صحبتهای استاد حسن عباسی در مورد سخنان ترامپ


حالا هی پژو بخرید یا رنو بخرید


+ 
9

- 
0
ارسال در 1396/7/27 ساعت 09:50 2017-10-19 09:50:21
محسن
توسط محسن


عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • زنده باشی استاد عباسی عزیز

  • جوش نزن خیلی برادر...!!!
    این حرفهای شما دور از منطقه...!!!
    یا خوب تاریخ رو نخوندید یا این که قدرت اغوای شیطان و حب دنیارو توی افراد خنثی دست کم گرفته اید،طبق صحبت شما دیگر نباید زمان پیامبر اسلام و یا حکومت امیرالمومنین و یا دیگر پیامبران و وصیان جور وظلم و تبعیض و ... وجود نداشته باشد و یااگر وجود داشته نعوذبلله حاکمیت ایشان زیر سوال میرود؟؟؟
    یا اینکه خیلی آرمانگرا هستید و معتقید کاری که حکومت پیامبران و معصومین نتوانسته انجام بدهد، که همون به قول خودتون تعالی انسانی است رو یک حکومت از جنس عوام، قادر به انجام آن خواهد بود....ماو حکومت مأمور به وظیفه ایم نه نتیجه...
    حکومت عدل و داد رو قراره کسی دیگه برپا کنه وگرنه اگر همه چی خوب بود دیگر نیازی به منجی نبود برادر گرامی...

  • جناب دهنوی!
    تا مادامی که به این مطلب معتقد باشی که «ماو حکومت مأمور به وظیفه ایم نه نتیجه»، پیش یاد مواقع و مواضعی که سقف وظیفه تون رو بر حسب شرایط کوتاه و بلند بگیرید! کما اینکه همواره 40 ساله همین وضعیت از حکومت مدعی اسلام تراویده.
    از طرفی اگر صرفاً متکی به اینکه «حکومت عدل و داد رو قراره کسی دیگه برپا کنه» .. دست روی دست بذاری و با سیاه و سفید و رنگ و وارنگ زمونه یه جورایی کنار بیای .. بایست بگم حـــــــــــالا حـــــــــــــــــالاهــــــــــــــــــــــا منتظر باش تا مگر به معجزه ای صبح دولتت بدمد!!!! یه نگاه با چشم دلت به پشت سر تاریخی زمین بندازی دستگیرت می شه که لا اقل قریب به 1160 سال غیبت کبری مِن باب کدوم طرز تفکره!

  • جناب دهنوی!
    تا مادامی که به این مطلب معتقد باشی که «ماو حکومت مأمور به وظیفه ایم نه نتیجه»، پیش میاد مواقع و مواضعی که سقف وظیفه تون رو بر حسب شرایط کوتاه و بلند بگیرید! کما اینکه همواره 40 ساله همین وضعیت از حکومت مدعی اسلام تراویده.
    از طرفی اگر صرفاً متکی به اینکه «حکومت عدل و داد رو قراره کسی دیگه برپا کنه» .. دست روی دست بذاری و با سیاه و سفید و رنگ و وارنگ زمونه یه جورایی کنار بیای .. بایست بگم حـــــــــــالا حـــــــــــــــــالاهــــــــــــــــــــــا منتظر باش تا مگر به معجزه ای صبح دولتت بدمد!!!! یه نگاه با چشم دلت به پشت سر تاریخی زمین بندازی دستگیرت می شه که لا اقل قریب به 1160 سال غیبت کبری مِن باب کدوم طرز تفکره!

  • برادر عزیز...!!!
    مثه اینکه خوب نتونستم براتون توضیح بدم که دوگانگی پیش نیاد براتون...!!!
    کسی که انجام وظیفه خودشو واسه رسیدن به هدفش واجب میدونه، هیچوقت گوشه ای نمیشینه و ادعای دلسوزی و نگرانی نمیکنه...
    پابه عرصه میدون میزاره و از عقاید و ارزشهای خودش دفاع میکنه و برای تحقق هدفش تلاش میکنه و هیچوقت هم به قول شما دست روی دست نمیزاره و یا با رنگ و وارنگهای زمونه کنار نمیاد، چون هدف و ارزش خودشو والاتر از همه چی میدونه، و براش میجنگه...
    و اینکه نتیجه رو در فرع از اصل وظیفه میدونه، این به معنای رها کردن و ظیفه و سپردن نتیجه به خدا نیست بلکه وظیفه رو در نهایت درجه اش انجام میده و بقیه امور را که از اراده اش خارجه، به خدا میسپاره و به آنچه تقدیر های خدایی که ما از اسباب و علل آن ناآگاهیم، پیش می آید، راضیه...
    هرموقع اینکارها رو کرد و به نتیجه مطلوب رسید، فبهالمراد و شاکره، اگر هم چنین کرد وبدلایلی که از اراده او خارجه،به نتیجه مطلوب نرسید، صابره و تحمل می کنه وانشاءالله مأجور و از این شکست برای پیروزی بعدی پله می سازه...
    به گفته رهبر کبیر انقلاب امام خمینی رحمت الله علیه:
    اگر همه انبیاء و معصومین علیهم السلام در زمان و مکان خود مکلف به نتیجه بودند هرگز نمی بایست از فضای بیشتر از توانایی عمل خود فراتر بروند و سخن بگویند.

