استاد مثل همیشه عالی. فقط ای کاش مخالفین شما به جای توهین و فحاشی و تمسخر شما ، انتقادات شما رو جدی بگیرن. شما حزب اللهی هستید . انقلابی هستید . طرف حق را میگیرید . یادمان نرفته که از آقای حجتی وزیر اصلاحطلب حمایت میکردید چون او پیگیر منافع ملی و امنیت غذایی مردم بود.
لیبرال های غربزده به شدت از شما و محبوبیتتان میترسند. مراقب خودتان باشید
سعی کنید سطح علم و دانش دانشگاهی را ارتقا دهید و از احمدی نزاد شدن دوم دوری کنید
حوان هستید عجله نکنید برای دید شدن و راهنما شدن
پیامبر از ۴۰ سالگی شروع کرد پس از.....
پس به کسب علم در دانشگاه و دنیارا دیدن و نداشتن روحیه حق مطلق داشتن و باطل دانستن دیگران
جناب علی اصغر چراغچی چرا بدون تحقیق حرف میزنی؟
منظورت این نیست که پیغمبر خدا از 40 سالگی شروع کرد به تحصیل علم و دانش؛ آموزگار پیغمبر فقط خدا بود و از احدی غیر از او علم نیاموخته بود
خداوند پیغمبرش را از همان کودکی تحت علم آموزی و تربیت ویژه خودش قرار داد
امیرمومنان علی ابن ابیطالب علیه السلام در نهج البلاغه در این مورد فرموده:
لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان عظیماً اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره
از همان زمان که رسول خدا (صل الله علیه و آله) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگ ترین ملک از ملائکه خویش را مأمور ساخت تا شب و روز وی را به راههای بزرگواری و درستی و اخلاق نیکو سوق دهد.
سعی کنید سطح علم و دانش دانشگاهی را ارتقا دهید و از احمدی نزاد شدن دوم دوری کنید
حوان هستید عجله نکنید برای دید شدن و راهنما شدن
پیامبر از ۴۰ سالگی شروع کرد پس از.....
پس به کسب علم در دانشگاه و دنیارا دیدن و نداشتن روحیه حق مطلق داشتن و باطل دانستن دیگران
جناب علی اصغر چراغچی چرا بدون تحقیق حرف میزنی؟
منظورت این نیست که پیغمبر خدا از 40 سالگی شروع کرد به تحصیل علم و دانش؛ آموزگار پیغمبر فقط خدا بود و از احدی غیر از او علم نیاموخته بود
خداوند پیغمبرش را از همان کودکی تحت علم آموزی و تربیت ویژه خودش قرار داد
امیرمومنان علی ابن ابیطالب علیه السلام در نهج البلاغه در این مورد فرموده:
لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان عظیماً اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره
از همان زمان که رسول خدا (صل الله علیه و آله) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگ ترین ملک از ملائکه خویش را مأمور ساخت تا شب و روز وی را به راههای بزرگواری و درستی و اخلاق نیکو سوق دهد.
اقا یا خانم در پناه خدواند جهان
خیلی فعالی،مشکوک میزنی، شما که هیچ کدوم از این فایل ها رو قبول نداری تو این سایتا چکار میکنی ؟ برا همه فایلا هم نظر میذاری
بابا روشنفکر
هموطن سعید 123 ، حقوق بگیر و مزدور و کپی پیس کن هستند اینها ، فلونی ، رک و راست ، مردم ایران ، همین در پناه خداوند جهان الی آخر ، اینها سواد اینکار رو ندارن بلکه براشون فایلهای آماده مینویسند و اینها کپی پیس میکنند
تو چه می فهمی حسین متولد 1335! تو که همه اش فحش و تهمت ناموسی و غیرناموسی میزنی
