شعار «حمایت از کالای ایرانی» ترجمه فارسی سیاست ترامپ است که تلاش میکند با گذاشتن تعرفه، از فولاد و آلومینیوم تولید آمریکا حمایت کند. بهش میگویند «ملیگرایی اقتصادی». این استراتژی در تضاد کامل است با «اصل مزیت نسبی» که میگوید چیزی را تولید کنید که با کیفیت و ارزان تولید میکنید، باقی را وارد کنید.
تفاوت کلیدی ایران و آمریکا این است که ایران به دلیل تصمیمات سیاسی رهبرانش در ۴۰ سال گذشته، عضو دنیای پهناور تجارت آزاد نیست. و چون عضو جهان تجارت آزاد نیست، استراتژی حمایت از کالای داخلی در نهایت به صنعتی شدن صادراتمحور (همان اکسپورت-اورینتد که هاشمی طبا در مناظرههای انتخاباتی گفت) هم ختم نمیشود.
اصل مزیت نسبی یا comparative advantage یکی از ستونهای تجارت آزاد در دنیای امروز است. مبنایش این است که اگر ما چیزی را تولید کنیم که به زبان ساده به صرفه است (آنها را بهتر و ارزانتر از دیگران تولید کنیم)، و دیگران هم همین کار را بکنند، با واردات و صادرات، همهمان پولدارتر میشویم.
در ادامه همین اصل ساده، تجارت بین کشورها سال به سال راحتتر شده. چون همه کشورهای پیشرفته متوجه شدند که از این راه وضعشان بهتر میشود. کار به جایی رسید که کشورهایی که زمانی تعرفههای نجومی برای واردات و حمایت از کالای داخلی میگرفتند (مانند بریتانیا و حتی آمریکا)، این تعرفهها را به کلی برداشتند.
به همین دلیل در دنیای امروز، بلوکهای بزرگ تجارت آزاد وجود دارند که واردات و صادارات بینشان، به کلی هیچ هزینه اضافی ندارد. مهمترینش اتحادیه اروپاست که اعضایش در واردات و صادرات میان ۲۸ عضو (به زودی میشود ۲۷ عضو) از هفت دولت آزادند. مکزیک و آمریکا و کانادا هم در چارچوب توافق نفتا دقیقا همین وضعیت را دارند.
این توافقها به نفتا و اتحادیه اروپا خلاصه نمیشود. الان کمابیش تمامی کشورهای دنیا با توافقهای دوجانبه یا چند جانبه بخشی از تجارت آزادند. ایران یکی از استثناهای دنیاست که بیشتر به دلایل سیاسی، عضو این دنیا نیست. به همین دلیل هم وقتی صحبت از «حمایت از کالای ایرانی» است در بسیار مواقع اساسا چاره دیگری نیست.
و نتیجه نهایی کل ماجرا این است که ایرانیها ناچارند تولید داخلی را با قیمت بیشتر و کیفیت پایینتر بخرند و در درازمدت، چشماندازی هم برای پیشرفت و جهانیشدن تولید داخلی وجود ندارد. به همین دلیل نیم قرن سرمایهگذاری در صنعت خودور که از جیب همه ما رفته و میرود ما را صاحب خودروی خوب و با کیفیت و ارزان نکرده.
از آنطرف هیچوقت به ذهنتان رسیده که چرا از صنعت خودروسازی بریتانیا چیزی باقی نمانده؟ آیا بریتانیاییها نگران «حمایت از کالای بریتانیایی» نیستند؟ پس چرا سال به سال کشورشان پولدارتر شده؟ پاسخ این است که مزیت نسبی نداشته. الان بریتانیاییها به جای هیلمن، بیامو سوار میشوند. و صاحب دهمین اقتصاد صادرکننده جهان با رقم بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار در سال هم هستند.
باز در گذشت ایام پیامی دریافت کردیم که در ایام خوش بهاری یاد اور درد و ناراحتی شد وان پیام تبریک شیخ حسن بود مردی که یاد اور سفره های خالی و فروش افتخارات وطن واردات وبیکاری هموطنان یاد اور اهانت به معصومین یاداور پوزخند های کریه در ایام سختی مردم با دروغ تورم 10 درصددر سال 96 با یاداوری برجام نافرجام ولی همچنان افتخارامیزبا سوانح جانسوز با یاد اوری و اعلام امار های دروغ بران شدم که منهم این ایام را به ایشان تسلیت عرض کرده واعلام کنم که شرعا حتی یک بایت از مصرف دانلود اینترنت من که برای دریافت این پیام ملال اور هزینه شده برای ایشان حرام بوده وبپرسم که هزینه میلیونها پیامک ارسالی از بیت المال بوده یا اپراتورها ویا اسپانسرها با هزینه خود محاسبه کردهاند البته چرا و برای چه رانتی که به هرصورت هزینه ان به گردن مردم میباشد که میتوانست عده ای را از سختی نجات دهد وبه مردم عزیز یاد اور میشوم که اسلام و مسلمین در طول تاریخ از زمان پیامبر تا کنون هر گاه صدمه ای دیدند در راس ان صدمه یک اخوند بود پس هر اخوندی شاید اگاه دینی باشد ولی عالم دینی نیست
این نام گذاری امسال امام جامعه؛
یعنی اینکه اگر هرتولید کننده ایرانی کالای بی کیفیت تولید کند،خائن به اسلام و کشور وملت است؛
یعنی اینکه هرمدیر دولتی اگر به مامور خرید خود اجازه دهد،درصورت موجود بودن کالای ایرانی،کالای خارجی بخرد،خائن به ملت و کشوراست؛
یعنی اینکه هرفرد ایرانی بخود اجازه دهد،درصورت موجود بودن کالای ایرانی دربازار،کالای خارجی بخرد،خائن به ملت و کشور است.
