردند و با پیروزی او و جنبش دوم خرداد جریان چپ مدرن یا همان جریان اصلاح طلب را تشکیل دادند .
    در مورد موسوی هم یاوه گفتی و دولت او بهترین دولت بعد از انقلاب محسوب میشود چرا که کشور را در بحبوحه جنگ ایران و عراق و با نفت حتی در زمانی بشکه ای شش دلار به بهترین نحو اداره کرد .


  • اولا البته که اصولگرایان احمدی نژاد را ناکارآمد می دانستند و از روز اول با او چپ افتادند. به قول صریح حداد عادل اصولا گروه خون ما با احمدی نژاد سازگار نبود! کاندیدای اصولگرایان در سال 84 لاریجانی بودند. احمدی نژاد بازی را به هم زد. آخر بیچاره ها برای تعیین وزارتخانه ها و مناصب ساعتها و روزها نقشه کشیده بودند!

    ثانیا باز هم البنه که باید کثافتی مانند علی مطهری - که قانون را در منفعت خودش و خانواده اش تعریف می کند- احمدی نژاد را قانون گریز بداند! آن هم مجلسهایی که علنا در آنها می گفتند قانونهایی بنویسید تا دولت نتواند اجرا کند و از پا در بیاید! تا جایی که احمدی نژاد مجبور بود برای یک کار ضروری مثل واردات بنزین یا گندم در همان چهار سال اولش از رهبری اجازه بگیرد!

    ثالثا: این هم از رذالت بی نهایت تو است که دیدی که طوری مجلس حاضر به تصویب بودجه های احمدی نژاد نبود اما باز هم خودت را به کوری می زنی. بودجه نویسی وظیفه دولت است نه سازمان برنامه و بودجه. من دارم می گویم مگر ملس قرار است فقط بودجه ای که از این سازمان در می آید را تصویب کند؟ کدام قانون چنین یاوه ای گفته؟
    اتفاقا تو باید جواب دهی که چرا از یک سازمان بشدت غیر شفاف و سیاه که هفتاد سال است محلی برای لابی و بده و بستان های پشت پرده است دفاع می کنی. کدام کشور دنیا از همان لیبرالهای مورد علاقه خودت تا کمونیستها چنین سازمانی دارد؟ سازمانهای برنامه نویسی در تمام دنیا صرفا کار مشورتی انجام می دهند و کاملا هم شفاف هستند.

    رابعا: در رذالت آن وزرای مستعفی همین بس که تا وقتی سر کار بودند حاضر نبودند در اعتراض به دولت فاسد و منحرف احمدی نژاد استعفا دهند اما همینکه برکنار می شدند تبدیل به افشاگر فساد می شدند! عین کاری که الان آخوندی و ربیعی دارند با روحانی می کنند!!

    خامسا: تاریخ ثبت خواهد کرد که همه آنچه احمدی نژاد در مورد لاریجانی ها به رهبری هشدار داد درست بود. حالا اینکه رهبری مصلحت اندیشی کرد و حساب مخالفت بسوره آقای آملی را کرد قصه دیگری است. اما تمام مندرجات آن نامه و افشاگری احمدی نژاد علیه فاضل درست بود و اگر شما ذره ای شرف داشتید و ذره ای در ادعای شفافیت خود صداقت داشتید باید از احمدی نژاد حمایت می کردید.

    سادسا: قباد پادشاه ساسانی هم در ابتدا از مزدک حمایت کرد. چون فکر می کرد با توجه به پشتوانه مردمی مزدک می تواند قدرت خود را بر موبدان و اشراف افزایش دهد. اما موبدان او را از کار برکنار کردند و برادرش جاماسب را به پادشاهی رساندند. قباد بعد از یکسال توانست مجددا رضایت موبدان را لب کند و خود بر تخت بنشیند اما اینبار تنها از مزدک حمایت نکرد که دست ولی عهدش انوشیروان را بازگذاشت برای قتل عام مزدکیان و او هم هفتاد هزار نفر مزدکی را به قتل رساند.
    حمایت از احمدی نژاد برای رهبری خیلی گران تمام شد. از سال 88 به بعد رهبری فهمید که مجموعه اشرافیت نظام احمدی نژاد را تحمل نمی کند و ادامه حمایت از او ممکن است برای خود رهبری هم گران تمام شود. تنها کاری که رهبری به رسم دوستی و دلسوزی برای احمدی نژاد انجام داد پادرمیانی جلوگیری از دستگیری و اعدام او بود. کاری که به محض فوت رهبری اتفاق خواهد افتاد. اتفاقا در ماجرای یکشنبه سیاه هم اگر رهبری علیه احمدی نژاد موضع نمی گرفت لاریجانی ها برنامه قطعی برکناری احمدی نژاد را داشتند. دستور آمریکا و روسیه و اتفاق نظر آنها بر حذف احمدی نژاذ بود و هست.

    سابعا: اتفاقا به همین دلیل بود که امام خمینی برخیها را چپ های آمریکایی می نامید و البته خیلی ها منظورش را نمی فهمیدند. چگونه بود که همان حضرات به ظاهر سوسیالیست دوستان نزدیک ماهدین خلق بودند. همان مجاهدین خلقی که بازرگان آنها را فرزندان عزیز خود می نامید؟
    خیال کرده ای امثال بهزاد نبوی روز اول سوسیالیست بودند و بعد از نابودی شوروی ناگهان لیبرال شدند؟ اگر اینطوری بود که باید همه اححزاب چپ دیگر دنیا هم مثال همین ها ناگهان لیبرال و پرچمدار آزادی می شدند!! اینها از اول لیبرال بودند و فقط داشتند نقش بازی می کردند.
    اتفاقا همیشه هم بلد بودند که امثال شما را بفریبند و سوارتان شوند. منظورم قشر دانشجو است. یک روز به بهانه پیروی از خ امام و روزی دقیقا بر عکس.
    این افراد مانند کاهی روی موج آب هستند. با امواج بالا و پایین می روند اما همیشه سر جای خود می مانند.
    حکایت این حضرات حکایت قاتلان عثمان است. همانها که مردم را علیه عثمان شوراندند فردا خونخواه او شدند و همانها که افراطیون دهه شضت بودند فردا شدند مبارزان راه آزادی!
    اما فرقی ندارد. با گرایش چپ سوسیالیست یا لیبرال کاپیتالیست مهم این است که این افراد همواره در راس قدرت اجرایی کشور ماندند. شما هم به هر سازی آنها زدند رقصیدید. و تنها ایی که سلطه حضرات قطع شد یعنی دولت احمدی نژاد بود که جیغ بنفش کشیدید. به قول ملک اشعرای بهار
    تا خرند این قوم رندان خر سواری می کنند
    وین خران در زیر ایشان آه و زاری می کنند!


