استاد خاتمی نژاد - هزار ماه بندگی یا نماز قضا؟


صحبت های تامل برانگیز درباره برخی از کارهای اشتباه در شب‌های قدر

جهت مشاهده نماهنگ های بیشتر به سایت www.asre-zohur.ir مراجعه نمایید.


+ 
6

- 
0

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • متاسفانه اسلام در ایران دچار بعضی آخوندهایی شده که صوفیانی اند در لباس تشیع و آخوندهای متمایل به تصوف که انحرافات عقیدتی صوفیان را ترویج میکنند
    و جالب اینکه مخالفانشان را تهمت جهل میزنند و عقاید باطلشان را نیز با سوء استفاده از آیات متشابه و فلسفه بافی و تشبیه خالق به مخلوق که شرک و کفر است اباطیلشان را برای عوام جا میزنند
    مثل محمدحسین طهرانی که نام علامه برایش گذاردند و عقایدش بخلاف اسلام است
    چنانچه ادعا کرده:
    حق سبحانه و تعالی، خالق است در مرتبه اعلی و مخلوق است در مرتبه دانی،آمر است در مقام بالا، مامور است در مقام پائین، راحم است در افق مبین،مرحوم است در اسفل السافلین!
    (الله شناسی ج 3 ص 222)..
    از این بهتر نمیتوانسته ادعا کند که همه چیز خداست و خداست که همه چیز است؛ و مخلوق همان خالق است و خالق همان مخلوق است.. در حقیقت اینها خداوند را مخلوق و مملوک و مربوب می شمرند و ادعا دارند مخلوق از ذات خالق و تطوّر و تحوّل خود خالق پس همذات اوست
    بخلاف اسلام که خداوند در آن خالق همه چیز و مالک همه چیز و ربّ همه چیز و بخلاف اشیاء و غیر آنهاست و مخلوق و مملوک و مربوب نیست و کُنهِ خداوند متفاوت و بخلاف مخلوقاتش است
    در قرآن و کلام اهل البیت(علیهم السلام) میخوانیم که فرمودند:
    الله خالق کل شئ، هو ربّ کل شئ، لَهُ کل شئ و هو بخلاف الاشیاء و نظیر این تعابیر..
    همین جناب محمدحسین طهرانی در جایی ادعا کرده که اگر استادش(هاشم حداد) بگوید: یک لیوان خون بخور فلفور آن را میخورد؛
    (حتّی اگر خداوندِ قرآن و اهل البیت(علیهم السلام)فرموده باشند خوردن خون حرام است)
    و مثل محمدحسین طهرانی امثال محمدرضا نکونام و حسن زاده آملی و صمدی آملی و شمس تبریزی و مولوی صاحب مثنوی و محئی الدین ابن عربی و شاه نعمت الله ولی و امثال اینها ادعا کردند:
    اصلاً ممکنی(مخلوقی)نداریم و مخلوق ظهور و نزولِ خودِ پروردگار است
    الآن من و تو و عالَم نمانده، همه از دست رفته و هو شده، انا و انت و او؛هو(خدا) شده
    خود خدا هم نماز میخوانه و روزه میگیره و حج میره و چلّه میگیره
    در آخر موسی و فرعون و شمر و امام حسین یکی اند
    اگر رفتید بهشت و دیدید شمر و یزید زودتر(از مومنین)رفتند تعجب نکنید
    سول کل خودرو ای جزو خدا
    ووو از این قبیل اشعار و تعابیر
    اینها خیال کردند که بخشی از خود خداوند متطوّر(متحول)شده و به حدّ و اندازه و اشکال گوناگون در آمده(هر لحظه به شکلی بت عیار(خدا) در آمد)
    بنابراین مخلوقات مخلوق نیستند، بلکه ظهور و بروز و ترشحی از خود خداوند هستند
    و این عقیده شان را هم وامدار فلوطین هستند و ادعا داشت خداوند عالَم را از ذات خود آفرید!
    ولی در مکتب قرآن و اهل البیت(علیهم السلام)، خداوند خلقتش لا من شئ است
    یعنی نه از چیزی، یعنی خداوند نه از خودش جهان را خلق کرد تا مخلوق همذات و همسنخ ذاتش و شبیه او باشد
    و نه از ماده اولیه ای جهان را خلق کرد تا غیر از خدا قدیم دیگری هم باشد
    و با تاسف بسیار کسی چون ملاصدرا عقیده فلوطینی دارد چنانچه در کتابش نوشته است
    ملاصدرا می گوید:
    ((أنشأ الأشیاء من شیء و هذا الشّیء هو نفسه))
    جمیع اشیاء را از چیزی آفرید و آن چیز نفس خودش بود.
    اسفار ج2ص231،وعرشیه مساله اول

