قالیباف: گفتند بگو در انتخابات شرکت نمیکنی تا تخریبت نکنیم!
محمدباقر قالیباف شهردار تهران روز گذشته در جمع دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به هجمههای سازماندهی شده علیه شهرداری تهران گفت: پیغام دادند که اعلام کن در انتخابات شرکت نمیکنی تا تخریبت نکنیم!
ارسال نظر
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
به نظر بنده «نقاب» دادن به دست هر فردی در هر جایگاه و مقام دنیوی منصوب در دامان پر برکتی چون ایران ما، و در یک کلام «خائن پروری» از سوی دشمن مستکبر بیگانه که تخصص ویژه ای در این امر داشته اند برایشان کاری بس سهل و آسان است !!
اما در کمال تعجب و تأسف! هنوز تشخیص سره از ناسره برای آنان که بر صراط حقند دشوار می نماید!!!
چه آمده بر سر ما؟ اللّه اعلم!!
با سلام به شما، ازتون اجازه می خواهم قضاوتی که بر مبنای کامنت نویسی حضرتعالی دارم رو عنوان کنم، تا اگر اشتباه هست همین جا حلالم کنید!
از آنجائیکه هر کس در نقاب اصولگرایی درآید نمی تواند قطعاً و یقیناً در پی احقاق حق مبتنی بر أکمل اساسنامه های جهان که همان قرآن است باشد، لذا اگر قضاوت شما بر سیاسیون تنها با تکیه بر احزاب و جناح هاست، خواهشمندم تجدیدنظر بفرمائید!
به عنوان مثال اگر بنده در مورد اشخاص و بزرگانی چون «جلیلی- عباسی-احمدی نژاد- مصدق -بازرگان و ..» حمایتگر هستم ذیل باورمندی حقیر از حیث اندیشه و «عملکرد» ایشان بوده و نه اینکه صرفاً اصولگرا باشند.
اگر با بنده بر این سیاق تفکر موافقید، می توانم دلیل حمایتتان را از جناب قالیباف جویا شوم؟
متاسفم که از قول من چنین مطلبی اینجا نوشته شده است . هرگز نه اصول گرا بودم و نه اصلاح طلب که بخواهم از فردی در انتخابات حمایت کنم . مگر انکه دو نفر تصادفا هم نام باشیم
اجتماع نقيضين محال است!!!
نقض آن نظر شمایان است! بر شما محترم!
اصرار امثال شما «مهمان» ، اصلاح طلبان و برخی اصولگرایان نقابدار مبنی بر «وحدت جنود حق با جنود باطل»!!! هم ذیل اصل محال بودن اجتماع نقیضین هست یحتمل!
دقت کن چی می گی!!!
خوابيد يا خودتان را به خوابي زده ايد؟؟؟؟
آن ها خودشان با هم جمع نميشوند. شما به زور ميخواهيد جمعشان كنيد!؟
بنده می دانم نقطه نظر بسیاری از بزرگان در برخی موارد در نسبت با یکدیگر متفاوت است! اما مهم این است که همۀ آنان در اصول بینش و مبنای نگرش مذهب و حقانیت به حقیقت همسو هستند...
اگر من از عزیزانی چون دکتر عباسی یا دکتر احمدی نژاد یا دکتر جلیلی حمایت می کنم و رسماً قبولشان دارم ، به این مفهوم نیست که ایشان همگی کاملاً یکسان می اندیشند! چه رسد به مرحوم بازرگان یا مثلاً بنی صدر! بلکه من ایشان را در اصل و ریشه و نیز اهداف آرمانی یکی یافته ام با سلائق سیاسی و تحت اثر ساز و کار زمان خودشان !!! همان نیت حق طلبانه برای خدمتی راستین برای اعتلای بشریت از راه اسلام و از خاستگاهی به نام ایران!
و اگر من خود را ملی گرا می دانم در این ملی گرایی حامی آنچه به غلط در گذر تاریخ معاصر از دکتر بازرگان، بنی صدر و حتی دکتر محمد مصدق تفهیم ملت کرده اند نیستم(مثل سکولاریسم، لیبرالیسم و.. در قالب اتهام و افترا)!!! به این سبب که آنچه در اسناد معتبر به پاپوش غربی ها یا خائنین متکی برآنان از آن بزرگانِ یاد کرده به جاست، مغایر است با اصالت اندیشه ، باور و فعالیت هایشان!
