کتاب آن سوی مرگ | جلسه سی و نهم و پایانی
تجربه پس از مرگ !
ادامه داستان سوم کتاب #آن_سوی_مرگ
!!سوال نویسنده: زندگی پس از تجربه مرگ چگونه است!!
✖️سوال نویسنده: حالا چگونه باید زندگی کنیم؟
✖️دکتر: من شیفته زندگی جاوید شده ام!
✖️چند توصیه جالب دیگر از دکتر
✔️تمام!
مرور و بررسی کتاب #آن_سوی_مرگ
توسط حجت الاسلام امینی خواه
منبع: کانال امینی خواه
مشاهده تمامی جلسات: cutt.ly/qeU8Ffo
ادامه داستان سوم کتاب #آن_سوی_مرگ
!!سوال نویسنده: زندگی پس از تجربه مرگ چگونه است!!
✖️سوال نویسنده: حالا چگونه باید زندگی کنیم؟
✖️دکتر: من شیفته زندگی جاوید شده ام!
✖️چند توصیه جالب دیگر از دکتر
✔️تمام!
مرور و بررسی کتاب #آن_سوی_مرگ
توسط حجت الاسلام امینی خواه
منبع: کانال امینی خواه
مشاهده تمامی جلسات: cutt.ly/qeU8Ffo
ارسال نظر
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
من مجاز هستم قسمت های سیاسی رو از تو فایل حذف کنم و باقیش رو به اشتراک بذارم
vahid_ghiaci@yahoo.com
اللهم عجل لولیک الفرج
مطالب این کتاب اینقار زیبااااا بود که مطمئنا به یقین ما اضافه کرد و هر عمل خوبی را به واسطه سخنان شما انجام دهیم حسنه ای هم برایتان نوشته میشود.اجرتان با سیدالشهدا
چجوری میتونیم استاد و ببینیم
کاش اوایل نوجوانی با برزخ آشنا میشدیم و بار این همه گناه سهوی وعمدی به گردن نداشتیم
خیلی عالی بود از استاد تشکر می کنم
با دوستان به اشتراک گذاشتم
خیلی ها استقبال کردند و برگشتند
ممنونم
لطف میکنید اگه باز هم از این دست سخنرانی ها بگذارید .ممنون
خداازشپا قبول کنه انشاءالله ولا ثبت بخیرشوید
لطفا بگذارید
یا آدرس دهید
خواندن و مسائل رو باز کردن بیشترین کمک به روشنگریست
وامروز جامعه احتیاج مبرم به باز شدن مسائل و روشنگری حقایق دارد
خدا توفیقاتتان و توفیقاتمان رو بیشتر و بیشتر کند
زنده وسرحال باشید به توفیق خدا
این بحث بیش از حد انتظار جالب و دوست داشتنی بود و افق بلندی را برای اهل دل گشوده است.
از خداوند متعال برای نویسنده کتاب ، عزیزانی که تجربیات خودشان را مطرح کردند و جناب آقای امینی خواه و همه افرادی که در این راه تلاش نمودند سلامتی کامل و آخرت بخیری مسئلت می نمایم
و جالب اینکه مخالفانشان را تهمت جهل میزنند و عقاید باطلشان را نیز با سوء استفاده از آیات متشابه و فلسفه بافی و تشبیه خالق به مخلوق که شرک و کفر است اباطیلشان را برای عوام جا میزنند
مثل محمدحسین طهرانی که نام علامه برایش گذاردند و عقایدش بخلاف اسلام است
چنانچه ادعا کرده:
حق سبحانه و تعالی، خالق است در مرتبه اعلی و مخلوق است در مرتبه دانی، مامور است در مقام پائین، راحم است در افق مبین،مرحوم است در اسفل السافلین!
(الله شناسی ج 3 ص 222)..
از این بهتر نمیتوانسته ادعا کند که همه چیز خداست و خداست که همه چیز است؛ و مخلوق همان خالق است و خالق همان مخلوق است.. در حقیقت اینها خداوند را مخلوق و مملوک و مربوب می شمرند و ادعا دارند مخلوق از ذات خالق و تطوّر و تحوّل خود خالق پس همذات اوست
بخلاف اسلام که خداوند در آن خالق همه چیز و مالک همه چیز و ربّ همه چیز و بخلاف اشیاء و غیر آنهاست و مخلوق و مملوک و مربوب نیست و کُنهِ خداوند متفاوت و بخلاف مخلوقاتش است
در قرآن و کلام اهل البیت(علیهم السلام) میخوانیم که فرمودند:
الله خالق کل شئ، هو رب کل شئ، لَهُ کل شئ و هو بخلاف الاشیاء و نظیر این تعابیر..