    یاعلی التماس دعا

  • جناب محمد رضا دهنوی با شرح وظیفه و نتیجه با شما موافقم

  • جناب دهنوی گرامی!
    در باب آغاز بحثتون، تعریف میدان جنگ مهمه! یا به قول خود استاد عباسی همون «زمین بازی»!
    اولاً هدف هرقدر هم که والا باشه که البت وقتی به اوجش برسه دیگه به یک بدل می شه، اگرجنگیدن براش در زمین بازی شیطان باشه ، محتوم به شکست خواهد بود! شما فقط یک میدان جنگ یا زمین بازی رو می تونی سراغ بگیری که حتی اگر کاملاً هم در تسخیر شیطان درآمده باشه (منوط به زنده کردن چونان هدفی) شاید بشه درش به پیروزی نیل کرد! و آن عرصۀ قلب آدمی است و لا غیر! (که این هم درگیر مباحث پیچیده ای مثل جبر و اختیار و ارادۀ آدم و اللّه است که از حوصلۀ این شرایط خارجه)
    لذا در جائیکه موانع شیاطین آفاقی چنان در هجمه زیاد باشه که برایت محرز بشه در میدانی شمشیر می زنی که تماماً به نام شیطان سند خورده، اونوقت بایست بنده هم حرفم رو در کامنت قبلی خودم پس بگیرم! رسماً سر حق رو به شکست حواله دادنه! که دیگه گناهی از اون بالاتر نیست...
    اما آنچه بنده در کامنت قبلی خودم گفتم تحت شرایطی که فی الحال امید به موجودیتش هنوز باقی است، منطبق با فرمایشات شما در کامنت پاسختان است.
    نتیجه اینکه من و شما یک مضمون را در دو گفتار مختلف عرضه داشتیم:
    شما به نقل از امام راحل می فرمائید: اگر همه انبیاء و معصومین علیهم السلام در (زمان و مکان) خود مکلف به نتیجه بودند هرگز نمی بایست از فضای بیشتر از توانایی عمل خود فراتر بروند و سخن بگویند.
    بنده می گویم: میدان یا زمین بازی (زمان و مکان) تعیین کنندۀ تصمیم به ورود و ادامۀ جنگ است. هنگامی که خروجی نزاع به واسطۀ سیطرۀ تام شیطان، شکست حق باشد نبایستی حق را در عرصۀ شکست بازی داد!!!!!!!!!
    لذا در ظن حقیر «هدف» همان «نتیجه» ای است که در نیل به آن پیش از اقدام به تلاش، مکلف به سنجیدن آنیم از حیث وصول. وظائف ما هم در راستای اهداف تعریف می شود (همان اهدافی که منطبق با حکم اللّه بر هر قامتی معین شده)..
    اما مقولۀ مذکور از جانب شما به حکایت «توکل» راجع است حال آنکه روی سخن بنده «رحمت قطعی خدا» است! بدین صورت که توکل امری واجب و بدیهی بر هر قلب سلیم است در باب ورود تا پایان تلاش، اما اگر نتیجۀ مطلوب یا همان هدف دست ندهد این مهم واجد معنایی است و آن این که:
    - یا هدف (نتیجۀ مورد خواست در وصال) فاقد صحت انتخاب بوده
    - یا توان (قدر و هم مقدار ) جویندۀ هدف یارا نبوده
    - و یا مسیر و میدان منتخب جهت وصول اشتباه بوده
    و اگر نه حکمت اللّه که در میزان و قدر هر یک از ما جاری و ساری است خالی از بخل ، ناکامی ها و فرجام ناتمام است برادر..
    امید است منظور بنده به وضوح رخ نموده باشد.
    یا حق

  • جناب عباسی ارجمند!
    اگر مطابق با آنچه خودتان تدریس می کنید و بنده هم باور دارم در جائیکه:
    1- «لقمه»ی حرام آفت تعالی انسانی در هر فردی است!
    2-مردم به «حاکمان» خود شبیه ترند تا به پدرانشان (نهج البلاغه)

