عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • بر فرض وجود داشتن کوروش،
    اگر منشور منسوب به کوروش را از خود وی بدانیم و ترجمه ای که از آن منتشر کردند را جدّی بگیریم؛
    بایست گفت: نه تنها کوروش افتخاری برای ما ایرانیان نیست بلکه مایه ننگ برای ماست
    زیرا کوروش در ترجمه منشور منسوب به او بت پرستی کرده و خدایان دروغین (مردوخ و نبو و بعل) را پرستیده و تمجید کرده و برای برگرده سوار شدن مردمان سرزمین تحت حکومتش بر دروغ پرستی مردم با تحمیق آنها دامن زده و معابد بت ها را بازسازی کرده و تمثال خدایان دروغین را به معابدشان بازگردانده
    و در جایی دیگر مغرورانه با تکبر نشسته تا مردمانی که برایش باج و خراج می آورند بر پاهایش بوسه بزنند
    بقیه منشور هم از زبان خودش می باشد و ارزشی ندارد چون در مقام تعریف از خود شخص یا غلو میکند یا دروغ میگوید و یا اینکه راستش را میگوید
    که بنا بر اینکه کوروش بر دروغ پرستی دامن زده و خدایان دروغین را می پرستیده نمیتوان آنها را از وی قبول کرد
    <<باز میگویم این در صورتی است که شخصی به اسم کوروش وجود خارجی داشته باشد و منشور منسوب به وی از خود کوروش و ترجمه ی آن که منتشر کردند دقیق و بی دروغ باشد>>
    وگرنه ما خیلی شاد میشویم که پادشاهی در باستان ایران زمین بوده باشد کوروش نام که سرفراز است به پرستیدن خدای جهان آفرین به یکتایی و پیروی از پیغمبران او و عدالت ورزی و نیکوکاری بر مردمان

  • غرور و تکبر بر دیگران و آباد کردن بت خانه ها و دامن زدن بر دروغ پرستی و تحمیق مردم در منشور:

    29- از هر گوشه ی ( جهان ) از دریای پایین ، آنان که در سرزمین های دور دست زندگی می کنند ،

    ( و ) همه ی شاهان سرزمین ( آمورو ) که در چادر ها زندگی می کنند ، همه ی آنان ،

    30- باج سنگینشان را به شوانه ( بابل ) آوردند و بر پاهایم بوسه زدند از ( شوانه / بابل ) تا شهر آشور و شوش

    31- آکد ، سرزمین اشنونه ، زمبن ، شهر متورنو ، در تا مرز گوتی [ جایگاه های مقدس آن سوی ] دجله که از دیرباز محراب هایشان ویران شده بود

    32- خدایانی را که درون آنها ساکن بودند به جایگاه هایشان باز گردانیدم و ( آنان را ) در جایگاه ابدی خودشان نهادم . همه ی مردمان آنان ( آن خدایان ) را گرد آوردم و به سکونتگاه هایشان بازگرداندم و

    33- خدایان سرزمین سومر و آکد را که نبونید - در میان خشم سرور خدایان - به شوانه ( بابل ) آورده بود ، به فرمان مردوک ، سرور بزرگ ، به سلامت

    34- به جایگاهشان باز گرداندم ، جایی که دلشادشان می سازد باشد تا خدایانی که به درون نیایشگاه هایشان باز گرداندم

    35- هر روز در برابر بل(بعل) و نبو ، روزگاری دراز ( عمری طولانی ) برایم خواستار شوند ( و) کارهای نیکم

    را یاد آور شوند و به مردوک ، سرورم چنین بگویند که : کوروش ، شاهی که از تو می ترسد و کمبوجیه پسرش

  • نشانه پرستش خدایان دروغین در منشور:
    20- منم کوروش...
    21- پسر کمبوجیه..
    22-(از) دودمان جاودانه ی پادشاهی که (خدایان) بل و نبو ، فرمانرواییش را دوست دارند ( و ) پادشاهی او را با دلی شاد ، یاد می کنند . آنگاه که با آشتی به [ درون ] بابل آمدم