دغدغه من رساندن حقیقت به خوانندگان و دفاع از دین است که هر کجا که صلاح بدانم آنچه از قبل با سند و مدرک و دلیل از کتب نوشتم را باز منتشر میکنم چون درج حقیقت و رساندن آن به مردم برایم مهمتر از قضاوت نابجای کوته فکران است
علما و طلبه های حوزه های علمیّه ما به غیر از اینکه باید در مسائل اجتماع و سیاست بر اساس مکتب قرآن بعلاوه اهل البیت(علیهم السلام) ورود جدّی عملی داشته باشند
مراجع و علمایمان هم باید نسبت به مسائل عقیدتی هم پالایش جدی انجام بدهند
خدا شناسی ما و دیگر اصول اعتقادی باید همان باشد که اهل البیت(علیهم السلام)بر اساس قرآن فرمودند
باید آراء فلاسفه و عرفای اصطلاحی صوفیه و آخوندهای صوفیگرایی که بزرگشان کردند و بخلاف آنچه است که اهل البیت(علیهم السلام)بر اساس قرآن فرمودند فاش شده و دور انداخته گردد
نمونه ای از انحراف بزرگ در خداشناسی حوزه های علمیه:
خدای حقیقی را هم در همین حوزه های ما توسط بعضی از آخوندهایمان جوری معرفی کرده اند که غیر از خدایی است که بیانات رسول الله و ائمه هدی(علیهم السلام) که منطبق بر قرآن است معرّفی اش کردند
در عرفان اصطلاحی که متأسّفانه آن را عرفان نابِ اسلامی در حوزه های ما و برای عوام جا زدند
اصلاً خالق و مخلوق نداریم تا برای مخلوق که حادث و نیازمند مطلق به خالق قدیم و بی نیاز است تعیین تکلیف بشود
چنانچه سیدمحمدحسین طهرانی با پیشوند علامه که برایش جعل کردند و از عارفان مشهور شمرده میشود درباره خداوند ادعا کرده:
حق سبحانه و تعالی، خالق است در مرتبه اعلی و مخلوق است در مرتبه دانی،آمر است در مقام بالا، مامور است در مقام پائین، راحم است در افق مبین،مرحوم است در اسفل السافلین!
(الله شناسی ج 3 ص 222)
و صمدی آملی و حسن زاده آملی و محمدرضا نکونام و ملاصدرا و محئی الدین ابن عربی(شیخ العرفای اصطلاحی)و همه ارادتمندان به اینها و امثالشان که آراء خلاف آنها درباره خداوند و دیگر عقاید اسلامی را پذیرفتند، همه شان همین عقیده ها را دارند و از همین حرفها زده اند
و تنها شِبهِ برهانی هم که دارند این است که اگر بگوییم دو چیز متفاوت داریم که یکی خداوند و دیگری مخلوق است، به همان اندازه که خدا مخلوق نیست محدود میشود!
((در حالیکه خداوند و مخلوقاتش از یک سنخ نیستند تا وجود مخلوق، وجود خالق را محدود کند))
برای همین آن عرفای اصطلاحی گفتند که بخشی از خود خداوند متطوّر شده و به حدود و اشکال و صُوَرِ گوناگون در آمده
مثل آب که موج میشود و بخار میشود و باران میشود و یخ میزند که در واقع همه اینها تطوّرات خود آبند
مولوی صوفی که پیر همه اینها شمرده میشود این عقیده را چنین سروده:
سوی کل خود رو ای جزو خدا
آنان که طلبکار خدایید خدایید بیرون ز شما نیست شمایید شمایید
ذاتید و صفاتید و گهی عرش و گهی فرش ووو(بوضوح ادعا دارد که مخلوق ذات و صفات خداست)
هر لحظه به شکلی بت عیار(خدا)در آمد
به مانند ملاصدرا که معتقد است خداوند از خودش عالَم را آفریده، یعنی بخشی از ذات او متطوّر شده و به مَنَصِه ظهور آمده
چنانچه ادعا کرده: ((أنشأ الأشیاء من شیء و هذا الشّیء هو نفسه))
خداوند جمیع اشیاء را از چیزی آفرید و آن چیز نفس خودش بود.
