انقلاب نتيجه ناآگاهى بود
جنگ نتيجه انقلاب بود
عقب ماندگي نتيجه جنگ بود
تحريم نتيجه عقب ماندگى شد
و اختلاس و دزدى نتيجه تحريم!
فقر و فلاكت اقتصادى -فرهنگى نتيجه اختلاسها
خرافات نتيجه فقر
و ناآگاهى نتيجه خرافات
اين چرخه ٤٠ سال كابوسي است كه با ناآگاهى شكل گرفت و هنوز هم با ناآگاهى ادامه دارد...
ايران کشوريست که توسط مردمش *چهار ميخ* شده..
ميخ اول : جهل
ميخ دوم : خرافات
ميخ سوم : تعصب کور
ميخ چهارم :امامزاده پرستی
ما جماعتی هستيم که ميخ بر دامان خود و کشورمان گذاشته و بر تخته چهارميخ کرديم که نه خود و نه کشور قادر به حرکت رو به جلو نيستيم..
گسستن از اين ميخ کوبها فقط با انديشيدن ممکن است، پس بايد احساس را کنار گذاشت و لحظه ای در تفکر عميق فرو رفت.
هموطن به ظاهر متدین
وقتی که پوشاندن چند تار مو در محیط اجتماع مهمتر از مقابله با فسادهای درون جامعه بشود...
*نجابت* از بین میرود!
وقتی که کنترل ظاهر و صحبتهای مهماندار هواپیما مهمتر از نظارت فنی پیش از پرواز بشود...
*امنیت* از بین میرود!
وقتی که دلسوزی مسئولین برای کشورهای عربی مهمتر از داخل باشد
*بودجه مملکت* از بین میرود!
وقتی که جرم اختلاس و رانت خواری نادیده گرفته ميشود و اقساط عقب افتاده یک کارگر ساده توهین آمیز قلمداد میشود
*عدالت* از بين میرود!
وقتی که هزینه ساخت مسجد و ضریح طلا در کشورهای عربی واجب تر از ساخت بیمارستان و مدرسه در مناطق محروم و جنگ زده وطنم میشه
*ارزش پول* از بين میرود!
وقتی که پول بادآورده و اضافه حاجی خرج مکه و کربلا رفتن بشه و روز به روز بر شمار گرسنگان و مستضعفان اضافه بشه
*وجدان بیدار* از بين میرود!
وقتی که ختم قرآن، نماز، عبادت و دعای کمیل و.... به زبان عربی خونده بشه و معنی یک کلمه رو هم متوجه نشی
*اخلاق اجتماعی* از بین میره!
وقتی که خرافات و جهالت در جامعه جزو دستور کار باشه و ملت رو بلانسبت خر حساب کنن *اعتماد* در بين مردم از بین میرود!
وقتی که بی کفایتی مسئولین باعث گرانی و قحطی و تحریم و نابودی ایران باشد
*درآمد و پس انداز و آرامش و تحکیم خانواده*از بين میرود!
وقتی مسئولین بزرگترین دزدان سرگردنه هستند و بیانش تخلف باشد
*ایمان* در بين مردم از بین میرود!
وقتی که آدرس بهشت را به من و تو آموزش میدهند و خودشان خطاکارترین و دروغگو ترين باشند
*مذهب و اعتقاد* ازبين میرود!
وقتی که تفکیک جنسیتی مهمتر از احترام به حقوق انسان ها و ایجاد فرصت های برابر بشود...
*آزادی* از بین میرود!
وقتی که فیلتر کردن، سانسور و پارازیت انداختن مهمتر از حذف آسیب های اجتماعی بشود...
*شادابی* از بین میرود!
وقتی که فروش و سود بیشتر مهمتر از هزارجور پالم و زهر مار تو مواد غذایی بشود...
*سلامت* از بین میرود!