چرا؟
چون مخالف حفظ ارزش پول ملی کشوراست!!
چون مخالف ازبین بردن بیکاری وایجادشغل درکشوراست.!!
چون مخالف رونق اقتصاد داخل کشوراست.
بقیه چون های دیگررابه عهده شماکاربران گرامی
تفاوت کلیدی ایران و آمریکا این است که ایران به دلیل تصمیمات سیاسی رهبرانش در ۴۰ سال گذشته، عضو دنیای پهناور تجارت آزاد نیست. و چون عضو جهان تجارت آزاد نیست، استراتژی حمایت از کالای داخلی در نهایت به صنعتی شدن صادراتمحور (همان اکسپورت-اورینتد که هاشمی طبا در مناظرههای انتخاباتی گفت) هم ختم نمیشود.
اصل مزیت نسبی یا comparative advantage یکی از ستونهای تجارت آزاد در دنیای امروز است. مبنایش این است که اگر ما چیزی را تولید کنیم که به زبان ساده به صرفه است (آنها را بهتر و ارزانتر از دیگران تولید کنیم)، و دیگران هم همین کار را بکنند، با واردات و صادرات، همهمان پولدارتر میشویم.
در ادامه همین اصل ساده، تجارت بین کشورها سال به سال راحتتر شده. چون همه کشورهای پیشرفته متوجه شدند که از این راه وضعشان بهتر میشود. کار به جایی رسید که کشورهایی که زمانی تعرفههای نجومی برای واردات و حمایت از کالای داخلی میگرفتند (مانند بریتانیا و حتی آمریکا)، این تعرفهها را به کلی برداشتند.
به همین دلیل در دنیای امروز، بلوکهای بزرگ تجارت آزاد وجود دارند که واردات و صادارات بینشان، به کلی هیچ هزینه اضافی ندارد. مهمترینش اتحادیه اروپاست که اعضایش در واردات و صادرات میان ۲۸ عضو (به زودی میشود ۲۷ عضو) از هفت دولت آزادند. مکزیک و آمریکا و کانادا هم در چارچوب توافق نفتا دقیقا همین وضعیت را دارند.
این توافقها به نفتا و اتحادیه اروپا خلاصه نمیشود. الان کمابیش تمامی کشورهای دنیا با توافقهای دوجانبه یا چند جانبه بخشی از تجارت آزادند. ایران یکی از استثناهای دنیاست که بیشتر به دلایل سیاسی، عضو این دنیا نیست. به همین دلیل هم وقتی صحبت از «حمایت از کالای ایرانی» است در بسیار مواقع اساسا چاره دیگری نیست.
و نتیجه نهایی کل ماجرا این است که ایرانیها ناچارند تولید داخلی را با قیمت بیشتر و کیفیت پایینتر بخرند و در درازمدت، چشماندازی هم برای پیشرفت و جهانیشدن تولید داخلی وجود ندارد. به همین دلیل نیم قرن سرمایهگذاری در صنعت خودور که از جیب همه ما رفته و میرود ما را صاحب خودروی خوب و با کیفیت و ارزان نکرده.
از آنطرف هیچوقت به ذهنتان رسیده که چرا از صنعت خودروسازی بریتانیا چیزی باقی نمانده؟ آیا بریتانیاییها نگران «حمایت از کالای بریتانیایی» نیستند؟ پس چرا سال به سال کشورشان پولدارتر شده؟ پاسخ این است که مزیت نسبی نداشته. الان بریتانیاییها به جای هیلمن، بیامو سوار میشوند. و صاحب دهمین اقتصاد صادرکننده جهان با رقم بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار در سال هم هستند.
یعنی اینکه اگر هرتولید کننده ایرانی کالای بی کیفیت تولید کند،خائن به اسلام و کشور وملت است؛
یعنی اینکه هرمدیر دولتی اگر به مامور خرید خود اجازه دهد،درصورت موجود بودن کالای ایرانی،کالای خارجی بخرد،خائن به ملت و کشوراست؛
یعنی اینکه هرفرد ایرانی بخود اجازه دهد،درصورت موجود بودن کالای ایرانی دربازار،کالای خارجی بخرد،خائن به ملت و کشور است.
چرا؟
چون مخالف حفظ ارزش پول ملی کشوراست!!
چون مخالف ازبین بردن بیکاری وایجادشغل درکشوراست.!!
چون مخالف رونق اقتصاد داخل کشوراست.
بقیه چون های دیگررابه عهده شماکاربران گرامی