سخنان رهبری در اولین دیدار با احمدی نژاد در مورد منحرف شدن!


سخنان مهم رهبری در اولین دیدار هیئت دولت احمدی نژاد در مورد منحرف شدن!


+ 
69

- 
5
ارسال در 1397/7/29 ساعت 12:25 2018-10-21 12:25:03
محسن
توسط محسن


عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • متاسفانه اسلام در ایران دچار بعضی آخوندهایی شده که صوفیانی اند در لباس تشیع و آخوندهای متمایل به صوفیان که انحرافات عقیدتی صوفیان را ترویج میکنند
    و جالب اینکه مخالفانشان را تهمت جهل میزنند و عقاید باطلشان را نیز با سوء استفاده از آیات متشابه و فلسفه بافی و تشبیه خالق به مخلوق که شرک و کفر است اباطیلشان را برای عوام جا میزنند
    مثل محمدحسین طهرانی که نام علامه برایش گذاردند و عقایدش بخلاف اسلام است
    چنانچه ادعا کرده:
    حق سبحانه و تعالی، خالق است در مرتبه اعلی و مخلوق است در مرتبه دانی،آمر است در مقام بالا، مامور است در مقام پائین، راحم است در افق مبین،مرحوم است در اسفل السافلین!
    (الله شناسی ج 3 ص 222)..
    از این بهتر نمیتوانسته ادعا کند که همه چیز خداست و خداست که همه چیز است؛ و مخلوق همان خالق است و خالق همان مخلوق است.. در حقیقت اینها خداوند را مخلوق و مملوک و مربوب می شمرند و ادعا دارند مخلوق از ذات خالق و تطوّر و تحوّل خود خالق پس همذات اوست
    بخلاف اسلام که خداوند در آن خالق همه چیز و مالک همه چیز و ربّ همه چیز و بخلاف اشیاء و غیر آنهاست و مخلوق و مملوک و مربوب نیست و کُنهِ خداوند متفاوت و بخلاف مخلوقاتش است
    در قرآن و کلام اهل البیت(علیهم السلام) میخوانیم که فرمودند:
    الله خالق کل شئ، هو ربّ کل شئ، لَهُ کل شئ و هو بخلاف الاشیاء و نظیر این تعابیر..
    همین جناب محمدحسین طهرانی در جایی ادعا کرده که اگر استادش(هاشم حداد) بگوید: یک لیوان خون بخور فلفور آن را میخورد؛
    (حتّی اگر خداوندِ قرآن و اهل البیت(علیهم السلام)فرموده باشند خوردن خون حرام است)

  • خطاب به پاسخ دهنده مهمان
    این که داعش و سایر گروههای سلفی دیگر افراط کرده اند به این معنی نیست که اسلام سنتی یا تاریخی بدون نقص و اشکال است همان طور که جریان نو اندیشی دینی بر نقد سنت دینی و اصلاح آن تاکید دارد . چنان چه اقدامات خشن داعش اگر چه به کل نه ولی تا حدی ریشه در حدود اسلامی مثل سنگسار و قطع دست دزد دارد که در دنیای امروز و عرف عقلای زمان ما غیر عادلانه و غیر عقلی محسوب می شود . در زمان امام خمینی هم مجازات سنگسار را در مورد زنی اعمال کردند که در دنیا سر و صدای فراوانی به پا کرد . امام هم گفتند چون اجرای این مجازات موجب وهن و خراب شدن چهره اسلام می شود آن را فعلامتوقف کنید.نگفتند ما کاری به دنیا نداریم هرچه می خواهند بگویند و ما ساز خودمان را می زنیم و همه احکام هزار سال پیش اسلام را ولو در دوران کنونی اگر قابلیت اجرا نداشت و با مقتضیات زمانه ما ناسازگاربود به هر قیمت که شده حتی زیر سوال رفتن اسلام پیاده می کنیم . اگر بر مبنای تفکرات امثال شما باشد که باید جهاد ابتدایی را دوباره زنده کرده و به کشورهای غیر مسلمان حمله کرده تا به دوران صدر اسلام امپراطوری اسلامی به وجود آورده و اسلام را از این طریق گسترش دهیم .و با دولت های کافر رابطه ای نداشته و با آنها جنگ بر مبنای جهاد ابتدایی کنیم .به قول محقق داماد از علمای روشن اندیش دیگر تقسیمات فقهی گذشته مانند کافر و مسلمان و ذمی و مشرک به سر رسیده و دیگران را در دنیای کنونی زمان ما و عصر فعلی باید بر مبنای جدیدی تقسیم بندی کنیم : محارب و مصالح
    یعنی ملاک کفر و اسلام نیست بلکه نحوه برخورد با ماست . کسی که بر علیه ما به توطئه و دشمنی میکند و سر جنگ دارد محارب است ولو مسلمان باشد و تکلیف ما با او معلوم است.
    کسی هم که با ما در صلح و صفاست و کاری با ما ندارد و یا با ما روابط دوستانه دارد مصالح است و ما با او سر جنگ نداریم و حتی رابطه و دوستی هم داریم . حال این مصالح ممکن است حتی مشرک یا خداناباور باشد و ایرادی ندارد . در دوران کنونی که جوامع با اکثریت مسلمان به نزدیک شصت کشور تقسیم شده اند هر کشور به فکر منافع ملی و مردم مسلمان خودش است نه دیگر مسلمانان . ممکن است منفعت یک کشور در هم پیمانی با کفر و ضدیت با کشور اسلامی دیگر باشد . خود جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام ایدئولوژیک علی رغم انتقادات کسانی مثل زیبا کلام که سیاست های خارجی نظام را ایدئولوژیک و خلاف منافع ملی میدانند باز به طور کامل ایدئولوژیک عمل نمی کند و در موارد قابل توجهی منافع ملی کشور را ارجح بر دیگران ولو مسلمان می داند . به عنوان مثال علی رغم این که حمایت از مسلمانان و مستضعفان یکی از مبانی اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی است و به همین دلیل حامی و پشتیبان ملت مظلوم فلسطین می باشد اما در مورد کشتار و سرکوب و ظلم های دولت های مشرک و خدا ناباور چین و هند به مردم مسلمان سین کیانگ و کشمیر سکوت کرده و واکنشی نشان نمی دهد . چون این دو دولت بهترین متحدین و شرکای تجاری ما به خصوص در زمان تحریم های آمریکا بوده و هستند .
    بنابراین این تفکرات وتصورات تو و امثال تو مال عهد بوق است و با واقعیات دوران ما هم خوانی ندارد و خود مسئولان حتی انقلابی و نزدیک به رهبری چندان ارزش و اعتباری برای این رویکرد ها و تفکرات قایل نیستند و جز همان داعش و امثالش چنین تصوراتی را ندارند همانها که آرزو و توهم بازگشت دوران خلافت اسلامی و عصر صحابه را در قرن بیست و یکم در سر می پرورانند .

    در مورد سوریه هم باز باید تکرار کنم این حکومت اسد بود که از همان ابتدای قیام مردم سوریه دست به کشتار و سرکوب خونین آنان زد .این حکومت سوریه بود که حتی به تظاهرکننده دانش آموز و شعار نوشته بر روی دیوار رحم نکرد و آنان را دستگیر کرد و نوجوان سیزده ساله حمزه الخطیب را زیر شکنجه کشته و مثله کردند که پخش کلیپ او در یوتیوب مایه رسوایی رژیم سوریه شد و جنایتکار بودن آن را اثبات کرد . در واکنش به این جنایات بود که اخوان المسلمين دست به سلاح برده و ارتش آزاد سوریه شکل گرفت . و بعد از گذشت یک سال نیروهای تروریست سلفی از دیگر کشورهای مسلمان به داخل سوریه برای جهاد وارد شدند . و تازه از این زمان بود که حکومت سوریه اوضاع را وخیم یافته مدعی شد که حاضر است به اصلاحات سیاسی و اجتماعی تن در دهد .
    در مورد ادعایت که مشکل حکومت سوریه را سکولار بودن و غیر اسلامی بودن آن دانستی باز چرند و نامربوط گفته و بیهوده گویی کردی .
    ملاک عادلانه بودن حکومت که اسلامی و کافر بودن یا دینی و غیر دینی بودن آن نیست . ملاک عادلانه بودن یک حکومت صرف نظر از مذهبی بودن یا سکولار بودن دموکراتیک بودن و غیر استبدادی بودن آن است . هر حکومتی هرچه دمکراتیک تر باشد بهتر می تواند عدالت را در جامعه پیاده کند و هر حکومتی که استبدادی و اقتدارگرا ولو اسلامی و دینی هم باشد ظالمانه و ستمگرمحسوب می شود . گذشته از این حکومت های استبدادی و اقتدارگرا فاسد هستند و فساد اقتصادی معمولا در آنها بیداد می کند . در صورتی که در حکومت های دموکراتیک فساد به حداقل می رسد و در بیشتر موارد هم به دلیل ساختار این حکومت ها فساد مقامات حتی مقامات عالی رتبه کشف می شود و آنها محاکمه شده و اعتبارشان را از دست می دهند . ملت سوریه مثل بقیه مردم کشورهای عربی خواستار پیاده شدن یک حکومت دموکراتیک بودند و کاری به اسلامی یا غیر اسلامی بودن حکومت اسد نداشتند . مردم خواستار یک حکومت ملی با مشارکت همه مذاهب مثل لبنان بودند نه این که قدرت در دست یک خانواده و فرقه یعنی علویان سوریه متمرکز باشد و پست های کلیدی در دست آنان باشد در حالی که اکثریت جمعیت سوریه را اهل سنت تشکیل میدهند .
    بنابراین مردم سوریه مثل بقیه کشورهای عربی در بهار عربی خواهان یک حکومت دموکراتیک بودند . باز چرندیات رسانه ها و صدا وسيما وابسته به حاکمیت را که مدعی بودند مردم کشورهای عربی در بهار عربی خواهان حاکمیت اسلام بوده و بیداری اسلامی می نامیدند که چرند بودن آن ثابت شد و در کامنت های قبلی مفصل راجع به آن توضیح دادم را دوباره این بار در مورد مردم سوریه و حکومت اسد تکرار می کنی .
    کجا مردم این کشورها در قیام هایشان مثل انقلاب اسلامی شعار جمهوری اسلامی سر دادند و در جریان قیام ها خواستار حکومت دینی شده بودند ؟
    د به رویتان که این قدر پررو وچشم دریده هستید که این مهملات و چرندیات را که نادرست بودنش از چند سال پیش اثبات شده هم چنان تکرار کرده و باز دم از بیداری به اصطلاح اسلامی! میزنید .
    در مورد اقتدار نظامی ارتش سوریه که مدعی شدی در این چند سال به دلیل جنگ داخلی مقتدرترین شد باز یاوه گویی کرده و مهمل بافتی .
    این چه اقتداری است که در این سال ها بارها اسرائیل به سوریه حمله می کرده و می زده و می رفته است بدون آن که با کوچکترین واکنشی از سوی ارتش سوریه مواجه شود . ارتش سوریه اگر توانست بر این جنگ داخلی غلبه کند به خاطر کمک های نظامی سپاه پاسداران ایران و حزب الله لبنان بود که توانست به پیروزی برسد .یکی از اقوام بنده که جز سپاه بوده و به سوریه تحت عنوان مدافع حرم اعزام شده بود به این مسئله اشاره کرد که ارتش سوریه بسیار نالایق و بی عرضه و به قول معروف مشتی تن لش هستند و اسد با دادن حقوق های بالا و پول است که وفاداری این ارتش را برای خود حفظ کرده است .بنابراین صرف نظر از کمکهای اقتصادی چند میلیارد دلاری جمهوری اسلامی به دولت سوریه اگر کمک ها ی نظامی و وروداعضای سپاه پاسداران و دخالت های نظامی حزب الله لبنان نبود معلوم نبود که حکومت سوریه در این جنگ داخلی پیروز شود و یا بسیار دیرتر با صرف هزینه ها و تلفات به مراتب بیشتر این نتایج فعلی را کسب می کرد .