وقتی که تقلب و کپی کاری مهمتر از اندیشه و ایده پردازی برای پیشرفت بشود...
*خلاقیت* از بین میرود!
وقتی که ساخت و ساز بیشتر، مهمتر از حفظ محیط زیست و درختکاری میشه...
*طبیعت* از بین میرود!
وقتی که دلواپسی عقیدتی دانشجویان مهمتر از دلواپسی های علمی شان بشود...
*دانش* از بین میرود!
وقتی که دروغ و ریاکاری در ارتباطات مهمتر از صداقت و راستی بشود...
*اخلاق* از بین میرود!
وقتی که درآمد عسلویه به تنهایی درآمدی معادل *هفت* کشور معادل ایران باشد که *لارژ* زندگی کنن
سایر منابع نفتی و طلا و مس و فولاد و پسته و زعفران و ...
به کجا میروند!
وقتی که صدای بوق ماشینهای مدل بالا مهمتر از صدای تیشه فرهاد بشود...
*عشق* از بین میرود ،،،،
از جمله اولت تکلیف خودت را مشخص کردی.
انقلاب نماد ناآگاهی است. اما اگر مردم قرنها زیر حکومت قبرستانی زندگی کنند و صدایشان درنیاید نشانه آگاهی آنها است.
وقتی که پوشاندن چند تار مو در محیط اجتماع مهمتر سخت تر از پوشیدن لباسهای تنگ و ساعتها آرایش بشود...
*نجابت* و حیا و غیرت و امنیت با هم از بین میروند!
وقتی که کنترل ظاهر و صحبتهای مهماندار هواپیما تمسخر شود...
زن تبدیل به عروسکی برای کسب درآمد شرکتها می شود و معنای انسان بودن زن از بین می رود!
وقتی که دلسوزی روشنفکران برای سگهای اروپایی بیش از انسانهای مظلوم همسایه باشد
انسانیت از بین میرود!
وقتی که رانت خواران بزرگ وزیر می شوند و حقوقهای نجومی حق مسلم مدیران می شود و اقساط عقب افتاده یک کارگر ساده توهین آمیز قلمداد میشود
*عدالت* از بين میرود!
وقتی که هزینه کردن ناچیزی برای دین تمسخر می شود و در عوض واردات کالاهای لوکس و زندگی های تجملی و خانه های دهها میلیاردی افتخار می شود.
*ارزش پول و استفلال با هم * از بين میرود!
وقتی که صرف کردن پول برای زیارت و حج تمسخر شده و میلیونها سفر آنتالیا و دوبی و پاتایا نشانه روشنفکری می شود
* عقلانیت و وجدان با هم * از بين میرود!
وقتی که یادگیری زبان عربی و حتی تدبر در قرآن و ادعیه مسخره می شود اما بلغور کردن انگلیسی و فرانسه افتخار می شود
*اخلاق اجتماعی* از بین میره!
وقتی که عده ای آنقدر مغرور باشند که خود را روشنفکر بنامند و خرافات و جهالت های ترجمه شده صد سال پیش قبل را که الان خودشان به غلط بودنش رسیده اند در جامعه ترویج کرده و ملت رو بلانسبت خر حساب کنن *شعور* در بين مردم از بین میرود!
وقتی که که افرادبی کفایت و خائن با حمایت اجانب مسوولیت می گیرند و تلاش می کنند هر کار از دستشان بیاید انجام دهند که مردم زیر فشار اقتصادی له شوند
*درآمد و پس انداز و آرامش و تحکیم خانواده*از بين میرود!
وقتی روشنفکران مردان را تشویق به رای دادن به دزدان سرگردنه می کنند و بعد ناجوانمردانه متدینین را متهم می کنند
*اعتماد* در بين مردم از بین میرود!
وقتی که آدرس بهشت را به من و تو آموزش میدهند و لی راه بهشت را می بندند و راه جهنم را به اسم آزادی باز می کنند
*مذهب و اعتقاد* ازبين میرود!