همین جناب محمدحسین طهرانی در جایی ادعا کرده که اگر استادش(حداد) بگوید: یک لیوان خون بخور فلفور آن را میخورد؛
(حتّی اگر خداوندِ قرآن و اهل البیت(علیهم السلام)فرموده باشند خوردن خون حرام است)
برادرانه سفارش می کنم در چیزی که هیچ تخصصی نداری و در حد و اندازه جنابعالی نیست دخالت نکنی و نظر ندهی؛ حرف بزرگان را باید فهمید. با عرض معذرت قدرت فهم جنابعالی در این حد نیست که در مورد فرمایشات حق بزرگان نظر دهی.
باید مقداری به خود زحمت دهی مبانی کلام را درس بگیری در فضا قرار بگیری ببینی آنها فهمیده اند و یا امثال جنابعالی با این سطح سواد...
با این فهم شما باید حضرت امیر علیه السلام را نیز متهم کرد زیرا فرموده « داخل فی الاشیاء لا بالممازجة و خارج عن الاشیاء لا بالمباینة »، « لیس فی الاشیاء بوالج و لا عنها بخارج»
بنده قصد بحث کردن با شما را ندارم فقط می خواستم تذکری دهم که کار نیکان را قیاس از خود مگیر، دقیقا فهماندن این مطالب به امثال شما با کمال معذرت مثل فهماندن لذت جنسی به بچه یک ساله است، اگر آن را می توان انجام داد می شود به امثال شما این مطالب را فهماند؛ در هر چیزی دخالت نکن، با این فهم شما جایگاه حدیث امام سجاد علیه السلام کجاست؛ نکند امثال شما همان متعمقان آخرالزمانید : «از حضرت علی بن الحسین صلی الله علیه و آله درباره توحید سوال شد، ایشان فرمود: "إنّ الله عزّوجلّ علم أنَّه يكون في آخر الزّمان أقوام مُتعمِّقون, فأنزل الله تعالى "قُل هو اللهُ احدٌ"و الآيات من سورة الحديد إلى قوله "وهو عليمٌ بذات الصّدور" فمن رام وراء ذلك فقد هلك، به هر حال قصد بحث ندارم چون با این نوشته شما فهمی نمی بینم تا... کمی رعایت کن و هر چه بر زبانت آمد ننویس... در آخر دوباره می گویم: «فهم این مطالب به امثال شما مثل فهماندن لذت جنسی به بچه یک ساله است».
لابد شما خیلی سواد داری و کلام آنها را دریافتی که به مانند ملاصدرا معتقد شده ای که خداوند از خودش عالم را آفریده، یعنی بخشی از ذات او متطور شده و به منسه ظهور
چنانچه ادعا کرده: ((أنشأ الأشیاء من شیء و هذا الشّیء هو نفسه))
جمیع اشیاء را از چیزی آفرید و آن چیز نفس خودش بود.
اسفار ج2ص231،وعرشیه مساله اول
رجعت العلیة و الافاضة إلی تطور المبدأ الاول بأطواره:
معنای علیت و افاضه (خداوند) به این باز میگردد که مبدا اوّل(خدا) متطور(متحول)میشود به اطوارش(حالات و دگرگونی های مختلفش)
مشاعر/ 541- اسفار 6/110
در حالیکه در اسلام مکتب قرآن و اهل البیت(علیهم السلام)، خداوند خلقتش لا من شئ است
یعنی نه از چیزی، یعنی خداوند نه از خودش جهان را خلق کرد تا مخلوق همذات و همسنخ ذاتش و شبیه او باشد
و نه از ماده اولیه ای جهان را خلق کرد تا غیر از خدا قدیم دیگری هم باشد
و لابد آنقدر فهمیده ای که یک چیز شمردن خالق و مخلوق را توسط محمدحسین طهرانی بر اساس ادعای کذب یا اشتباه ملاصدرا رو آخر عرفان شمرده ای
که چنین ادعا کرده :
حق سبحانه و تعالی، خالق است در مرتبه اعلی و مخلوق است در مرتبه دانی،آمر است در مقام بالا، مامور است در مقام پائین، راحم است در افق مبین،مرحوم است در اسفل السافلین!