    اولاً وقتی مردم با خون خود و فرزندانشون پشتیانی ولی فقیه را چه در 1357 و نیز پس از آن بارها و بارها، تا فتنۀ 1388 تأیید و امضا کرده اند، در حالیکه قریب به 40 سال از امید بستن ها و فدا شدن ها و فدایی دادن ها، همچنان ...
    «لقمه» ها از نان آلوده به ربا در سیستم ریاکار حاکمیت 40 ساله بر سر سفره هاشان آمد؛
    إعمال اَعمال غیراسلامی در لفاف اسلامی و سپردن امور در دستان خائنین از هر محل مؤثر بر جامعه، منتج به تغییر ذائقۀ مردم جهت گرایش به شهوات فانی آن هم ذیل سیاست برون دادهای : فحشای جنسی و اخلاقی، فساد مالی و بروز فقر و ثروت اندوزی... جهت سرگرم سازی مردم به اوامر خانمانسوز که منتج به تشکیل «نطفه» ها و «شیر» حرام هم شد؛
    وعده های محرومیت زدایی و برقراری عدل و قسط اسلامیِ گوش کر کن، چنان که در حس آید به واقع بدل نشد؛
    40 سال گذشت و عروسک های سیاسی در قالب های فرهنگ و هنر و رسانه و حکومت و غیره با نشو و نمای مختلف از دستور کار نوی دیکته شده از والد استکبار یا پیرو استکبار، بر صحنۀ این کشور تاختند و راندند و ریختند و چریدند و به یغما بردند..
    در ادامۀ چنین سیاستگذاری ها توقع دارید مردم چگونه باشند؟ یا بهتر بگویم چگونه مانده باشند؟
    مگر ملزومات حفظ «سلامت» در مردم از جانب کارگزاران و حاکمیتی که محصول خون جوانان رشید این مردم بود رعایت و تأمین شده که چنین متوقع از مردمید؟

    حضرات سیاسی ریز و درشت به هر ترفند و حیلی، به وقت نیاز حکومت به محافظت در هر عرصه برابر هجوم دشمن (خارجی و داخلی) نیروی مردمی به کار می گیرد... یک روز ما می توانیم است و هسته ای شدن، احمدی روشن است و شهریاری و رضائی نژاد و علی محمدی. یک روز موشکی شدن به دستان مبارک بزرگواری چون طهرانی مقدم. در برابرحملات نظامی و علنی بیگانه ، از حججی گرفته تا ناظری چه پر غوغا و چه مسکوت و بی صدا فرزندان این ملت! پای کارند. اینان جان می دهند حکم قدرت به اعتبار آنان اما به کام خاله خانم باجی های سرریز از عقدۀ کس و ناکسان سببی و نسبی ایشان در می آید که خود شما هم مدفون شدۀ فوجی از هم ایشانید...
    کوتاه بیا برادر!
    دیگر روا نیست که جور ظلم ناشی از بازی های پشت پردۀ مشتی رندِ نگران تتمۀ آتیۀ دُردانه ها (آقازادگان چه از انواع خوش ژن و چه از نوع شجرۀ طیبۀ خودتان) جهت ربودن مناصب قدرت و برتری که بر گرده های فرزندان پاک باختۀ این مردم مظلوم (که حتی از بدوی ترین مایحتاجشان نیز از تحصیل تا ازدواج و مسکن و کار محروم اند) سنگین است در قفای زبان بازی ها مضاعف شود به اهانت ها و برچسب ها و... (جناب پرچمدار کرامت!)
    خوک و خنزیر و خنثی....شایستۀ ملتی نیست که با هر آنچه داشته و دارد ایستاده و چنان از شمایان نوش کرده که در باور ندارد. که اگر چنان هم شده ماحصل هر آن چیزی است که از اتکاء بر چپ یا راست حکومت عایدشان شده. غافل از اینکه چپ و راستی نیست... این مچ اندازی هم به صرف تأمین ولع آقایان ضد انقلاب و البته انقلابی! است.
    اگر گیاه 40 سال کاشته ای هنوز ضعیف و زرد و نارس است بر گردن او نیست که تو او را از گزند آفات و امراض و سرما و گرما و خشکی و شوری و نشتر رهگذر در امان نداشتی، حال انتظار ثمر پرآب و گوارا هم داری؟ همین که ایستاده است هم از غیرت او و نگاه باریتعالی است!
    من از بیگانگان دیگر ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