وقتی که تفکیک جنسیتی که حق مسلم هر جنس بشر برای زندگی در آزادی و آرامش جنسی است را ظلم معرفی می کنند
*آزادی* از بین میرود!
وقتی که مخالفان فیلتر کردن، سانسور و پارازیت انداختن خودشان بزرگترین مروجان فساد اخلاقی به اسم آزادی هستند...
*امنیت اخلاقی جامعه* از بین میرود!
وقتی کد شبنم حذف شده و دولت روشنفکری و اشرافی و ضد شفافیت با واردکنندگان پالم و زهر مار تو مواد غذایی دستش در یک کاسه بشود...
*سلامت* از بین میرود!
وقتی که تقلب و کپی کاری مهمتر از اندیشه و ایده پردازی برای پیشرفت بشود و کسی با تقلب و سرقت در مدرک علمی رییس جمهور هم بشود...
*خلاقیت* از بین میرود!
وقتی که ساخت و ساز قطع شود و یک نسل بزرگ بدون مسکن و خانه رها شوند اما مسکن حیوانات در حفظ محیط زیست مهمتر از مسکن آدمی بشود..
*اعتقاد حفظ محیط زیست و علاقه به طبیعت* از بین میرود!
وقتی که نظارت عقیدتی بر دانشجویان حذف شود و وقت دانشجو به جای فعالیت علمی به کراش یابی و دوستی با جنس مخالف بگذرد...
*دانش* از بین میرود!
وقتی که دروغ و ریاکاری در ارتباطات به جایی برسد که هر کس بیشتر دروغ بگوید راحت تر رای بیاورد و هر کس راست بگوید لولو بشود...
*اخلاق* از بین میرود!
وقتی که درآمد عسلویه تمام به جیب غارتگران نفتی مورد حمایت جامعه روشنفکری برود و درآمد معادن و صادرت مواد خام در بانکهای خارجی پس انداز شود و یه ایران نیاید ..
بحران ارزی رخ می دهد.
وقتی که صدای بوق ماشینهای مدل بالای همان روشنفکران پورشه سوار بالاشهری مهمتر از صدای تیشه فرهاد معدنچی یورت بشود...
*کشور * از بین میرود ،،،،
دشمن خدا، اسمت را عوض کن. سید مهدی نام محترمی است. همان سفیانی بودن شایسته تو است.
دوم؛ تا جایی که رهگذر موقت به یاد دارد، سیدمهدی از حامیان دولت فعلی بوده است لکن زمانی که بیتدبیری دولت حاکم در کنترل اوضاع روزبهروز عیان میشد، حضور سیدمهدی و همفکران سیدمهدی نیز در روشنگری روزبهروز کمرنگتر شد تا جایی که دیگر خبری از سیدمهدی و امثال سیدمهدی نبود. اما رهگذر موقت خوشحال است که بار دیگر سیدمهدی را در قالب کاربر روشنگری میبیند.
سوم؛ رهگذر موقت معتقد است نظر سیدمهدی سرشار از مغلطه است. هر چند در برخی از بندها مطالب درستی مطرح شده است لکن شروع نظر با یک مبنای غلط بوده است. غیرممکن است در یک نقطه از دنیا که ملت آن ناآگاه هستند، انقلاب شکل بگیرد. انقلاب همواره در نتیجهی آگاهی ایجاد میشود و به بیان دیگر حتی میتوان گفت انقلاب یک معیار است که نشان میدهد ملت آگاه هستند.
چهارم؛ در چارچوب ناآگاهی، رکود شکل میگیرد. همان که امروز در مملکت خود میبینیم. در چارچوب ناآگاهی مدام تاریخ تکرار میشود. در حقیقت ملت ناآگاه، چون از تاریخ آگاه نیستند، مدام آن را تکرار (و شاید تَکرار) میکنند و مدام متضرر میشوند؛ و در چارچوب ناآگاهی است که ملت نمیاندیشند و در جریان انتخابات با پیروی کورکورانه از یک دیکتاتور، تَکرار میکنند.