    ثامثا» دولتی که در اوج جنگ از دادن بودجه حداقلی لازم برای جبهه ها خودداری می کند و بعد افتخار می کند که سیزده میلیارد دلاربرای دولت مع کرده است قطعا همکار صدام بوده است. آن هم در شرایطی که جبهه ها محتاج تنها نیم میلیارد دلار بودند. همان دولتی که برای کوچکتری امور وزارتخانه درست کرد.
    آری. موسوی یک فراماسونر است. دقیقا همان روزی که آیت وعده داد اسناد عضویت موسوی در فراماسونری را در مجلس اعلام می کند ترور شد. آن اسناد هم سرقت شد و هرگز یافت نشد.
    راستی شما که موسوی را بهترین دولت می دانید پس چه مشکلی با الگوی او او که همان کره شمالی بود دارید؟
    خودتان از این همه تناقض دیوانه نمی شوید؟ با ادعای لیبرالیسم دولت چپ افراطی موسوی را بهترین نامیدن فقط نشانه دیگری بر حقیقت توخالی شما است.

  • در پاسخ به مهمان با تاریخ10/26 به ساعت 20:26
    به موارد صحیح و قابل تاملی اشاره کردید . اما در مورد این ادعای آقایان که می خواهند ناکارآمدی های این نظام را بر گردن لیبرال ها و صرفا قوه مجریه بیاندازند من پیش از این گفتم که این حنا در حال رنگ باختن است و تا ابد نمی توان مردم را از این طریق به بازی داد .
    اولا نظام فقط از قوه مجریه تشکیل نشده است و سایر قوا ی مقننه و قضاییه و نهادهای زیر نظر رهبری برگ چغندر نیستند و آنها نیز جز این نظام محسوب می شوند .
    ثانیا : آن طور که ما دیدیم و فهمیدیم گویا این مسئولان در راس کار چه لیبرال چه ارزشی و انقلابی خودشان نیز نمی دانند برای اداره صحیح کشور چه کار باید کنند و در کل فاقد برنامه منسجم و طرح و راهی برای اداره صحیح کشور هستند که البته در این بین مسولان ارزشی اصولگرا و انقلابی در دولت احمدی نژاد نشان دادند که از جریان غیر انقلابی تکنوکرات و لیبرال بی برنامه تر و عقب تر هستند و کشور را تا لب پرتگاه پیش بردند .
    پس مشکل فراتر از این مسایل است
    هنگامی که رضاخان غوغای جمهوریت را در اواخر دوره قاجار به راه انداخت میرزاده عشقی از روزنامه نگاران مخالف رضا خان در مخالفت با جمهوری مطرح شده شعری سرود به نام جمهوریت که در این شعر اشاره شده بود که اوضاع خراب ایران غیر قابل توصیف است و در این مملکت قحط الرجال وجود دارد و بنابراین با جمهوری یا بی جمهوری هیچ تاثیری در تغییر بهبود یا تغییر اوضاع ندارد .
    زمانه ما هم این چنین است و چه با مسئولان انقلابی و ارزشی و یا غیر انقلابی و لیبرال ، چه با جمهوری اسلامی و چه با حتی نظامی غیر از جمهوری اسلامی و جایگزین آن امیدی به بهبودی اوضاع ندارم چون همان طور که گفتم مشکل این مملکت و ملت همان قحط الرجال و نبود مسئولانی لایق و دل سوز است ممکن است که شما دوستان مرا زیاد از حد بدبین و ناامید بدانید اما چه کنم که از واقعیت هر چه قدر هم تلخ باشد گریزی نیست .

    به هر حال امیدوارم ایران عزیزمان بر بحران ها و مشکلات غلبه کند و آنها را پشت سر گذاشته و همیشه سرافراز و با صلابت در تاریخ و آینده باقی باشد .

  • از چهل سال عمر جمهوری اسلامی حداقل سی و دو سال امور اجرایی آن رسما در دست شما لیبرالها بوده است*. آن هشت سال هم که امور اجرایی در دست شما نبود در عوض قوه قضاییه و مقننه با شما بودند و هر نوع کارشکنی که توانستند که علیه دولت وقت انجام دهند کوتاهی نکردند. این حقایق را نمی توانید با قایم شدن پشت کلمه منصوب رهبری مخفی کنید.

    اگر هم کسی از اولاد زنا نباشد، قطعا دولتی را که حتی اجازه نوشتن بودجه را هم به او ندادند بی برنامه نمی خواند. و اگر رذل و شیطان پرست نباشد، به جای کسانی که با عدم تمکین به رای مردم کشور را تا لب پرتگاه به قول رهبری بردند، دولت منخب را قرار نمی دهد. البته من این چیزها در در حواب همان لیبرال و شیطان پرست قبلی به طور کامل نوشتم. ولی مهم این است که البته نرود میخ آهنین در سنگ.

    اتفاقا آن بخشی از نظام که در دست لیبرالها نبوده کار خودش را اگر نگوییم به نحو احسن، حداقل به نحو مطلوب و با نمره قبولی انجام داده است. یعنی نیروهای نظامی و مخصوصا سپاه و صنایع دفاع که با وجود همه تحریمها و فشارهای همه جانبه به خوبی کار خود را پیش ببردند و البته موجب ناراحتی شما شدند.

    راه حل کشور ایران هم فقط در کودتا و اعدام گسترده و تصفیه یا اخراج همه عناصر خائن غربگرا است. تا اینها هستند محال است بگذارند نظامی که برآمده از اسلام است موفق شود.
    بعد از آنکه همه جاسوسها و نفوذیها اعدام شدند خواهید دید که چگونه می توان کشورداری کرد.

    *بازرگان، بنی صدر، موسوی، هاشمی،خاتمی، روحانی. حتی دولت کوتاه مدت رجایی هم که مثلا خودش انقلابی بود اکثریت اعضایش همان طیف لیبرال بهزاد نبوی بودند.

  • سعید قاسمی قبل از هرچیزی به یک روانپزشک با با تجربه احتیاج داره

  • روانپزشکان روانپریش شما به یک انسان واقعی مثل سعید قاسمی نیاز دارند.