    رجعت العلیة و الافاضة إلی تطور المبدأ الاول بأطواره:
    معنای علیت و افاضه (خداوند) به این باز می‌گردد که مبدا اوّل(خدا) متطور(متحول)میشود به اطوارش(حالات و دگرگونی های مختلفش)
    مشاعر/ 541- اسفار 6/110
    چنین است که ادعای یک چیزی خالق و مخلوق را دارند
    و ادعاهایی چون محمدحسین طهرانی از آنها سر میزند که:
    حق سبحانه و تعالی، خالق است در مرتبه اعلی و مخلوق است در مرتبه دانی،آمر است در مقام بالا، مامور است در مقام پائین، راحم است در افق مبین،مرحوم است در اسفل السافلین!
    (الله شناسی ج 3 ص 222)

  • خدای اهل تسنن عُمَری متاسفانه آن خداوند حقیقی نیست که معبودِ محمّد رسول الله و عترت اهل البیتش(علیهم السلام)است که آنها به درستی طبق قرآن به مردم معرّفی اش کردند
    علمای اهل تسنن عُمَر با پیروی از یهودیان نفوذی چون کعب الاحبار و ابوهریره و سوء استفاده از آیات متشابه و کج فهمی نسبت به آیات قرآن، خدای باطلی را به مردم عوامشان معرفی کردند که محدود و جسمانی و متحرک و متغییر و قابل رویت و مانند انسان است که بنابراین فقط مخلوقی ذهنی غیرواقعی و یا اینکه شیطانی از شیاطین جن را دانسته یا ندانسته عبادت میکنند و بدتر آنکه به آن موجود ناقص پُرعیب و نیازمند که اِله حقیقی نیست الله هم میگویند!
    چنانچه در کتاب صحیح بخاریشان که همه اهل تسنن به آنچه در آن نوشتند معتقدند چنین آمده:
    1- خداوند در آسمان است وهر شب پایین میاید
    صحيح البخاري- الجمعة - الدعاء في الصلاة .. - رقم الحديث : ( 1077 )
    2- خدا انگشت دارد .
    صحيح البخاري- تفسير القرآن - قوله: وما قدروا الله حق قدره - رقم الحديث :( 4437)
    3-خدا در قیامت پایش را روی جهنم میگذارد(هشت روایت)
    صحيح البخاري- تفسير القرآن - قوله: وتقول هل من مزيد- رقم الحديث : ( 4470 )
    5- خدا در روز قیامت رویت میشود .
    صحيح البخاري- التوحيد - قول الله تعالى: وجوه يومئذ ناضرة إلىربها ناظرة -رقم الحديث : ( 6882 )
    6-خدا می خندد
    صحيح البخاري- الأذان - فضل السجود-رقم الحديث : ( 764 )
    7-خدا می خندد و شهید و قاتلش را در بهشت داخل میکند.
    صحيح البخاري- الجهاد والسير - الكافر يقتل مسلم.... -رقم الحديث : ( 2614 )
    8- خدا هر شب به اسمان دنیا پایین میآید
    صحيح البخاري- الجمعة - الدعاء في الصلاة .. - رقم الحديث : ( 1077 )
    9-خدا شلوار دارد و مخلوقاتش به بند شلوارش آویزان میشوند
    صحيح البخاري - تفسير القرآن - وتقطعوا أرحامكم - رقم الحديث : ( 4455 )
    10-خدا چشم دارد ولوچ نیست.
    صحيح البخاري- الجهاد والسير - كيف يعرض الإسلام...- رقم الحديث : ( 2829 )
    11-خدا خانه دارد ودر آن ساکن میشود.
    صحيح البخاري - التوحيد - قول الله تعالى : وجوه يومئذ ناضرة إلي ربها ناظرة -رقم الحديث : ( 6886
    ------------
    این در حالی است که
    الله که محمّد رسول الله و اهل البیتش ائمه هدی(علیهم السلام)به ما معرّفی کردند و الحمدللّه ما شیعیان مسلمان به او ایمان و اعتقاد داریم چنین است:
    بن ابی نجران گوید: از امام جواد(علیه السلام) راجع به توحید سؤال كردم و گفتم: میتوانم خدا را شئ تصور كنم؟ فرمود: آری ولی شئ ای كه حقیقتش درك نمی‏شود و حدّی ندارد زیرا هر چیز كه در خاطرت در آید خدا غیر او باشد، چیزی مانند او نیست و خاطره‏ ها او را درك نكنند، چگونه خاطره‏ ها دركش نكنند، در صورتیكه او بر خلاف آنچه تعقل شود و در خاطر نقش بندد می‏باشد، درباره خدا تنها همین اندازه بخاطر گذرد: ((( شئ ای هست كه حقیقتش درك نشود و حدّی ندارد))).
    اصول کافی جلد 1 باب جواز تعبیر خدا به شی روایت 1 .
    *************
    از امام باقر علیه السلام سؤال شد: رواست كه بخدا گویند چیزیست؟ فرمود: آری چیزی كه او را از حدّ تعطیل (خدائی نیست) و حدّ تشبیه (مانند ساختن او را بمخلوق) خارج كند (یعنی چون گوئی خدا چیزیست اعتراف بوجودش كرده‏ ای پس كافر و طبیعی نیستی اما باید بدانی كه او چیزیست بی مانند).
    اصول کافی جلد 1 باب جواز تعبیر خدا به شی روایت 2
    *****************
    امام صادق علیه السلام فرمودند: إنّ الله تبارک و تعالی خلو من خلقه و خلقه خلو منه، و کل ما وقع علیه اسم شیء ما خلا الله عز و جل فهو مخلوق، ‌و الله خالق کل شیء، ‌تبارک الذی لیس کمثله شیء
    همانا خداوند تبارک و تعالی تهی از خلقش، ‌و خلقش تهی از او می‌باشند، و هر چیزی که نام شیء بر آن توان نهاد مخلوق است مگر خداوند عزوجل. و خداوند خالق همه چیز است، ‌بس والاست آن که هیچ چیز مانند او نیست.
    بحارالانوار، ‌4/149؛ التوحید، ‌105؛ کافی، ‌1/83.‌
    ****************
    امام رضا(علیه السلام) فرمودند: کلّ ما فی الخلق لایوجد فی خالقه، ‌و کلّ ما یمکن فیه یمتنع فی صانعه ... إذا لتفاوتت ذاته و لتجزأ کنهه. (امام رضاعلیه السلام).
    هر چه در مخلوق باشد در خالقش پیدا نمی‌شود، و هرچه در خلق ممکن باشد در خالقش ممتنع است ...، ‌وگرنه وجود او دارای اجزای متفاوت می‌شد.
    بحارالانوار، ‌4/230، ‌التوحید، 40