(الله شناسی ج 3 ص 222)
آیات قرآن و روایات امیرالمومنین علی(علیه السلام)هم بر اساس تفاوت ذات خالق و ذوات مخلوقات است نه بر اساس همه چیز خدایی ملاصدرا و مولوی و محمدحسین طهرانی و امثال اینها..
اجباری در کار نیست که امثال تو که فهم خودتان را خیلی بالا می پندارید و هر کسی نقد واردی بر عقایدتان کرد را تهمت جهل میزنید بر توحید اسلام معتقد بشوید
بچسبید به همان بافته های کفرآلود صوفیه و خطاهای فلاسفه و عرفای اصطلاحی تان که برایتان بت شدند
و بگذار ما بیسوادها نیز به همان توحید اسلام معتقد بمانیم
منسه ظهور نداریم؛ منصه ظهور داریم؛ از همین یک کلمه هم می توان سطح سواد جنابعالی را فهمید!
همانطور که نوشتم قصد بحث کردن با شما را ندارم؛ نه وقتش را دارم و نه امیدی به چنین بحث هایی؛ با کمال معذرت با تمام احترامی که برای شما قائل هستم و یقین دارم و یقین دارم و یقین دارم که نوشتنان برای رضای خدای تعالی و احساس وظیفه در مقابل دین اوست، اما آنچه به آن معتقد شده اید در مورد بزرگان یک درصد هم احتمال ندارد درست باشد؛ شما باید مقدمات بحث را آماده کنید کمی به خود زحمت دهید حرف را از استادش بشنوید و بخواهید مراد بزرگان را برای شما بعد از طی مقدمات توضیح دهد ببینید نظر آنها خلاف دین است یا نظر کاملا ظاهر گرایانه امثال شما!
فقط برای اینکه یقین دارم از روی جهل انکار می کنید گرچه خود خیال می کنید می دانید، به شما می گویم به همان خدایی که به آن اعتقاد دارید مطلب غیر از آنی است که شما فهمیده اید؛ والله قسم بزرگانی که نام بردید همان خدایی را می پرستیدند که مورد تایید ائمه دین بوده، هیچ یک از بزرگانی که نام برده اید مخلوق خدا را جای او ننشانده اند؛ هر کس در جای خود است مراد آنچه شما می فهمید نیست؛ جریانی نقل می کنند (بنده نمی دانم کدام شخصیت بوده و با جزئیات نمی دانم ولی کلیت آن این است) که شخصی به ملاقات یکی از قائلان به وحدت وجود رفت بعد از جریانی گفت شما مرا خدا می دانید؛ جواب شنید که من شما را الاغ هم نمی دانم... (گفتم که جریان را در ذهن ندارم شاید اصطلاح دیگری به کار برده بودند ولی مثل همین...)، کسی مخلوق را خدا نمی داند بحث چیز دیگری است، تفاوت، مثل تفاوت سلمان و ابوذر است؛ به نظر شما سلمان چه چیزهایی داشت که در حدیث آمده «لوعلم ابوذر ما في قلب سلمان لقتله« نمی خواهم بگویم حتما آنچه سلمان می دانست این مسائل بود! ولی به هر حال علامت سؤالی وجود دارد؛ کمی از تعصب دست بردارید، والله قسم بزرگان نیز خدا را می پرستیدند اگر می خواهی درست قضاوت کنی ابتدا حرف آنان را از اهلش با مقدمات آن بشنو اگر تصدیق نکردی آن وقت داد سخن بده... ؛ همانگونه که نوشتم یقین دارم قربة الی الله مطلب نوشته اید ولی برادرانه می گویم در آنچه تخصص ندارید دخالت نکنید؛ همه مشکلات از اینگونه دخالتها است
بجای اینکه به محتوای نقدم عیب و ایرادی بگیری گیر داده ای به یک کلمه،
باشد
سلمان فارسی هم هیچوقت از این غلطها نمیکرده که خالق و مخلوق را یک چیز جا بزند چنانچه محمدحسین لاله زاری(طهرانی) ادعا کرده که:
حق سبحانه و تعالی، خالق است در مرتبه اعلی و مخلوق است در مرتبه دانی،آمر است در مقام بالا، مامور است در مقام پائین، راحم است در افق مبین،مرحوم است در اسفل السافلین!
