فیلم کوتاه اتاق ۸
فیلم کوتاه اتاق ۸ رو ببینید دوستان زیباست کنجکاوی سیری ناپذیر انسانها به ناشناخته ها و به دنبالش، سرنوشت یکسان همگی برای من یادآور داستان آدم و حوا و هبوط از باغ عدن بود کنجکاوی به میوه ی ممنوعه چشیدن و سقوط انگار که بشر همیشه محکومه در ازای چشیدن کوتاه لحظه ای آزادی، تاوان بده و میده و باز هم میده چون انسان بودنش به آزاد بودنش گره خورده
ارسال نظر
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
نتیجه:همواره قدرت طلبان از ناآگاهی و جهل مردم استفاده میکنند و به قدرت میرسند
پس انسانها تا میتونند باید آگاهی کسب کنند.
comm dustan ro khundam
ama chizi k baram jaleb bood & dust daram baghiye ham bedoonan chizi bood k az ye dusti k tooye sinema va film dast dare hast
ishun goft k majaraye in filme kootah az in gharare k 7nafar az kargardan haye bozorg va matrahe filme kootahe jahan tasmim migiran k darbareye adam & hava filme kootah besazan
filme otaghe 8 ham yeki az oona va zibatarineshun hast....
ba harfaye ishun kheili behtar tunestam mafhoome film ro dark konam
ba tashakor
ya ali.
چند روزه فیلم رو دیدم و هنوز نتونستم با خودم کنار بیام و نظرات خودمو جمع کنم و یه نتیجه بگیرم.
ولی دوسه تا چیز فهمیدم که دوست درم نظرات شما رو هم بدونم در این مورد.
نظر اول:
این فیلم با توجه به نشانه هایی که موجوده دیالوگها به زبان روسی در ابتدای فیلم ! پنجره های بیرون زندان و نگاه مرد ! کتاب روی تخت خواب ! و مردی که پشت میز نشسته و از همه مهمتر جعبه قرمز و اطاق ۸ می باشد حال نمی دانم عدد نوشته شده روی کبریت هم عمدی بوده و نشانگر سال و ماه و یا تاریخ خاصی بوده و یا همینطور عدد ۸ بر روی اطاق یا نه ؟؟ ولی قراین و شواهد اولیه نشانگر سیاسی بودن قضیه است. کشور روسیه بعد از فروپاشی و تقسیماتی که در آن انجام شد و استقلال کشورهایی که هنوز برخی وابستگی به روسیه دارند و انگار از یک اطاق بزرگ (کشور روسیه با پهناوری زیاد گذشته آن) و تقسیم شدن به کشورهای کوچکتر و وابستگی به برخی قدرتهای غربی و … که برخی از این کشورها کاملا تحت نفوذ برخی کشورهای دیگر قرار دارند و این نظر ورای دیگران است که این کشورها را اداره می کند و نکته قابل تامل دیگر هم زبان روسی ابتدایی و بعد به کارگیری زبانی دیگر در ادامه است. در مورد اطاق ۸ و عدد روی کبریت اگر منظور سیاسی داشته اند باید تحقیق شود.
نظر دوم:
زیاده خواهی و فرصت طلبی و توجه نکردن به خواسته های دیگران و فقط افکار و عقاید خود را مد نظر قرار دان و این که انگار این ما هستیم که همیشه همه چیز را متوجه می شویم و دیگران متوجه اطراف و کاری که انجام میدهند نیستند. مرد تازه وارد با توجه به این که می یدید فردی در اطاق هست و مشغول مطالعه است. ابتدا به کتاب روی تخت بی اعتنایی نمود و بیشتر جعبه توجهش را جلب کرد و بعد با این که می دانست جعبه در اطاق بوده و احتمال ساختن آن توسط شخص می باشد بدون توجه جلب شد و بعد هم بودن اینکه متوجه باشد که می تواند در جعبه را باز بگذارد و بیرون برود از فرد دیگر خواست جعبه را باز کند. آیا هیچ فکر نکرد که شخص قبلی که به نوعی سازنده جعبه است هم می توانسته فرار کند؟؟ و چرا او هنوز آنجاست!! اینها چیزهایی بود که توجه نکرد و فقط خود را یگانه فکر برتر می دانست.
نظر سوم:
سیر تسلسل زندگی و توجه به نکته آمدن دست مرد در اطاق و یا هنگام بیرون رفتن ما متوجه می شویم که بیرون از جعبه فرد دیگری در ابعاد بزرگتر به همین طریق اعمال شخص داخل صندوق را تکرار می کند. در این مورد و زندگی نکبت بار و .. نیز بقیه صحبتهایی داشتند که به آن نمی پردازم.
اما هنوز سوالهایی باقی است:
آیا کارگردان به عمد برخی موارد را (مثل بیرون رفتن مرد بدون کمک مرد دیگر) نادیده گرفته است؟ و خیلی مسائل دیگر که باید دوباره فیلم را دید که چگونه از دست کارگردان در رفته اند،جا افتاده اند و یا عمدا مد نظر قرار داده نشده اند.
و سوالی که بیشتر آزار دهنده است این است که اگر سیر تسلسل بود ما کدام جعبه و زندان را در پایان کار میدیدیم و به نظر من این نقطه ضعف فیلم بود که می توانست با دور شدن دوربین از بالا و دیدن جعبه ها رد جعبه دیگر به پاین برسد و نه با جمله “”زندانی بعدی”" که کل فیلم را زیر سوال می برد.
اگر فیلم فلسفی باشد که بسیار عالی است و با دیدن آن می توان برداشتهای مختلف داشت و یک شعر کامل است ولی اگر فیلم سیاسی باشد محدود می شود به یک منطقه جغرافیای و دیگر آن زیبایی و دید هنری خود را نخواهد داشت که البته با توجه به قراین و شواهد همان قسم سیاسی بودن بهتر مورد قبول است.
این نظرات من بود که خوب هم نتوانستم بنویسم که خیلی چیزهای دیگر در ذهنم وجود داشت شما به بزرگواری تان ببخشید و در مورد آن نظرات خود را بگذارید.
یکیش اینکه همه زندان میدونستن اون اینکارومیکنه
زندانیا رو خوندن کتاب اصرار ندارن ولی روباز کردن جعبه اصرار دارن
من اولش فهمیدم که بره ازجعبه بازم توزندان میمونه,اما چرا هیچکدوم نفهمیدن اینو
هیشکی مجازاتشو قبول نداره ومیخوادفرارکنه وخودش انتخاب میکنه
چرا اون بازندانیا اینکارو میکنه
کتابه چی بود
این زندان,,اون مرده وزندانیا نمادچی هستن
Jجوابای مختلفی وجودداره اما