هرچند هیچکس از خطا و اشتباه خصوصاً در عرصۀ سیاست و البته معرفت مبرا نیست! حتی این عزیزانی که امروز از برجسته ترین انقلابیون تاریخ این مردم اند!!!
ضمناً من از بازوی خود دارم بسی شکر که زور مردم آزاری ندارم! چه برسد به جمع کردن اشخاص در اعتبارشان به یک سیاق! هرچند بر این باورم که جنود حق آنقدر وسیع است که برای همۀ بزرگان راستین حقگو، حق خواه، حق ستا و حق جو، جای دارد!!!!! آنان چه بدانند و چه ندانند تنها اللّه است که همه را ذیل صفت «مهیمن» خویش دارد إنشاء اللّه!
آنکسان که خوابند روزی بیدار شوند! و آنان که خود را به خواب زده اند هرگز! حکمشان را پیش تر ها گفته ام! تلاشم بر این است که اگر خوابم بیدار شوم ولی در بارگاه ربوبیتش قسم یاد می کنم که سیاق دوم را نپسندیده و هرگز تا مادام به اختیار، بر آن نخواهم بود إنشاء اللّه..
در پایان نکته ای را به دوستانی می گویم که در مراوده با اساتیدی چون دکتر عباسی عزیز و بزرگوار هستند!
دوستان! صرف آمد و شد به محضر بزرگانی چون ایشان، و تنها با اعتماد امثال ایشان به شمایان، کمال آدمیت و تعالی نفس عایدتان نخواهد شد مگر عزم به جهاد اکبر کنید به اختیار خویش!!!...
همین قدر در مورد خود مفتخرم که به لحاظ بهره مندی از محضر بزرگان، باری جهت سودجویی!!! بر ایشان نشوم و «استقلال» اندیشه و هم شخصیت خود را بیش از پیش حافظم! پس اگر خودتان را آنقدر بزرگ و متعالی یافته اید که در «قضاوت» بنده خودتان استادید! و قصد رهنمود به بنده را دارید لطفاً بنده را مبتنی بر قرآن و احکام صریح مذهب شیعه «نصیحت» کنید!!! اگرنه من هم چون شمات یا شاید بهتر می دانم استاد و یاران دیگر ایشان هر یک چه می گویند و بر کدام راهند!!!
والسلام.
بله. شما به صحت امر واقفید. من به شدت ضد تفکر لیبرالیسم و احزاب و فعالان آن حوزه بوده، هستم و خواهم بود! فلذا اصلاحات و اصلاح طلبان هم شامل غیظ بنده هستند!
البته از نظر بنده جانبداری اصلاح طلبان از دولت ملیون به ریاست مهندس مجتهد بازرگان، امری بدیهی است! از این جهت که اصلاح طلبان مصرند که بین خود و دولت بازرگان، نقطۀ اشتراک بزرگی به نام «لیبرالیسم» را که سال ها پیش در قالب برچسبی بر سینۀ ملیون، در باور امام(ره) و ملت ایران، توسط اربابان غربی (انگلیس - آلمان) حقنه کنند و به هدف جایگذاری لیبرال های مذهبی نما در پوشش آخوند! توانستند بین ملیون و مذهبیون صِرف جدایی بیافکنند را کماکان حفظ کنند!
مطابق با کامنت های بنده در 95/9/13 ساعت 17:30 و 95/9/15 ساعت 01:17 مربوط به ویدئوی «لیبرالیسم بدون روتوش» و هم کامنت های 95/9/14 ساعت 15:19 و 95/9/15 ساعت 00:40 و95/9/17 ساعت 18:20 و 95/9/17 ساعت 18:22 مربوط به «F14 A-Tomcat نیروی هوایی ارتش» و البته پیش ترها که در آن کامنت ها اشاره شده، موضع ملی گرایانه ام را اعلام کرده ام!
بنده خود را ملی گرا معرفی می کنم اما نه از جمله ملی گرا نمایانی که تهمت ننگینی چون «سکولاریسم» را بر سینۀ مرحوم دکتر محمد مصدق و «لیبرالیسم» را بر سینۀ بازرگان و یارانش، با افتخار قبول داشته و بر سیاق غرب بر نام و خدمات ملیون معاصر با کاشانی و خمینی(ره) خط بطلان کشیده اند!
همه می دانیم که ملی گرایان واقعی مرده اند اگرچه نفس حقیقی گرایش به ملتی بزرگ چون ملت ایران همیشه و در شریان اشخاص و افراد برجسته و انقلابی زنده است!
