فیلم کوتاه اتاق ۸


فیلم کوتاه اتاق ۸ رو ببینید دوستان زیباست کنجکاوی سیری ناپذیر انسانها به ناشناخته ها و به دنبالش، سرنوشت یکسان همگی برای من یادآور داستان آدم و حوا و هبوط از باغ عدن بود کنجکاوی به میوه ی ممنوعه چشیدن و سقوط انگار که بشر همیشه محکومه در ازای چشیدن کوتاه لحظه ای آزادی، تاوان بده و میده و باز هم میده چون انسان بودنش به آزاد بودنش گره خورده


+ 
44

- 
5
ارسال در 1393/5/12 ساعت 10:15 2014-8-3 10:15:15
علی
توسط علی


عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • این فیلم در مورد 4 بعدی بودن زمان میباشداون درجعبه رو باز میکنه خودشو داخل جعبه میبینه که در جعبه رو باز کرده داحل اون یکی جعبه هم خودش هست که درجعبه رو باز کرده تو در توشاید کسی نفهمه چی میگم

  • داستان در مورد دو تا زندانی که یکیشون بصورت ساختگی و نمایشی (کسی که کتاب میخونه و از این به بعد بهش میگم شخص دانا ) که نماد قدرت جهانی و اراده قدرت محض در جهانه،شخصی که داعم در حال مطالعه اس(نماد آگاهی) و دیگری شخص زندانی که نماد توده ناآگاه مردمه. با وارد شدن زندانی قوطی کبریتی رو میبینیم که فرد دانا به داخل کشوی میز میزاره و روش عدد75که یکی از اعداد فراماسونرها است مشخصه.داخل اون قوطی کبریت فرد زندانیه دیگه ایه که تا انتهای فیلم مشخص نمیشه اما به این معنیه که اون قوطی کبریت زندان ناآگاهی و جهل مردم و کشوی میز جهان هستی و خود زندان هم شاید جهان پس از مرگ و آگاهی در مرحله ای بالاتر باشه.با ورود زندانی به سلول کنجکاوی شخص شروع میشه.این یعنی ذات انسان نسبت به موقعیت های جدید نگرش کاشفانه و کنجکاوانه داره.شخص دانا اول به زندانی سلام میده.این یعنی داره سعی میکنه با زندانی رابطه ای نزدیک برقرار کنه تا بیشتر اونو تحت کنترل داشته باشه.شخص زندانی اسم طرف رو میپرسه اما اون جواب نمیده این یعنی کسی نباید منو بشناسه.در واقع اراده قدرت باید ناشناخته بمونه تا بتونه سروری کنه.زندانی با حیرت و سرگشتگی بسمت تخت خواب میره و روی طبقه دوم تخت کتابی رو میبینه اونو برمیداره و بدون تمرکز و از سر کنجکاوی نگاهی بهش میندازه در این موقع شخص دانا با حالتی منع کننده بهش میگه که داری چکار میکنی؟ این یعنی تو نباید کتاب بخونی و آگاهی کسب کنی.بعد زندانی کتاب رو میزاره و دوباره با کنجکاوی اطرافش رو نگاه میکنه.جعبه ای رو میبینه که روی تخته و اونو باز میکنه(قبل از باز کردن جعبه شخص دانا عینکش رو برمیداره و میگه بازش نکن.برداشتن عینک یعنی ارتباط مستقیم و بدون پرده بین دو نفر.زندانی میگه چرا.دانا جواب میده ممکنه پشیمون بشی.این یعنی با اینکه نیت دانا تسلط بر اون شخصه اما با زیرکی دروغ هم نمیگه و به نوعی وجدان و فطرت انسانی که از دروغ بیزار هست رو با این حرکت توجیه میکنه.با این وجود مطمعنه که شرایط کنجکاوی زندانی هرگز مانع از باز کردن جعبه نخواهد شد.یعنی تسلط اراده قدرت بر ناخودآگاه توده مردم) و زندانی با لبخند تلخی که میزنه به نوعی شخص دانا رو احمق میپنداره و این همون چیزیه که دانا میخواد .با باز کردن در جعبه همون سلولی که توش هست رو میبینه و براش جالبه و از شخص دانا میپرسه تو اینو درست کردی؟؟اون جواب نمیده.یعنی نباید بدونی.نکته جالب اینکه کتاب در طبقه دوم تخت و جعبه نماد جهان هستی در طبقه پایین تره.این یعنی کسب آگاهی از زندگی کردن مهمتره.بعد انگشتشو داخل جعبه میکنه میبینه دستش داخل سلول شد.و از این اتفاق میترسه ،اما میتونه خودش رو ببینه و انگشت خودش رو لمس کنه.این یعنی از بالا به زندگی و شرایط خودش نگاه میکنه و نوعی خودشناسی از خودش بدست میاره و به این دلیل میترسه که تا بحال در شرایطی نبوده که نسبت به خودش آگاهی کسب کرده باشه ،اما سریعا دستش رو میکشه (نکته :چون اساسا انسان تمایل نداره تا از دایره امنیتی که برای خودش تو زندگی تعریف کرده خارج بشه و تو اون دایره امنیت احساس رضایت مندی میکنه)زندانی هم اینکارو میکنه و البته شرایط هم طوری طراحی شده که زندانی نخواد به خودشناسی برسه و اینجا به فکر آزادی از سلول میفته و از دانا میخواد تا در جعبه رو باز کنه تا اون بتونه از سلول فرار کنه.شخص دانا این کارو براش میکنه و زندانی از سلول خارج میشه و فکر میکنه آزاد شده اما در واقع از زندانی که دانا براش ساخته بوده وارد زندان دیگری میشه که اون هم به خواست شخص دانا ساخته شده و تمام تصمیم گیری های به ظاهر ارادی زندانی تحت کنترل و اراده شخص دانا اتفاق میفته.به این معنی که خودآگاه اون تحت کنترل ناخودآگاهه اونه. یعنی در هر صورت توده مردم در زندان و اسارت بسر میبرند چون درگیر جهل و نادانی ان و در نهایت شخص دانا اونو به داخل قوطی کبریت میندازه و دوباره وارد زندان جهلش میکنه و اون قوطی کبریت رو داخل کشو میزاره.و به نگهبان میگه زندانی بعدی رو بیارید. این یعنی همین اتفاق همواره برای توده مردم رخ خواهد داد!!!
    نتیجه:همواره قدرت طلبان از ناآگاهی و جهل مردم استفاده میکنند و به قدرت میرسند
    پس انسانها تا میتونند باید آگاهی کسب کنند.

