عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • وقتی مسئولین حرامخور و حرامکار پشتیبان این زنان بی حیا هستند و صدایی از مراجع و روحانیت شنیده نمیشود . چه باید کرد . من از چند مسئول رده بالا که اتفاقا روحانی هم بودند در مورد این بد حجابی ها پرسیدم . جواب دادند دستور از بالاست . گفتم منظورتان رئیس جمهور است . گفتند بالاتر . جلوگیری از بد حجابی و بی حجابی براحتی بدون زور و ضرب و بوسیله صدا و سیما قابل حل است اما نمیخواهند . چرا . صدا و سیما با برنامه های توجیهی و نشان دادن واقعیت زنان بدحجاب میتواند جلوی انها را بگیرد اما روال کلی مملکت بر عدم جلوگیری از این بی حیایی هاست و صدا و سیما هم خودش در جهت فساد گام برمیدارد و دولت و مجلس و دیگران در توسعه فساد و بی بند و باری گام برمیدارند و به نانوشته ای عمل میکنند که از هر نوشته ای بیشتر عمل میشود .

  • منظورتان کدام اختلاف است . منظورتان کدام حجاب است . مگر حجابی هم هست یا شاید همین یک تکه روسری را میگوئید که فقط نصف کله را میپوشاند . جمش کنید تو رو خدا . همه مون سر کاریم . خودمون رو مسخره کردیم . حواله همه زنهای بد حجاب یا بهتر بگوئیم بی شرم و بی حجاب به خدا . هیچکسی بهتر از خدا حساب رس نیست . حواله همه فاسدین از جمله زنان بد حجاب به خدا . جهنم خدا خیلی بزرگ است . برای همه جا هست .

  • البته این زنان برای رفتن به جهنم عجله دارند اما آیا مسوولیت من و شما برای جامعه ای که در جال به گند کشیده شدن توسط این زنان است تمام می شود؟
    آیا نمی دانید همین کامنت شما برای رها کردن این زنان و جامعه در گناه شما را هم جهنمی خواهد کرد؟

    زنی که در خفا زنا می کند گناهش با خودش است و می رود جهنم و اگر چند نفر او را در حال گناه نبینند و فاش نکنند مسوولیتی برای ما ندارد.

    اما این زنان که علنا با خدا سر ستیز دارند و قسم خورده اند که جامعه را پر از طلاق و فرزندان طلاق و سقط جنین و قتلهای عشقی و ناموسی و افسردگی و بی بندو باری کنند را نباید به فثقط به خدا واگذار کرد.
    این افراد با حاکمیت دین علنا وارد جنگ شده اند و تکلیف چنین کسانی در شریعت اسلامی مشخص است.
    یاد بگیریم فرق امور فردی و اجتماعی اسلام را بفهمیم.