(الله شناسی ج 3 ص 222)
کمتر از الاغ آن کسانی اند که این کفریات و عقاید شرک آلود را توجیه میکنند و منتقدان را به باد فحش و تهمت میگیرند که تو کمتر از الاغ و بیسواد و ظاهر گرایی
بله این بتهای شما مخلوق را خدا نمیدانند بلکه مخلوقات را جزئی از خالق و ظهور ذات او میدانند
مولوی: سوی کل خود رو ای جزو خدا ..
ملاصدرا: مخلوق تطور خالق است و خدا از خودش مخلوق را آفرید(مثل آبی که موج و بخار میشود)
که عین کفر و شرک و باطل محض است
رسول خدا و امیرمومنان علی مرتضی(سلام الله علیه)هم همواره خالق را غیرمخلوق معرفی کردند،چه برسد به اینکه ادعاهای کذبی چون سیدمحمدحسین طهرانی و مولوی و ملاصدرا درباره خدا بکنند
علامه محمدتقی جعفری جواب این تجهیل ناسزای منتقدان توسط شما صوفی گراها را داده است؛ وی در کتاب مبدأ اعلی جواب مناسبی به این مدافعان افراطی داده و با بیانی طعن آلود به مدافعان فلسفه و عرفان می گوید: «اگر اصل را با وجود، و موجود را واحد شخصی عقیده کردی اعلم دورانی، اگر چه الف را از با تشخیص ندهی… و بالعکس اگر راجع به وحدت موجود(وحدت وجود) اظهار نظر [مخالفت] کنی جاهل ترین مردمی اگر چه اعلم دوران باشی!»
یادت رفته!!!
جاهل متوّهم یا کافر اونی است که خودش را خدا و جزئی از خدا و خودش رو ذات خدا و صفات او میدونه چون عقیده داره به بافته های کفرآلود صوفیانی چون مولوی ملعون که چنین بافته: سوی کل خود رو ای جزو خدا ..
آنان که طلبکار خدایید خدایید.. حاجت به طلب نیست شمایید شمایید ... ذاتید و صفاتید و گهی عرش و گهی فرش(با وقاحت مخلوق را خدا و ذات و صفاتش شمرده و شمردی)
و جالب اینکه مخالفانشان را تهمت جهل میزنند و عقاید باطلشان را نیز با سوء استفاده از آیات متشابه و فلسفه بافی و تشبیه خالق به مخلوق که شرک و کفر است اباطیلشان را برای عوام جا میزنند
مثل محمدحسین طهرانی که نام علامه برایش گذاردند و عقایدش بخلاف اسلام است
چنانچه ادعا کرده:
حق سبحانه و تعالی، خالق است در مرتبه اعلی و مخلوق است در مرتبه دانی،آمر است در مقام بالا، مامور است در مقام پائین، راحم است در افق مبین،مرحوم است در اسفل السافلین!
(الله شناسی ج 3 ص 222)..
از این بهتر نمیتوانسته ادعا کند که همه چیز خداست و خداست که همه چیز است؛ و مخلوق همان خالق است و خالق همان مخلوق است.. در حقیقت اینها خداوند را مخلوق و مملوک و مربوب می شمرند و ادعا دارند مخلوق از ذات خالق و تطوّر و تحوّل خود خالق پس همذات اوست
بخلاف اسلام که خداوند در آن خالق همه چیز و مالک همه چیز و ربّ همه چیز و بخلاف اشیاء و غیر آنهاست و مخلوق و مملوک و مربوب نیست و کُنهِ خداوند متفاوت و بخلاف مخلوقاتش است
در قرآن و کلام اهل البیت(علیهم السلام) میخوانیم که فرمودند:
الله خالق کل شئ، هو ربّ کل شئ، لَهُ کل شئ و هو بخلاف الاشیاء و نظیر این تعابیر..