  • این شاسگول لیبرالی که میاد نطق مینویسه فک کنم ایران زندگی نمیکنه،احمق جان سرتا پای مملکت رو حسن کلید و دوستاش خراب کردن
    این چه حزب کثیفیه براتون ک براش یقه جر میدید
    بخدا که احمقین

  • درود بر معلم انقلاب دکتر حسن عباسی

  • در اسلام حکومت دینی امری لازم است و اسلام هم احکام اجتماعی و سیاسی دارد که اگرچه بعضی از این احکام با مقتضیات زمان فعلی سازگاری ندارد . در زمان رضا شاه ضد دین هم که داور در پی ایجاد حقوق مدنی برآمد بخشی از آن حقوق مدنی غربی و بخشی نیز مبتنی بر فقه شیعه بود .
    اما برویم سراغ این یاوه های تو و امثال تو که مدعی هستید ناکارآمدی نظام به خاطر وجود لیبرال ها مثل هاشمی و خاتمی در درون آن است . زمان دولت خاتمی و هاشمی لیبرال ها سر کار بودند هشت سال دولت احمدی نژاد را که دست نیروهای ارزشی و انقلابی بود را چه میگویید . . دولتی که رهبری آن را بهترین دولت زمان بعد از دهه هفتاد میدانستند . خوب دیدیم که این دولت که قرار بود بهترین دولت بعد از انقلاب باشد ناکارآمد ترین دولت از آب در آمد . این دولت کشور را با تورم 11 درصدی تحویل گرفت وبا تورم 40 درصدی تحویل دولت بعدی داد . گذشته از تورم بالا کشور را دچار رکود نیز کرد . در صورتی که اگر نرخ تورم در دو سال آخر دولت کارگزاران هاشمی 50 درصد بود اما مشکل رکود و بیکاری وجود نداشت . نه این که هاشمی اقتصادی با دو معضل توامان تورم و رکود را تحویل دولت خاتمی دهد . بماند که درآمد مجموع هشت سال این دولت در آمد کشور 700 میلیارد دلار و سه برابر دولت خاتمی بود .خوب دیدیم که نیروهای ارزشی و اصول گرا چه کردند .
    بخشی از مسایل هم ناشی از همان انحصار طلبی های سیاسی و گماشتن اشخاص نالایق در مناصب است . وقتی شورای نگهبان اشخاص لایق را به خاطر مسایل سیاسی و جناحی رد صلاحیت می کند و زمینه را برای اشخاص ناکارآمد و نالایق فراهم می کند توقع نباید داشت اوضاع و کارها بر روال صحیح و سالم جلو برود . شورای نگهبان در انتخابات سال 84 دو نامزد اصلاح طلبان از جمله دکتر معین را رد صلاحیت کرد و با حکم حکومتی رهبری صلاحیت آنان را تایید کرد . در مقابل شخص احمدی نژاد را که اصلا رجل سیاسی نبود و بالاترین سابقه اجرایی اش استانداری اردبیل در زمان هاشمی بود و حتی سابقه وزارت را نداشت به عنوان نامزد ریاست جمهوری تایید صلاحیت کرد .مردم هم متاسفانه به این شخص که در حد و اندازه در اختیار گرفتن ریاست جمهوری نبود رای دادند و دیدم که چه بلایی سر کشور و نظام آورد . در همان زمان بررسی صلاحیت های نامزدهای رياست جمهوری دوتن از فقهای شورای نگهبان که یکی از آنان همین رئیس فعلی قوه قضائیه یعنی آیت الله صادق لاریجانی گفتند که احمدی نژاد رجل سیاسی نیست و با تایید صلاحیتش مخالفت کردند . اما جنتی دبیر شورای نگهبان از احمدی نژاد دفاع کرد و باعث تایید صلاحیت او شد .سال 92 هم به جایی رسیدند که صلاحیت یکی از استوانه های نظام جمهوری اسلامی یعنی مرحوم هاشمی را بدون کوچکترین دلیل قانع کننده ای رد کردند و در مقابل صلاحیت جلیلی که عده ای از اصولگرایان هم گفته بودند که وی رجل سیاسی نیست را تایید کردند . در سال 94 هم که حتی به نوه امام سید حسن رحم نکردند و وی را رد صلاحیت کردند . وقتی که عده ای به خصوص نسل جوان این انحصار طلبی ها و حذف ها را که تا بیت امام رسیده است و کهریزک ها را و مفاسد اقتصادی مسوولان و سایر این موارد را به اسم حکومت دینی می بینند چرا که نه تنها از آن بلکه کلا اسلام و دین رويگردان نشوند ؟
    وقتی که اقتدارگرايان حاکم بر نظام به قول آقای احمدی نژاد از امکانات حکومتی که سیصد هزار شهید داده است سوء استفاده کرده و منتقدین را تحت عنوان امنیتی و مواردی مثل تبلیغ علیه نظام و سایر عناوین کذایی به زندان می اندازند.
    وقتی که مبلغین نوکیش مسیحی را که اکثرا کاری به کار حکومت نداشته و فقط تبلیغ دیانت مسیحی را میکنند به زندان انداخته و حتی به دراویش که شیعه بوده حال هرچه قدر هم که افکار انحرافی داشته رحم نکرده و برای آنها محدودیت و مزاحمت ایجاد کرده و آنها را به زندان می اندازند چرا از حکومت دینی و یا حتی دین رويگردان نباشند ؟
    جمهوری اسلامی با عملکردش دیگر به هیچ وجه الگوی موفقی در بیشتر زمینه ها جهان اسلام نیست . این نظام اگر چه در مواردی مثل استکبار ستیزی و مبارزه با اسرائیل و پیشرفت علمی الگوی کشورهای اسلامی بوده اما در سایر موارد کشورهای مسلمان وی را به عنوان الگو نمی توانند بپذیرند .
    با این سرکوب ها و انحصار طلبی و ومردم سالاری ضعیف و مفاسد و محدودیت های اجتماعی و فرهنگی و ناکارآمدی های مختلف چگونه می تواند الگوی مناسبی باشد ؟ در سوریه که رژیم استبدادی اسد حاکم است ماهواره آزاد است اما در ایران ماهواره ممنوع و اکثر سایت های خارجی فیلتر است . اخیرا هم که فیلتر شکن ها را نیز فیلتر کرده اند و با فیلترشکن نیز نمی توانیم کاری از پیش ببریم.در حکومت دینی پاکستان یا افغانستان که مثل ایران جمهوری اسلامی است حجاب آزاد است اما در ایران اجباری است و گشت ارشاد گذاشته اند .بنده در ماه رمضان روزه خواری کرده بودم مرا به کلانتری برده و از من تعهد گرفتند که در صورت تکرار شلاق و زندان در انتظارم خواهد بود .بله این نظام در قیاس با حکومت های دینی طالبان در افغانستان و داعش در عراق و سوریه و یا عربستان سعودی به مراتب جلوتر و پیشرفته تر است و محدودیت هایش کمتر است اما در قیاس با حکومت های دیگر حتی بعضا استبدادی در انحصار طلبی و مفاسد و ناکارآمدی ها و آزادی های دینی و فرهنگی و اجتماعی به مراتب عقب تر و بدتر است .
    بنابراین اگر بنا به مقایسه باشد شما جمهوری اسلامی را باید با طالبان و عربستان سعودی مقایسه کنید نه با نظام های سیاسی دیگر جهان اسلام مثل ترکیه یا مالزی .

