وهابیت از ادعا تا عمل !
وهابیت از ادعا تا عمل !
بارها در شبکههای فارسی زبان و عرب زبان وهابی شنیدهایم که دست بوسیدن، عملی شرک آمیز است و شخصی را که دست او بوسیده میشود، شریک خدا قرار دادن است.
اما در مراسم بیعت با خلیفه جدید و ولیعهد و ولی ولیعهد، دیدیم که بزرگان وهابیت میآمدند و دست این سه نفر را به عنوان بیعت میبوسیدند، همچنین در مراسم خاکسپاری عبدالله، بعد از دفن میآمدند و دست پادشاه جدید را میبوسیدند.
حالا چطور شد که دست بوسی برای وهابیها جایز است؛ اما برای دیگر مسلمانان شرک و کفر؟
لجنه دائمی افتای عربستان سعودی در این زمینه فتوا داده است:
جایز نیست که زنها دست و پای بزرگان و دست و پای هیچ یک از اعضای خانواده خود را ببوسد؛ زیرا دیده نشده است که کسی دست پیامبر(ص) و یا دست یکی از خلفای راشدین را بوسیده باشد. این عمل، غلو در تعظیم مخلوق است و راهی به سوی شرک است.
«تقبیل نساء البوهرة ید کبیرهم ورجله وتقبیلهن ید کل فرد من أسرته ورجله لا یجوز، ولم یعرف ذلک مع النبی صلى الله علیه وسلم ولا مع أحد من الخلفاء الراشدین؛ وذلک لما فیه من الغلو فی تعظیم المخلوق، وهو ذریعة إلى الشرک».(فتاوى اللجنة الدائمة - المجموعة الأولى، ج2، ص383).
تا دیروز عبدالفتاح خدمتی رئیس شبکه وهابی ـ داعشی «کلمه» میگفت که بوسیدن دست شرک و تقدیس آنها است، حالا چطور شده است که در مرکز وهابیت و در جشن انتخاب خلیفه وهابیت، این مسائل شرکآمیز دیده میشود؟
آیا وهابیهایی که دست ملک سلمان را بوسیدند، مشرک هستند؟
چرا خلیفه جدید وهابیت و همچنین ولیعهد او و ولی ولیعهد او، مردم را از این کار نهی نکردند؟ مگر آنها عالم و خدا ترس نبودند؟ آیا وهابیها مشرک شدهاند یا این فتاوا بهانهای برای مشرک اعلام کردن سایر مسلمانان است و حلال قرار دادن مال و جان و ناموس آنان؟! به راستی از ادعا تا عمل چه قدر فاصله است.
بارها در شبکههای فارسی زبان و عرب زبان وهابی شنیدهایم که دست بوسیدن، عملی شرک آمیز است و شخصی را که دست او بوسیده میشود، شریک خدا قرار دادن است.
اما در مراسم بیعت با خلیفه جدید و ولیعهد و ولی ولیعهد، دیدیم که بزرگان وهابیت میآمدند و دست این سه نفر را به عنوان بیعت میبوسیدند، همچنین در مراسم خاکسپاری عبدالله، بعد از دفن میآمدند و دست پادشاه جدید را میبوسیدند.
حالا چطور شد که دست بوسی برای وهابیها جایز است؛ اما برای دیگر مسلمانان شرک و کفر؟
لجنه دائمی افتای عربستان سعودی در این زمینه فتوا داده است:
جایز نیست که زنها دست و پای بزرگان و دست و پای هیچ یک از اعضای خانواده خود را ببوسد؛ زیرا دیده نشده است که کسی دست پیامبر(ص) و یا دست یکی از خلفای راشدین را بوسیده باشد. این عمل، غلو در تعظیم مخلوق است و راهی به سوی شرک است.
«تقبیل نساء البوهرة ید کبیرهم ورجله وتقبیلهن ید کل فرد من أسرته ورجله لا یجوز، ولم یعرف ذلک مع النبی صلى الله علیه وسلم ولا مع أحد من الخلفاء الراشدین؛ وذلک لما فیه من الغلو فی تعظیم المخلوق، وهو ذریعة إلى الشرک».(فتاوى اللجنة الدائمة - المجموعة الأولى، ج2، ص383).
تا دیروز عبدالفتاح خدمتی رئیس شبکه وهابی ـ داعشی «کلمه» میگفت که بوسیدن دست شرک و تقدیس آنها است، حالا چطور شده است که در مرکز وهابیت و در جشن انتخاب خلیفه وهابیت، این مسائل شرکآمیز دیده میشود؟
آیا وهابیهایی که دست ملک سلمان را بوسیدند، مشرک هستند؟
چرا خلیفه جدید وهابیت و همچنین ولیعهد او و ولی ولیعهد او، مردم را از این کار نهی نکردند؟ مگر آنها عالم و خدا ترس نبودند؟ آیا وهابیها مشرک شدهاند یا این فتاوا بهانهای برای مشرک اعلام کردن سایر مسلمانان است و حلال قرار دادن مال و جان و ناموس آنان؟! به راستی از ادعا تا عمل چه قدر فاصله است.