اسفار ج2ص231،و عرشیه مساله اول
رجعت العِلّیّةُ و الافاضة إلی تطوّر المبدأ الاول بأطواره:
معنای علیّت و افاضه(خداوند)به این باز میگردد که مبدا اوّل(خدا) متطور(متحول )میشود به اطوارش(حالات و دگرگونی های مختلفش)
مشاعر/ 541- اسفار 6/110
در حالیکه در اسلامِ مکتب قرآن و اهل البیت(علیهم السلام)، خداوند بدون اجزاء و بدون کیفیّت و بدون ترکیب است پس تطوّری برای او قابل تصوّر نیست،
و همه مخلوقاتش دارای کیفیت و اجزاء و مرکّبند؛ پس هیچ شباهتی با او ندارند
و خداوند خلقتش لا مِن شئ است
یعنی نه از چیزی، یعنی خداوند نه از خودش جهان را خلق کرد تا مخلوق همذات و همسنخ ذاتش و شبیه او باشد
و نه از مادّه ی اوّلیّه ای جهان را خلق کرد تا غیر از خدا قدیم دیگری هم باشد
پالایش هر روایت و حدیثی که نسب داده شده به پیغمبر خدا و ائمه هدی(علیهم السلام) از مهم ترین وظایف حوزه های علمیّه ما است
ما به یقین میدانیم که پیغمبر خدا و جانشینان برحق و بحق او دوازده ائمه هدی(علیهم السلام) هدایت شده و معصوم بودند یعنی به اختیار خودشان گناهی نکردند و در رساندن هدایت خداوند به مردم از جانب خدا محفوظ بودند تا کسی را به خطا و گمراهی نکشانند
بنابراین بایست به آنها در اعتقادات و احکام مراجعه کرد
وگرنه میشود همین فرقه های مختلفی که همدیگر را قبول ندارند و تکفیر و تجهیل میکنند و در نماز هم به توافق نرسیده اند و درباره خدا عقاید من در آوردی عجیب و غریبی مثل تجسیم و محدودیّت و یک چیزی خالق و مخلوق و ... دارند؛
باید بدانیم طبق سوره الکافرون هر کسی غیر از خدای محمّد را عبادت کند کافر است یا گمراهِ پیروی کافران است؛ و هر کسی نمازش مثل نماز پیغمبر خدا نباشد هم کافر است یا اینکه گمراهِ پیروی کافران است
ولی الآن ما هستیم و روایات منسوب به پیغمبر خدا و ائمه هدی(علیهم السلام) و تنها راه تشخیص سره از ناسره آنها عرضه به قرآن و حجّت عقول است چنانچه در احادیث متواتر شیعه و سنی خودشان دستور به اینکار را دادند
امام صادق (علیهالسّلام) از قول پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین آمده است: «برای هر امر حقّی حقیقتی است و برای هر امر درستی نوری است. پس آنچه را موافق قرآن است، اخذ کنید و آنچه را مخالف قرآن است، ترک کنید.»
از پیامبر خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کردند که فرمود: «هنگامی که حدیثی از من برای شما آمد، آن را بر کتاب خدا و حجّت عقلیتان عرضه کنید. پس اگر موافق آن دو بود، بپذیرید، وگرنه آن را به دیوار بزنید.»
و عقل هم تائید میکند که پیغمبر خدا و جانشینان بحقّ او عترت اهل البیتش(علیهم السلام)هرگز عقایدشان و گفتار و کردارشان مخالف قرآن و غیرمعقول نبوده و نیست و نخواهد بود
مراجع ما باید تنها روایاتی رو که مخالف نصوص قرآن تشخیص دادن رو طرد کنند و روایات موافق قرآن رو قبول کنند و روایاتی که نه موافق قرآن باشه و نه مخالف قرآن در صورتی که امامیّه نقل کرده باشه و متناقض نداشته نباشه رو در بُعد احکام قبول کنند و در بُعد غیر احکام در صورتی که مخالف قرآن و عقل نباشه باید سکوت کرد تا زمانی که امام مَهدی صحّت و سُقم اونها رو مشخص کنه
شیخ طوسی میگه : هیچ روایت فقهی نیست مگر اینکه روایت معارض داره ! بخاطر همین اکثریت قریب به اتفاق فتاوای مراجع موافق پاره ای از روایات و مخالف پاره ای از روایات هست.