  • اولا تمامی احکام اسلام همیشه جاری است. مقتضیات زمان صرفا حکمی را به حکم دیگر تبدیل می کند. مثل مسافرت که نماز چهار رکتی را دو رکعت می کند. اما هر دو حکم اسلام است. این اوج رذالت یک عده است که می خواهند قوانینن بشری حاصل از دستورات استکبر جهانی را بپذیرند و چون این دستورات مشرکانه و در تضاد با اسلام است دم از ناسازگاری اسلام با مقتضیات زمان می زنند! آری. اسلام از روز اول با همان عربیت جاهلیت زمان خودش هم جور نبود و سر ستیز داشت. اسلام آمده که شرایط را عوض کند نه آنکه خود را در آن حل کند.


    ثانیا: اوج رذالت و وقاحت در همین است که می نویسی "هشت سال دولت احمدی نژاد را که دست نیروهای ارزشی و انقلابی بود را چه میگویید". گویا فراموش کرده ای که دولتهای بازرگان و بنی صدر و موسوی و هاشمی و خاتمی و روحانی همه لیبرال بودند و مسیری را ایجاد کردند که احمدی نژاد تنها تلاش کرد کمی از آن فاصله بگیرد.
    اما چه دولتی؟ دولتی که حتی اجازه تغییرساعت رسمی را هم نداشت؟ دولتی که حتی هر لایجه به مجلس می آمد آنقدر تغییر می کرد که تبدیل به طرح مجلس می شد؟ دولتی که در 8 سال حتی اجازه ندادند یکبار بودجه را بر اساس نظر خودش بنویسد؟
    آری. آن زمان یک بزرگزاده ای مانند لاریجانی قبل از او حدادعادل بود که دقیقا هر کاری توانست برای کارشکنی در مسیر دولت احمدی نژاد انجام دهند کوتاهی نکردند.
    با همه اینها در همان دولت دست و پا شکسته منفور از نظر شاخص بورس 8 برابر شد! بیش از کل تاریخ ایران کار عمرانی انجام شد. میلیونها نفر صاحب مسکن و خودرو شدند. هر روز پی در پی خبر پیشرفتهای علمی و هسته ای و نظامی و فضایی به جامعه تزریق می شد! حتی کارگر بیکار سر چهارراهها پیدا نمی کردی ببری! سیل سفر های آخر هفته ها راه افتاد و گردشگری حسابی رونق گرفت و جالب اینکه همین مردم فحش می دادند به گرانی و خواهر و مادر احمدی نژاد! و جالب اینکه هرگز رکود و قحطی رخ نداد. آنهم با تحریمهای فلج کننده ای که محصول فتنه شمایی بود که شعار می دادید "اوباما اوباما یا با اونا یا با ما"

    بچشند و بکشند. این است نتیجه کفران نعمت. و البته حالا فهمیدند که هر جا احمدی نژاد می رود با آنکه در بایکوت کامل خبری است مردم برای بوسیدن دست و پایش مسابقه می گذارند.
    مردم یادشان هست که هاشمی و خاتمی عزیزتان چگونه اعتراضات اقتصادی مردم در اسلامشهر و مشهد و سمیرم و.. را با گلوله پاسخ دادند. و البته صدایی از از روزنامه های مدعی دموکراسی برنخواست.*

    البته رسانه های لیبرال از این هیولاها همیشه یک فرشته می تراشند.
    و البته با تفکر ابلهانه حرامزاده های لیبرال امثال آلنده مقصر تورم شیلی هستند و امثال چاوز مقصر تورم ونزوئلا!
    همیشه سرمایه داران وابسته به استعمار و نیروهای ارتجاعی در هر جای دنیا ایجاد بحران می کنند و همه مشکلات را به گردن نیروهای انقلابی می اندازند. فرق ندارد ایران زمان مصدق باشد یا شیلی زمان آلنده یا زیمبابوه موگابه یا ونزوئلای چاوز یا ایران احمدی نژاد. جالب اینکه همین الان هم باز هم به کار خود ادامه می دهند اما اینبار به جای دولت روحانی، تقصیرها را گردن سپاه و رهبری می اندازند!
    انگار نه انگار که 6 سال است دولتی بر سر کار است که مجلس و قوه قضاییه بله قربانگوی او هستند و بودجه هایش را مجلس بدون یک حرف تغییر تصویب کرد! و رییسس مجللس در حکم غلام خانه زاد و حلقه بگوش رییس جمهور عمل می کند!



    ثالثا: شما اگر ذره ای شرافت و منطق داشتید الان باید دست و پای آیت الله جنتی را می لیسیدید. این منطق طلبکارانه شما تاریخش گذشته و مال دهه هفتاد است! نه الان که شورای نگهبان برای خدمت به شما کارش به جایی می رسد که رییس جمهور و معاونش را با هم تایید صلاحیت می کند! و آنهمه افشاگری های مستند کاندیداها در اثبات دزدهای یکدیگر را منتشر می کنند و شورای نگهبان سکوت می کند! شورای نگهبانی که برجام 20 دقیقه ای را تصویب می کند! شورای نگهبانی که به دولت حاضر در سال 92 حتی اجازه داشتن نماینده را در مناظرات نمی دهد. شورای نگهبانی که حتی برخی مخالفان به هر حال قوی روحانی مانند زاکانی و متکی را هم رد صلاحیت می کند تا مبادا روحانی دچار چالش جدی شود! شورای نگهبانی که انتخاباتی سراسر تقلب و دروغ مانند انتخابات 96 را تایید می کند!**