    حالااگر همین ملت، محل توهین و خدعۀ بیگانگان شده که از بی وقتی تاریخ هم چنان بوده است، علتش اعتماد 40 ساله ای است که بر حاکمیتی مدعی و متکی به «اسلام ناب محمدی(ص)» کرده است. حال هم آن شده که دیگر بار ...مکرر... حکومت در بازی سیاست جهانی تنها توانسته مردم خودش را بازی دهد ولی به بیگانه باخته است.. حالا... مردم ناجی انقلابی ... بدوید که ما هر آنچه بود و حق شما بود را داده ایم.... پس نمی دهند!... چرا خوابید؟... خنثی شده اید!... شوک فحاشی به کار آید شاید...مثل: ای خوک ها، خنازیر!... ربا خواران!! ... فاحشگان و بی حجابان! بی ناموسان! بی غیرتان...!
    (هر جا که مردم توفیق حضور و رشادت فرزندان دارند آنجا مردم همان سپاه و سپاه همان مردم است- هرجا باختیم و مردم پایش در چاهِ کندۀ حکومت و دشمن خارجه و خائن داخله رفت، تقصیر مردم نادان و خنثی و غافل و خوک و خنزیر است)
    بماند...
    اما در خصوص گزافه گویی جانوران غربی و مستکبر روباه-پس انداز!
    مردم رأی داده اند (بماند که برایش جون و خون هم داده بودند و می دهند) تا نماینده ای، دیپلماتی، مسئولی، آدم نمایی،.. خلاصه یک مثلاً کسی تحت عنوانی با هویت ایرانی اسلامی و کاربلد و کارآمد در إزاء نان دریافتی اش که بسی بزرگتر از حلقوم 70 نسل پس از اوست، انجام وظیفه کند... درست انجام وظیفه کند، با فرض شناختن صحت وظیفه و تقید به فرامین اللّه و چارچوب انسانی (از جهت آدمیت)!!!
    هم رأی بدهیم جهت دلخوشی از نظام داری و سایۀ حاکمیت سالم!!!! هم مضاف بر متحمل شدن خسران های جانی نخبگان و وارستگان و شیرمردانمان، هر دم به دنبال کاستن از عواقب گَند زدن های پی در پی مقامات مملکتی، پلاکارد به دست یا در کف خیابانهای سرد و گرم و خییس و خشک حنجره دران، یا محروم کِشان از اقل ملزومات زندگی به بهانۀ پایداری...
    این چگونه مملکتی است که باید از تولید داخل حمایت کرد، ایران خودرو کارگر دارد وپس قابل حمایت است لذا مافیای ایران خودرو پابرجا بماند، اما در استعمار تولید فرانسه است، ارزانترین اتوموبیل برای اقشار کم درآمد (اعظم جامعه) . مقاومت کند اقشار ضعیف، تحریم کند، نخرد تا خوک خطاب نشود تا در عوض آقایان و خانم ها و آقازاده هایشان پورشه و بنز و مازراتی شون به راه باشه... در ضمن پک و پوز اجنبی هم زده بشه، حکومت هم دست نخوره... سر سلامت بمونه تا پس افتاده های شجرۀ طیبه و یا از اونور واجدان ژن خوب توی سر فرزندان این آب و خاک بزنن و قدرت و مکنت به رخ بکشن، منت هم بزارن!

  • حالا پیشنهاد شما برای برون رفت از این گندآبه چیست؟ راهکار عملیتون را میگم؟

  • مهمترین راهکار تربیت صحیح تخم و ترکۀ شجرۀ طیبه و واجدان ژن های خوبه! تا این قِسم تزویرها و ریاکاریها و خصوصاً تقلب هایی که غالباً به شکل دزدی از دیگر اقشار نخبۀ مردمی و ناشناس و غیره دارند و منتج به هزینه بری از هوش و حیثیت و جان و مال و عمر مردم شده و به کام مزور آقازادگان طیب و یا آن دیگر آقازادگان خوش ژن شناخته و ثبت می شه و سکوی پرتاب نونور دُردونه های آقایون واسه پُست و سِمت های ریاستی، تصمیم سازی و تصمیم گیری و... می شه به اقل ممکن برسه. در یک کلام اوفوا به عهدکم! اینقدر که مردمی بودن در کلامتون گوش دنیا رو کر کرده، عملاً خط کشی ها تون مثل همون دم خروس می زنه بیرون... بماند درد عوامفریبی در شما پایان نداره... شاید به یه قِسمی همین ایرادگیری های بنده هم در آخر به ضرر مردمم تموم بشه بس که تزویر در قدرت حاکم بر ایران بالا زده...(شماها که کم نمی آرید، جورچین یه تزویر تازه واسه جلب محبت و اعتماد مردم نوعی سرکوب گری نرمه که خوب اون رو بلدید... با ظهور و افول خاتمی، احمدی نژاد، روحانی و.. مختص و ویژۀ هر زمان در ایران این رو اثبات کرده اید- خوب می دونید کی توپ حمایت مردم رو به هم پاس بدید و کی گلش کنید!)
    خلاصه اش می شه جمع کردن کاسه کوزه تون! زیرا خشت اول را چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج!
    اگه بر اساس تثلیث جناب عباسی «شیر، نطفه، لقمه» معتقد باشیم که بنده هستم، بایستی بگم در خصوص شجرۀ طیبه «شیر» هاشون بدجوری فاسده!!! یه فکری به حال اون بشه بدی نیست...؛)