وعده 4 میلیون شغل را چه کسی گفت؟ مقایسه سال 92 و 96
آیا این وعده ها در انتخاب مردم بی اثر بوده؟ و صرفا جهت پر کردن وقت گفته شده؟
رئیس جمهور برای دومین بار وعدههای خود را انکار کرد و در پاسخ به دکتر قالیباف این ادعای خود را منتسب به سایتهای گمنام عنوان کرد.
رئیس جمهور برای دومین بار وعدههای خود را انکار کرد و در پاسخ به دکتر قالیباف این ادعای خود را منتسب به سایتهای گمنام عنوان کرد.
ارسال نظر
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
هرچه مرفه تر، نازپرورده تر! هر چه نازپرورده تر، کم تحمل تر!!!! از بدیهیات است! اینان همان چهار درصدی های مورد اشارۀ جناب قالیباف اند که در کمال خودخواهی، (با انتساب صفات خودشان و منتخبانشان به آقای قالیباف)، به تنها روش لیبرالی امپریالی که روش «مستکبرانه» است ، فی الواقع در التماس به دیده شدن و جلب حمایات بیشتر در باز ماندن دستشان برای رانت خواری ، قمار، حرام خواری و کلاهبرداری و قاچاق و غیرو ذالک هستند . اینان به این روش «مستکبرانه» حتی در کلام (چه کنند آموزششان این طور بوده!) ، نهایت استضعافشان را در برابر آن 96% دیگر می نمایانند! ترجمان حرفشان این است:
«ای 96% ! شما که در باب قناعت، توان تحمل و صبوری و البته ایفای نقش مظلومیت، توانمند و ثروتمندید، بدانید و آگاه باشید که ما 4% در این امور فقیریم و تمام هویت ما را ثروت های حراممان تشکیل داده! پس به ما رحم کنید و بگذارید تا حد توان در عرصۀ خیانت به وطن و حرامخوارگی و ثروت اندوزی و .. بتازیم. از حقوق خودتان و نسل های آتی تان برای خاطر ما 4% عاجز مستمند بگذرید و بگذارید لیبرال ها و سیستم امپریال بر سر کار این مملکت بماند و به کار صهیونیست ها و غربی ها و شرقی ها هم کاری نداشته باشید... دین و اصول شما برای شکم سیری ناپذیر پر حرص و ولع ما پز و ریخت وپاش نمی شود...کمک! »
نخستین دوره مناظرات کاندیداهای ریاست جمهوری نشان داد احمدینژاد علیرغم نهی رهبر انقلاب از حضورش در انتخابات و همچنین عدم احراز صلاحیتش در انتخابات پیش رو، توانسته بار دیگر خود را به استودیوی جام جم برساند و بدون هیچ رودربایستی ای آن هشت سال کذایی را به ما یادآور شود.
آن که کاغذ در دست گرفت و به دوربین نشان داد، آن که رو به دوربین زل زد و دروغی آشکار را به دیگران نسبت داد، آن که سخن دیگری را دزدید و نقشی بدلی را بازی کرد، شاید در شناسنامهای که پدرش برای او گرفته نام دیگری داشته باشد؛ اما چون نیک بنگری مردی است از دیار آرادان.
به ظاهر اگر بلند بالاست، اما در باطن «صغیر القامه» است و اهل تأمل محمودش میخوانند.
خداش خیر دهاد آن بزرگی که گفت محمود احمدینژاد در درون همه ما نفس میکشد؛ فقط باید برای مهار آن در تربیت نفس کوشا باشیم و برای به دست آوردن آنچه دلخواه ماست، به او اجازه ندهیم به هر شیوه و حیلهای متوسل شود.
محمدباقر قالیباف در سالهای اخیر از منتقدان به شدت جدی احمدی نژاد بود اما نخستین مناظرهها نشان داد، گاه آدمیزاد میتواند در منش و روش کپی برابر اصل دشمنش باشد. در حقیقت به ظاهر با حریفش دشمنی کند، اما در باطن دشمن خود باشد.
قالیباف نشان داد همه آن هیاهوها که بر سر مدیریت احمدینژاد به راه انداخته بود، صرفا نزاع بر سر قدرت بود و نه هیچ چیز دیگر.
هر دوی این بزرگواران شعار دفاع از ارزشها سر میدهند، اما در عمل نشان دادند که هیچ ارزشی برای ارزشها قائل نیستند و حرف اول را در اخلاق و منش سیاسی آنها قدرت میزند. احمدینژاد را نباید دست کم گرفت.