    و حالا شما با آنهمه ادعای آزادی انتخابات و مشارکت آزاد و... هنوز دارید می نالید که چرا احمدی نژاد اجازه یافته بیاید! و اینقدر شعور ندارید که حداقل به شعارهای خودتان وفدار باشید و اینقدر راحت خوی دیکتاتوری بی نظیر خود را از پشت نقاب اهریمنی نشان ندهید!
    و حالا اصلا احمدی نژاد بد. مگر امثال معین چه کسانی بودند؟
    اصلا دولت خاتمی چه کسانی بودند؟ جز همان دولت هاشی و موسوی؟ و جز همان اعضای ستادهای موسوی در 88 و جز وزرای فعلی همین دولت روحانی؟
    از چهل سال انقلاب که سی و دو سالش در دست همین مدیران کارآمد و لایق شما بوده!
    یعنی فقط همان 8 سال احمدی نژاد جهان را ویران کرده است؟ معلوم است است چند سال دوری از قدرت بدجور شما سوزانده!
    و راستی اصلا چرا هاشمی با آن کهولت سن برای یک کار اجرایی سنگین مثل ریاست جمهوری کاندیدا شد؟ چرا با وجود آن سابقه هولناکش در ریاست جمهوری و بعد از آن و مخصوصا سال 88 ، صرفا به دلیل کهولت سن رد صلاحیت شد؟ و چرا هیچ اعتراضی به رد صلاحیت نکرد؟
    چون هاشمی فقط منتظر بود ببیند مشایی کاندیدا می شود یا نه. دقیقا هم با هم وارد وزارت کشور شدند. وقتی مشایی رد صلاحیت شدهاشمی خیالش راحت شد که کسی حریف روحانی نیست و با خیال راحت کنار رفت. تازه مظلومیت هم برای خودش درست کرد که آن را به نفع روحانی خرج کرد!
    حالا این هاشمی که بود؟ همان کسی که روزی او را عالیجناب سرخپوش می نامیدید!
    و راستی نوه و نتیجه امام غیر از این رابطه بیولوژیک چه صلاحیتی دارند؟ کدام تخصص را داشتند جز این همه اسراف دیوانه وار برای حرم امام؟ آنهم در سی سال!! و راستی اگر مجتهد بود چرا از امتحان اجتهاد حتی به طور ویژه و اختصاصی فرار می کرد؟ و چرا انتظار داشت که صرفا با ادعای یک مشت جیره خوری ها و زالوهای سایت جماران که دهها سال است بدون هیچ حسابرسی از بیت المال پول می گیرند تایید صلاحیت شود؟
    و چرا شما از شفافیت فراری هستید؟



    رابعا: آفرین که نشان دادی که چه کثافتی هستی و مخاطبم کیست. حامی میسیونرهای مسیحی!! همانها که کاری با حکومت ندارند!!
    تو می خواهی دشمنی بکنی بکن. چرا ما رامثل خودت احمق فرض کرده ای؟
    همه کاری را برای مبارزه با اسلام تا توانسته ای انجام داده اید. خوب هم فهمیده اید که باید کجا را بزنید. هر چیزی جز اسلام باشد اشکالی ندارد.
    چون فقط اسلام است که اگر واقعا حاکم شود ریشه شما سکولارها و بهاییان را می کند. اگر اسلام حاکم باشد اثری از نفوذ اقتصادی و فرهنگی و سیاسی استعمارگر نمی ماند. اگر اسلام حاکم شود واقعا چیزی از تمدن غرب باقی نخواهد ماند. فهمیده اید که باید اندیشه اسلام حقیقی و حاکمیتی را از مردم گرفت. حال چه با تبلیغ مسیحیت و چه تبلیغ صوفیگری چه عرفان حلقه و چه هر کار دیگری برای آنکه هر جیزی باشد جز اندیشه حاکمیت اسلام.
    ما مطلقا جایی برای آزادی بیان در حاکمیت اسلام نمی شناسیم. آزادی یعنی اینکه هرکس پول بیشتری دارد و تریبون و بلندگوی بزرگتری دارد کاری کند که صدای هیچ حق و عدالتی شنیده نشود. آزادی یعنی همینکه راهپبمایی بزرگ اربعین را رسانه های جهانی بایکوت خبری کنند اما در عوض برای فلان کشیش جاسوس در ایران و یا فلان درویش جانی قمه کش اشک ماتم بریزند.



    خامسا: اینکه جمهوی اسلامی الگو هست یا نیست به تو هیچ ربطی ندارد. امثال تو که از بیخ و بنیان با اساس این حاکمیت مشکل دارند حقی برای ارزیابی آن ندارند. کسی حق دارد در مورد آن اظهار نظر کند که به اساس آن معتقد است و در صدد رفع کاستی های آن است.
    ما بدون هیچ شکی در دوره هایی مانند دوره احمدی نژاد تبدیل به الگوی جهان اسلام شدیم. هر چند شما با همکاری مزدورانتان در بازار و مجلس و قوه قضاییه کمر احمدی نژاد را شکستید.اما چیزی که مهم است این است که الگو از نظر ما با شما بسیار فرق دارد. الگوی اسلامی خود حکومت رسول الله است. حاکمیتی که با وجود بدترین محاصره ها و جنگ ها و مصیبت ها توانست موجی را ایجاد کند که هنوز آثار آن ادامه دارد.
    اما الگو برای شما کشوری هایی مانند ژاپن و آمریکا هستند. همان ژاپن که که مردم در اوج زندگی در استرس و بردگی و زدگی در خانه های 25 متری و بالاترین آمار خودکشی باید به زور رسانه ها خوشبخت معرفی شوند و آمریکایی که با داشتن سی میلیون بی خانمان و گرسنه و بالاترین آمارهای جرم و جنایت موفقترین اقتصاد دنیا محسوب شود!

    اختلاف ما و شما دعوای دو جهان بینی متضاد است که مربوط به سال 57 یا 96 و یا سه هزار سال قبل یا بعد نیست. انسانها دو گروه هستند. گروهی معمولا بزرگ و اکثریت که اصولا حیات و زندگی را چیزی چز در بازه تولد تا مرگ نمی دانند و برای زندگی خود هدفی جز معاش و شهوت متصور نیستند. البته که از نظر این گروه همواره ایستادن بر چیزهایی مانند شرف و استقلال و رضای خدا و مبارزه با طاغوتها کاری احمقانه و بی معنی است که وقت برایش مناسب نیست! چرا که هدف آنها فقط اقتصاد است! اینها حتی رسما بقای خود و ملتهایشان را نتیجه همین وادادگی و رفاه طلبی می دانند. اصلا رییس دولت موقت یعنی مهدی بازرگان صریحا می گفت [با عرض معذرت از شما خواننده عزیز] رمز بقای ملت ایران در پفیوزی است! با این نگاه البته هزاران برجام هم امضا شود عین عقلانیت از نظر اینها است.
    اما گروه دوم زندگی را فراتر از معاش و شهوت می دانند و اصلا آن را بین تولد تا مرگ محدود نمی دانند. به طور طبیعی آنها برای اموری فداکاری می کنند که از نظر دسته اول هیچ ارزشی ندارد و عین بی عقلی و افراطی گری است. به طور طبیعی با نگاه گروه اول جنگ بر سر اروند رود هم کاری احمقانه بود چون عادیدات آن تا صد سال جبران هزینه یکسال جنگ را هم نمی داد و بهتر بودید می دادیم به صدام تا آنهمه هزینه بیهوده ندهیم! و در عوض توسعه اقتصادی بکنیم!!