  • ضمنا یادم رفت بگویم که اتفاقا در ایجاد جنگ داخلی سوریه خود دولت اسد در درجه اول مقصر بود . هنگامی که موج بهار عربی به سوریه رسید و مردم سوریه مانند دیگر کشورهای عربی به خیابان ریختند این حکومت اسد بود که در پاسخ به مطالبات بر حق مردم سوریه دست به کشتار زد .شش ماه ابعد از سرکوب خونین و کشتار مردم سوریه بود که ابتدا بخشی از ارتش از رژیم جدا شد و اخوان المسلمين سوریه و ارتش سوریه به درگیری مسلحانه با حکومت سوریه پرداختند .بعد از گذشت چند ماه دیگر و در کل یک سال از آغاز قیام مردم سوریه علیه حکومت این کشور و سرکوب خونین مردم بود که گروه های سلفی تکفیری مثل داعش و جبهه النصره و جیش الاسلام با پشتیبانی مالی قطر و سعودی وارد نزاع سوریه شده و با ورود حزب الله لبنان برای دفاع از حکومت سوریه این جنگ تبدیل به جنگ فرقه ای و مذهبی شد .
    البته خود اسد و حکومتش هم از این مسئله نه چندان ناراحت که اتفاقا خوشحال هم شدند . زیرا بهار عربی و مطالبات بر حق ملت سوریه به انحراف کشیده شد و حالا اسد و حکومتش می توانستند بگویند که اگر آنها بروند تروریست های سلفی مثل داعش روی کار می آیند و زندگی ملت سوریه زیر سایه آنها از دولت اسد هم بدتر و سیاه تر خواهد شد. حالا اسد می توانست بگوید که مخالفانش نه ملت و مردم سوریه که مشتی تروریست های اکثرا با ملیت های خارجی و غیر سوری هستند . چه بهتر از این . حال مردم سوریه آواره شوند و این کشور ویران شود چندان مهم نیست مهم این است که حالا دولت های غربی و دشمن حکومت سوریه هم دیگر چندان نمی توانند بر رفتن اسد تکیه کنند واسد حکومتش بر سوریه تداوم پیدا می کند . مردم سوریه هم در قیاس با حاکمیت داعش و تروریست های وحشی که ترور و وحشت آفرینی آنان معلوم نیست اصلا بر چه مبنایی و معیاری استوار است حکومت اسد با همه ایراداتش از سرشان هم زیاد است و دیگر مخالف آن نخواهند بود .

  • البته اسد هم بی تقصیر نبود. بی شک یک نظام حکومت سکولار نمی تواند برای یک مردم مسلمان حکومت خوبی باشد.
    مردم حق داشتند که به این حکومت اعتراض کنند و خواستار حاکمیت عدالت و اسلام باشند.

    اما وقتی مردم از قبل آمده اند و با اسلحه به فرمانداری درعا حمله می کنند دیگ اسمش راهپیمالیی مسالمت آمیز نیست و نباید از اسد انتظار داشت که با آنها مدارا کند.
    وقتی مشخص می شود تونل های دمشق حداقل 5 سال قبل از آغاز نگ داخلی در حال آماده سازی و کنده شدن بوده اند نمی توان اسم این تظاهرات را تطاهرات مدنی نامید.
    این هم که تظاهرات های گسترزده مردم سوریه در خود غوطه شرقی دشمق و حلب علیه تروریستهای و به نفع اسد دیده نمی شود و کشتار این تظاهرکنندگان توسط حضرات به اصلاح انقلابی سوریه در رسانه های دنیا بایکوت شده و یا دقیقا به دروغ کشتار مردم توسط دولت اسد معرفی می شود معلوم است که داستان از چه قرار است.

    بدیهی است که مردم سوریه هر قدر هم که از اسد بدشان می آمد حداقل اینقدر به او اعتماد داشتند که از مناطق تحت کنترل شورشیان به مناطق تحت کنترل اسد فرار کنند و نه بر عکس.

    البته حالا که بازی تمام شد. آن درعای مهد انقلاب سوریه تسلیم شد و بقیه شورشیان هم فقط با تنفس مصنوعی آمریکا و ترکیه در ادلب زنده اند.
    الان ارتش سوریه هزاران برابر قویتر از ابتدای جنگ است و اسد از یک چهرذه منفور تبدیل به قهرمان ملی سوریه شده است.

    همه اینها را ما از شما داریم!
    اسد یک تشکر به شما لیبرالها و غربیها مدیون است.

  • در پاسخ به پاسخ دهنده مهمان به من و پاسخ دهنده تحت عنوان به محمد لیبرال به من درباره موضوع بهار عربی و الگو بودن ایران
    جناب پاسخ دهنده مهمان شما به درستی اشاره کردید که مردم شرکت کننده در انقلاب های بهار عربی بر خلاف انقلاب اسلامی ایران نه هدف مشخص و نه رهبر واحدی داشتند و هدفشان فقط سرنگونی نظام های حاکم بود .اما ادعای هم شما و هم کامنت گزار `` به محمد لیبرال `` در مورد انحراف این حرکت به دلیل دخالت آمریکا و شرکایش اغراق آلود و مبتنی بر توهم توطئه که بعضا سر از تحلیل های مضحک و جفنگیات در می آید . همان طور که گفتم قیاس این انقلاب های بهار عربی با انقلاب اسلامی در همان ابتدا کاملا نابه جا بود چرا که نه مردم شرکت کننده در این انقلاب ها برخلاف انقلاب اسلامی شعار جمهوری اسلامی سر دادند و نه حتی رهبران سیاسی و مذهبی چنین چیزی را می خواستند . هنگامی که یک هیئت ایرانی به سرکردگی آقای ضرغامی رئیس سابق رسانه ملی به مصر رفته بود در دیدار با هیئت مصری که مرکب از فعالین مدنی و تعدادی مقامات سیاسی و مذهبی مصر بود چند بار از مردم سالاری دینی و اینها صحبت می کند که با واکنش منفی و تودهانی هیئت مصری مواجه می شود. این ادعای رسانه ملی هم که اوایل این حرکت ها نماز جماعت مردم مسلمان این کشورها و یا فریاد الله اکبر گفتنشان را نشان می داد و بر مبنای آن نتیجه گیری می کرد که بله این مردم خواهان حکومت اسلامی هستند واقعا بی اساس و حتی مضحک بود . شخص می تواند یک مسلمان باشد اما به حکومت دینی کوچکترین اعتقادی نداشته باشد و به تعبیر سعید حجاريان `` مسلم سکولار `` باشد . حتی می تواند به لحاظ سیاسی اسلام گرا و قایل به برتری و تصویب قوانین اسلامی در یک نظام دموکراتیک باشد اما به حاکمیت حکومت دینی اعتقادی نداشته باشد چنان چه در نظام لائیک دموکرات ترکیه حزب اسلامی عدالت و توسعه دولت و پارلمان را در اختیار دارد . به همین دلیل اردوغان اسلام گرا در پیامش به مردم کشور های مبتنی بر بهار عربی اظهار داشت که حکومت لائیک تشکیل دهید . عده ای بسیجی اوهام زده هم که این واقعیات را نمی دانند و مغزشان زنگ زده است به اردوغان درسفرش به ایران نامه می نویسند که مگر میشود شخص مسلمان بوده و قایل به حکومت سکولار باشد و تکرار اوهامی از این قبیل. ولایتی هم در یک برنامه تلویزیونی مدعی شد که غرب می خواهد الگوی لیبرال دموکراسی در این کشورها حاکم باشد نه الگوی آنچه که وی مردم سالاری دینی می نامید می خواهد حاکم باشد . این ادعاها در حالی است که حاکمیت یک نظام دموکراتیک مبتنی بر عوامل و شرایطی است که تا آنها وجود نداشته و قوی نباشد یا دوباره یک نظام استبدادی جایگزین نظام استبدادی سابق می شود یا حتی اگر نظام دموکراتیک حاکم شود بعد از مدتی از بین میرود و دوباره استبداد باز می گردد . مثالش هم در کشور ما شکست نظام مشروطیت و جایگزینی استبداد رضاشاه به جای آن و یا شکست جمهوری وایمار آلمان به روی کار آمدن فاشیست و نازی ها انجامید . در این زمینه جناب دکتر حسین بشیریه یکی از دو پدرخوانده جریان اصلاحات که الان مقیم آمریکا می باشند در دو کتاب `` گذار به دموکراسی `` و کتاب `` گذار به مردم سالاری به این شرایط و ویژگی ها برای حاکمیت یک نظام دموکراتیک و دوام آن اشاره داشته اند . تمام این تحلیل های کارشناسان و و تحلیل گران مسایل سیاسی وابسته به حاکمیت و رسانه ملی ناشی از اوهام و آرزوها آنان مبنی بر صدور انقلاب و عقاید ایدئولوژیک بود نه مبتنی بر واقعیات عینی و تحلیل های علمی و در نتیجه همه چرند و نادرست از آب در آمد .
    در مصر اخوان المسلمين در سیاست خارجی علیه جبهه مقاومت و سوریه وارد عمل شد و روابط خود با اسرائیل را تجدید کرد که امری عادی بود . اخوان المسلمين سوریه یکی از گروههای معارض دولت سوریه بود و با توجه به این که اکثریت مردم سوریه اهل سنت بوده اما حکومت در انحصار اسد و علویان اقلیت در سوریه است حمایت دولت مرسی در مصر و ضدیت با اسد امری طبیعی بود . حتی حماس از اعضای محور مقاومت با دولت اسد دشمنی کرده و تعدادی از نیروهایش در سوریه علیه بشار اسد و حزب الله می جنگیدند که تا مدتی رابطه ایران و حماس تیره شد .در زمینه سیاست داخلی هم اخوان المسلمين روبه انحصار طلبی و باند بازی در آورد به عنوان مثال به جای این که یک قانون اساسی دموکراتیک را به همه پرسی گذاشته که منافع همه احزاب و گروههای سیاسی چه مذهبی چه سکولار و مذاهب را تامین کند یک قانون اساسی اسلامی را به همه پرسی گذاشت که به شدت نارضایتی سکولارها و اقلیت بزرگ مسیحی مصر را برانگیخت . در مسایل اقتصادی و سایر مسایل هم ناکارآمد بود که زمینه شورش ها و تظاهرات بخشی از ملت مصر را سبب شد و در نهایت در حالی که بیش از یک سال از عمر دولت اسلام گرای اخوان المسلمين نگذشته بود نظامیان مصر به سرکردگی ژنرال السیسی برای نجات کشور با یک کودتا دولت مرسی را ساقط و استبداد را به مصر بازگرداندند . هر چند که دولت سعودی از حامیان کودتا بود و بعد از آن به دولت مصر کمک های میلیاردی کرد اما آمریکا کودتا را محکوم کرد و روابطش با دولت جدید کودتا تیره شد . در لیبی هم که ساختار عشیره ای دارد و نبود سایر شرایط برای دموکراسی طبیعی بود بعد از وقوع جنگ داخلی و سرنگونی قزافی و روی کارآمدن حکومت جدید هر گروه مسلح ساز خودش را بزند و این کشور به سمت تجزیه برود .
    بنابراین شکست بهار عربی که آقایان آن را بیداری اسلامی بودند
    امری تا حد زیادی طبیعی و ناشی از شرایط عینی و واقعی این کشور ها و عملکرد بازیگران داخلی آنها بود و ربط چندانی به دخالت غرب و آمریکا که آقایان مدعی به انحراف کشیده شدن بیداری اسلامی توسط آنها هستند ندارد . اصلا بیداری اسلامی از همان ابتدا در کار نبوده که بخواهند آن را به انحراف بکشند

    ادعاهایت هم مبنی بر ایجاد داعش توسط غرب و آمریکا هم باز همان ادعاهای یک جانبه و مبتنی بر توهم توطئه صرف است . به فرض که داعش و سایر گروههای سلفی را غرب به وجود آمده اند اما شرایط اجتماعی و فرهنگی و فکری در شکل گیری این گروهها را نمی توان انکار کرد . تفکر سلفی و تکفیری و افراطی این گروههای بنيادگرا که دیگر ساخته و توطئه غرب نبوده است . ابن تیمیه دوران مغول و تفکرات ضد شیعه اش که دست پخت استعمار غرب که آن زمان نبوده است که نیست . بماند که اتفاقا یکی از دلایل شکل گیری این گروه های افراطی سلفی تندرو سنی واکنش جریان افراطی اهل سنت به وجود آمدن جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام سیاسی که حامی شیعیان بوده و گروههای شبه نظامی شیعه مثل حزب الله را تشکیل داده است می باشد . یعنی جمهوری اسلامی در بیشتر موارد ناخواسته به جنگ شیعه سنی دامن می زند . پس تحلیل درست و حسابی و علمی مبتنی برواقعیات کرد نه مشتی تحلیل های ایدئولوژیک و مبتنی بر تعصب و اوهام .

