آهنگ مرکز The Centre سامی موسف


متن آهنگ مرکز – The Centre سامی موسف
?Why am I in this place torn asunder by blight
چرا من اینجا هستم در حالی که آفت[های زندگی]، [روح] مرا پاره پاره و دو نیم کرده است؟
Shorn by the blades of inequity
و [احساس می‌کنم که] با تیغ بی عدالتی بریده شده ام
Drowned by darkness
در تاریکی غرق شده ام،
?Immersed in the turbid waters of negligence and forgetfulness
و در آب های تیره ی غفلت و فراموشی غوطه ورم؟
Question not why, but understand this simple truth
سؤال [درست] این نیست که [بپرسیم] چرا [چنین است]؛ بلکه [باید] این حقیقت ساده را درک کنیم:
Here is the Centre that is the Centre of all wheres
اینجا مرکزی است که مرکز همه مکانهاست،
Now is the moment at the heart of all times
اکنون لحظه ای در قلب تمام زمانهاست
Ask not why here and now
نپرس چرا اینجا و اکنون،
But be in the here and now
بلکه در اینجا و اکنون باش
Here is the Centre that is the Centre of all wheres
اینجا مرکزی است که مرکز همه مکانهاست،
Now is the moment at the heart of all times
اکنون لحظه ای در قلب تمام زمانها است
Ask not why here and now
نپرس چرا اینجا و اکنون،
But be in the here and now
بلکه در اینجا و اکنون باش
To find the key to all existence
تا کلید همه هستی را بیابی
متن آهنگ سوگواری – Lament سامی یوسف
!My father be the ransom of him for whose sake I melted with anguish
پدرم فدای آنکه از شوق در او آب شدم
!My father be the ransom of him for whose sake I died of fear
پدرم فدای آن که از هراس [جدایی اش] مُردم
The blush of shame on his cheek is the whiteness of dawn conversing with the 
Redness of eve
سرخی شرم بر گونه اش همچون سپیدی سحر است که با سرخی شفق به گفت و گو نشسته است
They left me at al-Uthayl and an-Naqá
آنها مرا در الاثیل و النقع رها کردند
!Who will compose my distracted thoughts? 
Who will relieve my pain? 
Guide me to him
چه کسی افکار پریشان مرا آرامش می بخشد؟ چه کسی درد مرا درمان می کند؟ مرا بسوی او رهنمون شو!
?Who will ease my sorrow? 
Who will help a passionate lover
چه کسی اندوه مرا تسکین خواهد کرد؟ چه کسی عاشق دلداده را یاری می کند؟
Whenever I keep secret the torments of desire
My tears betray the flame within and the sleeplessness
هر زمان که رنج اشتیاق را پنهان می سازم/ اشکهایم به شعله درون و بیخوابی ام خیانت می کنند
They left me at al-Uthayl and an-Naqá
آنها مرا در الاثیل و النقع رها کردند
‘And whenever I say, ‘Give me one look!
The answer is, ‘Thou art not hindered but for pity’s sake
هر زمان می گویم «به من نظری افکن»/ پاسخ این است که «نظر از تو دریغ نمی شود جز از سرِ دلسوزی و شفقت»
My father, my father, my father
پدرم، پدرم، پدرم


+ 
11

- 
2

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.