    سادسا: این هم از بیچارگی شما است که گمان کرده اید هر گردی گردو است و اگر کشوری اسم خودش را اسلامی یا حتی جمهوری اسلامی گذاشت و مثلا اسم رییس جمهورها و شاهانش عربی و اسلامی بود می شود کشور اسلامی!
    آن کشورها از اسلام صرفا احکامی در حد طهارت نجاست و غسل و شکیات می دانند. دینشان را بسته اند به دسته آفتابه و گذاشته اند گوشه مستراح.
    در عوض در جامعه کاملا سکولار حکومت می کند.
    حکومتی مانند حکومت یزید. که اسما مسلمان بود اما خود فرانروا یک عرق خور قهار بود.

    جهت اطلاع شما اسلام یک دین تمدن ساز است نه دین دسته آفتابه ای. اسلام مطلقا اجازه نداده و نمی دهد عمل به محرمات الهی در جامعه اسلامی آزاد باشد.
    البته اگر کسی نمی خواهد مسلمان باشد آزاد است که از جامعه اسلامی برود.
    اما کسی که می خواهد در این جامعه زندگی کند موظف است به قوانین این جامعه - مثل قوانین هرجامعه دیگری- احترام بگذارد و عمل کند حتی اگر اعتقادی به آن نداشته باشد. ***
    شما هم اگر مرض نداشتید و قصدتان مبارزه با اسلام نبود می رفتید در خانه خودتان هر چه دلتان می خواست روزه خواری می کردید. کسی هم کاری به کارتان نداشت.
    اما کسی که عامدانه در ملاعام روزه خواری می کند فقط یک هدف دارد: شکستن حرمت روزه خواری در ماه رمضان. جنین فردی مطبق شرع اگر برای بار سوم اقدام به چنین عملی کند حکمش اعدام است.
    و زنی هم اگر مرض نداشته باشد می داند که پوشیدن یک روسری دو گری و یک لباس گشاد بدن نما بسیار ساده تر از ساعتها آرایش و پوشیدن لباسهای تنگ و بدن نما است. اما چه باید کرد که مرض دارد و برده صفت و کنیز وار دنبال جلب توجه نگاههای مردان و به گند کشاندن نسل و ناموس است.




    سابعا:آری. یقینا شباهت ما به حکومتی مثل طالبان باید هم بیشتر باشد.
    تنها تفاوت اصلی ما با آنها در مصداقهای اجرای احکام است نه اصل آنها.
    پیغمبر هم خودش هم گردن می زد و هم شلاق و هم برده می گرفت و هم جزیه. لابد کافی بودن فیلم بریدن سر ابوجهل یا عمروبن عبدود را پخش کنند تا بگویید رسول الله هم العیاذ بالله داعشی است!

    چیزی که شما باید بفهمید این است که هر انسانی چشم و گوش و دست و پا دارد. این اندامها اگر سر جای خودشان باشند بدن انسان کامل و بهنجار است والا اگر انسانی گوشش در شکمش بود می شود موجود عجیب الخلقه.
    اما اگر کسی موجود عجیب الخلقه دید نباید بگوید انسان گوش و دست و پا ندارد باید بپوید که این موجود انسان بهجاری نیست.
    به همین ترتیب آنچه امثال داعش از اسلام نشان دادند احکام شرعی را داشت اما همه را جا به حا و غلط اجاره می کرد تا چهره ای کاریکاتوری و وحشتناک از اسلام ترسیم کند.
    اما یقینا ما هم باشیم هم سر می بریم و کنیز می گیریم. اما سر سران اسراییل را می بریم و زنان اسراییلی را به کنیزی خواهیم گرفت.


    ----------------------------------------------------
    * همین خاتمی عزیزتان کسی است که که در برنامه ای زیرکانه و مدون هم منابع آب ایران را نابود کرد و هم مسکن سازی را متوقف کرد و هم ایران را به بزرگترین وارد کننده
    بنزین تبدیل کرد و هم رشد جمعیت را با تلاش پیگیر بشدت کاست و هم فساد و تباهی و ابتذال را بین جوانان ایران اشاعه داد.
    نساجی ایران را نابود کرد و در ازای همه اینها ایران را تا خرخره زیر بار قرضهای صندوق بین المللی پول درآورد و با آن قرضها رشد اقتصادی مصنوعی درست کرد. اما باز قیمت دلار را از 450 به 904 تومان رساند.
    همان کسی که به اسم اصلاح آمد ولی همه مدیران فاسد دوره هاشمی را ابقا کرد. همان خاتمی از شهریور 75 تبلیغات ریاست جمهوریش را علنا شروع کرد و احدی هم متعرضش نشد! همان کسی که با دروغ بنویسید خاتمی بخوانید ناطق مردم را تحریک به رای دادن به او کردند.
    همان کسی که دادگاه کرباسچی - که ظاهرا جرایمش همه مربوط دوره هاشمی بود- را به بحران ملی تبدیل کرد و تا توانست در دادگاه اخلال کرد تا جایی که قاضی پرونده به طور غیرقانونی عوض شد و هیچ کس هم نپرسید تو چرا از دادگاه کرباسچی می ترسی وقتی جرایم او مال دوره هاشمی است و به تو ربطی ندارد؟
    همان کسی که فاجعه فتنه 18 تیر را رقم زد. همان 18 تیری که با سخنرانی انقلابی همین حسن روحانی در 23 تیر ختم شد. همان خاتمی که تقلب بزرگ انتخابات مجلس ششم
    را رقم زد! همان انتخاباتی که همین هاشمی بعد از بازشماری تنها یک سوم صندوقهای تهران از رتبه سی ام به رتبه بیستم بالا آمد!! همان انتخاباتی که رای کاندیداها به خودشان هم شمارش نشد! همان انتخاباتی که صندوقهای تهرانش در بیابانهای ورامین پیدا شد. همان انتخاباتی که بعد از ابطالش در خلخال حامیان خاتمی مساجد و پایگاههای بسج را غارت کرده و به آتش کشیدند.
    همان خاتمی پررو و مدعی تحمل مخالف و آزادی بیان که حاضر به شرکت در مناظرات انتخاباتی سال 80نشد و با وجود تقاضای مستقیم دو نفر از رقبایش برای مناظره حتی زحمت جواب دادن به آنها را نداد. همان کسی که حتی تحمل انتقاد دانشجویان هم مسلک خود را نکرد و آنها را تهدید کرد از سالن بیرون می کند. همان کسی که جهار سال84 تا 88 در دانشگاههای مختلف علیه احمدی نژاد سمپاشی و سخنرانی کرد و همان کسی که در اصفهان رسما شعار مرگ بر تفکر احمدی نژاد سر داد. همان کسی که خود رسما در جلسات خود معترف بود تقلب نشده اما باز هم در ملاعام از موسوی و کودتای وی علیه رای ملت حمایت کرد.