  • تو یکی دیگه خیلی مشکل عقلی داری و بحث کردن با تو بیفایده است.
    این ها مغلطه بود نه پاسخ
    با این همه اسناد و فیلم از حمایت و تجهیز کردن و اموزش داعش توسط امریکا و همچنین اعترافات مقام های امریکایی در به وجود اوردن داعش کذاب ترین و احمق ترین افراد هم نمیتونند این مسئله رو کتمان کنند اما تو کردی.
    تمام

  • من مغالطه نمی کنم این شما هستید که با فرافکنی ها و توهمات توطئه صرف دارید مغالطه می کنید . حرف بنده این است که اصلا آمریکا و غرب هم داعش و سایر گروههای سلفی را به وجود آوردند و هم از آنها تا می توانستند حمایت کرده اند . تفکر افراطی سلفی و تکفیری را که دیگر آمریکا و غرب به وجود نیاورده اند این که یک سلفی انتحاری جان بر کف را که می خواسته خود را بین جمعیت شیعه منفجر کند و تعداد زیادی از شیعیان را به خاک و خون بکشد را گرفته اند و پس از ناکامی در اجرای این عملیات انتحاری با افسوس گفته است که حیف نتوانستم نقشه ام را اجرا و خودم را منفجر کنم و گرنه به دیدار رسول الله می شتافتم را آمریکا و غرب به وجود آورده است .؟ مقوله جهاد ابتدایی و تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی را غرب و آمریکا به وجود آورده است ؟
    این شما هستید که با مغالطه و فرافکنی متاسفانه صورت مسئله را پاک می کنید . این ادعا که این گروهها ساخته و پرداخته غرب است بدون پرداختن به سایر عوامل شکل گیری آنها به خصوص عنصر فکری و مبانی اندیشه ای آنها صرفا پاک کردن صورت مسأله می باشد و کمکی به جلوگیری از شکل گیری گروههای سلفی تکفیری نمی کند .

  • اتفاقا برعکس.
    داعش فرزند انقلاب اسلامی ایران است. منتهی فرزندی که آن را بزرگ نکردیم و بردیم گذاشتیم در خانه عربستان و آمریکا که بزرگش کنند. حکایت داعش حکایت ادیپ است که پدر خود را کشت و به مادرش هم تجاوز کرد و البته اینکار ها را کاری درست می دانست. فقط در پایان داستان ادیپ فهمید اشتباه کرده است و خودکشی کرد.

    این کامنت را که بخوانید خواهید فهمید که داعش را لیبرالهای ایرانی و اصلاح طلبان از پدرش یعنی انقلاب اسلامی ایران جدا کردند و بردند تحویل عربستان دادند.

    توضیح بیشتر اینکه ما در زمان اول انقلاب از همه جنبشهای اسلامی از مورو در فیلیپین تا پولیساریو در صحرای غربی حمایت می کردیم و همه مسلمانان جهان از فرانسه تا آفریقای جنویی عکس و تصویر امام خمینی را در دست داشتند.
    اتفاقا ایران هم به اتکا نفوذ شدید خود در مسلمان کشورهای مختلف می توانست نظر خود را به دیگران تحمیل کند و مثلا وقتی شوروی ایران را تهدید نظامی می کند سفیر ایران به وزیر خارجه شوروی پاسخ می دهد که اگر دست از پا خطا کنید ما هم بمب 50 میلیون تنی خود در شوروی را منفجر خواهیم کرد!
    وزیر شوروی وحشت زده می پرسد منظورتان مسلمانان شوروی هستند؟ که سفیر ایران پاسخ مثبت می دهد. در نتیجه شوروی هرگز جرات حمله به ایران را پیدا نمی کند.

    اما بعد از امام خمینی متاسفانه حمایتهای ایران صرفا به چند گروه محدود فلسطینی و لبنانی محدود شد. ما چچن و ترکستان و کشمیر و میانمار و مورو و کوزوو... را رها کردیم.
    نتیجه اش چه شد؟ از دست دادن حمایت جهانی مسلمانان.
    اینکه این مردم به تدریج از ایران رویگردان شدند و جذب دلارهای سعودی شده و وهابی شدند.
    رهبران اولیه چچن و مرحوم شهید جوهر دودایف و یا اصلان مسخادوف به هیچ وجه وهابی نبودند و صرفا مسلمانانی استقلال طلب بودند. اما ما به آنها خیانت کردیم. نتیجه این شد که کار به دست امثال شامیل باسایف وهابی افتاد و الان هم همان بچه هایی که در جنگ چچن متولد شدند هستند که داعش را بنا کرده اند و امثال ابوعمر الشیشانی (= چچنی) شده اند.

    هرگز یادم نمی رود که همین روحانی ملعون پلید که در آن زمان دبیر شورای عالی به اصطلاح امنیت ملی بود در گفتگوی ویژه خبری اخبار سراسری حاضر شد و گفت ما از چچن حمیت نمی کنیم چون مسلمانان روسیه که فقط چچنیها نیستند و رابطه با روسیه برای ما بیشتر از جان این مسلمانان ارزش دارد!

    ما بودیم که اندیشه اسلام انقلابی و حاکمیت اسلام را در دنیا زنده کردیم. امثال داعش و بوکوحرام فرزندان انقلاب اسلامی هستند.
    البته فرزندانی که ما بزرگشان نکردیم و مثل بچه سر راهی بردیم آنها را گذاشتیم پشت در خانه سعودی!
    سعودی هم آنها را بزرگ کرد و با دلار نفتی شیر داد و از آن جانیانی سفاک پرورید و آنها را امروز به جان خود ما انداخته است.*

    و دقیقا نکته این جا است گکه چه کسی ریل حرکت مهوری اسلامی را تغییر داد؟
    آن فرد شخصی نبود جز هاشمی رفسنجانی که عملا در برهه ای تبدیل به خدای ایران شده بود و البته نوچه های آن گنده لات که امثال روحانی و خاتمی بودند.
    آنها بودند که حمایت از اسلام را فدای دیپلماسی کردند.



    اما شما چه کردید؟ شما به جای آنکه بفهمید جه کدام تفکر خائن ریل مهوری اسلامی را عوض کرد به خود اسلام حمله کردید!

    آری. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هم در جای خودش هم گردن می زد و هم تازیانه و هم برده و کنیز می گرفت و هم جزیه می گرفت و..منتهی در جای خودش.

    پس اینکه عده ای می گویند داعش بد است چون سر می برد به این معنا است که دین را نفهمیده اند. چرا اگر زمان رسول الله صلی الله علیه و آله هم
    تلگرام وجود داشت می شد از صحنه بریدن سر عمرو بن عبدود توسط امام علی علیه السلام یا سر بریده ابوجهل و یا بردگان یهودی بنی قریضه فیلم و عکس
    بگیرد!
    اسلام قطعا همه اینها را دارد. اما سر جای خودش. اما داعش این دستورات را به صورت نابه جا به کار می برد.

    بگذار مثالی بزنم.
    انسان سالم چشم و گوش و قلب و دهان و دست و پا دارد مگر نه؟
    جالا فکر کن یک نوزادی به دنیا می آید که همه این اعظا و جوارح را دارد اما مثلا چشم در شکمش است! دهانش روی پایش است! و خلاصه همه چیزش جا به
    جا است! این می شود موجود ناقص الخلقه. و شما اگر این موجود را دیدید نباید بگویید انسان سالم گوش و دست و پا ندارد. بلکه باید بگویید انسان
    سالم جای اعضا و جوارحش اینطوری نیست.

    بلایی که داعش سر اسلام آورد هم همین بود. چون ولایت معصوم را نداشت و خلیفه بیشعور آنها به دلخواه و هوای نفس خودش گردن می زد و برده می گرفت
    این چهره ناص الخلقه را از اسلام نشان داد.

    اما اگر رهبرش امام معصوم بود باز هم همه اینها را داشت اما به جای خودش. مثلا سربریدن را می دیدید اما می دیدید که دارند سر نتانیاهو و بن سلمان را می برند. و زنان اسراییلی را به بردگی گرفته و می فروشند.

    --------------------------------------
    پاورقی

    * ما همین اشتباه را در کشمیر داریم مرتکب می شویم. کشمیر و پاکستانی که در بین کشورهای اسلامی بیش از همه نظر مثبت به ایران و انقلاب اسلامی داشت.
    اما امروز مردم کشمیر و پاکستان می بینند که چگونه سران نظام جمهوری اسلامی با امثال چاندارا مودی ملاقات می کنند البته از ایران رویگردان شده و جذب سعودی می شوند .همان مودی قاتل که هنوز پرونده جنایاتش در گجرات و کشتار هزاران مسلمان باز است و اتفاقا نخست وزیر حزب بهاراتا جاناتا است یعنی همان حزبی که به مسجد بابری حمله کرد و آن را با خاک یکسان کرد. همان مودی که دوست و برادر اسراییل است و اتفاقا دولتش بیش از همه به ایران خیانت کرد و اولین کشوری بود که به دستور آمریکا از هرید نفت ایران خوداری کرد!
    اما ما می رویم التماس همین مودی را می کنیم که بیا چابهار سرمایه گذاری کن و او هم بله می گوید!
    یعنی نمی دانیم مودی قبلا از آمریکا اجازه گرفته است تا با سرمایه گذاری در چابهار مردم پاکستان را علیه ایران تحریک کند؟