  • پرسام 94/10/18 ساعت 16:08

    ممنون

  • به نظرم این فیلم اندر احوالات تو در تو بودن عوالم و احکام حاکم در هر عالم است. این فیلم انقدر شرح و حرف داشت که ادم میمونه کدوم صحنه رو به چه واژه ای وصف کنه. هر جمله و هر صحنه ایش از معارف عرفانی پر بود. ولی خلاصش اینه که عوالم دنیا و برزخ و ... عوالمی تو در تو هست. هر کار در دنیا انجام میدهیم باتوجه به ظرفیت هر عالم بازخورد دارد. بازم خودتون فکر کنید. هر چی فکر میکنید یک مطلب جدید بنظر میاد.

  • به نظرم این فیلم اندر احوالات تو در تو بودن عوالم و احکام حاکم در هر عالم است. این فیلم انقدر شرح و حرف داشت که ادم میمونه کدوم صحنه رو به چه واژه ای وصف کنه. هر جمله و هر صحنه ایش از معارف عرفانی پر بود. ولی خلاصش اینه که عوالم دنیا و برزخ و ... عوالمی تو در تو هست. هر کار در دنیا انجام میدهیم باتوجه به ظرفیت هر عالم بازخورد دارد. بازم خودتون فکر کنید. هر چی فکر میکنید یک مطلب جدید بنظر میاد.

  • سلام داستان فیلم در روسیه اتفاق میفته. زندانی رو میتونین نماد مردم،فعالین سیاسی و... فرض کنید و زندان بان رو هر چیزی که اون شهروندان رو به ورطه کمونیست انداخت .زندانی وارد زندان میشه که اونجا نماد ساختار قدیمی شورویه و به همین دلیل هم در اول ورود نما بیشتر شهریه نه زندان. قبل ورود شخصی که داخل اتاق نشسته جعبه کبریتی رو میبنده که روش نوشته 75 که سال ورود ولادیمیر پوتین به کا.گ.ب هست و نماد نقش آفرینی ایشون در سیاست روسیه و نماد شکل جدید و بسته تری از کمونیست هست شخص توی زندان که بیشتر یه متفکر و کتابخون به نظر میاد اول میگه جعبه رو باز نکن و بعد از باز کردن جعبه توسط زندانی تمام کار ها رو برای قرار گرفتن زندانی در فضای بسته جدید انجام میده فکر کنم باقی مفهوم فیلم مشخصه

  • salam doostan
    comm dustan ro khundam
    ama chizi k baram jaleb bood & dust daram baghiye ham bedoonan chizi bood k az ye dusti k tooye sinema va film dast dare hast
    ishun goft k majaraye in filme kootah az in gharare k 7nafar az kargardan haye bozorg va matrahe filme kootahe jahan tasmim migiran k darbareye adam & hava filme kootah besazan
    filme otaghe 8 ham yeki az oona va zibatarineshun hast....
    ba harfaye ishun kheili behtar tunestam mafhoome film ro dark konam
    ba tashakor
    ya ali.

