رحیم پور ازغدی | آخرین راه حل آمریکایی ها برای شکست انقلاب اسلامی


آقای رحیم پور طی یک سخنرانی دردانشگاه صنعتی شریف براساس اسناد لانه ی جاسوسی آمریکا به بازخوانی نفوذ استعماری و جنایتکارانه ی آمریکایی ها در ایران پرداختند. ایشان ضمن تبیین این دخالت ها، سوابق جنگ طلبانه و سُلطه گرایانه ی دولت آمریکا در کشورهای مختلف دنیا را نیز مورد توجه و تحلیل قرار داده اند. اشاره به آخرین جمع بندی آمریکایی ها از اوضاع داخلی ایران و حرکت انقلاب اسلامی علیه منافع نامشروع آمریکا و همچنین راه حل ارائه شده برای مدیریت و انحراف انقلاب براساس اسناد لانه، از نکات جالب این سخنرانی است.


+ 
20

- 
2

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • .

  • .

  • مایه بسی تاسف که دشمنان بیگانه در شناسایی ایرانیان حتی از بُعد گرایشات عقیدتی و کنشگری سیاسی ایشان دقت و صحت پردازش داشته و دارند.. ازیرا که توانمندی دشمن در پیشبینی و پیشگیری و یا سرکوبگری ملت ایران به هنگام فعالیت به انتفاع ملی و آرمانی به طور قابل توجهی سیر صعودی داشته است!

    اما اگر بنده تحلیل مرسوم جناب رحیم پور ازغدی بزرگوار را در باب تقسیم بندی بدوی از نگاه دشمن قبول داشته باشم نمیتوانم قِسم بندی خصم را از باب آنچه در تاثیر و تحریک به تولید اقشار فکری و عقیدتی در این سرزمین مرتکب شده با تحلیل جناب ازغدی مرتبط بدانم...

    در توضیح باید بگویم دشمنان بیگانه، ایرانیان فعال در جریانات سیاسی را در دوران معاصر البته از زمان پهلوی خوب شناخته بودند یعنی از همان پشتیبانی و حمایتها یا حتی تقابل ها و خصومتهایی که از آیت ا.. کاشانی و دکتر محمد مصدق میشد و یا نمیشد!
    فلذا آنچه نمود بارزی داشت وجود وجوه مشترک آرمانگرایی ملی و نیز آرمانگرایی مذهب و دین تنها با اختلاف در غلظت و یا رقت آن بین اقشار مختلف مردم بود که در همان زمان با سودجویی دشمن از آن کودتای ننگین ۲۸ مرداد نقدا عملی شد!
    چراکه عدم حمایت اقشار متحجر مسلک از دکتر مصدق که بر اثر خشک مغزی نیازمندانه به فرماندهی آقای کاشانی که در آن روز کذا و کمی قبل از آن در خوشبینانه ترین حالت اگر همچون دشمن سیاهنمایی و مذمت مصدق نکرده بود جهت حمایت وی سکوت اختیار فرمود، عملا کمک به دشمن بیگانه در براندازی آن دولت عزیز ملی شد.. حکایت طیب علیه اللعنه (پا منبر نشین کاشانی) کم از حکایت شعبان استخوانی ملعون ندارد که به اثر در ظلم به مصدق و ملت، یاری رسان هم و عمله دشمن بودند.

    لذا در دوران مصدق، برای دشمن وجود آرمانگرایی ملی و نیز مذهبی در اقشار مردم آگاه محک خورده بود و این هر دو عنصر سازنده ملت، که فقط در ترکیب با هم قوام ستون های بنای کشور را سبب اند میبایست در وهله اول از هم جدا (تجزیه عناصر اصلی) میشد که با تفرقه بین کاشانی و مصدق این مهم شدنی و ممکن شد! (بماند که دکتر مصدق پیشگام رفع کدورتها بود و عدم حمایت کاشانی روز ۲۸ مرداد چه کرد!)

    گام بعدی در دوران امام خمینی (ره) از سوی دشمنان و عملگانشان ضمن ممانعت از ترکیب مجدد آرمانگرایی ملی با آرمانگرایی مذهبی در قالب عقیدتی و باور اقشار مردم خصوصا افراد شاخص که در مقام مسئول حکومتی به ساختار نوپای پس از انقلاب وارد میشدند بود..

    گام نهایی نمایش تضاد بین عناصر (حقیقتا ترکیب پذیر آرمان های بلند ملی و مذهبی) و حقنه این تضاد به باور ملت که مستلزم به راه انداختن جنگ بین دو دسته ملیگرا و مذهبیون بود...
    ملت ایران در این هنگامه بزرگ، دچار غفلت بزرگ گُم کردن انقلابیون واقعی که به حقیقت واجد هردو عنصر در ترکیب خالص باور خویش بودند شد! به طوریکه هنوز خط کشی مدنظر غربی منطبق میشود با تحلیل جناب ازغدی مبنی بر انقلابیون مذهبی! و ملیگرایان لیبرال!
    در حالیکه صحت اقسام و اقشار مردم و نافذان حکومت نوپای انقلاب در آن روزها این است:
    - مذهبیون قشری و متحجر
    - لیبرال های ملی نما
    - انقلابیون ملی مذهبی پیرو خط امام(ره)
    که اصالت با دسته نامبرده سوم بوده اما در کشاکش هرج و مرج انگلیسی-امریکایی ( مثل فعالیت منافقین و ...) که پرچمدار ملیگرایی عمده با رایحه مذهب بود از یکسو و اعمال زور متحجرانه مذهبی و قشریگری های مزورانه متدینین پوسته بین و خشکمغز خط کش مسلک، پیرو نگرش و پویش امپراطوری آلمانی که عَلَم مذهب را با کاربری چماق گونه بالا نگه میداشت میدان جنگ دو عنصر اصلی باور یک ملت عملا به نزاع هم برخاست و تحلیل رفتن ماهیت هر یک بر اثر اصطکاک با آن دیگری تا به امروز استعمار نامرئی اروپای جهنمی را بر این مرزو بوم راقم شد.

    نکته اینجاست که آبشخور هر دو دسته بندی جناب ازغدی از منظر دشمن در نزد همان دشمن بوده و هست!!!!

    لذا بایست امروز فانوس به دست گیریم و به دنبال انقلابی متدین ملیگرای شناسایی شده توسط دشمن در زمان دکتر مصدق و مفقود شده در دوران پس از انقلاب امام خمینی باشیم!!!