    پس شک

  • در پاسخ به پاسخ دهنده به من
    اولا : من در همان کامنتم گفتم که همه اظهارات و عملکرد احمدی نژاد را تایید نمی کنم مثل حمایت از بعضی اطرافیانش مثل بقایی که پرونده اقتصادی دارند.
    ثانیا : مشایی کجا پرونده اقتصادی داشته است . اصلا به قول دکتر عارف در مناظرات انتخابات 92 این بحث موهوم جریان انحرافی دیگر چه صیغه ای بود و شما اصولگرایان نمی توانید ناکارآمدی های خود را به گردن این جریان انحرافی موهوم مستقر در دولت سابق احمدی نژاد که راس آن را مشایی می دانید بیاندازید . اصلا مشایی مگر چه گفته و چه کرده بود که جریان موهوم انحرافی را بعد از جریان فتنه 88 علم کردید ؟ جریان فتنه را دیدیم اما این جریان موهوم انحرافی در دولت احمدی نژاد که سر آن را مشایی می دانید و شیخ مصباح آن را از فتنه خطرناک تر دانسته بود را ما نه دیدیم و نه نفهمیدیم در دولتی که رهبری نظرش را نزدیک به رئیس جمهور آن می داند و از نظر ایشان زنده کننده ارزش ها و آرمان های دهه 60 بود دیگر چه صیغه ای بود ؟ این بنده خدا مشایی یک بار در حضور ایرانیان مقیم خارج از کشور از مکتب ایرانی در کنار مکتب اسلام سخن گفت چه جار و جنجال های مزخرفی و ادعاهای مضحکی مثل توطئه ماسون ها علیه اسلام نبود که راه نیانداختند. کجای حرف مشایی انحرافی بود . مگر می توان عظمت و اقتدار سیاسی و نظامی دوران ایران باستان را مثل دهه 60 و 70 انکار کرد ؟ همان طور که عظمت فرهنگی و علمی و ادبیات دوران قرون وسطی زمان ایران اسلامی را نمی توان انکار کرد و نادیده گرفت ؟ خدا را شکر که کور نبودید و دیدید که چند سال چه قدر از خیل عظیم صدها هزارنفری مردم به خصوص نسل جوان در پاسارگاد و مقبره کوروش به بهانه سال گرد تولدش جمع شدند و سال گذشته با بستن راهها توسط پلیس خواستند جلوی این وضعیت را بگیرند .
    در مورد یکی از سخنرانی های مشایی در شمال که گفته بود اسلام الگوی کشورهای عربی که در آنها بهار عربی اتفاق افتاده است نیست مگر دروغ گفته بود ؟
    این توهمات آقایان بود که بهار عربی را بیداری اسلامی خوانده بودند و خوشبينانه می پنداشتند که این کشورها جمهوری اسلامی را الگوی خود قرار داده اند و ادعاهای مضحک می کردند که نمی دانم الگوی به اصطلاح مردم سالاری دینی !!! بر آنها حاکم می شود و جز جبهه مقاومت ضد غرب و آمریکا یعنی محور مقاومت شده و چند سال کیهان و مشتی بوق چی های وابسته به حاکمیت در گوشمان این خزعبلات را کرده و ما را با این اوهامشان سرگرم کردند .
    اما طولی نکشید که چرند بودن ادعاهای آنها آشکار شد . در مصر مرسی و جماعت اخوان المسلمين علی رغم انعطاف ها و التماس ها کوچکترین محلی به جمهوری اسلامی نگذاشته و دوباره با اسرائیل رابطه برقرار کرده و ضد شیعه و حزب الله و دولت سوریه که متحد ایران بودند شدند و در نهایت نظام به اصطلاح مردم سالاری دینی که هیچ نظام لیبرال دموکرات هم بر آنها حاکم نشد و با کودتای نظامیان مصر دوباره به دوران حاکمیت استبداد برگشت .
    در لیبی بعد از سقوط قزافی این کشور عرصه درگیری های گروههای شبه نظامی شد و به طرف تجزیه شدن پیش رفت .تنها دموکراسی تونس بود که توانست تا حدی جان سالم به در ببرد که البته آن هم اسلام گرایان که اکثریت پارلمان و دولت را در اختیار داشتند در دور بعد از سکولارها شکست خوردند . در مقابل شمشیر اسلام گرایی از نیام گروههای بنيادگراي سلفی در سوریه عضو محور مقاومت و ضد دولت متحد ایران درآمد و در عراق و سوریه حکومت اسلامی داعش بر بخشهایی از آن پیاده شد .
    خوب این هم از بیداری اسلامی که در ایران صدا و سیما و مطبوعات حکومتی این قدر در بوق و کرنا کرده بودند و مشایی به درستی قبلااظهار کرده بود که اسلام دیگر الگوی این کشورها نخواهد بود . مگر تحلیلش غلط و نادرست بود ؟

  • اگر از تمام کارهای احمدی نژاد دفاع میکردی که دیگر دو روی یک سکه نبودید هر دو گروه میشدید یک روی سکه
    الان هم که تمام و کمال از مشایی دفاع کردی.
    در مورد مشایی چیزهای مهم تری وجود دارد ، این حرف هایی که مشایی بیان کرده زندانی ندارد.
    این عظمت دوران ایران باستان که میگید چرا نتونست جلوی اعراب ایستادگی کند و در برابر عرب هایی که نه امریکا نه انگلیس و نه اسراییل و نه المان و... پشتیبانش بودند شکست خوردند .
    اما الان جمهوری اسلامی میتواند عربستان و اسرائیل را حتی با وجود غربی ها و تمام سلاح هایی که دارند با خاک یکسان کند .
    اینکه انقلاب های کشور های عربی به پیروزی نرسید یا شکست خورد و یا به انحراف کشیده شد کار امریکا و شرکاش بود . اخیرا هم وزیر خارجه امریکا گفت اجازه نمیدهیم هیج حکومت انقلابی در جهان شکل بگیرد .
    مردم مظلوم و بی دفاع یمن رو هم میبینی چه به روزگارشان میاوردند.
    همچنین خیلی از مردم بحرین روزانه در زیر سخت ترین شکنجه ها شهید میشوند.
    اگر جمهوری اسلامی و اسلام هیچ جاذبه ای برای دیگر کشور ها ندارد چرا امریکا و دوستانش داعش را به وجود اوردند و صدها میلیارد دلار هزینه کردند (به قول ترامپ هفت تریلیون فقط امریکا هزینه کرده عربستان و دیگران هم بماند) تا هم با جمهوری اسلامی مقابله کنند و هم چهره اسلام را مخدوش کنند .و در رسانه های غربی داعش را اسلام جا بزنند.
    چرا در رسانه هاشون چهره وحشتناک از ایران و اسلام به نمایش میگذارند جوری که وقتی یک توریست به ایران می اید دیدش نسبت به ایران 180 درجه تغییر میکند.
    چرا انها با وجود امپراطوری رسانه ای گسترده همین چند رسانه ی کوچکی که ما داریم را بایکوت میکنند و ...




  • اولا پرونده اقتصادی ساختن بسیار ساده است و مخصوصا که دادگاهها غیر علنی باشد و البته هیچ سندی هم ارائه نشود الا ادعای خود عزیزان قوه قضاییه.

    ثانیا: اینکه مشایی چه گفت به شما ربطی ندارد. کوروشی که مشایی و احمدی نژاد معرفی می خواستند بکنند همان بود که چفیه بسیجی به گردنش می انداختند. خود مشایی می گفت مکتب ایران یعنی مکتب علی و مکتب پهلوانی. و البته این قسمت حرفهایش هرگز منتشر نشد.
    این کوروش مورد نظر احمدی نژاد که او را خداپرست و عدالتخواه معرفی می کرد با آن کورشی که برای شما صرفا یک نماد برای تبلیغ فرهنگ روم و یونان باستان و ترویج برهنگی است خیلی فرق دارد. کوروش واقعی مردی با ریش بلند بود و تمام زنان پارسی آن دوره هم با حجاب بودند.

    و این هم البته حکایتی است که چرا آن شیطان پرستان که دور قبر منسوب به کوروش* جمع شدند چرا سالروز تولد یا حداقل تاجگذاری او را جشن نمی گیرند و صرفا روز نجات یهودیان بابل را جشن می گیرند؟ یعنی ارزش یک گویم و جنتیل مانند کوروش به خدمت وی به یهودیان است! و جالب اینکه خود یهودیان سالروز کشتار ایرانیان را جشن می گیرند(جشن پوریم). همین نکته برای فهمیدن ماهیت تو و آن موجودات پلید کافیست. شما همه یهودی یا یهودیان آنوسی هستید. ای کاش حداقل به همان توراتتان اعتقاد داشتید. اما تنها چیزی که برای شما مهم است صرفا نژاد و قومیت یهودی است و نه تعالیم موسی علیه السلام.

    ثالثا خود مشایی و احمدی نژاد هم راه خطا رفتند و آن شورش ها بیداری انسانی نامیدند.
    آنچه در کشورهای عربی رخ داد اصلا بهار یا بیداری اعم از اسلامی یا انسانی نبود. چیزی که از دیگ پلو سفارت انگلیس درآید به درد ایرانیها نمی خورد و چیزی هم که از دل فیسبوک و توئیتر اسراییلی در آید به درد عربها نمی خورد. **
    اما اینکه انقلابها چه بودند و چه شدند و حق به چه کسی بود هم به شما ربطی ندارد. چون برای شما مهم این است که اسلام حاکم نباشد و سکولاریسم حاکم باشد. ولو با دیکتاتوری امثال پهلویها یا امثال مبارک و السیسی.


    *که اصلا قبر نیست و بهشی از یک مسجد قدیمی متعلق به دوره آل اینجو است که توسط پهوی ها خراب شد وهنوز داخل همان بنای خیالی قبر وروش نقشهای اسلیمی و دعا و آیات قرآن بردیواره هایش وجود دارد که البته نشان شما نمی دهند.
    **این حوادث صرفا یک جنون و انقلاب رنگی بود که با مدیریت آمریکا و اسراییل در راستای ایجاد خاورمیانه جدید و با هدف تخلیه انرژی مردم این کشورها رخ داد. انقلابهایی فاقد رهبر که انقلاب نیستند. انقلابهایی چند روزه که از دل فیسبوک و توئیتر سر در آوردند. البته درست است که مردمی که این انقلاب ها را شروع کردند با هدف حاکمیت اسلام و عدالت و شعار تکبیر و نماز جماعت کار خود را شروع کردند اما نمی دانستند چه کسی دارد آنها را مدیریت می کند.

  • در پاسخ به پاسخ دهنده مهمان
    اولا مجازات اعدام در دنیا جز برای جرایم جنایت علیه بشریت مثل قتل برای سایر جرایم خلاف موازین حقوق بشری محسوب می شود .
    ثانیا اگر حقوق بشر را هم قبول نداشته باشیم در همان شرع هم جز برای حدود الهی و قصاص در سایر جرایم که شرع برای آنها مجازاتی تعیین نکرده و تعزیرات نامیده می شود مجازات تعیین شده برای آنها باید کمتر از مجازات حدود باشد . یعنی در غیر جرایم حدود الهی مثل قاچاق مواد مخدر مجازات اعدام و حبس ابد خلاف شرع محسوب می شود و جز قاچاقچيان مسلح را که تحت عنوان محارب و مفسد فی الارض می توان اعدام کرد سایر قاچاقچيان مواد مخدر ولو چند تن قاچاق حمل کنند را نمی توان اعدام کرد .
    نکته جالب توجه این است که امام خمینی بارها رژیم شاه را سرزنش میکرد و از آنها ایراد می گرفت که چرا قاچاقچيان مواد مخدر را اعدام می کنید چرا که اعدام آنها خلاف اسلام است . اما بعد از انقلاب اعدام قاچاقچيان خرده پای مواد مخدر را از آن جا که خلاف شرع بوده و شورای نگهبان نیز آن را رد کرده بود توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب کردند و امام خمینی هم بر خلاف دوره شاه از آن ایراد نگرفته و با تصویبش مخالفت نکردند .
    ثالثاً خلخالی کجا سالم و شجاع و خداترس بود ؟ کسی که هزاران نفر را در عرض مدت نیم ساعت بدون داشتن وکیل محاکمه و حکم اعدامشان را صادر می کند ؟ تعداد زیادی از عوامل و دست اندر کاران رژیم گذشته حکمشان اعدام نبود و باید به مجازات حبس محکوم می شده و بماند که عده ای از آنها هم بی گناه بودند . آنهایی هم که گناهشان در حدی بود که باید اعدام می شدند مثل ارتشبد نصیری رئیس ساواک باز نحوه مجازاتشان غیر عادلانه بود چرا که بدون طی تشریفات قانونی و بدون داشتن وکیل و در خواست تجدید نظر محکوم شدند .
    از چه زمان کسی که حتی معتادین را اعدام می کرد و در مورد اعدام شدگان می گفت اگر اعدامشان درست بوده باشد که مشکلی ندارد و اگر بی گناه اعدام شده باشند بهشتی می شوند خداترس و سالم بوده و برای شادی روحش باید دعا کرد ؟ این شخصی که تو از آن دفاع میکنی حسابش در جهان آخرت به خاطر تندروی ها و خون های ناحقی که ریخته و بر گردنش است با کرام الکاتبین بوده و خدا به فریادش برسد .
    رابعا اگر منظورت از بازگشت به دهه شصت و الگو قرار دادن خلخالی توسط قضات این باشد که احکام فله ای اعدام برای متهمین در مدت کوتاهی بدون داشتن وکیل و رعایت سایر مراحل قانونی مثل درخواست تجدید نظر از حکم صادره در دادگاه ابتدایی صادرکننده حکم و این ها باشد که بله ما هیچ وقت به دوران خلخالی باز نمی گردیم . کسی که به حدی در احکام صادره اعدام افراط کرد که خود شهید بهشتی و سایر مسئولان رده بالای قوه قضائیه او را کنار زدند .

  • اولا اگر قرار بود هر کاری دنیا می کند صحیح باشد چه نیازی به بعثت انبیا بود؟ همه جهان کافر شدند اما یک ابراهیم بتهایشان را شکست.
    ثانیا: خوشحالم که اعتراف می کنید امی قاچاقچی ها هستید. جهت اطلاع شما حکم اعدام قاچاقچیان را منتظری صادر کرد و هنوز هم حکم او ملاک عمل است. البته در زمان پهلوی که خود شاپورها بزرگترین قاچاقچیان مواد مخدر بودند اعدام چند قاچاقچی خرده پا معنایی نداشتو
    ثالثا: کسی که خدا ترس نباشد از مردم و خرف رسانه ها می ترسد.
    با منطق شما امام حسن محتبی هم ظالم بود. چون ابن ملجم را بدون تکیل دادگاه و داشتن وکیل اعدام نمود!

