نقد سید حسن آقامیری توسط حجت الاسلام موسوی


نقد شبهات سید حسن آقا میری توسط حجت الاسلام والمسلمین سید حسین موسوی


+ 
68

- 
15

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • اقای موسوی اگر دوباره سخنان اقا میری را دقیق گوش بدید متوجه میشوید که ایشون درست تر از شما میگن.البته شما هم درست میگید.

  • براتون متاسفم

  • براتون متاسفم

  • M.a 97/12/11 ساعت 17:32

    ایشون به راحتی از خودش فتوا میده و دین رو تفسیر میکنه خیلی برام جالبه چجور مردم مرید حسن آقا میری هستند؟کسی که جهنم رو بهشت تفسیر میکنه و... اصلا حرفاش جدا از قرآن و عقل هست. خدا میدونه پشتش چه کسی است.

  • سلام علیکم
    بله سیدحسین آقامیری با سیدحسن آقامیری تفاوت دارد

  • سلام لطفاجواب بنده روبدید سیدحسن آقامیری وسیدحسین آقامیری باهم دیگه فرقی میکنندیعنی این دواسم دونفرن یانه هردواسم یک نفرند اگه کسی اطلاعی داره جواب بنده روبده

  • مهمان 97/12/11 ساعت 20:07

    این دو نفر برادر هستند اما
    سید حسین آقامیری یک روحانی ولایی و انقلابی در خط رهبری است

    سید حسن آقامیری یک کافر حربی و همان دشمن خدا است که پولس وار در حال تحریف همه احکام شریعت و اصول دین است.

    درست شبیه سعید و صادق زیباکلام.
    در عاشورا هم دو برادر بودند. یکی در لشکر امام حسین علیه السلام و دیگری در لشکر یزید. یکی به بهشت اعلاعلیین رفت و دیگری به درک اسفل السافلین.