پنجم؛ و عقبماندگی نمیتواند نتیجهی جنگ باشد چرا که در آن صورت بایستی آلمان عقبماندهترین کشور دنیا میبود که نیست؛ و تحریم نمیتواند نتیجهی عقبماندگی باشد چرا که ... ، بگذریم.
آخر؛ آنچه که مسلم است، نظراتی مانند نظر سیدمهدی بیشک برخواسته از احساس، تعصب و البته ناآگاهی است. باشد که از پیروی از جهل و تعصب دست برداریم و عاقلانه و منطقی رفتار کنیم.
به خدای احد و واحد یه مدت از ناراحتی اینکه در مورد مسائل موشکی کوتاه بیایم خیلی اذیت میشدم ولی با این کلیپی که از آقا دیدم خیلی خوشحال شدم ،اینا دقیقا میخوان اون بلائی که سر قذافی آوردن دقیقا با ماهم انجام بدن ولی کور خوندن اینجا ما یه بزگتر داریم که مثل شیر پشت این مردم گرفته،اینجا ایران اینجا شیعه حسینی داره،یا حسین (ع)
حمید جان عزیزسلام علیکم ؛
اما ما بایستی این بزرگتر را یاری کنیم؛
چگونه؟
دهه چهارم انقلاب روبه پایان است؛
در دهه پنجم انقلاب مسائل بسیار مهمی مطرح است ؛
از جمله آنها جنبش عدالت و قسط است ،که مقام معظم رهبری نیز در این مدت چند بار به آن اشاره کرده است ؛
همچنین نگرانی از ضد ارزش هایی است، که عده ای سعی در ارزش کردن آنها دارند ؛
اگر برای دهه پنجم انقلاب نقشه و راهی نداشته باشیم این دهه نیز می گذرد و جریانات سیاسی ما را بازی خواهند داد .
در سال ۸۷ نیز این سخنان مطرح بود و گذشت ؛
اما مسائلی مثل فتنه و روی کار آمدن دولت غرب گرا باعث شد این دهه را از دست بدهیم ؛
در سال ۱۴۰۷ باز نگوییم انقلاب ۵۰ ساله شد و کاری نکردیم ؛
پس باید کاربردی تر نقشه بکشیم و نقش برای خود تعریف کنیم ؛
برای این کار رهبری فرمودند هیئت های اندیشه ورز را تشکیل دهید .
ما خلأ هیئت های اندیشه ورز و گروه های راهبرد محور داریم؛
ازآنجائیکه امیدی به دولت های غرب گرای لیبرال نیست ؛
چرا که درمجلس ،در بدنه دولت و بسیاری از ارگانها،کادرسازی کرده اند؛
پس باید به سمت تشکیل این هیئت ها،دراستان ها برویم و خروجی هایمان راهبرد باشد ؛
برای هر مشکل یک راهبرد داشته باشیم ؛
در دهه فجر سال آینده باید این برنامه را اجرا کرده باشیم .
برای این کار نیز امیدی به دانشگاه و حوزه نیست ؛
باید نخبگان، آن را تشکیل دهند و ودراین هیئت ها راهبرد مشخص کنند .
انقلاب ما نه بازاری بود و نه دانشگاهی و امثالهم ؛
انقلاب ما اسلامی بود و مکان اسلام مسجد است ؛
ما نباید فکر کنیم باید تحول را از دانشگاه شروع کنیم ؛
هسته تحول در اسلام مسجد است ؛
پس اولین نکته برای حل مسائل مسجد محوری است ؛
دومین نکته نیز اسلام محوری است .؛
باید نیروهای انقلاب نگذارند مسیر از اسلام خارج شود .