  • سلام دوستان
    چند روزه فیلم رو دیدم و هنوز نتونستم با خودم کنار بیام و نظرات خودمو جمع کنم و یه نتیجه بگیرم.
    ولی دوسه تا چیز فهمیدم که دوست درم نظرات شما رو هم بدونم در این مورد.
    نظر اول:
    این فیلم با توجه به نشانه هایی که موجوده دیالوگها به زبان روسی در ابتدای فیلم ! پنجره های بیرون زندان و نگاه مرد ! کتاب روی تخت خواب ! و مردی که پشت میز نشسته و از همه مهمتر جعبه قرمز و اطاق ۸ می باشد حال نمی دانم عدد نوشته شده روی کبریت هم عمدی بوده و نشانگر سال و ماه و یا تاریخ خاصی بوده و یا همینطور عدد ۸ بر روی اطاق یا نه ؟؟ ولی قراین و شواهد اولیه نشانگر سیاسی بودن قضیه است. کشور روسیه بعد از فروپاشی و تقسیماتی که در آن انجام شد و استقلال کشورهایی که هنوز برخی وابستگی به روسیه دارند و انگار از یک اطاق بزرگ (کشور روسیه با پهناوری زیاد گذشته آن) و تقسیم شدن به کشورهای کوچکتر و وابستگی به برخی قدرتهای غربی و … که برخی از این کشورها کاملا تحت نفوذ برخی کشورهای دیگر قرار دارند و این نظر ورای دیگران است که این کشورها را اداره می کند و نکته قابل تامل دیگر هم زبان روسی ابتدایی و بعد به کارگیری زبانی دیگر در ادامه است. در مورد اطاق ۸ و عدد روی کبریت اگر منظور سیاسی داشته اند باید تحقیق شود.
    نظر دوم:
    زیاده خواهی و فرصت طلبی و توجه نکردن به خواسته های دیگران و فقط افکار و عقاید خود را مد نظر قرار دان و این که انگار این ما هستیم که همیشه همه چیز را متوجه می شویم و دیگران متوجه اطراف و کاری که انجام میدهند نیستند. مرد تازه وارد با توجه به این که می یدید فردی در اطاق هست و مشغول مطالعه است. ابتدا به کتاب روی تخت بی اعتنایی نمود و بیشتر جعبه توجهش را جلب کرد و بعد با این که می دانست جعبه در اطاق بوده و احتمال ساختن آن توسط شخص می باشد بدون توجه جلب شد و بعد هم بودن اینکه متوجه باشد که می تواند در جعبه را باز بگذارد و بیرون برود از فرد دیگر خواست جعبه را باز کند. آیا هیچ فکر نکرد که شخص قبلی که به نوعی سازنده جعبه است هم می توانسته فرار کند؟؟ و چرا او هنوز آنجاست!! اینها چیزهایی بود که توجه نکرد و فقط خود را یگانه فکر برتر می دانست.
    نظر سوم:
    سیر تسلسل زندگی و توجه به نکته آمدن دست مرد در اطاق و یا هنگام بیرون رفتن ما متوجه می شویم که بیرون از جعبه فرد دیگری در ابعاد بزرگتر به همین طریق اعمال شخص داخل صندوق را تکرار می کند. در این مورد و زندگی نکبت بار و .. نیز بقیه صحبتهایی داشتند که به آن نمی پردازم.
    اما هنوز سوالهایی باقی است:
    آیا کارگردان به عمد برخی موارد را (مثل بیرون رفتن مرد بدون کمک مرد دیگر) نادیده گرفته است؟ و خیلی مسائل دیگر که باید دوباره فیلم را دید که چگونه از دست کارگردان در رفته اند،جا افتاده اند و یا عمدا مد نظر قرار داده نشده اند.
    و سوالی که بیشتر آزار دهنده است این است که اگر سیر تسلسل بود ما کدام جعبه و زندان را در پایان کار میدیدیم و به نظر من این نقطه ضعف فیلم بود که می توانست با دور شدن دوربین از بالا و دیدن جعبه ها رد جعبه دیگر به پاین برسد و نه با جمله “”زندانی بعدی”" که کل فیلم را زیر سوال می برد.
    اگر فیلم فلسفی باشد که بسیار عالی است و با دیدن آن می توان برداشتهای مختلف داشت و یک شعر کامل است ولی اگر فیلم سیاسی باشد محدود می شود به یک منطقه جغرافیای و دیگر آن زیبایی و دید هنری خود را نخواهد داشت که البته با توجه به قراین و شواهد همان قسم سیاسی بودن بهتر مورد قبول است.
    این نظرات من بود که خوب هم نتوانستم بنویسم که خیلی چیزهای دیگر در ذهنم وجود داشت شما به بزرگواری تان ببخشید و در مورد آن نظرات خود را بگذارید.

  • واقعا فیلم قشنگیه!!!

  • محمد 93/6/11 ساعت 13:27

    چنتا نکته داشت
    یکیش اینکه همه زندان میدونستن اون اینکارومیکنه
    زندانیا رو خوندن کتاب اصرار ندارن ولی روباز کردن جعبه اصرار دارن
    من اولش فهمیدم که بره ازجعبه بازم توزندان میمونه,اما چرا هیچکدوم نفهمیدن اینو
    هیشکی مجازاتشو قبول نداره ومیخوادفرارکنه وخودش انتخاب میکنه
    چرا اون بازندانیا اینکارو میکنه
    کتابه چی بود
    این زندان,,اون مرده وزندانیا نمادچی هستن

    Jجوابای مختلفی وجودداره اما