نباید فکر کرد سر و کله این پدیده فقط در بین یک گروه سیاسی خاص پیدا میشود. روزگاران دوم خرداد را به یاد دارید؟ روزنامهنگارانی در هیات روزنامه نگاران جامعه مدنی تیغ برداشتند و به جان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری افتادند.
آنها همین محمود احمدی نژاد بودند. بی پروای اخلاق و ادب و منافع ملی هرچه دشنه و دشنام داشتند، نثار کسانی کردند که بعدها با چراغ در پی آنان می گشتند تا چارهای برای بیچارگی خود بیابند.
آنها چند سال بعد رودرروی محمود احمدینژاد ایستادند؛ اما تاریخ ثابت کرد که بیشترین همانندی و شباهت را با معجزه هزاره سوم دارند.
دیدن محمود احمدی نژاد با کت و شلوار و موی بلوند و عینکی خوش فرم برای آنها که در آن هشت سال خون دل خوردند، دشوار است و طاقت سوز؛ اما خوب است.
باور بفرمایید خوب است تا همه ما از خاطر نبریم که احمدی نژاد با نظارت استصوابی و این حرفها از بین نمی رود. حتی با یک انتخابات آزاد هم نمی شود از شرش راحت شد.
او همه جا هست. کنار گوش همه ما. در درون ما نفس می کشد. باید همیشه و همه جا مراقب او باشیم. اتفاقا آنجایی که اصلا فکرش را هم نمی کنیم، بیشتر سر و کله اش پیدا می شود.
"یک لحظه غفلت موجب یک عمر پشیمانی است". این شعار را سر خیلی از پیچهای تند و خطرناک جادهها نوشتهاند. این شعار را جدی بگیریم.
محمدباقر قالیباف امروز خویش بود و نمایش امروزش هویدایی خویشتن خویش. چهرهای نو، نایاب و البته حقیقی از قالیباف. محمدباقر قالیباف، ۸۴ که آمد برای ریاست جمهوری، «سردار خلبان دکتر شیک چشمآبی» بود؛ اشتباه کرد. او گمان میکرد اگر مشاوران مشاطهگرش او را شبیه به «سید محمد خاتمی» کنند، پیروز خواهد شد؛ اما «مردی از جنس مردم» شکستش داد.
۹۲ که آمد، شد «مدیر جهادی با لباسهای خاکی». او باز به دست مشاطهگران میخواست شبیه «مردی از جنس مردم» شود؛ اما اشتباه کرد. ذائقهٔ مردم عوض شده بود. باز شکست خورد. نه ۸۴ و نه ۹۲ او خودش نبود. نقاب داشت. ۹۲ اگر یادمان باشد، یکی از دلایل شکستش این بود که لحظهای «حسن روحانی» نقاب او را کنار زد و ماجرای «گازانبری» را گفت.
قالیباف ۹۶ خودش است. خود خودش. خشمگین است. اتهام نادرست میزند. میخواهد رقیبش را با هر ابزاری خرد کند. پس از رفتارهای نادرستش، لبخندی رضایتبخش کودکانه بر لبش مینشیند. این یک قالیباف حقیقی است. نقابها و مشاطهگران کنار رفتهاند.
قالیباف مرگ را درک کرده است؛ مرگ سیاسی را. مردم تهران که به آیتالله یزدی و آیت الله مصباح در انتخابات خبرگان رأی ندادند، مردم تهران که نتیجهٔ مجلس ۳۰-۰ کردند، به یاران او در شورای شهر رأی نخواهند داد و او دیگر شهردار نیست. در ریاستجمهوری هم شانس ندارد. او در جمنا چهارم شد. املاک نجومی و استخدام نجومی و پلاسکو به او ضربه زدند. حامیان سابقش از او رویگرداندهاند. احمد توکلی از او جدا میشود. اصولگرایان به سمت سید ابراهیم رئیسی رفتهاند. او بازنده بود و باز هم خواهد باخت؛ اما در جای دیگر هم پیروزی ندارد. ۹۲ اگر در ریاست جمهوری باخت، توانست شهرداری را حفظ کند؛ اما امروز او هر دو را از دسترفته خواهد دید. مرگ، انسان را خویشتن میکند؛ نقابها را کنار مینهد، تدلیس مشاطهگران را پاک میکند و خویشتنِ خویش را هویدا میکند. قالیباف امروز خودش بود. خودِ خودش. زندهباد مرگ، هویداگر خویشتنها
بماند که باز کردن درهای مملکت آن هم به روی توریست در معنایی همان جاسوس پذیری و ترویج پذیرش نفوذ جنسی و خلط بیشتر ژنتیکی و ترغیب کودک و نوجوان تازه بالغ این مملکت به الگوپذیری ناخودآگاه و سهل انگاری در بی بند و باری و ...بدتر از همه گرفتن توان تشخیص و باور «غیریت» از نسل های آتی و عدم رغبت کودک و نوجوان آینده به حفظ فرهنگ و میراث های ارزشی و باورهاست.
