خدا چه محبتی به این رهبر داده ، هر خدمتی بتواند برای هر کسی انجام می دهد
چه سعه صدری ، چه صبری دارد این مرد . برهه هایی از زمان در طول این سی سال بر این نظام گذشته که… خطرهایی از ناحیه برخی مسئولین کشور متوجه اساس اسلام بود که … روایت علامه مصباح یزدی از صبر امام خامنه ای
ارسال نظر
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ - اى كسانى كه ايمان آورده ايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پاره اى از گمانها گناه است." سوره مبارکه حجرات آیه شریفه ۱۲
در خانواده ای متولد شدم که به لحاظ باورهای دینی، ضد رژيم پهلوی بودند. رفته رفته هرچه بزرگتر شدم با سیاست آشنا و علاقه ام به مرحوم امام خمینی عمیق و عميقتر و به كسانی كه مسير امام را نمی پیمودند، کمتر می شد و قضاوت خوبی نسبت به آن ها نداشته، حساسيتم نسبت به آنها هر روز بیشتر می شد.
آنچنان شیفته امام خمینی بودم که هر فکر و عمل متفاوت با حرکت امام را باطل و ناشی از هوی و هوس و یا ترس و بزدلی و یا رفاه طلبی و یا ارتباط با رژیم شاه می دانستم و امثال من هم در میان طلاب و روحانیونی که به سیاست سرک می کشیدند کم نبود. صفر و صدی می اندیشیدیم. همه ی خوبیها را در مرحوم امام خمینی می دیدیم و در مقابل، همه ی اشتباهات و تاریکی ها را در علما و مراجعی که با نظرات امام زاویه داشتند جستجو می کردیم.
بر اين باور بوديم كه مگر وضعيت فساد و تباهی را در جامعه و دستگاه سلطنت نمی بينند؟ چرا سخنی نمی گويند؟ چرا مراجع نجف سكوت كرده اند؟ اگر يك روحانی در مسير امام گام بر نمی داشت، می گفتیم می ترسد نان و آبش به خطر بيفتد، آن كسی كه از به خطر افتادن نان و آب خودش نمی ترسد، آیت الله منتظری است كه در تبعید، در برفها زمين خورده و پايش شكسته و یا در زندان تحت شکنجه قرار گرفته است. رفتار مرحوم آیتالله منتظری را با ديگران مقايسه می كرديم و معتقد بودیم اين آقايانی كه در حوزه ها نشسته اند و از امام حمايت نميكنند، رفاه طلب هستند و به مرور از آن ها فاصله ميگرفتيم. بنا نداشتيم كه تحليل ديگری از سخن و رفتار آنها داشته باشيم. زندگی شان را با زندگی امام خمینی و مرحوم آیت الله طالقانی و دیگر زندانیان سیاسی قياس ميكرديم، چون اصل را بر مبارزه با رژيم پهلوی به رهبری امام می دانستيم. تحليل ما اين بود كه همه، به خصوص روحانيون، بايد انقلابی و حامی انديشه و روش امام خمينی باشند و كسی كه زندگی آرام و بدور از ناملايمات سياسی را برای خود جستجو می کند، نمی تواند مبارزه كند. حتی نسبت به آنها که جنبه استادی نسبت به امام داشتند و لکن مشی آنها با امام متفاوت بود همچون مرحوم آیتالله العظمی بروجردی -رضوان الله تعالی علیه- هم معترض بودیم. (خاطرم هست که استاد ما در مباحث علمی که هیچگونه ارتباطی به سیاست نداشت، چنانچه میخواست نظرات فقهی امام را نقد کند ما در مقام پاسخ بر میآمدیم و چنانچه میخواست نظرات معارضین امام را تأیید کند با او محاجه میکردیم) و در این راستا متأسفانه چه سخنان دور از انصاف که نمی گفتیم و رفتارهای نامناسبی كه نسبت به اين بزرگواران نداشتيم.
امام در یکی از سخنان خود در قبل از پیروزی انقلاب، تأکید کردند که از بی احترامی به مراجع دوری کنید و ما -متأسفانه- برای توجیه کار خود می پنداشتیم امام باید همین گونه توصیه کند و ما هم باید به کار و روش خود ادامه دهیم و چه بسا در جمع مدعیان طرفداری از امام، افرادی بودند که برای برخی شخصیت های معارض با امام، پرونده جعل کردند.
با گذشت زمان و به مرور فهمیدم:
۱- مطلق انگاری چه مثبت و چه منفی آن اشتباه است.