همین جناب محمدحسین طهرانی در جایی ادعا کرده که اگر استادش(هاشم حداد) بگوید: یک لیوان خون بخور فلفور آن را میخورد؛
(حتّی اگر خداوندِ قرآن و اهل البیت(علیهم السلام)فرموده باشند خوردن خون حرام است)
و مثل محمدحسین طهرانی امثال محمدرضا نکونام و حسن زاده آملی و صمدی آملی و شمس تبریزی و مولوی صاحب مثنوی و محئی الدین ابن عربی و شاه نعمت الله ولی و امثال اینها ادعا کردند:
اصلاً ممکنی(مخلوقی)نداریم و مخلوق ظهور و نزولِ خودِ پروردگار است
الآن من و تو و عالَم نمانده، همه از دست رفته و هو شده، انا و انت و او؛هو(خدا) شده
خود خدا هم نماز میخوانه و روزه میگیره و حج میره و چلّه میگیره
در آخر موسی و فرعون و شمر و امام حسین یکی اند
اگر رفتید بهشت و دیدید شمر و یزید زودتر(از مومنین)رفتند تعجب نکنید
سول کل خودرو ای جزو خدا
ووو از این قبیل اشعار و تعابیر
اینها خیال کردند که بخشی از خود خداوند متطوّر(متحول)شده و به حدّ و اندازه و اشکال گوناگون در آمده(هر لحظه به شکلی بت عیار(خدا) در آمد)
بنابراین مخلوقات مخلوق نیستند، بلکه ظهور و بروز و ترشحی از خود خداوند هستند
و این عقیده شان را هم وامدار فلوطین هستند و ادعا داشت خداوند عالَم را از ذات خود آفرید!
ولی در مکتب قرآن و اهل البیت(علیهم السلام)، خداوند خلقتش لا من شئ است
یعنی نه از چیزی، یعنی خداوند نه از خودش جهان را خلق کرد تا مخلوق همذات و همسنخ ذاتش و شبیه او باشد
و نه از ماده اولیه ای جهان را خلق کرد تا غیر از خدا قدیم دیگری هم باشد
و با تاسف بسیار کسی چون ملاصدرا عقیده فلوطینی دارد چنانچه در کتابش نوشته است
ملاصدرا می گوید:
((أنشأ الأشیاء من شیء و هذا الشّیء هو نفسه))
جمیع اشیاء را از چیزی آفرید و آن چیز نفس خودش بود.
اسفار ج2ص231،وعرشیه مساله اول
رجعت العلیة و الافاضة إلی تطور المبدأ الاول بأطواره:
معنای علیت و افاضه (خداوند) به این باز میگردد که مبدا اوّل(خدا) متطور(متحول)میشود به اطوارش(حالات و دگرگونی های مختلفش)
مشاعر/ 541- اسفار 6/110
چنین است که ادعای یک چیزی خالق و مخلوق را دارند
و ادعاهایی چون محمدحسین طهرانی از آنها سر میزند که:
حق سبحانه و تعالی، خالق است در مرتبه اعلی و مخلوق است در مرتبه دانی،آمر است در مقام بالا، مامور است در مقام پائین، راحم است در افق مبین،مرحوم است در اسفل السافلین!
(الله شناسی ج 3 ص 222)
برادرانه سفارش می کنم در چیزی که هیچ تخصصی نداری و در حد و اندازه جنابعالی نیست دخالت نکنی و نظر ندهی؛ حرف بزرگان را باید فهمید. با عرض معذرت قدرت فهم جنابعالی در این حد نیست که در مورد فرمایشات حق بزرگان نظر دهی.
باید مقداری به خود زحمت دهی مبانی کلام را درس بگیری در فضا قرار بگیری ببینی آنها فهمیده اند و یا امثال جنابعالی با این سطح سواد...
با این فهم شما باید حضرت امیر علیه السلام را نیز متهم کرد زیرا فرموده « داخل فی الاشیاء لا بالممازجة و خارج عن الاشیاء لا بالمباینة »، « لیس فی الاشیاء بوالج و لا عنها بخارج»
بنده قصد بحث کردن با شما را ندارم فقط می خواستم تذکری دهم که کار نیکان را قیاس از خود مگیر، دقیقا فهماندن این مطالب به امثال شما با کمال معذرت مثل فهماندن لذت جنسی به بچه یک ساله است، اگر آن را می توان انجام داد می شود به امثال شما این مطالب را فهماند؛ در هر چیزی دخالت نکن، با این فهم شما جایگاه حدیث امام سجاد علیه السلام کجاست؛ نکند امثال شما همان متعمقان آخرالزمانید : «از حضرت علی بن الحسین صلی الله علیه و آله درباره توحید سوال شد، ایشان فرمود: "إنّ الله عزّوجلّ علم أنَّه يكون في آخر الزّمان أقوام مُتعمِّقون, فأنزل الله تعالى "قُل هو اللهُ احدٌ"و الآيات من سورة الحديد إلى قوله "وهو عليمٌ بذات الصّدور" فمن رام وراء ذلك فقد هلك، به هر حال قصد بحث ندارم چون با این نوشته شما فهمی نمی بینم تا... کمی رعایت کن و هر چه بر زبانت آمد ننویس... در آخر دوباره می گویم: «فهم این مطالب به امثال شما مثل فهماندن لذت جنسی به بچه یک ساله است».