اصلاً این یک خیانت است که ارتزاق و معاش مردم را به توریسم گره بزنند!
حکایت ترکیه را در یاد دارید؟ کشوری که این سیاست سال ها برای آن إعمال شد و در نهایت با کوچکترین تحرک pkk و داعش، درآمد مردم ترکیه با زیان مضاعف کاهش یافت! واژۀ «نا امن» به سادگی بر پیشانی کشورهای منطقۀ غرب آسیا از سوی غربی ها حک می شود! وقتی درها را باز کنید حفظ امنیت داخلی به مراتب (جهت حفظ کرامات مهمان! و ارتزاق از او) سخت و تقریباً ناممکن خواهد شد!!!
بد بختی پشت بد بختی علی برکت اللّه..!
1) در مورد آقای هاشمی طبا: مشخص شد که ایشان نه حرفی برای گفتن دارند و نه برنامه ای برای عمل. بعلاوه طرفدار آن طیف چهار درصدی هستند. اساساً ایشان برای تلف کردن وقت مردم پا به رقابت گذاشته اند.
2) در مورد آقای روحانی: مشخص شد که ایشان همانند چهارسال پیش که تحمل نظر مخالف را نداشتند، امروزه هم تحمل نظر مخالف را ندارند. بعلاوه سن بالای ایشان باعث شده است، کم حافظه شوند و حرف های خودشان را هم به یاد نیاورند. بعلاوه با صحبت های خود ثابت کردند به واقع دولت همان چهاردرصد هستند.
3) در مورد آقای قالیباف: مشخص شد که ایشان با برنامه های مدون پا به رقابت های انتخاباتی گذاشته اند. در مورد تهران هم ایشان هر وعده ای داده اند، عمل کرده اند. و به درستی درباره ی حرفی که زدند، سند و مدرک ارائه کردند که همین مسئله باعث تعجب آقای روحانی شد.
4) در مورد آقای جهانگیری: مشخص شد که ایشان حتی نمی توانند نقش خود (ضربه گیر بودن) را به درستی ایفا کنند. بحث را جناحی کردند و با دانشگاهی که در آن درس خوانده اند، فخر فروشی کردند. واقعاً نحوه ی صحبت ایشان برازنده ی یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود؟؟؟؟ اطلاعات درستی هم که از وضعیت موجود نداشتند!!!!!!
5) در مورد آقای رئیسی: مشخص شد که ایشان اگر رئیس جمهور شوند، هیچگاه اخلاق را زیر پا نخواهند گذاشت. بعلاوه بحث از جناح و حزب را زیر سؤال برده، سعی در مطرح کردن واقعیات جامعه داشتند و شیوه ی افراد به اصطلاح تکنوکرات را در برخورد با مسائل، زیر سؤال بردند.
6) در مورد آقای آقا میرسلیم: مشخص شد که ایشان مدیریت فوق العاده ای دارند. این مسئله را در مدیریت زمان خود نشان دادند. بعلاوه سؤالاتی منطقی از همه ی نامزدها پرسیدند که علی الظاهر، هیچ یک از آن ها به سؤالات پاسخ ندادند. با گفتن این جمله به آقای قالیباف که ((از شما به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری و نه به عنوان شهردار تهران سؤال می کنم))، شیوه ی آقایان روحانی و جهانگیری، در برخورد با افراد را، با رندی خاصی، زیر سؤال بردند.
در پایان باید اشاره کنم:
رئیس جمهور مملکت باید جوان باشد. جای تعجب است که شورای نگهبان افرادی با سن نزدیک به هفتاد یا حتی بالاتر را دارای صلاحیت رئیس جمهور شدن دانسته است. البته آقایان قالیباف و رئیسی نسبت به بقیه سن کمتری دارند و لذا می توان آن ها را از این قاعده مستثنی کرد. اما مثلاً آقای هاشمی طبا، یا خود آقای روحانی. بهتر نبود آقای مهندس غرضی به جای آقای هاشمی طبا احراز صلاحیت می شد؟؟ ابوسعید ابو الخیر چقدر زیبا گفت که : ((اسرار ازل را نه تو دانی و نه من / وین حرف معما نه تو خوانی و نه من))
ببینید ، نوع تحلیل فردی که ادعای بی طرفیش گوش فلک رو کر کرده!
به ایشون ، هر وقت میگن : '' افراد مورد اشاره شما '' میگوید ، من کی از کسی حمایت کردم!