یک مولفه مهم ،حل مشکلات روحانی محور بودن است ؛(البته نه روحانی لیبرال،که متاسفانه هستند)
هم اسلام منهای روحانیت خطر است و هم روحانی منهای اسلام ؛
لذا باید روحانی محور نیز باشیم .
حمیدجان ،عذرخواهم طولانی شد.
ومن الله التوفیق
جنگ نتيجه انقلاب بود
عقب ماندگي نتيجه جنگ بود
تحريم نتيجه عقب ماندگى شد
و اختلاس و دزدى نتيجه تحريم!
فقر و فلاكت اقتصادى -فرهنگى نتيجه اختلاسها
خرافات نتيجه فقر
و ناآگاهى نتيجه خرافات
اين چرخه ٤٠ سال كابوسي است كه با ناآگاهى شكل گرفت و هنوز هم با ناآگاهى ادامه دارد...
ايران کشوريست که توسط مردمش *چهار ميخ* شده..
ميخ اول : جهل
ميخ دوم : خرافات
ميخ سوم : تعصب کور
ميخ چهارم :امامزاده پرستی
ما جماعتی هستيم که ميخ بر دامان خود و کشورمان گذاشته و بر تخته چهارميخ کرديم که نه خود و نه کشور قادر به حرکت رو به جلو نيستيم..
گسستن از اين ميخ کوبها فقط با انديشيدن ممکن است، پس بايد احساس را کنار گذاشت و لحظه ای در تفکر عميق فرو رفت.
هموطن به ظاهر متدین
وقتی که پوشاندن چند تار مو در محیط اجتماع مهمتر از مقابله با فسادهای درون جامعه بشود...
*نجابت* از بین میرود!
وقتی که کنترل ظاهر و صحبتهای مهماندار هواپیما مهمتر از نظارت فنی پیش از پرواز بشود...
*امنیت* از بین میرود!
وقتی که دلسوزی مسئولین برای کشورهای عربی مهمتر از داخل باشد
*بودجه مملکت* از بین میرود!
وقتی که جرم اختلاس و رانت خواری نادیده گرفته ميشود و اقساط عقب افتاده یک کارگر ساده توهین آمیز قلمداد میشود
*عدالت* از بين میرود!
وقتی که هزینه ساخت مسجد و ضریح طلا در کشورهای عربی واجب تر از ساخت بیمارستان و مدرسه در مناطق محروم و جنگ زده وطنم میشه
*ارزش پول* از بين میرود!
وقتی که پول بادآورده و اضافه حاجی خرج مکه و کربلا رفتن بشه و روز به روز بر شمار گرسنگان و مستضعفان اضافه بشه
*وجدان بیدار* از بين میرود!
وقتی که ختم قرآن، نماز، عبادت و دعای کمیل و.... به زبان عربی خونده بشه و معنی یک کلمه رو هم متوجه نشی
*اخلاق اجتماعی* از بین میره!
وقتی که خرافات و جهالت در جامعه جزو دستور کار باشه و ملت رو بلانسبت خر حساب کنن *اعتماد* در بين مردم از بین میرود!
وقتی که بی کفایتی مسئولین باعث گرانی و قحطی و تحریم و نابودی ایران باشد
*درآمد و پس انداز و آرامش و تحکیم خانواده*از بين میرود!
وقتی مسئولین بزرگترین دزدان سرگردنه هستند و بیانش تخلف باشد
*ایمان* در بين مردم از بین میرود!
وقتی که آدرس بهشت را به من و تو آموزش میدهند و خودشان خطاکارترین و دروغگو ترين باشند
*مذهب و اعتقاد* ازبين میرود!
وقتی که تفکیک جنسیتی مهمتر از احترام به حقوق انسان ها و ایجاد فرصت های برابر بشود...
*آزادی* از بین میرود!
وقتی که فیلتر کردن، سانسور و پارازیت انداختن مهمتر از حذف آسیب های اجتماعی بشود...