    رابعا: والله ما به دوره خلخالی و بهتر از آن بازخواهیم گشت. حالا دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.

  • سخنان رهبری در مورد انحراف صحیح و معقول بود. اما چه ربطی به احمدی نژاد داشت.
    البته من همه مواضع احمدی نژاد و سخنانش مثل تقاضای برگزاری انتخابات زودرس را قبول نداشته اما بعضی از مواظعش الحق که از دوره اصلاحات به این طرف بی سابقه بوده است .نمونه اش کلیپ یکی از بی نظیرترین سخنانش در جمعی که بعد محکومیت سیاسی بقایی و مشایی بیان شد . احمدی نژاد در این سخنان :
    با انتقاد از این برخورد و حکم اظهار داشت اگر شما مرد بودید جرات داشتید در یک مناظره تلویزیونی با آنها روبرو می شدید . وی هم چنین به این موضوع اشاره کرد که شما از امکانات حکومتی که سیصد هزار شهید داده است برای مقاصد شخصی استفاده می کنید . وی گفت بنده کسی نیستم که میخواهید مرا مهار کنید و اگر هم می خواهید اندیشه را مهار کنید که اندیشه با زندان و حتی کشتن افراد مهار نمی شود . اگر هم می خواهید جریان خروشان اجتماعی ملت را مهار کرده که این هم با گرفتن یک دو نفر مهار نمی شود .

    وی در ادامه اظهار داشت که به قاضیانی که چنین احکام ظالمانه را صادر می کنند هشدار می دهم که به زودی صف پشیمانان تشکیل می شود و در دادگاه ملت محاکمه خواهید شد آن جا دیگر این بهانه ها که ما مامور و معذور بودیم به هیچ وجه قابل قبول نیست .
    ای بنازم به این نظراتش که حرف دل دموکراسی خواهان و منتقدین انحصارطلبان و اقتدارگرايان حاکم بر نظام را بیان کرد .

  • وقتی میگیم احمدی نژاد و لیبرال ها دو روی یک سکه هستند و هدفشان یکی است اما با روش متفاوت واقعا درست میگیم شاهد از غیب رسید.
    جوابیه محمد لیبرال :
    ربطش به احمدی نژاد اینه که او و یارانش منحرف هستند و از مفسدان اقتصادی و نفوذی ها حمایت میکنه. و عقاید خودش هم مشکل دارد .
    پس چرا شما که اینقدر احمدی نژاد را دوست دارید و او و خود را حامی دموکراسی میدانید در سال 88 به رای مردم احترام نگذاشتید.
    به احتمال زیاد فتنه 88 با یک هماهنگی کامل بین بزرگان اصلاح طلب و احمدی نژاد و یاران نفوذی اش اتفاق افتاد. چرا احمدی نژاد در مناظره ها مردم را دو دسته کرد ؟ و چرا پس از انتخاب شدنش مخالفین را عصبی کرد ؟و چرا ...
    شما لیبرال ها که دولت و مجلس وشورای های شهر را با فریب مردم در اختیار دارید و به ما میگویید انحصار طلب ؟؟؟!!!
    اگر اختیار صدا و سیما و نیروهای مسلح و قوه قضاییه را هم به شما بدهیم دیگر انحصار طلب نیستیم؟؟؟ تا پس از ان صنعت موشکی و نفوذ منطقه ای را مثل هسته ای تعطیل کنید.
    تا امنیت و تمامیت ارضی را از دست دهیم.
    فقط برای اینکه شما از ما راضی شوید .
    خیلی .... تشریف دارید .


  • آری. این دو دستگی وجود دارد و البته ابدی است. احمدی نژاد فقط آن را یاد آوری کرد. این همان جنگ حق و باطل و یا جنگ فقر و غنا است. این جنگ از زمان دعوای هابیل و قابیل شروع شده و تا قیام قیامت هم ادامه دارد.

    این دعوای دو جهان بینی متضاد است که مربوط به سال 57 یا 96 و یا سه هزار سال قبل یا بعد نیست. انسانها دو گروه هستند. گروهی معمولا بزرگ و اکثریت که اصولا حیات و زندگی را چیزی چز در بازه تولد تا مرگ نمی دانند و برای زندگی خود هدفی جز معاش و شهوت متصور نیستند. البته که از نظر این گروه همواره ایستادن بر چیزهایی مانند شرف و استقلال و رضای خدا و مبارزه با طاغوتها کاری احمقانه و بی معنی است که وقت برایش مناسب نیست! چرا که هدف آنها فقط اقتصاد است! اینها حتی رسما بقای خود و ملتهایشان را نتیجه همین وادادگی و رفاه طلبی می دانند. اصلا رییس دولت موقت یعنی مهدی بازرگان صریحا می گفت [با عرض معذرت از شما خواننده عزیز] رمز بقای ملت ایران در پفیوزی است! با این نگاه البته هزاران برجام هم امضا شود عین عقلانیت از نظر اینها است.

    اما گروه دوم زندگی را فراتر از معاش و شهوت می دانند و اصلا آن را بین تولد تا مرگ محدود نمی دانند. به طور طبیعی آنها برای اموری فداکاری می کنند که از نظر دسته اول هیچ ارزشی ندارد و عین بی عقلی و افراطی گری است. به طور طبیعی با نگاه گروه اول جنگ بر سر اروند رود هم کاری احمقانه بود چون عادیدات آن تا صد سال جبران هزینه یکسال جنگ را هم نمی داد و بهتر بودید می دادیم به صدام تا آنهمه هزینه بیهوده ندهیم!

    بعد حالا می آییم و می بینیم که آقای مدعی دلسوزی نگران دو دستگی مردم است!!

    او باید برود به جای احمدی نژاد از خود رسول الله صلی الله علیه و آله شکایت کند! جون او بود که اولین بار مردم را به دو دسته کافر و مومن تقسیم کرد!

    کان الناس أمة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و أنزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس - سوره یونس آیه 19

    آری. وحدت بر سر باطل امری مردود است. تنها وحدتی مورد تایید خدا است که حول حبل الله باشد.

    «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرّقوا» سوره آل عمران آیه 103.
    همه به حبل الله چنگ زنید و پراکنده نشوید.
    از این دستور الهی ما چند زدن و پراکنده نشدن را فهمیده ایم و همیشه شعار
    وحدت سر می دهیم. اما هر بار وحدتمان به تفرقه تبدیل می شود. اما چرا؟ به
    طور خلاصه چون ما نفهمیدیم این وحدت باید حول حبل الله باشد. نه حول دون
    الله. نه حول منافع سیاسی. نه حول مصلحت اندیشی های مادی. نه حول خیانت
    به اسلام.
    متاسفانه یکی از خیانتهایی که بعد از امام خمینی صورت گرفت در حق واژه
    وحدت بود. امام خمینی هرگز نمی گفت وحدت ملی داشته باشید. بلکه همیشه بر
    "وحدت کلمه" تاکید می کرد. وحدت کلمه یعنی این مردم و مسوولان فقط یک حرف
    و نظریه را پیروی کنند و اختلاف عقیدتی نداشته باشند. دقت کنید که امام
    خمینی از همان ابتدا تاکید داشت انقلاب مال محرومان
    و زاغه نشینان است نه مال مرفهان. اساسا نباید اجازه داد آنچه بدنه
    اجتماعی اصلاحات نامیده می شود خواسته خود را جلو ببرد والا همانطور که
    امام خمینی گفت با سلطه لیبرالها و مرفهان فاتحه انقلاب را باید خواند.
    اگر وحدت کلمه در کشوری مانند کوبا باشد آمریکا از فاصله صد کیلومتری هم
    حریف آن نمی شود. اما وقتی در کشوری چند صدایی و تفرقه ایجاد شود از آن
    سر دنیا می آیند و راحت آن را اشغال می کنند. پس قدرت یک کشور هیچ ربطی
    به تعداد تانکها و هواپیماهایش ندارد. بلکه فقط و فقط متکی زبر وحدت کلمه
    است.
    اما الان وحدت کلمه را جامعه تک صدایی می دانند و آن را ضد ارزش تلقی می
    کنند. به جای آن سحن از چند صدایی و تکثرگرایی می گویند. در این حالت
    وحدت کلمه بی معنی است. لهذا سخن از وحدت ملی گفته می شود. یعنی اینکه
    عجالتا چون ما هموطن هستیم با هم وحدت داشته باشیم ولو اینکه یکی حزب
    الهی باشد و دیگری سلطنت طلب! بدیهی است که این وحدت دقیقا بر خلاف
    تعالیم اسلام است و منظور اسلام همان وحدت کلمه است. وحدت کلمه یا به
    یکسان بودن دکترین مردم و مسوولان، دقیقا دارای یک دو قطبی ذاتی در مقابل
    آنتی تز خودش است. دفاع از اقشار مستضعف و بر قراری عدالت مستلزم نبرد بی
    امان با مسکبران در داخل و خارج است.
    می دانید چرا هاشمی کلمه امت را از ادبیات سیاسی ایران حذف کرد و با ملت
    جایگزین کرد؟
    تا ما فراموش کنیم که هموطن بودن به خودی خود بی ارزش است. فراموش کنیم
    خائنهای عربزده و ها شرقزده ها هموطن هستند. فراموش کنیم که امثال رجوی
    هم هموطن هستند! نتیجه این فراموشی هم می شود بازگشت تفکر محمد رضا
    پهلوی. اتفاقا او هم ایرانی و هموطن بود.
    بالاخره باید به نقطه ای برسیم که نیروهای خالص و وفادار به انقلاب
    اسلامی بین حفظ انقلاب و حفظ آرامش یکی را باید انتخاب کنند. وحدتی که
    صرفا برای حفظ آرامش باشد چیزی جز تایید وضع موجود نیست. وحدتی به دور
    غیر حبل الله باشد وحدتی شیطانی است.
    بدیهی است که نباید از اصلاح طلبان و اربابان انگلیسی و آمریکاییشان
    انتظار داشت دست از توطئه و خیانت بردارند. اما سوال اینجا است که
    نیروهای انقلابی تا کجا می خواهند برای کسب رضایت اتحادیه اروپایی با
    سگان دست آموز آنها مماشات کنند؟
    باید انتخاب کنیم که "وحدت کلمه" را می خواهیم یا "وحدت ملی " را. دقت
    کنید که امام خمینی هیچ گاه حرفی از مفهوم موهومی مانند وحدت ملی نزد چرا
    که این همان تفکر قبیله ای عصر جاهلیت است که می گوید ارتباط ملیتی و
    قبیله ای و خونی و نژادی یک مایه وحدت و تمایز است.با تفکر وحدت ملی
    همیشه باید به افراد ملیت خودتان نظیر مسعود رجوی بیشتر نزدیک باشید تا
    به یک خارجی مثل سید حسن نصر الله.
    اما وحدت کلمه می گوید همدلی از همزبانی بهتر است.
    جان گرگ و جان سگ از هم جداست / متحد جان های مردان خداست.
    یعنی اینکه آنچه مهم است وحدت فکری و عقیده است. کسی که عقیده اش همان
    تفکرات اومانیستی بعد از عصر رنسانس است با تفکر اسلامی که همه معارف
    هستی را در قرآن و عترت می بیند و هیچ راه حلی را در عرض قرآن و عترت بر
    نمی تابد ، بکلی بیگانه هستند.

    پس باید مفهوم بیگانه و خودی را تعریف کنیم. اصلاح طلبان هر چند ظاهرا
    ایرانی هستند اما همانقدر بیگانه و اجنبی هستند که اربابشان آمریکا اجنبی
    است. در عوض مجاهدان راه خدا اگر سیاهان نیجریه باشد با خودی و همدل و
    محرم هستند.
    پس هم اکنون باید تصمیم تاریخی را گرفت. اگر به وحدت کلمه بازگردیم تکلیف
    اصلاح طلبان روشن است. آنها کوچکترین حقی برای حضور در نظامی که از بن به
    ایدئولوژی آن بی اعتقادند ندارند.