قبلا هم چنان از جلیلی دفاع میکردند که انگار چه گلی زده به سرمون.
دوست عزیز ..
از این به بعد ، اگر نمی ترسید ، حمایت های هزاز هزار خود را منکر نشوید.
و به شعور مردم و سوال کننده هم احترام بگذارید.
جناب کاربر96/2/15 ساعت 00:19! شما؟ نام کاربری؟ اگه نمی ترسی یا برای شعور مردم و سؤال کننده احترام قائلی یه نام کاربری بذار بعد بیا رژه برو!
(با پوزش از جنالبوالعاقبة للمتقین). کاربر مذکور در اختیار شما...
به قول محمود خان
با کمال احترام البته.
و سلام ویژه بر شما دوست گرامی که از ذکر نام کاربری خود پرهیز کرده و گاه بعنوان مهمان و گاه بعنوان (در جواب به والعاقبة للمتقین) ظاهر می شوید.
دوست عزیز گویی شما غیر از توهین کردن و تهمت زدن کار دیگری بلد نیستید. از این جهت، مادامی که حضرتعالی به سؤالاتی که بنده ذیل کلیپ مربوط به آقای رئیسی (لینک آن را در انتها آورده ام) مطرح کرده ام، پاسخ منطقی نداده اید، بنده در هیچ مسئله ای با شما وارد بحث نخواهم شد. حتی اگر حمله ی پیش دستانه بفرمایید (مثل کاری که در این مورد کرده اید). به قول حافظ: ((غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل / شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد))
http://roshangari.ir/video/47897#comment-23648
با این وصف تقلب لیبرالی مجدداً رخ نمود!!!! جناب روحانی با احتساب نامزد پوششیش 1470 دقیقه بیشتر از هر کاندیدای دیگه فرصت گفتن و دفاع و (وقت مردم رو گرفتن) داره(مجموعاً 2940 دقیقه )!!!!!!!!!!! تازه اگه نامزدهای دیگه (به جز رئیسی و قالیباف) حکم نامزدهای زیر بالشی و توی جورابی رو نداشته باشن! علی الخصوص اون هاشمی طبا! سیس لیبرالیش می زنه بیرون از حرفاش! دقت کردید؟ اینجوری جناب روحانی 5880 دقیقه ایه!!
انقلابی ها هر کدوم 1470 دقیقه! خیـــــــــــــــــــلی نامردیـــــــــــــــــــــــه!!!
آقای جهانگیری ، حرف هایی زد که در تاریخ خواهد ماند.
درد ملت را باید از زبان جنایت کار ساده لوحی شنید ، که تا دیروز هر ندای معیشت محوری رو ، لیبرال برچسب میزد!
قالیشویی جهانگیری بود!
چشاش وا نمیشد آقای فصای چزامی !!!!؟
اگه کشتی کجه.
آیا این وعده ها در انتخاب مردم بی اثر بوده؟ و صرفا جهت پر کردن وقت گفته شده؟
اما... اساساً این چگونه سیاستگذاری ای است که شغل یک ملت را به آمد و شد اجنبی در حریم وطن گره بزند؟ یعنی نان و قوت مردم ما (با فرهنگ و دین اسلامی و تاریخ تمدن ایرانی) باید در گرو قدوم نامبارک حرامخواران غرب و شرق باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بماند که باز کردن درهای مملکت آن هم به روی توریست در معنایی همان جاسوس پذیری و ترویج پذیرش نفوذ جنسی و خلط بیشتر ژنتیکی و ترغیب کودک و نوجوان تازه بالغ این مملکت به الگوپذیری ناخودآگاه و سهل انگاری در بی بند و باری و ...بدتر از همه گرفتن توان تشخیص و باور «غیریت» از نسل های آتی و عدم رغبت کودک و نوجوان آینده به حفظ فرهنگ و میراث های ارزشی و باورهاست.
اصلاً این یک خیانت است که ارتزاق و معاش مردم را به توریسم گره بزنند!
حکایت ترکیه را در یاد دارید؟ کشوری که این سیاست سال ها برای آن إعمال شد و در نهایت با کوچکترین تحرک pkk و داعش، درآمد مردم ترکیه با زیان مضاعف کاهش یافت! واژۀ «نا امن» به سادگی بر پیشانی کشورهای منطقۀ غرب آسیا از سوی غربی ها حک می شود! وقتی درها را باز کنید حفظ امنیت داخلی به مراتب (جهت حفظ کرامات مهمان! و ارتزاق از او) سخت و تقریباً ناممکن خواهد شد!!!
بد بختی پشت بد بختی علی برکت اللّه..!
وارد شده؟!