    و همان کسی که فاجعه کرسنت را رقم زد که الان ترکیه هم به بهانه آن از ما غرامت گرانفروشی بگیرد چرا گاز را به قیمت کرسنت می خواهد. همان کسی که افتضاح سعد آباد و مارین سرویس را به بار آورد. همان کسی که نامه التماس به بوش می نوشت.
    همان کسی که ک استراو از روی سیفون توالت جواب وزرایش را می داد. همان کس که در دولتش فاجعه وارد کرد سانتریفیوژ آلوده رخ داد. همان کس که بر دستاوردهای فرزندان ایران پلمپ زد. حتی بر چیزهای بی ربط به غنی سازی مانند هگزافلورید اورانیوم در اصفهان که تا بعد از انتخاب احمدی نژاد به سایت جمهوری پلمپ نشکست.
    واقعا که ابلهند حزب اللهی هایی که بعد از آنهمه جنایت و خیانت خاتمی فقط مصافحه او با گلرخان ایتالیایی را دیده اند!
    تازه بگذریم از توطئه و شانتاژ طومار 60 نفره ای که دادگاه پرونده قتل شهید رجایی را به بایگانی سپرد.


    **
    انتخابات آزاد از نظر شما دشمان خدا یعنی اینکه انتخابات مهندسی شده ای که در آن هم رییس جمهور و هم معاونش با هم تایید صلاحیت شوند و عملا دو برابر اجازه صحبت داشته باشند. یعنی انتخاباتی که 5 میلیون رای گم شده در آن زیر سبیلی در شود. یعنی اینکه آرا بعد از ساعتها تاخیر اعلام شود. یعنی اینکه در بسیاری از مناطق روستایی انتخابات با ساعتها تاخیر شروع شود و یا تعرفه نرسد. یعنی اینکه از اعلام آرای صندوقها خودداری شود. و آرای کلی شهرستانها هم بعد از هفته ها تاخیر و مغشوش و پر از تناقض ارائه شود. انتخابات آزاد یعنی اینکه اصلاح طلبان بلافاصله در پایان انتخابات بگویند 23 بر 16 انتخابات را برده اند! یعنی اینکه بیش ساعتها اعلام نتایج به تاخیر بیغتد. یعنی اینکه اگر تنها یکی از اسناد بیشماری که برای تقلب در سال 96 در دست رییسی هست در سال 88 در دست موسوی بود تا الان هر روز بی بی سی برایش مستند درست می کرد.
    آن وقت در 88 تنها اتتخاباتی که تمام صندوق ها راس 8 آغاز به کار کرد و هیچ تعرفه ای هم کم نیامد و آرا به طور لحظه ای اعلام شد و برای تک تک صندوقها هم اعلام شد، می شود انتخابات تقلبی. ای ملعونهای اصلاح طلب! ای بندگان راستین شیطان! شما فرق ندارد که ایرانی باشید یات ونزوئلایی یا اوکراینی یا گرجستانی یا صربستانی و هر
    کجای دیگر. هر جا انتخاباتی هر قدر هم شفاف هلاف نظر اربابتان یعنی آمریکا در بیاید از نظر شما تقلبی است و هر انتخاباتی هر قدر فاسد و تقلبی اگر نتیجه اش دلخواه شما باشد مورد تایید است.


    *** اصلا برای همین است که در جامعه اسلامی خود به خود عده ای منافق می شوند. البته هیچ اشکالی ندارد و نشانه حاکمیت حق است. اگر تظاهر به رفتارهای غیراسلامی در جامعه اسلامی آزاد بود که نیازی نبود منافق در جامعه ایجاد شود! آن حاکمیت باطل است که اظهار کفر درآن آزاد است.

  • سلام ببخشید سخنرانی کامل سردار رو دارین ؟ اگه دارین لطفا اپلود کنیم با تشکر

  • جناب قاسمی دیگه چیزی از انقلاب و اسلام اصیل نمانده که شما غصه اش را بخورید . همه را بر باد دادند و مانند موریانه اساس مملکت و نظام را خوردند و تف کردند به صورت انقلابیون و متدینین . چه فکر میکردیم و چه شد . از کجا به کجا رسیده ایم . هر روز سقوط معنویات و اسلام و معرفت . تنها امیدمان شده توکل بر خدا که شاید باز هم نظری بکند بر مملکت امام زمان و نجاتمان دهد از دست خناسان اصلاح طلبی که نه دین دارند و نه از خدا میترسند و فقط تظاهر میکنند که متدینند .

  • سلام بر شما آقای ناظر
    همه گناه را بر گردن اصلاح طلبان نیاندازید. خود انقلابیون هم با سیاست ها و عملکردشان کم مقصر نبودند . فائزه هاشمی گفت حکومت دینی را به صلاح دین نمی دانم چرا که موجبات تضعیف دین داری را فراهم می کند . موجی از حملات به او شد بدون این که در مورد گفته او تامل و تدبر کنند .
    بله صرف نظر از مقوله ولایت فقیه که بین علمای شیعه در مورد آن در دوران معاصر اختلاف نظر است اما در مورد حکومت مثل روز روشن است که از نظر اسلام حکومت باید دینی باشد وگرنه طاغوتی است و نباید از آن پیروی کرد . اما حکومت دینی پیامدهای ناخواسته ای که ناخوشایند بوده هم دارد که از آن گریزی نیست . ایدئولوژیک شدن دین در راه قدرت و سیاست باعث می شود که تمام سرکوب ها و انحصار طلبی های و بازی های سیاسی مقامات نظام دینی و ناکارآمدی های آنان در عرصه های مختلف سیاسی واجتماعی و اقتصادی به پای نه فقط حکومت دینی که خود دین و اسلام نوشته شود و دین هم بی اعتبار و ضعیف شود .چنان که عملکرد کلیسا در دوران حاکمیتش در قرون وسطی بزرگترین ضربه را به دین و دین داری دوره های بعد زد . اکنون گذشته از آن که اعتقادات دینی بخش بزرگی از نسل جوان ضعیف شده تعداد قابل توجهی که اصلا از اسلام خارج شده و یا مسیحی می شوند و یا بی دین و در این بین حتی تعدادی آتئیست ( خداناباور ) می شوند .
    بخش قابل توجهی از رشد این الحاد و بی دینی در ایران به برکت عملکرد سه دهه جمهوری اسلامی از دهه هفتاد به بعد است که باید به مقامات آن به خاطر گسترش این دین گریزی تبریک گفت !