بایست به مراجع گفت به جای اینکه مبنای گزینش روایت در بین روایات معارض رو ، مبانی ظنّی مثل علم رجال و شهرت و اجماع و ... قرار بدین ، بیایید قرآن رو که قطعی الدلاله و قطعی الصدور و مصّون از تحریف هست رو مبنا قرار بدیم و بین روایات معارض تا جایی که امکان داره روایت موافق قرآن رو قبول کنید
امام مَهدی(سلام الله علیه)هم که قیام علنی جهانی بکنند مردم را به عقلانیّت و قرآن دعوت خواهند کرد چنان که امام صادق و امام باقر (علیهماالسّلام) فرمودهاند: «وقتی به شما از چیزی خبر دادم، دلیل آن را از قرآن بخواهید»
و او قرآن را در جوامع انسانی از مهجوریّت خارج خواهد کرد
مسئله خیلی جدّی و خطیر است
خدای متعال در قرآن در سوره المائده آیات 44 و 45 و 47 فرموده هر کسی طبق ما انزل الله حکم نکند کافر و ظالم و فاسق است
و طبق سوره الکافرون هم هر کسی خدای محمّد و آل محمّد(علیهم السلام) را که آنها به درستی معرفی اش کردند و عبادتش میکردند را عبادت نکند و نشناسد کافر و گمراه است
مراجع هم اگر به عمد بخلاف ما انزل الله(قرآن)حکم کرده و فتوا داده باشند کافر و ظالم و فاسق هستند
و اگر به غیر عمد بخلاف ما انزل الله(قرآن) حکم کرده و فتوا داده باشند بخاطر جهلشان مستحق توبیخ و تنبیه و ملامتند
لیبرال های غربزده به شدت از شما و محبوبیتتان میترسند. مراقب خودتان باشید
حوان هستید عجله نکنید برای دید شدن و راهنما شدن
پیامبر از ۴۰ سالگی شروع کرد پس از.....
پس به کسب علم در دانشگاه و دنیارا دیدن و نداشتن روحیه حق مطلق داشتن و باطل دانستن دیگران
منظورت این نیست که پیغمبر خدا از 40 سالگی شروع کرد به تحصیل علم و دانش؛ آموزگار پیغمبر فقط خدا بود و از احدی غیر از او علم نیاموخته بود
خداوند پیغمبرش را از همان کودکی تحت علم آموزی و تربیت ویژه خودش قرار داد
امیرمومنان علی ابن ابیطالب علیه السلام در نهج البلاغه در این مورد فرموده:
لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان عظیماً اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره
از همان زمان که رسول خدا (صل الله علیه و آله) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگ ترین ملک از ملائکه خویش را مأمور ساخت تا شب و روز وی را به راههای بزرگواری و درستی و اخلاق نیکو سوق دهد.
حوان هستید عجله نکنید برای دید شدن و راهنما شدن
پیامبر از ۴۰ سالگی شروع کرد پس از.....
پس به کسب علم در دانشگاه و دنیارا دیدن و نداشتن روحیه حق مطلق داشتن و باطل دانستن دیگران
منظورت این نیست که پیغمبر خدا از 40 سالگی شروع کرد به تحصیل علم و دانش؛ آموزگار پیغمبر فقط خدا بود و از احدی غیر از او علم نیاموخته بود
خداوند پیغمبرش را از همان کودکی تحت علم آموزی و تربیت ویژه خودش قرار داد
امیرمومنان علی ابن ابیطالب علیه السلام در نهج البلاغه در این مورد فرموده:
لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان عظیماً اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره
از همان زمان که رسول خدا (صل الله علیه و آله) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگ ترین ملک از ملائکه خویش را مأمور ساخت تا شب و روز وی را به راههای بزرگواری و درستی و اخلاق نیکو سوق دهد.
خیلی فعالی،مشکوک میزنی، شما که هیچ کدوم از این فایل ها رو قبول نداری تو این سایتا چکار میکنی ؟ برا همه فایلا هم نظر میذاری
بابا روشنفکر
دغدغه من رساندن حقیقت به خوانندگان و دفاع از دین است که هر کجا که صلاح بدانم آنچه از قبل با سند و مدرک و دلیل از کتب نوشتم را باز منتشر میکنم چون درج حقیقت و رساندن آن به مردم برایم مهمتر از قضاوت نابجای کوته فکران است
مراجع و علمایمان هم باید نسبت به مسائل عقیدتی هم پالایش جدی انجام بدهند
خدا شناسی ما و دیگر اصول اعتقادی باید همان باشد که اهل البیت(علیهم السلام)بر اساس قرآن فرمودند
باید آراء فلاسفه و عرفای اصطلاحی صوفیه و آخوندهای صوفیگرایی که بزرگشان کردند و بخلاف آنچه است که اهل البیت(علیهم السلام)بر اساس قرآن فرمودند فاش شده و دور انداخته گردد
خدای حقیقی را هم در همین حوزه های ما توسط بعضی از آخوندهایمان جوری معرفی کرده اند که غیر از خدایی است که بیانات رسول الله و ائمه هدی(علیهم السلام) که منطبق بر قرآن است معرّفی اش کردند
در عرفان اصطلاحی که متأسّفانه آن را عرفان نابِ اسلامی در حوزه های ما و برای عوام جا زدند
اصلاً خالق و مخلوق نداریم تا برای مخلوق که حادث و نیازمند مطلق به خالق قدیم و بی نیاز است تعیین تکلیف بشود
چنانچه سیدمحمدحسین طهرانی با پیشوند علامه که برایش جعل کردند و از عارفان مشهور شمرده میشود درباره خداوند ادعا کرده:
حق سبحانه و تعالی، خالق است در مرتبه اعلی و مخلوق است در مرتبه دانی،آمر است در مقام بالا، مامور است در مقام پائین، راحم است در افق مبین،مرحوم است در اسفل السافلین!