  • براساس روایتی از حضرت امام سید الساجدین علیه السلام ،
    )کتاب شریف الخصال ج ۱ ص ۳۳۹ و ۳۳۸)
    جامعه را در شش طبقه و گروه مردمی تحلیل می‌فرمایند که بر اساس این روایت شریف، می‌توان مشاغل و مشی‌ها و رفتارهای مختلف مردم را مورد ارزیابی قرارداد.
    حضرت در این روایت مردم را به شش طبقه شیر، گرگ، سگ، روباه، خوک و بره تشبیه فرموده و خصلت‌های دسته‌های متفاوت مردم را نسبت به ویژگی‌ها و خصوصیات این شش حیوان می‌سنجند که قابل انطباق کامل بوده و با نگاه تطبیقی، تخلف پذیر نیست و مصادیق آن امروزه نیز در سطوح مختلف جوامع امروزی قابل‌رؤیت و ملموس است.
    کلمه «الناس» که در ابتدای روایت بیان شده است ناظر به مفهوم عام مردم یعنی معنای کلی مردم اعم از ادیان و فرهنگ‌ها و ملت‌ها و نژادهای مختلف است که نشانگر قابلیت بسط این روایت به تمام ملت‌ها و مردم و جوامع مختلف بشری است چراکه معصوم از کلمه قوم، امت یا شعب و غیره که معانی دیگری دارند استفاده نفرموده‌اند.
    طبقه چهارم: روباه‌ها
    طبقه چهارم در تحلیل جامعه‌شناسانه حضرت سجاد (ع)، روباه‌صفتان به معنای دین معاشان است که در نظر معصوم این دین معاشان روبه صفت از طریق دین ارتزاق می‌نمایند اما آنچه که بر لسان دارند در قلب نپذیرفته‌اند.
    طبق قرآن کریم جایگاه ورود ایمان و عقل توأمان در قلب انسان است که این ایمان سبب می‌شود تا مجموعه اعمال و رفتار و گفتار انسان در راستای آن ایمان قلبی قرار گیرد اما زمانی که نفاق در انسان متجلی شود ممکن است رفتار و گفتار ظاهری در شرایط خاص، از روی ایمان ظاهری باشد اما ازآنجایی‌که این ایمان در قلب نیست، رفتار حقیقی انسان در شرایط عادی قطعاً در جهت مخالف ایمان حقیقی خواهد بود.
    امام حسین (ع) در حدیث شریفی از این گروه به عنوان بندگان دنیا یاد می‌فرماید و اشعار می‌دارد:
    «الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم…. و اذا محصوا بالبلاء قل دیانون»
    (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۳)
    مردم (توده و عوام غیر مؤمن جامعه) بندگان دنیا هستند و دین لقلقه زبان آن‌هاست…. و زمانی که به بلا گرفتار شوند، دین این‌گونه دین‌داران ضایع می‌گردد.
    ازاین‌رو به تعبیر حضرت سجاد، دین معاشان آن‌چه‌که در لسان میگویند در قلبشان نفوذی ندارد و همین مسئله طبعاً سبب می‌شود تا آنچه که در قلب قبول دارند و غیر از لسان آن‌هاست و مغایر ایمان حقیقی است، اعمال و رفتارشان را سامان دهد و از این طریق در بزنگاه‌ها ضربات مهلکی به دین وارد آورند و عوام جامعه را نسبت به دین بدبین نمایند.
    نمونه تاریخی این برخورد دوگانه با دین، در قرون‌وسطا در اروپا محقق شد و اعمال پاپ و کشیش‌های مسیحی در کلیسا و استفاده ابزاری از مفهوم دین جهت استثمار مردم و حصول منافع شخصی و شهوت‌رانی‌های پاپ‌ها، در درازمدت سبب دین‌گریزی و دین زدگی در جامعه شد و بستر جنبش نوزایی یا رنسانس فرهنگی و سیاسی در قلب اروپا را که نهایتاً منجر به سکولاریسم و لیبرالیسم گردید، مهیا کرد.
    همین معضل در صدر تاریخ اسلام نیز گریبان گیر جامعه اسلامی گردید.
    علمای تازه‌مسلمان‌شده اهل کتاب مانند کعب الاحبار، بن منبه و ابوهریره که خطبا و متولیان فکری عوام جامعه بودند با تظاهر به دین‌داری و تدین و با اتکاء به جایگاه علمی خود، حتی اصول مسلم اسلام را بر بالای منابر قلب می‌کردند و تخم بغض نسبت به ائمه هدی (علیهم‌السلام) را در جامعه و بین مردم می‌پاشیدند که سبب ورود اسرائیلی‌ات یا تحاریف یهودی به منابع و تفاسیر اسلام گردید.
    معضل تظاهر به دین‌داری که به تعبیر حضرت سجاد، روباه‌صفتی است سبب شده است تا قول و عمل دین معاشان در تضاد باشد که یکی از استراتژی‌های پرتکرار غرب در مواجهه با نقش پررنگ دین در جامعه آن است تا از طریق این‌گونه منافقین و برجسته‌سازی آراء و نظرات و منابر و سخنرانی‌های این دین معاشان در جامعه از طریق رسانه‌های غیر آشکار خود، جنبه لسانی آن‌ها غالب گردد و وجهه‌ای به نام دین پیدا نمایند و پس‌ازاین دستگاه تبلیغاتی غرب، با افشاگری‌هایی علیه این‌گونه افراد و افشای رفتارهای غیردینی این اشخاص، نفس دین‌داری و وجهه عموم متولیان فکری جامعه اسلامی را نزد عوام بی‌اعتبار سازند.
    شعر معروف «واعظان کین جلوه در محراب و منبر می‌کنند چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند» از حافظ اشاره به چنین روبه صفتانی دارد که در لباس و لسان دین، جامعه را به سمت بی‌دینی و تباهی سوق می‌دهند.
    حال حضور چنین افرادی در رأس قوه اجرایی سیستم‌های حکومتی سبب گسترش تأثیر آن‌ها و دین زدگی در جامعه می‌گردد که مصداق عینی آن نقش کلیسا در قرون‌وسطا و یا خلفای معاند اهل‌بیت در تاریخ اسلام و یا حتی حضور چنین افرادی در مراکز مختلف نظام مقدس جمهوری اسلامی می‌باشد.