*شادابی* از بین میرود!
وقتی که فروش و سود بیشتر مهمتر از هزارجور پالم و زهر مار تو مواد غذایی بشود...
*سلامت* از بین میرود!
وقتی که تقلب و کپی کاری مهمتر از اندیشه و ایده پردازی برای پیشرفت بشود...
*خلاقیت* از بین میرود!
وقتی که ساخت و ساز بیشتر، مهمتر از حفظ محیط زیست و درختکاری میشه...
*طبیعت* از بین میرود!
وقتی که دلواپسی عقیدتی دانشجویان مهمتر از دلواپسی های علمی شان بشود...
*دانش* از بین میرود!
وقتی که دروغ و ریاکاری در ارتباطات مهمتر از صداقت و راستی بشود...
*اخلاق* از بین میرود!
وقتی که درآمد عسلویه به تنهایی درآمدی معادل *هفت* کشور معادل ایران باشد که *لارژ* زندگی کنن
سایر منابع نفتی و طلا و مس و فولاد و پسته و زعفران و ...
به کجا میروند!
وقتی که صدای بوق ماشینهای مدل بالا مهمتر از صدای تیشه فرهاد بشود...
*عشق* از بین میرود ،،،،
انقلاب نماد ناآگاهی است. اما اگر مردم قرنها زیر حکومت قبرستانی زندگی کنند و صدایشان درنیاید نشانه آگاهی آنها است.
وقتی که پوشاندن چند تار مو در محیط اجتماع مهمتر سخت تر از پوشیدن لباسهای تنگ و ساعتها آرایش بشود...
*نجابت* و حیا و غیرت و امنیت با هم از بین میروند!
وقتی که کنترل ظاهر و صحبتهای مهماندار هواپیما تمسخر شود...
زن تبدیل به عروسکی برای کسب درآمد شرکتها می شود و معنای انسان بودن زن از بین می رود!
وقتی که دلسوزی روشنفکران برای سگهای اروپایی بیش از انسانهای مظلوم همسایه باشد
انسانیت از بین میرود!
وقتی که رانت خواران بزرگ وزیر می شوند و حقوقهای نجومی حق مسلم مدیران می شود و اقساط عقب افتاده یک کارگر ساده توهین آمیز قلمداد میشود
*عدالت* از بين میرود!
وقتی که هزینه کردن ناچیزی برای دین تمسخر می شود و در عوض واردات کالاهای لوکس و زندگی های تجملی و خانه های دهها میلیاردی افتخار می شود.
*ارزش پول و استفلال با هم * از بين میرود!
وقتی که صرف کردن پول برای زیارت و حج تمسخر شده و میلیونها سفر آنتالیا و دوبی و پاتایا نشانه روشنفکری می شود
* عقلانیت و وجدان با هم * از بين میرود!
وقتی که یادگیری زبان عربی و حتی تدبر در قرآن و ادعیه مسخره می شود اما بلغور کردن انگلیسی و فرانسه افتخار می شود
*اخلاق اجتماعی* از بین میره!
وقتی که عده ای آنقدر مغرور باشند که خود را روشنفکر بنامند و خرافات و جهالت های ترجمه شده صد سال پیش قبل را که الان خودشان به غلط بودنش رسیده اند در جامعه ترویج کرده و ملت رو بلانسبت خر حساب کنن *شعور* در بين مردم از بین میرود!
وقتی که که افرادبی کفایت و خائن با حمایت اجانب مسوولیت می گیرند و تلاش می کنند هر کار از دستشان بیاید انجام دهند که مردم زیر فشار اقتصادی له شوند
*درآمد و پس انداز و آرامش و تحکیم خانواده*از بين میرود!
وقتی روشنفکران مردان را تشویق به رای دادن به دزدان سرگردنه می کنند و بعد ناجوانمردانه متدینین را متهم می کنند
*اعتماد* در بين مردم از بین میرود!