  • بله اگر قاضیان عادل بودند و مثل دوره خلخالی سالم و شجاع بودند و به جای منفعت شخصی و باج دادن به شخصیتا و گروهها فقط از خدا می ترسیدند و ذره ای ترس از سرزنش حضرات مدعی حقوق بشر و اشرافیت نداشتند مثل دهه شصت فساد در حداقل بود. خبری از این همه فسادهای مالی و اخلاقی نبود.
    من هر جا رفتم در فضای مجازی جز فحاشی به خلخالی ندیدم.
    اما هر جا در میان مردم کوچه و خیابان بودم از آنه جز طلب رحمت و روحش شاد بر خلخالی کبیر نشنیدم.

  • اون کسی که در این صفحه تقاضای ملاقات کرده به احتمال زیاد از عوامل دشمن است.
    اینشون حتی از افراد کاملا معمولی که اهل استدلال و روشنگری هستند نمیگذرند و در پی حذف فیزیکی و ترور هستند.

  • شاید احمدی نژاد بی دین و کافر و منحرف و بهایی و حجتیه ای و ناسیونالیست و اومانیست و جن گیر و رمان و بزرگترین خطر برای اسلام باشد!
    اما خائن نیست.
    آن چیزهایی هم که خطاب به رهبری در نامه تاریخی اش نوست صد درصد صحیح است.
    این روزها خواهد گشت.
    صد سال بعد نسلهای آینده هرگز عذر رهبری فعلی در بی توجهی به سخنان احمدی نژاد را نخواهند پذیرفت.
    رهبری که تنها کافی بود در ماجرای نشان دادن فیلم فاضل لاریجانی بود جانب حق و عدالت را بگیرد و دست از مصلحت اندیشی بردارد.
    اگر آن زمان لاریجانی ها حذف شده بودند الان نه برجامی در کار بود و نه FATF.
    اما تجربه همیشه بدترین معلم است.
    به راستی چه کسی منحرف تر از دفتر خود رهبری و امثال حجازی لعنت الله علیه است؟

  • طرفداران احمدی نژاد چه راحت آروم آروم و زیر پوستی و دیگه جدیدا رو پوستی دارن میشن ضد رهبری- ضد ولایت فقیه- ضد نظام - .....
    امیدوارم از گذشته درس بگیرند چون این راه آروم آروم به ضد خیلی چیزهای دیگه هم ختم میشه

    یه نگاه به دور و اطراف بندازید خیلی ها اول از همین جا شروع کردند و الآن چه جاهایی که نیستنتد
    مراقب حب و بغض باشید که چشم و دل آدم را کور میکنه
    الکی از کسی طرفداری نکنید که براش حجت نداشته باشید

  • شایدی احمدی نژادیها ضد ولایت فقیه باشند.
    اما حرفهایی که در مورد لاریجانی ها و خطر آنها برای اسلام و انقلاب می گویند کاملا صحیح است.

  • تو همان فردی هستی که وقتی یک نفر در همین سایت روشنگری نظر داده بود که احمدی نژاد و روحانی دو روی یک سکه هستند در پاسخ به اون گفتی که منافقین هم حضرت علی و معاویه را دو روی یک سکه میدانستند. و احمدی نژاد را با حضرت علی مقایسه کردی . و حالا میگویی که رهبر انقلاب یک فرد عادی است و معصوم نیست. در صورتی که ما هیچ وقت نگفتیم رهبر انقلاب و حضرت امام معصوم هستند. و خود رهبری هم فرمودند که حضرت امام (و احیانا خودشان) یک پرتو از نور خورشیدی (حضرت علی) که در چاه قابل مشاهده است مقایسه کردند.
    حضرت امام و رهبر انقلاب ولی امر مسلمین و نایب امام زمان هستند.
    لازم نکرده احمدی نژاد و یاران و حامیان کنونی انها به فکر اسلام باشند چون بیشتر دارند ضربه میزند به اسلام تا سود
    و نفاق شما بسیار اشکارتر از گذشته شده چه در مسایل دینی و مذهبی و چه در مسایل سیاسی
    شما منافقین محکوم به شکست هستید همانند دیگر افراد و جریان های داخلی و خارجی که در مقابل انقلاب و ولایت فقیه هستند.
    پس به جای تلاش در مسیر فعلی و بیشتر غرق شدنتان خود را اصلاح کنید و تابع ولایت فقیه شوید این حرف های من را هم به احمدی نژاد برسان.
    باشد که رستگار شوید.

  • عزیزم! اصلا احمدی نژاد کافر حربی. برو او را بکش.
    اما لطفا بگو چطوری حمایت رهبری از فاضل لاریجانی را توجیه می کنی؟ البته بجز با مصلحت اندیشی های سیاسی و برای حفظ آرامش و...

    یکبار برای همیشه یاد بگیرید به ای فحاشی به احمدی نژاد جواب منطقی به او و حامیانش بدهید.
    اما تاکنون چنبن کاری نکرده اید

  • تاکید می کنم که به هیچ وجه قصد ندارم از احمدی نژاد دفاع کنم. بلکه اصلا نظرات او در رابطه معنای دولت اسلامی و یا فرهنگ و حجاب را لیبرالیسم می دانم.
    اما در مورد قوه قضایبه درست می گوید.
    اگر احمدی نژاد را دوست ندارید، آیا حرفهای امثال طلبه سیرجانی و یا سید میثم صفاییان و یا همین الا ، حکم زندانی شدن حسن عباسی را تایید می کنید؟

  • دفتر ریاست جمهوری و وزیر اطلاعات و اقای اخوندی از حسن عباسی شکایت کردند و قوه قضاییه هم وظیفه داره به شکایات رسیدگی کنه.
    در ضمن انقلابیون از جمله حسن عباسی خواستار اصلاح قوه قضاییه هستند و انتقادات و مطالباتی دارند . اما این انتقادات از روی کینه و مطالبه شخصی نیست. یا به این صورت نیست که بعد از برخورد قوه با ما معترض شویم و قبل از برخورد با ما هیچ مشکلی با قوه نداشته باشیم.
    مثل احمدی نژاد که بعد از برخورد با فساد های خود و اطرافیان معترض شد.
    فقط ساده لوح ها و مغرضین او را باور کردند.

  • احمدی نژاد هم مثل شما! همان طور که شما به حسن عباسی حسن ظن دارید او هم به افراد خودش حسن ظن دارد!
    همانطور که دادگاه عباسی غیر علنی بود و معلوم نشد چه اتفاقات کثیفی در آن افتاد
    دادگاه های یاران احمدی نژاد هم غیر علنی و جز بخشهایی که قوه قضایه به نفع خودش تشخیص داد را پخش نکرد!!

    چرا؟
    آیا نمی دانند دادگاهی که علنی نباشد از نظر شرعی باطل است؟

  • واقعا خیلی جالبه حضرت اقا در اولین سخنرانی با احمدی نژاد در مورد انحراف صحبت میکنند.( اقا جان فدایی داری)
    حضرت ایت الله حسن زاده املی فرمودند
    گوش‌تان به دهان رهبر باشد چون ایشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است .
    سایت روشنگری ببینید در اولین سخنرانی با روحانی چه چیزی رو گوشزد میکنند؟

    البته در اولین سخنرانی در دوره دوم ریاست جمهوری روحانی به روحانی تذکر دادند که مراقب باشه مثل بنی صدر نشه.

  • حضرت!! حسن زاده آملی کفر فرمودند

    طبق روایات متعدد امام عصر در زمان غیبت با هیچ احدی ارتباط ندارند
    آقای خامنه ای رهبر انتصابی مجل خبرگان است نه جانشین ولی عصر
    چرا کفر میگویید!!!

    حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
    دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

    یک انسان عادی دارای خطا را در جایگاه جانشین معصوم (ع) می نشانید!!!!
    ما هم دوست دار رهبری هستیم اما ایشان جایگاهی فراتر از رهبری ندارند.
    در هر چیزی افراط میکنید در اعتقادات لطفا مطالعه کنید بعد نطق کنید.

  • گفتید: یک انسان عادی دارای خطا را در جایگاه جانشین معصوم (ع) می نشانید!!!!

    میگم: اول این که نرفتیم همینطوری یه انسان خطاکار از تو کوچه یا از تو زندان برداریم بزاریمش جانشین معصوم(ع)
    دوم هم این که طرف را در جایگاه معصوم قرارش ندادیم در جایگاه جانشین و نایب امام معصوم قرار دادیم (همانطور که خودتون هم گفتین)

    با فرض که جانشین و نایب را به یک معنی در نظر بگیریم (که نیست) باز هم نیابت از معصوم عصمت نمیخواهد
    البته شرایطی میخواهد که بحثش جداست

  • برای اثبات یک حق حرف باطل نزنید.
    امام زمان قطعا هم ارتباط دارند و هم به کرات تشرفات قطعی اتفاق افتاده است. اما شما با نفهمیدن معنای یک حدیث که امام زمان علیه السلام "مشاهده" را انکار کرده است نه تنها حسن زاده آملی بلکه حتی شیخ مفید و علامه حلی و همه توقیعات و تشرفات را انکار می کنید!

    جهت اطلاع شما در عربی بین "رویت" و "مشاهده" تفاوت وجود دارد. * ما هر دو را دیدن معنا می کنیم . اما رویت عملی غیر ارادای است و هر دیدنی را شامل می شود. مثلا رویت هال ماه اختیاری نیست که هر کس هر وقت دلش بخواهد ماه را روئیت کند ماه باید هلالش قابل دیدن باشد تا رویت شود.
    اما مشاهده عملی ارادی و دو طرفه است. یعنی مثل زمانی که مردم امام صادق علیه السلام را مشاهده می کرد. یعنی هر وقت ارائه می کردند به دیدن ایشان می رفتند یا قرار ملاقات می گذاشتند و..
    و چنین ارتباطی فقط توسط نواب خاص اربعه با امام زمان وجود داشت و بعد از آن مشاهده در کار نیست. در عصر غیبت کبری شاید تصادفا کسی توفیق یابد و اجازه رویت و دیدار امام زمان را پیدا کند. اما اینکه که کسی الان تصمیم بگیرد برود امام را ببینند و دستور بگیرد و نظایر آن ممکن نیست. اگر هم احیانا کسی چنین ارتباطی داشت باشد از یاران سری امام است و مطلقا چنین چیزی را افشا نمی کند.
    پس تشرفات و دیدارهای غیر ارادی که به اختیار خود امام است ممکن است اما مشاهده ممکن نیست.

    *کما اینکه در انگلیسی هم بین see و look و Watch و observe تفاوت وجود دارد.

  • در مورد مقدس کردن سیاست مداران سخن نمی گویید؟
    از آنان واهمه دارید؟!!

    شما که ظاهرا اهل علم و اهل تحقیق هستید قبول دارید رهبر یا "آیت الله های" اهل سیاست امام زمان را رویت کرده اند و برای حل مشکلات از ایشان ارائه طریق استمداد میکنند؟

    مگر قبول ندارید الظالم و المنظلم کلاهما فی النار؟

    سوال دیگر اینکه شما اسلام را در خدمت انقلاب می دانید یا انقلاب را در خدمت اسلام؟
    اگر پای تقویت اسلام پیش بیاید و تقویت انقلاب کدامیک بر دیگر ترجیح داده می شود؟

    بحثهای تقابل لیبرالیست در برابر اسلام به قلم شما را خوانده ام اما وقتی پای سیاست و اهرم قدرت پیش می آید پا پس می کشید!!!
    این حرکت نان به نرخ روز خوردن نیست؟

    شما این جمله را تکمیل کنید: علم بی عمل ..........................