  • لطفا این مطالب را هم در ادامه مطالعه بفرمائید؛
    حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در خطبه‌ای که در میزان الحکمه ج ۱۲ آمده است، مردمی که در زمره مسلمین به حساب می‌آیند را به چهار دسته کلی تقسیم می‌فرمایند که در راستای طبقه روباه‌ها و بره‌ها مطالبی را روشن می‌سازد:
    و مردم چهار دسته‌اند؛
    دسته اول کسانی هستند که کندی شمشیرشان و کمی ثروت و ضعف درونی‌شان است که آن‌ها را از فتنه و تبهکاری بازمی‌دارد.
    دسته دوم کسانی هستند که تمام اعوان و سواره و پیاده خود را فراخوان کرده، شمشیر از نیام بیرون می‌کشند و شر و پلیدی خود را آشکار کرده و فتنه و آشوب به پا می‌کنند و به علت دستیابی به سالاری بر دسته‌ای دیگر یا ثروت‌اندوزی و به دست آوردن مال و منالی دین خود را زیر پا می‌گذارند.
    دسته سوم (که به نوعی در دایره طبقه چهارم روباه‌صفتان در حدیث حضرت سجاد محسوب می‌شوند) آن‌کسانی هستند که بجای آن‌که آخرت را با دنیا بجویند به دنبال به دست آوردن دنیا با آخرت هستند.
    در دنیا سرهایشان را پایین می‌اندازند و قدم‌هایشان را کوچک برداشته و تظاهر به تواضع و وقار می‌نمایند و دامان خود را پاک جلوه می‌کنند تا دین را بازیچه ارتکاب گناهان خود قرار دهند (حضرت در اینجا منافقین و متظاهرین و دورویان را مورد سرزنش قرار می‌دهند)
    دسته چهارم نیز کسانی هستند که از روی ضعف امکاناتی و عدم برخورداری و ناتوانی، آن‌ها به لباس زهاد درآمده‌اند درحالی‌که هیچ‌گونه اعتقادی به زهد و قناعت ندارند.
    حضرت پس از تشریح این چهار دسته منفور، می‌فرماید:
    در این میان مردانی چند باقی می‌مانند که ترس از آخرت چشم‌هایشان را بر لذات زودگذر و نامشروع دنیا بسته و اشک‌های چشم‌هایشان را روان می‌کند و….. اندوهگین و دردمند هستند و آن‌قدر پند و اندرز داده‌اند که مقهور و ملول گشته‌اند و به قدری از ایشان کشته شده که شمارشان کاستی گرفته است… .
    روایت مذکور از امیرالمؤمنین (ع) بیانگر آن است که مؤمنان حقیقی که شمارشان به مراتب کمتر از متظاهرین و فرصت‌طلبان است به‌هیچ‌وجه در موضع انفعال قرار نمی‌گیرند بلکه در اوج مظلومیت در میان دسته شیر و گرگ و روباه و سگ و خوک، از وظیفه خود که همان اصلاح جامعه حتی به قیمت جان شیرینشان است کوتاهی نخواهند کرد و در موضع انفعالی قرار نمی‌گیرند خواه پیروزی در پس این تلاش‌ها منتظر آن‌ها باشد خواه شکست ظاهری.
    مقام معظم رهبری نیز در فرمایشی در ۸/۲/۹۵ فرمودند:
    (ما مظلومیم اما قوی هستیم مثل مولایمان امیرالمؤمنین)
    ازاین‌رو با توجه به آیات صریح قرآن و کلام معصومین، انسان مؤمن همیشه وظیفه دارد بر تکلیف مجاهدت خود تأکید داشته باشد اما به سبب دوری از برخی روش‌ها و اعمال غیردینی در برابر معاندین مظلوم واقع می‌شوند.
    اندیشه مترقی و بی‌همتای معصومین در تمامی حوزه‌ها از هر اندیشه و تفکری در تاریخ جهان، پیشی دارد که در این نوشته تلاش شد تا یکی از نمونه‌های آن در حوزه جامعه‌شناسی دینی و فرهنگی مورد بحث قرار گیرد.
    ودر پایان یا علی مدد