  • سلام
    تا به حال صحبتهای ایشون رو گوش نداده بودم
    این اولیش بود
    چی دارند میگن؟
    خیلی عجیبه
    خیلی سنگینه
    واقعً متوجه نمیشم
    یعنی چی؟
    یعنی نماز قضا نخونیم
    فقط با خدا صحبت کنیم
    کفایت می کنه
    البته که تو رحمت و توبه پذیری خدا شکی نیست
    ولی تو سریع الحساب بودن خدا هم شکی نیست
    خوف و رجا با هم دی
    حسابی گیج شدم

  • قضیه خیلی روشنه. منظور اینه که نباید اوقات خیلی خیلی مهم شب قدر رو اختصاص بدیم به خوندن نماز قضای «دسته جمعی»! و این یعنی کسی که نماز قضا داره می تونه اون شب به صورت فرادا نمازهای قضاش رو بخونه. اما این که دست کم یک ساعت وقت همه شب زنده دارها رو بگیرن و نماز قضا بخونن، قطعا هیچ عالم دینی و عقل سلیمی تأیید نمی کنه. به نظرم جان کلام ایشون هم همینه و نیاز به این همه بحث نیست. ان شاءالله شب بیست و سوم برای همدیگه دعا کنیم و فرج آقامون رو از خدا بخوایم. موفق باشید.

  • وای بر این فرد به اصطلاح با سواد که بویی از دین نبرده و نمی داند کسی که روزه قضا و نماز قضا دارد سزاوار نیست در حالی واجب الهی هنوز برگردن او است افعال مستحب به جا بیاورد.
    آقای محترم مگر تو خبرداری که زنده خواهی ماند تا بعد از نماز مستحب نماز قضای واجب به جا آوری؟
    اگر در اثنای نماز مستحب مرگ تو رسید به خاطر نمازهای قضایی بر ذه داری مواخده خواهی شد. اما انجام ندادن ماز شب هیچ عذابی در پی ندارد. هر چند سلب توفیق است.