لابد شما خیلی سواد داری و کلام آنها را دریافتی که به مانند ملاصدرا معتقد شده ای که خداوند از خودش عالم را آفریده، یعنی بخشی از ذات او متطور شده و به منسه ظهور
چنانچه ادعا کرده: ((أنشأ الأشیاء من شیء و هذا الشّیء هو نفسه))
جمیع اشیاء را از چیزی آفرید و آن چیز نفس خودش بود.
اسفار ج2ص231،وعرشیه مساله اول
رجعت العلیة و الافاضة إلی تطور المبدأ الاول بأطواره:
معنای علیت و افاضه (خداوند) به این باز میگردد که مبدا اوّل(خدا) متطور(متحول)میشود به اطوارش(حالات و دگرگونی های مختلفش)
مشاعر/ 541- اسفار 6/110
در حالیکه در اسلام مکتب قرآن و اهل البیت(علیهم السلام)، خداوند خلقتش لا من شئ است
یعنی نه از چیزی، یعنی خداوند نه از خودش جهان را خلق کرد تا مخلوق همذات و همسنخ ذاتش و شبیه او باشد
و نه از ماده اولیه ای جهان را خلق کرد تا غیر از خدا قدیم دیگری هم باشد
و لابد آنقدر فهمیده ای که یک چیز شمردن خالق و مخلوق را توسط محمدحسین طهرانی بر اساس ادعای کذب یا اشتباه ملاصدرا رو آخر عرفان شمرده ای
که چنین ادعا کرده :
حق سبحانه و تعالی، خالق است در مرتبه اعلی و مخلوق است در مرتبه دانی،آمر است در مقام بالا، مامور است در مقام پائین، راحم است در افق مبین،مرحوم است در اسفل السافلین!
(الله شناسی ج 3 ص 222)
آیات قرآن و روایات امیرالمومنین علی(علیه السلام)هم بر اساس تفاوت ذات خالق و ذوات مخلوقات است نه بر اساس همه چیز خدایی ملاصدرا و مولوی و محمدحسین طهرانی و امثال اینها..
اجباری در کار نیست که امثال تو که فهم خودتان را خیلی بالا می پندارید و هر کسی نقد واردی بر عقایدتان کرد را تهمت جهل میزنید بر توحید اسلام معتقد بشوید
بچسبید به همان بافته های کفرآلود صوفیه و خطاهای فلاسفه و عرفای اصطلاحی تان که برایتان بت شدند
و بگذار ما بیسوادها نیز به همان توحید اسلام معتقد بمانیم
منسه ظهور نداریم؛ منصه ظهور داریم؛ از همین یک کلمه هم می توان سطح سواد جنابعالی را فهمید!
همانطور که نوشتم قصد بحث کردن با شما را ندارم؛ نه وقتش را دارم و نه امیدی به چنین بحث هایی؛ با کمال معذرت با تمام احترامی که برای شما قائل هستم و یقین دارم و یقین دارم و یقین دارم که نوشتنان برای رضای خدای تعالی و احساس وظیفه در مقابل دین اوست، اما آنچه به آن معتقد شده اید در مورد بزرگان یک درصد هم احتمال ندارد درست باشد؛ شما باید مقدمات بحث را آماده کنید کمی به خود زحمت دهید حرف را از استادش بشنوید و بخواهید مراد بزرگان را برای شما بعد از طی مقدمات توضیح دهد ببینید نظر آنها خلاف دین است یا نظر کاملا ظاهر گرایانه امثال شما!