(الله شناسی ج 3 ص 222)
و صمدی آملی و حسن زاده آملی و محمدرضا نکونام و ملاصدرا و محئی الدین ابن عربی(شیخ العرفای اصطلاحی)و همه ارادتمندان به اینها و امثالشان که آراء خلاف آنها درباره خداوند و دیگر عقاید اسلامی را پذیرفتند، همه شان همین عقیده ها را دارند و از همین حرفها زده اند
و تنها شِبهِ برهانی هم که دارند این است که اگر بگوییم دو چیز متفاوت داریم که یکی خداوند و دیگری مخلوق است، به همان اندازه که خدا مخلوق نیست محدود میشود!
((در حالیکه خداوند و مخلوقاتش از یک سنخ نیستند تا وجود مخلوق، وجود خالق را محدود کند))
برای همین آن عرفای اصطلاحی گفتند که بخشی از خود خداوند متطوّر شده و به حدود و اشکال و صُوَرِ گوناگون در آمده
مثل آب که موج میشود و بخار میشود و باران میشود و یخ میزند که در واقع همه اینها تطوّرات خود آبند
مولوی صوفی که پیر همه اینها شمرده میشود این عقیده را چنین سروده:
سوی کل خود رو ای جزو خدا
آنان که طلبکار خدایید خدایید بیرون ز شما نیست شمایید شمایید
ذاتید و صفاتید و گهی عرش و گهی فرش ووو(بوضوح ادعا دارد که مخلوق ذات و صفات خداست)
هر لحظه به شکلی بت عیار(خدا)در آمد
به مانند ملاصدرا که معتقد است خداوند از خودش عالَم را آفریده، یعنی بخشی از ذات او متطوّر شده و به مَنَصِه ظهور آمده
چنانچه ادعا کرده: ((أنشأ الأشیاء من شیء و هذا الشّیء هو نفسه))
خداوند جمیع اشیاء را از چیزی آفرید و آن چیز نفس خودش بود.
اسفار ج2ص231،و عرشیه مساله اول
رجعت العِلّیّةُ و الافاضة إلی تطوّر المبدأ الاول بأطواره:
معنای علیّت و افاضه(خداوند)به این باز میگردد که مبدا اوّل(خدا) متطور(متحول )میشود به اطوارش(حالات و دگرگونی های مختلفش)
مشاعر/ 541- اسفار 6/110
در حالیکه در اسلامِ مکتب قرآن و اهل البیت(علیهم السلام)، خداوند بدون اجزاء و بدون کیفیّت و بدون ترکیب است پس تطوّری برای او قابل تصوّر نیست،
و همه مخلوقاتش دارای کیفیت و اجزاء و مرکّبند؛ پس هیچ شباهتی با او ندارند
و خداوند خلقتش لا مِن شئ است
یعنی نه از چیزی، یعنی خداوند نه از خودش جهان را خلق کرد تا مخلوق همذات و همسنخ ذاتش و شبیه او باشد
و نه از مادّه ی اوّلیّه ای جهان را خلق کرد تا غیر از خدا قدیم دیگری هم باشد
ما به یقین میدانیم که پیغمبر خدا و جانشینان برحق و بحق او دوازده ائمه هدی(علیهم السلام) هدایت شده و معصوم بودند یعنی به اختیار خودشان گناهی نکردند و در رساندن هدایت خداوند به مردم از جانب خدا محفوظ بودند تا کسی را به خطا و گمراهی نکشانند
بنابراین بایست به آنها در اعتقادات و احکام مراجعه کرد
وگرنه میشود همین فرقه های مختلفی که همدیگر را قبول ندارند و تکفیر و تجهیل میکنند و در نماز هم به توافق نرسیده اند و درباره خدا عقاید من در آوردی عجیب و غریبی مثل تجسیم و محدودیّت و یک چیزی خالق و مخلوق و ... دارند؛
باید بدانیم طبق سوره الکافرون هر کسی غیر از خدای محمّد را عبادت کند کافر است یا گمراهِ پیروی کافران است؛ و هر کسی نمازش مثل نماز پیغمبر خدا نباشد هم کافر است یا اینکه گمراهِ پیروی کافران است
ولی الآن ما هستیم و روایات منسوب به پیغمبر خدا و ائمه هدی(علیهم السلام) و تنها راه تشخیص سره از ناسره آنها عرضه به قرآن و حجّت عقول است چنانچه در احادیث متواتر شیعه و سنی خودشان دستور به اینکار را دادند
امام صادق (علیهالسّلام) از قول پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین آمده است: «برای هر امر حقّی حقیقتی است و برای هر امر درستی نوری است. پس آنچه را موافق قرآن است، اخذ کنید و آنچه را مخالف قرآن است، ترک کنید.»