    23- جایگاه سروری ( خود) را با جشن و شادمانی در کاخ شاهی برپا کردم . مردوک(مردوخ) ، سرور بزرگ ، قلب گشاده ی کسی که بابل را دوست دارد [ همچون سرنوشتم ] به من [ بخشید ] ( و ) من هر روز ترسنده در پی نیایش او بودم .
    مردوک(مردوخ)چیست و کیست؟
    یکی از خدایان باستانی تمدن بابل است. در تمدن بابلیان مردوخ به عنوان خدای باروری و آفرینش مطرح است. او در دوره حمورابی به‌عنوان محافظ بابل به‌شمار می‌رفت. مردوخ فرزند انکی خدای آبها و جانشین آنو خدای خدایان می‌باشد. در اساطیر بین‌النهرین و در پی توسعه اقتدار سیاسی بابل، مردوخ صفات بیشتر خدایان بین‌النهرین را گرد آورد و به رئیس خدایان بابلی، آفریدگار انسان، نور و زندگی بدل شد. او را گاه در ردای جواهر دوخته و با عصا و حلقه پادشاهی مجسم کرده‌اندیشه اصطلاح مردوخ
    مردوخ از ریشه سومری اوتو خدای آفتاب گرفته شده . در فرهنگ بابلی این نام امراوتو (گوساله شیرخوار اوتو) نوشته شده که از زبان سومری برگردانده شده‌است و بابلیها او را به امروتوک یا مردوخ تغییر نام داده‌اند

    در دوره هخامنشیان:
    در سال ۴۸۴ پیش از میلاد، خشایارشاه ضمن سرکوب شورش بابل، استحکامات دفاعی آنجا را نابود و مجسمه خدای مردوخ را تخریب کرد.

    بابلیان اعتقاد داشتند مردوخ در کوهی در جهان زیرین زندانی است و در جشن اکیتو Akitu می‌بایست آزادش می‌کردند.
    بل(بعل) چیست و کیست؟
    بل(بعل) نام خدایی است که جوامع باستانی بسیاری در سرزمین میان‌رودان، آنرا می‌پرستیدند. به ویژه کنعانیان که او را خدای باروری و حاصل‌خیزی و از مهم‌ترین خدایان پرستش‌گاه می‌دانستند.
    بعل، فی‌نفسه در مقام خداوندِ باروری گماشته شده بود و در آن حیطه، شاهزاده، ارباب زمین خوانده می‌شد. او را همچنین خدای باران و شبنم خطاب می‌کردند، دو قالبی از رطوبت که برای باروری و حاصل‌خیزی خاک سرزمین کنعان، لازم و حیاتی بود. در زبان اوگاریتی و در کتاب عهد عتیق عبری، بعل (בעל) که خدای طوفان لقب گرفته، بر ابرها سوار است. بعل یکی از سه خدای بزرگ که مورد پرستش همهٔ سومریان بود، خدای زمین که صورت اکدی بَعل سامی‌های عربی است. دو خدای دیگر آنو و اآ به ترتیب آقای آسمان و صاحب درهٔ عمیق هستند.
    در عهد عتیق کنونی در دسترس مردم نیز چنین آمده که ایلیا(الیاس)پیغمبر خدا؛ کاهنان خدای شیطانی بعل را نابود کرد
    در قرآن کریم نیز پرستندگان بعل مورد مذمت قرار گرفتند:
    وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٢٣﴾ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿١٢٤﴾ أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ ﴿١٢٥﴾ اللَّـهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿١٢٦﴾
    و به راستى اِلیاس از فرستادگان [ما] بود.(۱۲۳) آن‌گاه که به قوم خود گفت: «آیا [از خداوند] پروا نمى‌کنید؟ (۱۲۴) آیا [بتِ] بَعل را مى‌خوانید و بهترین خالق را رها مى‌کنید؟ (۱۲۵)
    الله(خدای یگانه بی همتا)را که پروردگار شما و پروردگار پدران نخستین شماست.»...

    نبو کیست و چیست؟
    نبو در آغاز همانند انسان پسر مردوخ و نوه انکی بود. با این اوصاف مردوک که از خدایان میان‌رودان محسوب می‌شد، از نبو کهن‌تر است و ایزد نبو از آغاز هزاره دوم تا قرن ششم پیش از میلاد قریب هزار و پانصد سال همچنان مطرح است نام نبونَعید، واپسین پادشاه امپراتوری بابل نو از نام این ایزد گرفته شده و به معنای «نبو ستوده باد» است
    نَبو، در اساطیر آشوری و بابلی ایزد خرد و نوشتار است. نبو توسط بابلی‌ها به عنوان پسر مردوخ و سارپانیت و همچنین نوه ائا پرستیده می‌شد. همسر نبو تاشمتو نام داشت.
    این اوصاف از مردوخ و نبو و بل(بعل)است که هیچگونه شباهتی ندارد به خدای راستین که ذاتیست که ثابت و بدون اجزاء و بدون ترکیب است
    و غیرمحدود و غیر مادی و غیرمخلوق است و دیده نمیشود پس هیچگونه شکل و صورت و شمایلی برای او نمیتوان ساخت
    خدای راستینی که واجب الوجود است یعنی نمیشود که نباشد و هر چیزی را خلق کرده و پروردگار همه چیز است