    انشا الله سخن حافظ در ایام ما مصداق نداشته باشد، که می فرماید:

    واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
    چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

    مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
    توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند

    گوییا باور نمی‌دارند روز داوری
    کاین همه قلب و دغل در کار داور می‌کنند

    یا رب این نودولتان را با خر خودشان نشان
    کاین همه ناز از غلام ترک و استر می‌کنند

    ای گدای خانقه برجه که در دیر مغان
    می‌دهند آبی که دل‌ها را توانگر می‌کنند

    حسن بی‌پایان او چندان که عاشق می‌کشد
    زمره دیگر به عشق از غیب سر بر می‌کنند

    بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی
    کاندر آن جا طینت آدم مخمر می‌کنند

    صبحدم از عرش می‌آمد خروشی عقل گفت
    قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می‌کنند

  • هر وقت شعرخواندنتان تمام شد ذره ای عقلتان را به کار بیندازید.
    فکر کرده ای بدون کمک امام زمان ممکن بود تشیع و یا جمهوری اسلامی با این همه دشمن و مشکلات بی سابقه دوام بیاورد؟

    آری. من قبول دارم و بلکه یقین دارم که امام زمان در برهه های مختلف علمای شیعه را یاری کرده و یقین دارم که اگر جز این بود نه این انقلاب نه اصلا شیعه باقی نمی ماند.
    حضرت صاحب الامر، سلام الله علیه، در یکی از نامه های شریف خود به جناب شیخ مفید، رضوان الله علیه، چنین نوشت:

    ... انا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم اللاواء و اصطلمکم الاعداء فاتقوا الله جل جلاله
    جدا که ما در مراقبت و مواظبت از شما کوتاهی نمی کنیم و شما را از یاد نمی بریم و اگر جز این بود هر آینه بر شما بلا نازل می گردید و شما را دشمنان در کام خود فرو می بردند. پس تقوای الهی را مراعات کنید.
    کاهی این واسطه ها مستقیم هستند مثل حضرت الله بهجت و مرحوم شیخ محمد کوفی که در تشرفاتشان دستوری را دریافت می کردند و به خود رهبری هم ابلاغ کردند.
    و گاهی هم حتی بدون دخالت کسی. مثل همین ماجرای قتل قاشقچی که لطف حضرت حجت به نظام جمهوری اسلامی بود و ایی که ما انتظارش را نداشتیم ضربه کاری به دشمن ما زد آنهم به دست خودشان.

    اما چیزی که مطرح است این است که امام با ما هیچ عقد اخوتی ندارد. این ماییم که به او محتاج هستیم. والا اگر خدا بخواهد از جایی که کسی فکرشرا نمی کند و در قلب آفریقا خالصترین شیعیان را برای یاری اسلام و تشیع بر می انگیزد. پس اگر مردم ما تصمیم گرفتند راه خطا بروند و سران نظام هم به جای پافشاری بر حق و عدالت با دلخواه مردم رفتار کردند یقینا این کمک ها هم قطع می شود و کار نظام هم تمام خواهد شد. و البته عهد الهی با ملت دیگری بسته خواهد شد.

    این جا است که ما نگران هستیم. والا در مورد اصل یاری حضرت حجت در مواقع مختلف و با واسطه های مختلف به نظام تردید نداریم.
    مهم این است که نگذاریم روندی دنبال شود که نتیجه آن خروج از ولایت حضرت حجت علیه السلام است.
    چیزهایی مانند تصویب برجام و FATF متاسفانه نمونه کامل خروج از ولایت الله و پذیرش ولایت طاغوت است.



  • خطاب به تمام عالم نمایان.

    از نوشته های شما بر می آید که "امام عصر والزمان، دایره قطب امکان، حضرت حجت" صرفا اختصاص به یک فرقه مسلمان به نام "شیعه" دارد و ایشان صرفا مترصد حل مشکلات ایشان است!!!

    مگر اعتقاد ندارید که آن بزرگوار بر تمام انسانها ولایت دارد؟
    چرا ایشان را به گروهی اندک چند صد میلیون شیعه محدود میکنید؟ ایشان امام هشت هزار میلیون انسان بر روی زمین و حتی موجودات کرات دیگر هستند (فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ «40-معراج)

    ایشان فقط به فکر حل مشکلات انفلاب اسلامی ما هستند؟!! یا در حال رصد کردن کل هستی و رسیدن به داد کل مظلومان جهان؟

    ظرف با مضروف متفافر است!!!
    برای تحلیل و استنباط حضور و عملکرد آن بزرگوار متوسل به محدوده حقیر و دنیای کوچک خودتان نشوید، اگر بزرگی ایشان در دهن شما نمی گنجد ایشان را نعوذ بالله کوچک نکنید.

    انشا الله در جهان این جمله مصداق پیدا نکند:
    اذا فسد العالِم فسد العالَم

  • این هم سوال است که تو می پرسی؟
    خدا هم بر هم تمام عالم ولایت و خدایی تکوینی دارد. پس چرا میلیاردها نفر در دنیا گاو و یا بت و سنگ و چوب می پرستند؟

    اینکه خدا یا امام ولایت دارد زیاد مهم نیست.
    مهم این است که آیا همه ولایت خدا را قبول دارند یا نه؟
    همه در روز ازل گفتند خدا رب ما است اما بعدا انکار کردند.
    وإِذ أَخذ ربّك من بني‌ءَادم من ظهورهم ذريّتهم و أَشهدهم علي أَنفسهم أَلست بربّكم قالوا بلي شهدنا أَن تقولوا يوم القيمَه إنّا كنّا عن هَذا غَفلين‌، (سوره اعراف آیه 172)


    چیزی که شما باید بفهمی این است که خدا رحمتش دو جنبه دارد. یکی رحمت عام یا رحمانی و دیگری رحمت خاص یا رحیمیت.
    رحمانیت خدا برای همه موجودات است. همه را آفریده و رزق و روزی می دهد. به همه فرصت زندگی می دهد.
    اما رحمیت برای کسانی است که که از آن نعمتهایی که بواسطه رحمانیت دریافت کردند درست استفاده کنند و آن را در مسیری به کار ببرد که خدا می خواهد.

    مثال:
    یک معلم به همه دانش آموزان یک ذرس را می دهد (رحمانیت) اما در نهایت از همه امتحان می گیرد. فقط کسانی که درس را فهمیده باشند نمره می گیرند (رحیمیت)
    باران بر همه زمینها اعم از باغ و شوره زار می بارد. اما در شوره زار جز خار نمی نمی رود و در باغ گل و میوه می شود.

    ولایت امام زمان برای همه موجودات هست. حتی کفار. حتی شمر هم تحت ولاسیت امام حسین علیه السلام بود.
    اما فقط این شیعه است که دنیا ولی را می شناسد و خود را مامور پیروی از او می داند.
    برای همین فقط شیعه است که فرقه ناجیه است.
    دیسگران فرصت استفاده از ولایت را داشتند اما خودشان آن را از دست دادند.

    امام زمان برای همه عالم امام است. همه ا از دیدن ظلم ها ناراحت است. اگر هنوز با این همه گناه از آسمان سنگ بر اهل زمین نمی بارد به خاطر امام است.
    اما توجه ویژه امام به کسانی است که مدعی پیروی از او هستند.
    اینها هستند که اندک هستند و باید حفظ شوند والا در دنیا میلیاردها کافر هست!
    یک معدن طلا انواع سنگهای بی ارزش را دارد. اما فقط طلا است که هدف و منظور معدنکار است و باید استخراج و حفظ شود. بقیه سنگهای باطله را هر چند استخرا می کنند اما بعدا دور می ریزند.


    متاسفانه نگاه شما به خدا و ولایت دقیقا همان نگاه شیطان است.
    برای شما مهم این است که هر کاری دلتان می خواهد بکنید و بعد هم بگویید خدا دوستتان دارد!

    براستی اگر کشف و شهود بهانه ای برای ترک شریعت بود چه کمسی بالاتر و بیشتر از خود ابلیس کشف و شهود داشت؟
    ابلیسی که زو ملائکه شده بود و معلم آنها. با آنها مصافحه می کرد و با خدا سخن می گفت!
    پس چه چیز او را ملعون و رانده از درگاه الهی کرد؟
    فقط نافرمانی.

    شیطان می گفت خدایا از این سیک سجده بر آدم صرفنظر کن تا من تو را طوری عبادت کنم که احدی عبادت نکرده باشد!
    اما خدا پاسخ داد کسی مرا عبادت نمی کند ز از آن راهی که خودم دستور می دهم.

    منطق شما و منطق صوفیه و امثال سروش و دیگران همه یکی است:
    همان منطق شیطان.
    ولایت الله را نمی پذیرید و به دلخواه خودتان می خواهید زندگی کنید.

  • مثل شما را خداوند در آیه 5 سوره جمعه می فرماید: مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ، (كسانى‌كه مكلّف به تورات شدند، ولى حق آن را ادا نكردند، مانند الاغى هستند كه كتاب‌هايى حمل مى‌كند، (ولى چيزى از آن نمى‌فهمد.) گروهى كه آيات خدا را انكار كردند، مَثَل بدى دارند و خداوند قوم ستمگر را هدايت نمى‌كند.)
    چند جلد کتاب به دوش گرفته اید و حمل می کنید بدون آنکه به عمق مفاهیم آن پی ببرید و در آن تفکر کنید.

    «قَد جاءَكُم مِنَ اللّهِ نورٌ و كِتبٌ مُبين × يَهدى بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضونَهُ سُبُلَ السَّلمِ و يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمتِ اِلَى النُّورِ بِاِذنِهِ ويَهديهِم اِلى صِرط مُستَقيم». (سوره مائده/5، 15 - 16) خداوند متعالى در كتاب خويش حتى در يك آيه از بندگان نخواسته تا كوركورانه به او و آنچه از جانب اوست ايمان بياورند، يا ندانسته در راهى قدم نهند

    تفکر کردن و تحلیل در آیات قرآن فرا وان است، اما شما خود را در یک حصار متحجر محبوس کرده اید و به تمام کسانی که مخالف شما سخن می گوید تهمت کافر و شیطان می زنید.

    چو می بینی که نابینا و چاه است
    اگر ساکت بنشینی گناه است.

    به قول عین‌القضات همدانی: ای دوست پنداری که به کفر بینا شدن اندک کاری است؟

    چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟
    بیایید از عشق صحبت کنیم

    تمام عبادات ما عادت است
    به بی‌عادتی کاش عادت کنیم

    چه اشکال دارد پس از هر نماز
    دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟

    به هنگام نیّت برای نماز
    به آلاله‌ها قصد قربت کنیم

    چه اشکال دارد که در هر قنوت
    دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟

    چه اشکال دارد در آیینه‌ها
    جمال خدا را زیارت کنیم؟

    مگر موج دریا ز دریا جداست؟
    چرا بر «یکی» حکم «کثرت» کنیم؟

    پراکندگی حاصل کثرت است
    بیایید تمرین وحدت کنیم

    «وجود» تو چون عین «ماهیت» است
    چرا باز بحث «اصالت» کنیم؟

    اگر عشق خود علت اصلی است
    چرا بحث «معلول» و «علت» کنیم؟

    بیا جیب احساس و اندیشه را
    پر از نُقل مهر و محبت کنیم

    پر از «گلشن راز» ، از «عقل سرخ»
    پر از «کیمیای سعادت» کنیم

    بیایید تا عینِ «عین القضات»
    میان دل و دین قضاوت کنیم

    اگر سنت اوست نوآوری
    نگاهی هم از نو به سنت کنیم

    مگو کهنه شد رسم عهد الست
    بیایید تجدید بیعت کنیم

    برادر چه شد رسم اخوانیه؟
    بیا یاد عهد اخوت کنیم

    بگو قافیه سست یا نادرست
    همین بس که ما ساده صحبت کنیم

    خدایا ! دلی آفتابی بده
    که از باغ گلها حمایت کنیم

    رعایت کن آن عاشقی را که گفت:
    بیا عاشقی را رعایت کنیم

  • امثال عل علیه اسلام عاشق خدا هستند و هر چه او دستور بدهد را اطاعت می کند. و اصلا نافرمانی از معشوق
    به ذهنشان خطور نمی کند.
    اما امثال عین اقضات همدانی عاشق هوای نفس خود هستند و خیال می کنند خدا با آنها کاری ندارد!
    چون خود را بچه عزیزدردانه خدا می دانند.
    دقیقا عین یهود.
    درست نقطه مقابل تفکر علی علیه السلام


  • شما غیر از شعر خواندن حرف دیگری بلد نیستید؟
    چگونه است که قرآن که خوانده می شود فرار می کنید
    چگونه است که هر کس جرات کند با منطق دین با شما صحبت کند را بدون هیچ دلیلی خر با بار کتاب می نامید و البته نمی گویید کجای حرفها اشتباه بوده!