فقط برای اینکه یقین دارم از روی جهل انکار می کنید گرچه خود خیال می کنید می دانید، به شما می گویم به همان خدایی که به آن اعتقاد دارید مطلب غیر از آنی است که شما فهمیده اید؛ والله قسم بزرگانی که نام بردید همان خدایی را می پرستیدند که مورد تایید ائمه دین بوده، هیچ یک از بزرگانی که نام برده اید مخلوق خدا را جای او ننشانده اند؛ هر کس در جای خود است مراد آنچه شما می فهمید نیست؛ جریانی نقل می کنند (بنده نمی دانم کدام شخصیت بوده و با جزئیات نمی دانم ولی کلیت آن این است) که شخصی به ملاقات یکی از قائلان به وحدت وجود رفت بعد از جریانی گفت شما مرا خدا می دانید؛ جواب شنید که من شما را الاغ هم نمی دانم... (گفتم که جریان را در ذهن ندارم شاید اصطلاح دیگری به کار برده بودند ولی مثل همین...)، کسی مخلوق را خدا نمی داند بحث چیز دیگری است، تفاوت، مثل تفاوت سلمان و ابوذر است؛ به نظر شما سلمان چه چیزهایی داشت که در حدیث آمده «لوعلم ابوذر ما في قلب سلمان لقتله« نمی خواهم بگویم حتما آنچه سلمان می دانست این مسائل بود! ولی به هر حال علامت سؤالی وجود دارد؛ کمی از تعصب دست بردارید، والله قسم بزرگان نیز خدا را می پرستیدند اگر می خواهی درست قضاوت کنی ابتدا حرف آنان را از اهلش با مقدمات آن بشنو اگر تصدیق نکردی آن وقت داد سخن بده... ؛ همانگونه که نوشتم یقین دارم قربة الی الله مطلب نوشته اید ولی برادرانه می گویم در آنچه تخصص ندارید دخالت نکنید؛ همه مشکلات از اینگونه دخالتها است
بجای اینکه به محتوای نقدم عیب و ایرادی بگیری گیر داده ای به یک کلمه،
باشد
سلمان فارسی هم هیچوقت از این غلطها نمیکرده که خالق و مخلوق را یک چیز جا بزند چنانچه محمدحسین لاله زاری(طهرانی) ادعا کرده که:
حق سبحانه و تعالی، خالق است در مرتبه اعلی و مخلوق است در مرتبه دانی،آمر است در مقام بالا، مامور است در مقام پائین، راحم است در افق مبین،مرحوم است در اسفل السافلین!
(الله شناسی ج 3 ص 222)
کمتر از الاغ آن کسانی اند که این کفریات و عقاید شرک آلود را توجیه میکنند و منتقدان را به باد فحش و تهمت میگیرند که تو کمتر از الاغ و بیسواد و ظاهر گرایی
بله این بتهای شما مخلوق را خدا نمیدانند بلکه مخلوقات را جزئی از خالق و ظهور ذات او میدانند
مولوی: سوی کل خود رو ای جزو خدا ..
ملاصدرا: مخلوق تطور خالق است و خدا از خودش مخلوق را آفرید(مثل آبی که موج و بخار میشود)
که عین کفر و شرک و باطل محض است
رسول خدا و امیرمومنان علی مرتضی(سلام الله علیه)هم همواره خالق را غیرمخلوق معرفی کردند،چه برسد به اینکه ادعاهای کذبی چون سیدمحمدحسین طهرانی و مولوی و ملاصدرا درباره خدا بکنند
علامه محمدتقی جعفری جواب این تجهیل ناسزای منتقدان توسط شما صوفی گراها را داده است؛ وی در کتاب مبدأ اعلی جواب مناسبی به این مدافعان افراطی داده و با بیانی طعن آلود به مدافعان فلسفه و عرفان می گوید: «اگر اصل را با وجود، و موجود را واحد شخصی عقیده کردی اعلم دورانی، اگر چه الف را از با تشخیص ندهی… و بالعکس اگر راجع به وحدت موجود(وحدت وجود) اظهار نظر [مخالفت] کنی جاهل ترین مردمی اگر چه اعلم دوران باشی!»
واقعا زبانم قاصره و نمیدونم چطور باید تشکر کنم
جلسات آقای امینی خواه در خصوص کتاب آن سوی مرگ عالی بود
فقط من یکسری سوال دارم و میخوام حاج آقا امینی خواه راهنمایی فرمایند
ممنون میشم در این خصوص راهنمایی نمایید که چطور ایشون رو در فضای مجازی و یا حضورا میتونم پیدا کنم تا ازشون راهنمایی بخوام
اجرتون با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه
اما مطالب کتاب آن سوی مرگ هم یکی دو مورد با دین فاصله داشت هم سیر داستانیاش عجیب بود!
خرید کتاب سه دقیقه در قیامت رو پیشنهاد میکنم به مخاطبین
اگر ممکن است پی دی اف صوت آن سوی مرگ را در کانال قرار دهید.
تشکر