  • وحدت کلمه یا وحدت ملی؟ مساله این است...
    وحدت در ظاهر کلمه زیبایی است. پرهیز از تفرقه دستور خدا است و یكی از
    دستورات قرآن این است كه آحاد امت اسلامی با یكدیگر متحد باشند؛ دست در
    دست یكدیگر بگذارند: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرّقوا» سوره آل
    عمران آیه 103.
    همه به حبل الله چنگ زنید و پراکنده نشوید.
    از این دستور الهی ما چند زدن و پراکنده نشدن را فهمیده ایم و همیشه شعار
    وحدت سر می دهیم. اما هر بار وحدتمان به تفرقه تبدیل می شود. اما چرا؟ به
    طور خلاصه چون ما نفهمیدیم این وحدت باید حول حبل الله باشد. نه حول دون
    الله. نه حول منافع سیاسی. نه حول مصلحت اندیشی های مادی. نه حول خیانت
    به اسلام.
    متاسفانه یکی از خیانتهایی که بعد از امام خمینی صورت گرفت در حق واژه
    وحدت بود. امام خمینی هرگز نمی گفت وحدت ملی داشته باشید. بلکه همیشه بر
    "وحدت کلمه" تاکید می کرد. وحدت کلمه یعنی این مردم و مسوولان فقط یک حرف
    و نظریه را پیروی کنند و اختلاف عقیدتی نداشته باشند. دقت کنید که امام
    خمینی از همان ابتدا تاکید داشت انقلاب مال محرومان
    و زاغه نشینان است نه مال مرفهان. اساسا نباید اجازه داد آنچه بدنه
    اجتماعی اصلاحات نامیده می شود خواسته خود را جلو ببرد والا همانطور که
    امام خمینی گفت با سلطه لیبرالها و مرفهان فاتحه انقلاب را باید خواند.
    اگر وحدت کلمه در کشوری مانند کوبا باشد آمریکا از فاصله صد کیلومتری هم
    حریف آن نمی شود. اما وقتی در کشوری چند صدایی و تفرقه ایجاد شود از آن
    سر دنیا می آیند و راحت آن را اشغال می کنند. پس قدرت یک کشور هیچ ربطی
    به تعداد تانکها و هواپیماهایش ندارد. بلکه فقط و فقط متکی زبر وحدت کلمه
    است.
    اما الان وحدت کلمه را جامعه تک صدایی می دانند و آن را ضد ارزش تلقی می
    کنند. به جای آن سحن از چند صدایی و تکثرگرایی می گویند. در این حالت
    وحدت کلمه بی معنی است. لهذا سخن از وحدت ملی گفته می شود. یعنی اینکه
    عجالتا چون ما هموطن هستیم با هم وحدت داشته باشیم ولو اینکه یکی حزب
    الهی باشد و دیگری سلطنت طلب! بدیهی است که این وحدت دقیقا بر خلاف
    تعالیم اسلام است و منظور اسلام همان وحدت کلمه است. وحدت کلمه یا به
    یکسان بودن دکترین مردم و مسوولان، دقیقا دارای یک دو قطبی ذاتی در مقابل
    آنتی تز خودش است. دفاع از اقشار مستضعف و بر قراری عدالت مستلزم نبرد بی
    امان با مسکبران در داخل و خارج است.
    می دانید چرا هاشمی کلمه امت را از ادبیات سیاسی ایران حذف کرد و با ملت
    جایگزین کرد؟
    تا ما فراموش کنیم که هموطن بودن به خودی خود بی ارزش است. فراموش کنیم
    خائنهای عربزده و ها شرقزده ها هموطن هستند. فراموش کنیم که امثال رجوی
    هم هموطن هستند! نتیجه این فراموشی هم می شود بازگشت تفکر محمد رضا
    پهلوی. اتفاقا او هم ایرانی و هموطن بود.
    بالاخره باید به نقطه ای برسیم که نیروهای خالص و وفادار به انقلاب
    اسلامی بین حفظ انقلاب و حفظ آرامش یکی را باید انتخاب کنند. وحدتی که
    صرفا برای حفظ آرامش باشد چیزی جز تایید وضع موجود نیست. وحدتی به دور
    غیر حبل الله باشد وحدتی شیطانی است.
    بدیهی است که نباید از اصلاح طلبان و اربابان انگلیسی و آمریکاییشان
    انتظار داشت دست از توطئه و خیانت بردارند. اما سوال اینجا است که
    نیروهای انقلابی تا کجا می خواهند برای کسب رضایت اتحادیه اروپایی با
    سگان دست آموز آنها مماشات کنند؟
    باید انتخاب کنیم که "وحدت کلمه" را می خواهیم یا "وحدت ملی " را. دقت
    کنید که امام خمینی هیچ گاه حرفی از مفهوم موهومی مانند وحدت ملی نزد چرا
    که این همان تفکر قبیله ای عصر جاهلیت است که می گوید ارتباط ملیتی و
    قبیله ای و خونی و نژادی یک مایه وحدت و تمایز است.با تفکر وحدت ملی
    همیشه باید به افراد ملیت خودتان نظیر مسعود رجوی بیشتر نزدیک باشید تا
    به یک خارجی مثل سید حسن نصر الله.
    اما وحدت کلمه می گوید همدلی از همزبانی بهتر است.
    جان گرگ و جان سگ از هم جداست / متحد جان های مردان خداست.
    یعنی اینکه آنچه مهم است وحدت فکری و عقیده است. کسی که عقیده اش همان
    تفکرات اومانیستی بعد از عصر رنسانس است با تفکر اسلامی که همه معارف
    هستی را در قرآن و عترت می بیند و هیچ راه حلی را در عرض قرآن و عترت بر
    نمی تابد ، بکلی بیگانه هستند.

    پس باید مفهوم بیگانه و خودی را تعریف کنیم. اصلاح طلبان هر چند ظاهرا
    ایرانی هستند اما همانقدر بیگانه و اجنبی هستند که اربابشان آمریکا اجنبی
    است. در عوض مجاهدان راه خدا اگر سیاهان نیجریه باشد با خودی و همدل و
    محرم هستند.
    پس هم اکنون باید تصمیم تاریخی را گرفت. اگر به وحدت کلمه بازگردیم تکلیف
    اصلاح طلبان روشن است. آنها کوچکترین حقی برای حضور در نظامی که از بن به
    ایدئولوژی آن بی اعتقادند ندارند.