    ولی انتظار دارید شمایی که مثل همان دراز گوش محترم بار شعرهای توخالی را بار کرده اید حرفتان را قبول کنیم؟
    پیغبر شما همان عین القضات همدانی است!

    اتفاقا همان قرآن است که می گوید :"
    و الشعراء یتبعهم الغاوون (224)ا لم تر انهم فی کل واد یهیمون (225)و انهم یقولون ما لا یفعلون (226)الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و ذکروا الله کثیرا و انتصروا من بعد ما ظلموا و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون (227) آیات 224 - 227 شعراء

    و شاعران را گمراهان پیروی می کنند(224).

    مگر نمی بینی که آنان در هر وادی سرگردانند(225).

    و چیزهایی می گویند که خود عمل نمی کنند(226).

    مگر آن کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند و خدا را بسیار یاد کرده اند و از پس آن ستمهایی که دیدند انتقام گرفته اند، زود باشد کسانی که ستم کرده اند بدانند که به کجا بازگشت می کنند(227).


    راستی این آیه سوره مائده که نوشتی چه ربطی به اطاعت کورکورانه دارد؟
    حقیقت مثل آفتاب آشکار است. فقط امثال تو حاضر به پذیرش آن نیستید. به قول همان مولوی عزیزتان
    آفتاب آمد دلیل آفتاب. گر دلیلت باید از وی رو متاب.

    کسی که آیات و نشانه های خدا را دید و ایمان به قرآن و فرستاده اش آورد،
    از قرآن ودستوراتش اطاعت می کند. و البته از شما انگ تحجر دریافت می کند.


    ولی مگر متحجر تر از تو و امثال تو وجود دارد که کورکورانه از امثال عین القضات همدانی پیروی می کنید؟
    کدام دلیل را برای پیروی از او دارید؟
    جز اینکه او اشعاری گفته که دلخواه شما است!

    شما هیچ کاری ندارید که حق چیست و باطل چیست!پفقط به این کار کار دارید که دلتان چه چیز را می خواهد!
    و این همان اگوسنتریسم است.
    نهایت خودخواهی.
    دقیقا عین خود ابلیس.

    خدای حقیر شما با همان جن توی چراغ علاء الدین فرقی ندارد.
    خدایی که دست به سینه منظر شما است و هر غلطی که بکنید باز م بردتان به بهشت!

    البته که باید هم از قرآن بدتان بیاید.
    باید هم با حقیقت بجنگید.

    چون شیطان از شما خواسته است که هر کار می خواهید و دلتان می خواهد عمل کنید الا دستور خدا را.
    و این دل همان وسوسه خود شیطان است.
    شیطان بگونه ای بر امثال شما مسلط شده و چنان در شما نفس می کشد و از زبان شما می گوید و می نویسد
    که دیگر خود تو هم تبدیل به یک شیطان شده ای.

    و ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم لیجادلوکم و ان اطعتموهم انکم لمشرکون
    سوره انعام آیه 121

  • پاسخ بخشی از مطالب را گفتی!

    کجا می شود شما را ملاقات کنیم و حضورا بحث کنیم؟

    مطمئن با آمریکائی نیستیم که مممنوع المذاکره باشیم :)

  • اگر ریگی به کفش کسی نباشد نیازمند ملاقات خصوصی نیست. من مطالبم در همین پستها و کامنتها هست. حرف جدیدی هم ندارم.
    هر کسی خواست همین ها را بخواند. اگر هم کسی با خواندن این مباحث که تماما مستدل و بر اساس قرآن و روایات است آنها را قبول نکند قطعا در ملاقات خصوصی هم قبول نخواهد کرد.

  • بله متوجه شده بودم حرف جدیدی نداری.
    تصور میکنی چون دریا وسیع هستی، اما به یقیق به عمق یک سانتیمتر

    قدرت مباحثه و مذاکره قطعا در آدمهایی مثل تو وجود ندارد.

    در دنیای منقول حبس شدی و از معقول گریزان.

    اهرم زور ، زر و سیاسی هر کجا باشد از آیات و روایات برای تطهیر آن استفاده می کنی...

    از آیات قرآن آنچه در رابطه با بهشت است بیشتر بخوان
    جهنم را قظعا خواهی دید.

    تو مصداق "دگران" در شعر حافظ هستی که گوید:

    حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
    دام تزویر مکن چون دگران قرآن را


    نوشته شده توسط:
    OneArmanOne@gmail.com

  • بر عکس افراد خودخواهی مانند شما که با دیدن چند سایت خواندن دو تا کتاب احساس روشنفکری می کنند و خود را زبده العرفا و الفلاسفه نصور کرده اند من و امثال من هیچ ادعایی نداریم.

    برای کسی معقول را بفهمد و توحید افعالی را بداند چیست کل دیپلماسی بازی ها و این خرد گرایی ها خرد ورزی های امثال شما جز شرک مطلق به خدا نیست.
    به تو هم توصیه می کنم به ای خواندن قرآن از روی سایتها و کتابها، خود قرآن را بخوانی.
    آن وقت می بینی که که آیات بهشت و جهنم همیشه کنار هم است و نه جدا از هم و
    اعلموا ان الله شدید العقاب و ان الله غفور رحیم (مائده 98)

    امثال تو هم بهتر است اسم حافظ را نیاورند. چون کسی حق دارد شعر حافظ را بخواند که گلشن راز را خوانده باشد و بداند منظور از می و رندی در شعر امثال حافظ و ملا احمد نراقی و علامه طباطبایی چیست .
    والا آن بی سوادی که حافظ را هم مثل خودش انسانی حقیر تصور کند مغزش از همان تصاویر مستهجن اطراف بعضی دیوانهای حافظ فراتر نمی رود.

  • اساسا دینداری و دین ورزی یک نوع نیست و دست کم می توانیم سه نوع دینداری داشته باشیم
    و هریک از این سه:
    خدا،
    پیغمبر
    و اخلاقی متفاوت دارند
    و اساسا همه ویژگی هایشان با هم متفاوت است:

    ١.دینداری مصلحت اندیش
    ٢.دینداری معرفت اندیش
    ٣.دینداری تجربت اندیش

    این تقسیم بندی، تداخل و تناسبی با تقسیم بندی گذشتگان که دین را به
    شریعت،
    طریقت
    و حقیقت
    تقسیم می کردند دارد
    اما صددرصد منطبق بر آن ها نیست.

    + دینداری مصلحت اندیش

    نوعی دینداری است که دین را برای دنیا گاهی هم برای آخرت می خواهد
    یعنی علی الاصول دین برای او یک ابزار است در خدمت هدفهای مشروع و گاهی هم نامشروع.
    مهم ترین مشخصه اش این است که
    تقلیدی ست،
    رازآلود است
    و اسطوره ای ست...

    به قول ویل دورانت
    دین هرچه اسطوره ای تر باشد دین تر است.
    آری،دین هرچه اسطوره ای تر باشد دین تر است اما این حکم فقط در دین معیشت اندیش صادق است که هر چه اسطوره ای تر باشد،مطلوب تر است،
    به دل بهتر می نشیند و آدم را به عوالم دیگر می برد...

    در مقابل آن

    + دینداری معرفت اندیش را داریم

    که همان طور که از اسمش پیداست دینداری
    محققانه،
    غیر اسطوره ای
    وبی روحانی است.

    خدای این دو دینداری با هم فرق می کند:

    خدای دین داری معیشت اندیش،
    خدایی آمر و ناهی است،
    خدایی ست که فقط بلد است بگوید:بکن! ونکن!
    می گوید ثواب و عقاب در انتظار تو است.

    پیامبر هم در جامه ی خاصی ظاهر می شود و پیروی از او مساوی با پیروی از امر و نهی اوست.
    مهم ترین دستمایه ی روحانیت این دین فقه است.

    اما در دینداری معرفت اندیش:

    خداوند یک راز است که باید گشوده شود
    و انسان باید محققانه به دنبال او برود،

    روحانی هم ندارد،
    اسطوره هم از آن جا رخت بربسته است،
    تقلید هم در آنجا راه ندارد
    و شخصیت های دینی هر کدام در جای خود نشسته اند
    و عنصر تاریخ و تاریخ شناسی در آن فربه و برجسته است.

    + دینداری تجربت اندیش:

    هم علی الاصول یک دینداری
    کشفی،
    تجربی،
    درونی،
    قدسی،
    سری و ماورایی است
    که خداوند در آن فقط یک ریاضیدان بزرگ نیست،
    یک آمر و ناهی نیست،
    بلکه یک معشوق است
    و به صفت یک محبوب نازنین جلوه می کند.

    بنابه گفته ی حسین منصور حلاج:
    معشوق_این خدا_همه ناز است نه راز.

    ادب قدرت ادب عدالت

    ++ تو از کدام گروه دین داران هستی؟

  • هر وقت یاوه هایت تمام شد به این فکر کن که حتی به یکی از آن چیزهایی که نوشتم جواب ندادی.
    و فقط با یک تقسیم بندی دروغی و من درآوردی خودت را گول زدی.
    این تقسیم بندی از بیخ و بنیان باطل است.

    دین داری دو قسم بیشتر نیست و راه سوم هم ندارد:
    مومن بودن و منافق بودن .
    هر کس به هر دلیل و هر بهانه ای اسم خود را مسلمان بگذارد و بخشی از دین را که دوست ندارد تعطیل کند اسمش منافق است. خواه. خواه اسم این بهانه ها تجربه باشد یا طریقت یا شهود یا یفین یا هر چیز دیگری.

    خدایی هم که معشوق است به این دلیل است عاشق اصلا در تصورش نیست که خلاف رای و اراده معشوق کاری بکند.
    مرده باد عاشقی که به رنگ معشوقش نباشد.
    اگر علی عاشق خدا است سرسوزنی از شریعت او را ترک نمی کند حتی اگر جهنمی هم برای ترک عمل بیه این شریعت در کار نباشد!
    کافی است بداند معشوقش این رفتار را دوست دارد تا انجام دهد.

    در واقع شما عاشق خدا نیستنید . که اگر بودید اصلا به نافرمانی از او و فرامینش فکر هم نمی کردید.
    بلکه خدا را عاشق خودتان تصور کردید.

    و خیال کرده اید خدا هر غلطی هم که بکنید باز هم نازتان را می کشد. مثل یک بچه لوس و ننر.
    و این دقیقا همان اعتقاد یهود و مسیحیان است که می گویند ما فرزندان و معشوق های خدا هستیم!
    وقالت اليهود والنصارى نحن أبناء الله وأحباؤه - مائده 18

    و به این ترتیب و با این خیال باطل هرکاری خواستند می کنند.
    دقیقا در اسلام هم عده ای عینا با همان تفکر پیدا شدند و اسم خود را به دروغ صوفی و عارف گذاشنند و گفتند چون ما به وصل الهی رسیدیم پس شریعت تعطیل شد!

    اما کور خوانده اند. عارف واقعی همان مومن است . کسی که هم او از خدا راضی است و هم خدا از او.
    رضي الله عنهم ورضوا عنه ذلك لمن خشي ربه - سوره بینه آیه 8


    و صد البته پذیرش این موضوع برای شما غیر ممکن است.
    چون معنای پذیرش این حقیقت برای شما مساوی دست شستن و کنار گذاشتن بسیاری از آزادی های حیوانی است.
    پس ترجیح می دهید خود را گول بزنید.

    چون زندگی با دروغ شیرین برایتان بسیار راحت از حقیقت تلخ است.

  • اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

  • آقا محسن برای پست گداشتن خیلی عجله میکنی غلط املائی تیتر را درست کن.

    الان که احمدی نژاد دو زیست شده چطوری میشه در موردش حرف زد؟

    مثلا قوه قضائیه و ریاست جمهوری را منحرف میدونه اما خودش هم منحرف شده!!
    اینجا منفی در منفی مثبت نمیشه؟