وقتی که آدرس بهشت را به من و تو آموزش میدهند و لی راه بهشت را می بندند و راه جهنم را به اسم آزادی باز می کنند
*مذهب و اعتقاد* ازبين میرود!
وقتی که تفکیک جنسیتی که حق مسلم هر جنس بشر برای زندگی در آزادی و آرامش جنسی است را ظلم معرفی می کنند
*آزادی* از بین میرود!
وقتی که مخالفان فیلتر کردن، سانسور و پارازیت انداختن خودشان بزرگترین مروجان فساد اخلاقی به اسم آزادی هستند...
*امنیت اخلاقی جامعه* از بین میرود!
وقتی کد شبنم حذف شده و دولت روشنفکری و اشرافی و ضد شفافیت با واردکنندگان پالم و زهر مار تو مواد غذایی دستش در یک کاسه بشود...
*سلامت* از بین میرود!
وقتی که تقلب و کپی کاری مهمتر از اندیشه و ایده پردازی برای پیشرفت بشود و کسی با تقلب و سرقت در مدرک علمی رییس جمهور هم بشود...
*خلاقیت* از بین میرود!
وقتی که ساخت و ساز قطع شود و یک نسل بزرگ بدون مسکن و خانه رها شوند اما مسکن حیوانات در حفظ محیط زیست مهمتر از مسکن آدمی بشود..
*اعتقاد حفظ محیط زیست و علاقه به طبیعت* از بین میرود!
وقتی که نظارت عقیدتی بر دانشجویان حذف شود و وقت دانشجو به جای فعالیت علمی به کراش یابی و دوستی با جنس مخالف بگذرد...
*دانش* از بین میرود!
وقتی که دروغ و ریاکاری در ارتباطات به جایی برسد که هر کس بیشتر دروغ بگوید راحت تر رای بیاورد و هر کس راست بگوید لولو بشود...
*اخلاق* از بین میرود!
وقتی که درآمد عسلویه تمام به جیب غارتگران نفتی مورد حمایت جامعه روشنفکری برود و درآمد معادن و صادرت مواد خام در بانکهای خارجی پس انداز شود و یه ایران نیاید ..
بحران ارزی رخ می دهد.
وقتی که صدای بوق ماشینهای مدل بالای همان روشنفکران پورشه سوار بالاشهری مهمتر از صدای تیشه فرهاد معدنچی یورت بشود...
*کشور * از بین میرود ،،،،
دشمن خدا، اسمت را عوض کن. سید مهدی نام محترمی است. همان سفیانی بودن شایسته تو است.
دوم؛ تا جایی که رهگذر موقت به یاد دارد، سیدمهدی از حامیان دولت فعلی بوده است لکن زمانی که بیتدبیری دولت حاکم در کنترل اوضاع روزبهروز عیان میشد، حضور سیدمهدی و همفکران سیدمهدی نیز در روشنگری روزبهروز کمرنگتر شد تا جایی که دیگر خبری از سیدمهدی و امثال سیدمهدی نبود. اما رهگذر موقت خوشحال است که بار دیگر سیدمهدی را در قالب کاربر روشنگری میبیند.
سوم؛ رهگذر موقت معتقد است نظر سیدمهدی سرشار از مغلطه است. هر چند در برخی از بندها مطالب درستی مطرح شده است لکن شروع نظر با یک مبنای غلط بوده است. غیرممکن است در یک نقطه از دنیا که ملت آن ناآگاه هستند، انقلاب شکل بگیرد. انقلاب همواره در نتیجهی آگاهی ایجاد میشود و به بیان دیگر حتی میتوان گفت انقلاب یک معیار است که نشان میدهد ملت آگاه هستند.