ارسال نظر
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
علمای اهل تسنن عُمَر با پیروی از یهودیان نفوذی چون کعب الاحبار و ابوهریره و سوء استفاده از آیات متشابه و کج فهمی نسبت به آیات قرآن، خدای باطلی را به مردم عوامشان معرفی کردند که محدود و جسمانی و متحرک و متغییر و قابل رویت و مانند انسان است که بنابراین فقط مخلوقی ذهنی غیرواقعی و یا اینکه شیطانی از شیاطین جن را دانسته یا ندانسته عبادت میکنند و بدتر آنکه به آن موجود ناقص پُرعیب و نیازمند که اِله حقیقی نیست الله هم میگویند!
چنانچه در کتاب صحیح بخاریشان که همه اهل تسنن به آنچه در آن نوشتند معتقدند چنین آمده:
1- خداوند در آسمان است وهر شب پایین میاید
صحيح البخاري- الجمعة - الدعاء في الصلاة .. - رقم الحديث : ( 1077 )
2- خدا انگشت دارد .
صحيح البخاري- تفسير القرآن - قوله: وما قدروا الله حق قدره - رقم الحديث :( 4437)
3-خدا در قیامت پایش را روی جهنم میگذارد(هشت روایت)
صحيح البخاري- تفسير القرآن - قوله: وتقول هل من مزيد- رقم الحديث : ( 4470 )
5- خدا در روز قیامت رویت میشود .
صحيح البخاري- التوحيد - قول الله تعالى: وجوه يومئذ ناضرة إلىربها ناظرة -رقم الحديث : ( 6882 )
6-خدا می خندد
صحيح البخاري- الأذان - فضل السجود-رقم الحديث : ( 764 )
7-خدا می خندد و شهید و قاتلش را در بهشت داخل میکند.
صحيح البخاري- الجهاد والسير - الكافر يقتل مسلم.... -رقم الحديث : ( 2614 )
8- خدا هر شب به اسمان دنیا پایین میآید
صحيح البخاري- الجمعة - الدعاء في الصلاة .. - رقم الحديث : ( 1077 )
9-خدا شلوار دارد و مخلوقاتش به بند شلوارش آویزان میشوند
صحيح البخاري - تفسير القرآن - وتقطعوا أرحامكم - رقم الحديث : ( 4455 )
10-خدا چشم دارد ولوچ نیست.
صحيح البخاري- الجهاد والسير - كيف يعرض الإسلام...- رقم الحديث : ( 2829 )
11-خدا خانه دارد ودر آن ساکن میشود.
صحيح البخاري - التوحيد - قول الله تعالى : وجوه يومئذ ناضرة إلي ربها ناظرة -رقم الحديث : ( 6886
------------
این در حالی است که
الله که محمّد رسول الله و اهل البیتش ائمه هدی(علیهم السلام)به ما معرّفی کردند و الحمدللّه ما شیعیان مسلمان به او ایمان و اعتقاد داریم چنین است:
بن ابی نجران گوید: از امام جواد(علیه السلام) راجع به توحید سؤال كردم و گفتم: میتوانم خدا را شئ تصور كنم؟ فرمود: آری ولی شئ ای كه حقیقتش درك نمیشود و حدّی ندارد زیرا هر چیز كه در خاطرت در آید خدا غیر او باشد، چیزی مانند او نیست و خاطره ها او را درك نكنند، چگونه خاطره ها دركش نكنند، در صورتیكه او بر خلاف آنچه تعقل شود و در خاطر نقش بندد میباشد، درباره خدا تنها همین اندازه بخاطر گذرد: ((( شئ ای هست كه حقیقتش درك نشود و حدّی ندارد))).
اصول کافی جلد 1 باب جواز تعبیر خدا به شی روایت 1 .
*************
از امام باقر علیه السلام سؤال شد: رواست كه بخدا گویند چیزیست؟ فرمود: آری چیزی كه او را از حدّ تعطیل (خدائی نیست) و حدّ تشبیه (مانند ساختن او را بمخلوق) خارج كند (یعنی چون گوئی خدا چیزیست اعتراف بوجودش كرده ای پس كافر و طبیعی نیستی اما باید بدانی كه او چیزیست بی مانند).
اصول کافی جلد 1 باب جواز تعبیر خدا به شی روایت 2
*****************
امام صادق علیه السلام فرمودند: إنّ الله تبارک و تعالی خلو من خلقه و خلقه خلو منه، و کل ما وقع علیه اسم شیء ما خلا الله عز و جل فهو مخلوق، و الله خالق کل شیء، تبارک الذی لیس کمثله شیء
همانا خداوند تبارک و تعالی تهی از خلقش، و خلقش تهی از او میباشند، و هر چیزی که نام شیء بر آن توان نهاد مخلوق است مگر خداوند عزوجل. و خداوند خالق همه چیز است، بس والاست آن که هیچ چیز مانند او نیست.
بحارالانوار، 4/149؛ التوحید، 105؛ کافی، 1/83.
****************
امام رضا(علیه السلام) فرمودند: کلّ ما فی الخلق لایوجد فی خالقه، و کلّ ما یمکن فیه یمتنع فی صانعه ... إذا لتفاوتت ذاته و لتجزأ کنهه. (امام رضاعلیه السلام).
هر چه در مخلوق باشد در خالقش پیدا نمیشود، و هرچه در خلق ممکن باشد در خالقش ممتنع است ...، وگرنه وجود او دارای اجزای متفاوت میشد.
بحارالانوار، 4/230، التوحید، 40