فلذا من خود را تولد یافته ای از خاکستر ملی گرایان اصیل دوران مصدق می دانم! تنهای تنها! و به دو دلیل:
1- بنده تعریف دیگری از ملیون در باور خود دارم! ملیون گذشتۀ ایران ، آنانی که آبروی تاریخی شان به مدد دستان آلودۀ بیگانه پرست با واژه های کثیف «سکولار و لیبرال» مخدوش است، نیستند، بلکه همانند که از جان و مال و حتی آبروی خود بنا بر حقانیت مشروح اسلام در راه عزت و استقلال و آزادی ایران کم نگذاشتند! همانان که مورد تأیید و مهر راهبران و ولیان فقهای زمان خود بودند (البته تا قبل از شرارت شیاطین نفاق) !!!
2- بنده آرمان ها و روش ملیون را از مذهبیون انقلابی جدا نمی دانم! چرا که این دو در حقیقت تاریخ ما یکی بوده و توسط دشمن جدا و تضعیف شد! فلذا خود را به أکمل جسارت، یک ملی گرای انقلابی دانسته و عنوان می کنم!
و اگر خود را حزب اللّهی نمی گویم نه آنکه نیستم! زیرا که حزب اللّهی ها همچنان بر باور خام خود، ملیون متوفی معاصر که در چون منی هنوز نفس می کشد را از خود نمی دانند! و البته این به زکاوت هم اولی تر است! من هم اصراری ندارم! چون آرمان و راه من با ایشان یکی است اگر پذیرش امثال من در ایشان مسبب خدای نکرده آسیب به سیاق آنان باشد کدام جزء حقیقی است که خود را فدای کل حق نکند؟ حکم حکم اللّه است! انانیت و منم جایی ندارد!
یا حق
احسنت
در مورد این چرت و پرت گویی و بازرگان مفصلا در لینک زیر ، که مربوط به همین سایت است توضیح داده ام ...
http://roshangari.ir/video/45527
نظرتون رو در باره ی نظات بنده بفرمائید خوشحال میشم ..
یا علی
اما فراموش نکنیم اگرچه جریان هایی از جریانات خائن درونی امروز کشور برای مردم عزیز و غیور ایران انقلابی ما ، اعم از افراد و یا احزاب، به مدد 4 سال فلاکت و خون جگر خوردن، برملا و شناخته شده است! ولی..
مردم هوشیار تر از همیشه و با بصارت تمام، مترصد ماهی گرفتن های احتمالی برخی ها از آب گل آلود شده توسط اصلاحات هستند چراکه عمر وطنمان ایران، گرانمایه تر از آن است که هر 4 سال یکبار به آزمون و خطای افراد مختلف جهت اثبات حقیقت پنهانشان بنشینیم!!!!!!!
پس جناب شهردار محترم تهران! آسه برو، آسه بیا، که گربه شاخت نزنه...
اگر کامنتی مطابق با صلاحدید حذف می شود، حتماً پاسخ مربوطه هم حذف شود!
در غیر این صورت مسبب ارائۀ شخصیت مخدوش از کاربران می شوید!
(قبلاً هم چنین درخواستی داشته ام)! مثال واضح کامنت یکی از یکی 95/9/19 ساعت 16:28 در پاسخ به فحاشی «مهمان» بود که آن را حذف کردید اما کامنت من هنوز اینجاست که شمایل یک محرک برای جدل را إلقا می کند!!!
اصلا آب روغن قاطی کردی !
زبونت و فکرت در اختیارت نیس.
آلبالو گیلاس ، آلبالو گیلاس میبینه.
ایشالله خداوند گیلاس در فصل گیلاس جوابت رو بده.
زبون و فکر من در اختیار الّله! اگر قابل بدونه! حقیقت رو جاری می کنیم به حمد اللّه!
اهالی شرب و شراب هم که قطعاً همون هایی هستن که یه روز عاشورا تو اوج بد مستی عکس امام (ره) پاره می کنن و یه روز تو خوش مستی، سنگ قمه زنی و افراطی گری به سینه می زنن! بپا از اونور الاغ نیافتی داداش!
گفته ام دیگه! یه حرف رو چند بار باید گفت؟ نقاب رو از واقعیت خوب می شناسیم ما انقلابیون عزیز!
;-)
آره تجربۀ فتنه گری هاتون رو داریم زیاد! قدر یک تاریخ!
تا بسوزونیم پدر شیطان پدر سوخته رو!!!!