    مفاتیح را برای کسی نوشته اند که واجباتش ترک نشده و حالا قصد انجام مستحب دارد. نه کسی که واجب بر عهده او است.

    و راستی که چقدر بد است که یک فرد کت و شلواری ادای انسانهای دلسوز را در بیاورد و ذر جایگاه یک مرجع اظهار نظر علیه نظر مراجع بکند! آنهم در موضوعی که مورد اتفاق همه مراجع و مسلم است.

    اجوبه الاستفتائات- رهبر انقلاب اسلامی
    س 526: شخصی که نمی‏داند نماز قضا برذمّه‏اش هست یا خیر، اگر نماز مستحبی یا نافله بخواند، بر فرض که نماز قضا داشته باشد، آیا به عنوان نماز قضای او محسوب می‏شود؟
    ج: نوافل و نمازهاى مستحب به جاى نماز قضا محسوب نمى‏شوند، و اگر نماز قضا بر عهده او باشد، واجب است که آن را به نيت نماز قضا بخواند.

    آیت الله مکارم شیرازی
    پرسش : اگر کسی نماز قضا دارد آیا بهتر نیست به جای نماز های نافله، نمازهای قضا را بجا آورد؟
    پاسخ : نماز قضا اولویت دارد و امید است ثواب آن بجای نمازهای نافله محسوب شود.

    آیت الله سیستانی
    پرسش: اگر نماز صبح قضا شود وهنگام ادای قضا مثلا هنگام نماز ظهر آیا باید اول نماز صبح را بجا آورد یا میشود بعد از نماز ظهر ویا عصر قضای نماز صبح را بجا آورد واینکه ایا میشود موقعی که نیت نماز ظهر کرده ای ومشغول هستی در حین یادت بیاید که نماز صبح را نخوانده ای ایا میشود در نماز تغییر نیت کرد وآنرا نماز صبح تبدیل نمود؟
    پاسخ: مخیر است اگر چه بهتر است که قبل از نماز ظهر قضای نماز صبح را انجام بدهد واگر در اثناء نماز یادش افتاد که نماز صبح نخوانده می تواند نیت خود را به آن برگرداند. ( این است نظر آقای سیستانی تازه برای نماز اول وقت با آنهمه فضیلت. حالا بگوید بروید به جای نماز قا دعای جوشن بخوانید؟)



  • دوست عزیز!
    اول فایل رو خوب گوش بدید، بعد افراد دلشوز رو تخریب کنید. منظور ایشون اینه که متولیان شب های قدر نباید وقت افراد رو در شب های قدر به صورت دسته جمعی بابت برگزاری نماز قضا بگیرن. بهتره افرادی هم که نماز قضا دارن، قبل یا بعد از اتمام مراسم شب قدر، در مسجد نمازهای قضاشون رو اقامه کنن تا خللی به مراسم وارد نیشه.

  • خیر. ایشان صریحا می گوید در مفاتیح چیزی در مورد نماز قضا نیست! پس نخوانید.
    اما ما می دانیم که مردم عموما نماز قضا دارند. اگر تا شب قدر این نمازها را قضا نکنند کی قضا کنند؟ عمل مستحب به جای واجب به جا آورند؟ صد رکعت نماز مستحب بخوانند وقتی نماز واجب قضا دارند؟

  • دوست عزیزهر چیزی جایی داره. شب قدر ارزشش بیشتر از اینهاست که آدم بشینه فقط نماز قضا بخونه. اگه این طور باشه که شخصی که نماز قضا بر گردن داره هیچ وقت نباید کار مستحبی بکنه و فقط باید بشینه نماز قضا بخونه!

  • عملا بله. کسی که نماز قضا دارد امور مستحب به او نمی رسد. مگر جایی که از نماز خسته است و حال انجام نماز را ندارد اما می تواند بنشیند و نشسته ذکر بخواند. در اینجا مانعی ندارد که آن اعمال مستحبی را انجام دهد. اما اگر قرار بر نماز خواندن است و یا حال انجام نماز را دارد بدون هیچ بحثی عمل واجب بر هر مستحبی اولویت دارد.

    این نکته هم مهم است که کسی که می گذارد نمازهایش قضا شود البته در چنین شبهایی باید حسرت بخورد.

  • اصلاحیه: دلسوز