۲- قضاوت نسبت به عملکرد دیگران کاری بسیار مشکل و پیچیده است و لذا امروز هم نمی توانیم نسبت به عملکرد گذشتگان به راحتی نیت خوانی کرده، حمل به صحت و یا فساد کنیم.
۳- بپذیریم که همه یکسان فکر نمی کنند؛ دیدگاه ها و برداشت ها و جمع بندی ها و نتیجه گیری ها نسبت به مسائل میتواند متفاوت باشد.
۴- لزومی ندارد هر کس با ما نیست، عقد اخوت با دشمن ما بسته باشد.
۵- لزومی هم ندارد هر کس مانند ما نمی اندیشد و یا عملکرد متفاوتی دارد، دچار هوی و هوس و عافیت طلبی و ده ها اتهام دیگر باشد.
۶- بهتر بود پس از پيروزی انقلاب اسلامی، هم از آغاز تا به امروز، با منتقدان و مخالفان، چه در لباس روحانيت و چه دانشگاهی و چه سایر اقشار؛ با گذشت و سعه صدر بيشتر رفتار مي شد.
۷- افراط در همه موارد انسان را از جاده انصاف خارج کرده، موجبات خسران را فراهم می کند حتی در حبّ و بغض که "حُبّ ٌ الشَّیءِ یُعمی و یُصِمّ"، علاقه به چیزی، انسان را کور و کر میکند و درک واقعیات را از او می گيرد.
مدت ها است به فکر فرو رفته و از برخی حلالیت طلبیده ام، لکن برخی دیگر چشم از جهان فرو بسته اند و دیدار ما با آنها به روز حساب موکول گردید. امید که بار اخروی ما به ویژه در ارتباط با بندگان الهی سنگین نباشد. ان شاءالله
این در حالی است که خودروهای قبلی در شورا چند سالی بیشتر از عمرشان نمیگذشت و فرسوده هم نشده بودند.
هر روز تو این دستگاه اسلامی فاصله من فقیر و اون غنی که به بارگاه حکومت وصله بیشتر و بیشتر میشه .
خدا شاه رو لعنت کنه که خیلی ستمگر و فاسد و ظالم بود.
خدا هدایتشان کند و اگر قابل هدایت هستند...
حضرت آیت الله مصباح یزدی مردی عالم ،فقیه وکار درست است، ایشان یکی از خادمان حقیقی به اسلام است، خواهشا حرف هایی که از طرف ایشان بدون هیچ سندی در فضای مجازی زده می شود را باور نکنید، یه ذره سواد داشته باشید...
من می دانم برخی عامدانه برای ابراز وجود از طرف های متقابل به انقلاب به سایت های مذهبی و انقلابی مثل روشنگری می آیند و این طور نظرات را بیان می کنند.
شرم کنید و بدانید که مرگ نزدیک است.
ببخشید اومدیم نظر دادیم . اینجا هم مثله خیلی از جاهای این مملکت انگار برای یه عده ای هست که نوکریشون ثابت شده و کارتشو داشته باشن...
یه سری به جامعه بزنید ببینید مردم چی میگن...
خجالت بکشید.
به قول خمینی به فرض ک شاه آدم خوبی باشه,ولی مردم نمیخانش.
الان چطور ؟ شرط مقبولیت رو فراموش کردید.البته تا بوده همین بوده:
چون به قدرت میرسند آنکار دیگر میکنند..
تو این کلیپ ببین چطور جلوی رهبر تعظیم کرده و چند وقت پیش هم شیرجه زد به سمت پاهای رهبری.بعد میگیدچرا به شیعه ها میگن مشرک.
تا اونجایی ک من شنیدم رهبری از چاپلوسی بدش میاد ولی ظاهرا قضیه صحت نداره
با کی کار داری؟؟
آیت الله مصباح یکی از بهترین های روزگار هستش، به حرف های صد من یه غاز مردم هم که همین طوری هر چی شنیدن می گن توجه نکن .
و من در درجه اول به مردم بی سواد و جاهل مملکتم لعنت می فرستم نه به علامه مصباح. و تو مصداقی از همون مردم بی سواد و جاهل هستی که حتی معنای کاندید رو هم نمی دونی. حضرت استاد، بهتره بدونی کاندید یعنی "هالو" ولی اونی که منظور تو هست، "کاندیدا" ست و نه "کاندید". تو حتی نمی دونی که "خار" به معنای پست و زبون نیست. اونی که منظور تو باشه "خواری" ست به معنای خفت، زبونی و پستی.
پس نتیجه می گیرم، همین حاکمیتی که ما داریم از سرِ مردم بی سواد و جاهلمون هم زیاده.
باشه
آقایی که همه چیزو به مسخره می گیری، داداش مارو هم دعا کن.