از پیامبر خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کردند که فرمود: «هنگامی که حدیثی از من برای شما آمد، آن را بر کتاب خدا و حجّت عقلیتان عرضه کنید. پس اگر موافق آن دو بود، بپذیرید، وگرنه آن را به دیوار بزنید.»
و عقل هم تائید میکند که پیغمبر خدا و جانشینان بحقّ او عترت اهل البیتش(علیهم السلام)هرگز عقایدشان و گفتار و کردارشان مخالف قرآن و غیرمعقول نبوده و نیست و نخواهد بود
مراجع ما باید تنها روایاتی رو که مخالف نصوص قرآن تشخیص دادن رو طرد کنند و روایات موافق قرآن رو قبول کنند و روایاتی که نه موافق قرآن باشه و نه مخالف قرآن در صورتی که امامیّه نقل کرده باشه و متناقض نداشته نباشه رو در بُعد احکام قبول کنند و در بُعد غیر احکام در صورتی که مخالف قرآن و عقل نباشه باید سکوت کرد تا زمانی که امام مَهدی صحّت و سُقم اونها رو مشخص کنه
شیخ طوسی میگه : هیچ روایت فقهی نیست مگر اینکه روایت معارض داره ! بخاطر همین اکثریت قریب به اتفاق فتاوای مراجع موافق پاره ای از روایات و مخالف پاره ای از روایات هست.
بایست به مراجع گفت به جای اینکه مبنای گزینش روایت در بین روایات معارض رو ، مبانی ظنّی مثل علم رجال و شهرت و اجماع و ... قرار بدین ، بیایید قرآن رو که قطعی الدلاله و قطعی الصدور و مصّون از تحریف هست رو مبنا قرار بدیم و بین روایات معارض تا جایی که امکان داره روایت موافق قرآن رو قبول کنید
امام مَهدی(سلام الله علیه)هم که قیام علنی جهانی بکنند مردم را به عقلانیّت و قرآن دعوت خواهند کرد چنان که امام صادق و امام باقر (علیهماالسّلام) فرمودهاند: «وقتی به شما از چیزی خبر دادم، دلیل آن را از قرآن بخواهید»
و او قرآن را در جوامع انسانی از مهجوریّت خارج خواهد کرد
مسئله خیلی جدّی و خطیر است
خدای متعال در قرآن در سوره المائده آیات 44 و 45 و 47 فرموده هر کسی طبق ما انزل الله حکم نکند کافر و ظالم و فاسق است
و طبق سوره الکافرون هم هر کسی خدای محمّد و آل محمّد(علیهم السلام) را که آنها به درستی معرفی اش کردند و عبادتش میکردند را عبادت نکند و نشناسد کافر و گمراه است
مراجع هم اگر به عمد بخلاف ما انزل الله(قرآن)حکم کرده و فتوا داده باشند کافر و ظالم و فاسق هستند
و اگر به غیر عمد بخلاف ما انزل الله(قرآن) حکم کرده و فتوا داده باشند بخاطر جهلشان مستحق توبیخ و تنبیه و ملامتند