  • دینی که فاقد حکومت باشد می شود مشتی سهویات و شکیات و احکام غسل و تطهیر. دینی که بسته شده است به دسته آفتابه و جایش هم در مستراح است.
    لابد چنین دینی مورد پسند شما و فائزه است و نگران حفاظتش هستید؟
    اگر قرار است یک چنین دینی از بین برود همان بهتر که از بین برود!


    خودت بهتر می دانی که مسیحیت اصلا دین نیست و یک سری دستورالعملهای بی خاصیت است که حتی می گوید هرکس به طرف راستت سیلی زد روی راستت را نشان بده! و تو یک حکومت کلیسایی را که اساسا جایی برای اجرا در اناجیل ندارد را با اسلامی مقایسه می کنی که قرآنش پر از احکام حکومتی و جهاد و مبارزه و کشور داری است!

    البته من که می دانم تو اصلا دین نداری. صهیونیستها اسشاسا هیچ دینی ندارند.
    اتو خوب می دانی که بعد از انقلاب ما هر چه کشیده ایم از دست تو و امثال تو و لیبرالهایی مانند هاشمی و خاتمی و روحانی بود که اهداف این حاکمیت را وارونه کردند.
    اما باز هم با کمال بیشرمی خود حاکمیت اسلامی را متهم می کنی!
    عین کسی که بگوید چون در سیب ها کرم وجود دارد اصلا سیب میوه بدی است!
    حال آنکه سیب مقصر نیست.
    اشکال کار در سمپاشی نکردن است.

  • انگار شما مخالفان اصلاحات از شکست در دو انتخابات 92 و 96 و مجلس دهم علی رغم رد صلاحیت گسترده نامزدهای درجه اول و اصلی اصلاح طلب درس عبرت نگرفتید و نمی خواهید واقعیت را بپذیرید . یادم می آید اوایل تشکیل مجلس دهم سایت های اصولگرا فراکسیون امید را مسخره می کردند که اعضای اصلاح طلب آن با هم هماهنگ نبوده و عرضه ندارند و از این حرف ها که شاید در ابتدای مجلس دهم درست بود . خوب دیدید که چگونه با کمک و هماهنگی همین فراکسیون امید لایحه به زعم خیانت بار CTF در مجلس دهم تصویب شد و مشت محکمی بر دهان شما اصولگرایان و مخالفان این لایحه زده شد . بعد از فتنه 88 و دستگیری و زندانی شدن سران اصلاح طلب و انحلال دو حزب اصلی اصلاح طلبان یعنی مشارکت و سازمان مجاهدین مرتب کیهان و روزنامه پرتو و امثالهم مدعی بودند که دولت احمدی نژاد احیا کننده ارزش های دهه 60 بوده و از مرگ اصلاحات سخن می گفتند . اما با رکود و تورم شدید ناشی از سیاست های اقتصادی غلط این دولت و مفاسد اقتصادی چند هزار میلیارد تومانی مثل بابک زنجانی و گسترش فاصله طبقاتی و فشار نه تتها بر اقشار فقیر که حتی متوسط طرفدار اصلاحات پوچ بودن ادعاهای آنها ثابت شد . در انتخابات 92 هم که اصولگرایان شکست خوردند و حسن روحانی سازشکار و اصلاح طلبان با تدارک برجام دوباره روی کار آمدند . ادعاهای امثال سعید قاسمی ناشی از ناراحتی و سوزش وحشتناک از این وقایع است .
    باید به آنها حق داد که به یاوه گویی و دشنام ها مثل اصلاحات آمریکایی روی بیاورند .
    بدجور دارند می سوزند ... هه هه هه هه هه!

  • خیلی جالب هست که دو جناح درست کردی و جواب میدهی . داداش لیست نمایندگان مجلس ششم تهران رو چک کن این دوستانی که نام بردی همه تو یک لیست هستن این حرف شما دعوا زرگری هست. خواهشن داخل گوگل بنویس لیست نمایندگان مجلس ششم تهران ببین.
    اصلاح طلب و اصولگرا نداریم داخل این دو جناح و دیگر جناح ها هم بد هست هم خوب. هم انقلابی هست هم ضدانقلابی

  • خیلی جالب هست که دو جناح درست کردی و جواب میدهی . داداش لیست نمایندگان مجلس ششم تهران رو چک کن این دوستانی که نام بردی همه تو یک لیست هستن این حرف شما دعوا زرگری هست.https://www.google.com/search?q=%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%AA+%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86+%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3+%D8%B4%D8%B4%D9%85+%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86&rlz=1C1ASUM_enIR798IR798&tbm=isch&tbo=u&source=univ&sa=X&ved=2ahUKEwij2s_M3KfeAhUSaVAKHSsCAqMQsAR6BAgFEAE&biw=1536&bih=775#imgrc=EchfjkvAYFNk1M:

  • عزیزم اینکه جای تعجب ندارد.
    یک زمانی این مردم عثمان را کشتند و با علی بیعت کردند. تا آنها به دوره رسول الله برگرداند.
    چند روز بعد همان ها علی را بی تدبیر و حتی کافر خواندند و معاویه را آ کارآمد و لایق دانستند!

    این روزها می گردد.
    احمق کسی است که مثل تو دلش را به به بالا و پایین شدن دنیا خوش کند!

  • جونم به این سردار

  • بسم الله الرحمن الرحیم
    آقای سعید قاسمی یک متفکر انقلابی ومتدین ومکتبی ومردمی ودلسوز است. وایشان ودکتر عباسی از آمران به معروف وناهیان از منکر هستند. که باید این وارثان انقلاب وشهدا را گرامی بداریم و به سخنان آنها گوش کنیم.