چهارم؛ در چارچوب ناآگاهی، رکود شکل میگیرد. همان که امروز در مملکت خود میبینیم. در چارچوب ناآگاهی مدام تاریخ تکرار میشود. در حقیقت ملت ناآگاه، چون از تاریخ آگاه نیستند، مدام آن را تکرار (و شاید تَکرار) میکنند و مدام متضرر میشوند؛ و در چارچوب ناآگاهی است که ملت نمیاندیشند و در جریان انتخابات با پیروی کورکورانه از یک دیکتاتور، تَکرار میکنند.
پنجم؛ و عقبماندگی نمیتواند نتیجهی جنگ باشد چرا که در آن صورت بایستی آلمان عقبماندهترین کشور دنیا میبود که نیست؛ و تحریم نمیتواند نتیجهی عقبماندگی باشد چرا که ... ، بگذریم.
آخر؛ آنچه که مسلم است، نظراتی مانند نظر سیدمهدی بیشک برخواسته از احساس، تعصب و البته ناآگاهی است. باشد که از پیروی از جهل و تعصب دست برداریم و عاقلانه و منطقی رفتار کنیم.
اما ما بایستی این بزرگتر را یاری کنیم؛
چگونه؟
دهه چهارم انقلاب روبه پایان است؛
در دهه پنجم انقلاب مسائل بسیار مهمی مطرح است ؛
از جمله آنها جنبش عدالت و قسط است ،که مقام معظم رهبری نیز در این مدت چند بار به آن اشاره کرده است ؛
همچنین نگرانی از ضد ارزش هایی است، که عده ای سعی در ارزش کردن آنها دارند ؛
اگر برای دهه پنجم انقلاب نقشه و راهی نداشته باشیم این دهه نیز می گذرد و جریانات سیاسی ما را بازی خواهند داد .
در سال ۸۷ نیز این سخنان مطرح بود و گذشت ؛
اما مسائلی مثل فتنه و روی کار آمدن دولت غرب گرا باعث شد این دهه را از دست بدهیم ؛
در سال ۱۴۰۷ باز نگوییم انقلاب ۵۰ ساله شد و کاری نکردیم ؛
پس باید کاربردی تر نقشه بکشیم و نقش برای خود تعریف کنیم ؛
برای این کار رهبری فرمودند هیئت های اندیشه ورز را تشکیل دهید .
ما خلأ هیئت های اندیشه ورز و گروه های راهبرد محور داریم؛
ازآنجائیکه امیدی به دولت های غرب گرای لیبرال نیست ؛
چرا که درمجلس ،در بدنه دولت و بسیاری از ارگانها،کادرسازی کرده اند؛
پس باید به سمت تشکیل این هیئت ها،دراستان ها برویم و خروجی هایمان راهبرد باشد ؛
برای هر مشکل یک راهبرد داشته باشیم ؛
در دهه فجر سال آینده باید این برنامه را اجرا کرده باشیم .
برای این کار نیز امیدی به دانشگاه و حوزه نیست ؛
باید نخبگان، آن را تشکیل دهند و ودراین هیئت ها راهبرد مشخص کنند .
انقلاب ما نه بازاری بود و نه دانشگاهی و امثالهم ؛
انقلاب ما اسلامی بود و مکان اسلام مسجد است ؛
ما نباید فکر کنیم باید تحول را از دانشگاه شروع کنیم ؛
هسته تحول در اسلام مسجد است ؛
پس اولین نکته برای حل مسائل مسجد محوری است ؛
دومین نکته نیز اسلام محوری است .؛
باید نیروهای انقلاب نگذارند مسیر از اسلام خارج شود .
یک مولفه مهم ،حل مشکلات روحانی محور بودن است ؛(البته نه روحانی لیبرال،که متاسفانه هستند)
هم اسلام منهای روحانیت خطر است و هم روحانی منهای اسلام ؛
لذا باید روحانی محور نیز باشیم .
حمیدجان ،عذرخواهم طولانی شد.
ومن الله التوفیق