رائفی پور: الان این جوون صبح تا شب داره جنسی فکر میکنه


صریح و صمیمانه با جوانان ٢٨ بهمن ٩٧ - قم


+ 
156

- 
8

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • چراا هیشکی گوش نمی ده ، رهبری می گه به ازدواج جونا اهمیت بدید ، رائفی پور می گه به ازدواج جونا اهمیت بدید ، .. هیشکی گوشش نمی کنه ، هیشکی به فکر من جوون ۱۷ ساله نیست ، یک کشوری که مسئولاش حرف رهبرش گوش نمی ده ، حرف ماهارو گوش می ده ، سیستم اموزشی غلطه ادم کار توش یاد نمی گیره ، مهارت ارتباطی و ابراز علاقه یاد نمی گیره ، باید بره کنکور بده بعد دانشگاه قبول شه تحصیل کنه ، بعد که دانشگاه تموم شد ، تازه بره دنبال کار

  • سلام به همه و سلام به استاد رائفی پور همه اینایی که میگید درسته ولی خوب شما میشه راه حلشو چی هستش بگید چیکار کنیم. مثلا من یه دختر 17 ساله مذهبی ام و اینکه دلم میخواد ازدواج کنم ت این کرونایی این مسئله به وجود امده برام هیچ خواستگاریم ندارم ندارم میل جنسیم انقدر بالا هستش که گاهی اوقات دل درد میگیرد همه راه های کنترلشم رفتم فایدی نداره و تنها راهش برای من ازدواجه یه من بگید چیکار کنم

  • سلام
    افرین مذهبی هستید. من پسرم بالای 25 سالمه منم وقتی هم سن شما بودم از این فکرا میکردم ولی با یه مقدار رعایت کردن و بالا رفتن سن یه مقدار اوضاع بهتر میشه ( برای من شاید بعد از 26 یه مقدار اوضاع بهتر شد)
    البته هنوز هم نیاز و دردسر هست ولی میخوام بگم به نظر من یه سری چیزا تو سن پایین تخیلات آدمه و آدم خودش با فکراش هی خودشو قانع میکنه که آره من مقصر نیستم و باید ازدواج کنم و این فشار طبیعیه ولی اگر یکم تفکرات ادم عوض بشه و یه سری چیزا رو رعایت کنه به نظرم بهتر میشه .
    اینکه ادم همیشه سرش گرم باشه (کار درس و..) ورزش کنه و حواسش به تغذیش باشه و گرمی کمتر بخوره و اعتقاداتشو قوی کنه تاثیر داره.
    البته به نظر من اینا جای ازدواجو نمیگیره ولی همونطور که گفتم تاثیر داره

  • عرف نبرده وضعیت اقتصادی حکومت اسلامی این کارو کرده

  • استاد همه چی دون
    ای دون دون خان
    میون سال ها و مسن هاش هم دارن جنسی فکر میکنن
    به جای این چرتو پرتا یه راهکار بده
    نظرت چیه کاباره هارو باز کنیم
    یا طبق نظر قراعتی به بهونه کار خیر هرکسی هرچی میتونه این دختر ترشیده هارو بگیره
    یا اونایی که خیلی پول دارن برن دختر خردسال بدبخت بیچاره هارو بگیرن و لذتش رو ببرن

    همه ساکتن چون به بنبست خوردن
    یا مثل اون بالا دستی مصلحتی نظر میدن
    و یه نظر شفاف نمیدن
    یا میدونن اگه نظر و طرح بر پایه اسلام بدن جماعت مونث رو ناراضی میکنه و دچار ریزش طرفدار و حامی میشن
    بخوان ازدواج رو هم آسون کنن نمیتونن
    شرایط زندگی بعد ازدواج رو آسون کنن
    مثلا
     طرف به خاطر یه لیوان شیر باید یه عمر واسه گاوش علوفه گرون تهیه کنه و هزار جور دردو مرضش رو درمون کنه!!!
    اگه گاوش رو هم رایگان در اختیارش بذاریم
    بازم به دردسر دوره نگهداریش نمی ارزه
    تازه این واسه گاو سالمه اگه بیماری ای داشته باشه یا نازا باشه دیگه وا ویلا

  • چرت میگی !

  • اَکِّ هی

  • روزی استاد محمدصالح مازندرانی یعنی علامه محمّدتقی مجلسی متوجه شد که شاگرد دانشمندش میل به ازدواج دارد.

    بعد از فراغت از تدریس به او گفت: اگر اجازه دهی دختری را برای شما خواستگاری کنم تا از رنج تنهایی آسوده شوی؟

    شاگرد جوان سر به زیر انداخت و با زبان حال آمادگی خود را اعلام داشت، علامه مجلسی به اندرون رفت و آمنه‏ بیگم را که در علوم دینی و ادبی به سرحد کمال رسیده بود فرا خواند و گفت: دخترم! شوهری برایت پیدا کرده‌‏ام که در نهایت فقر و تنگدستی و منتهای فضل و صلاح و کمال درسی است، ولی قبولی او بسته به اجازه توست.

    آمنه‏ بیگم در پاسخ پدر گفت: پدر! فقر و تنگدستی عیب مردان نیست!

    عقد آن دو، ساعتی بعد بسته شد و عروس را آراسته و مهیا کردند و به حجله عروسی بردند.

    داماد در حجله، عروس و رخسار زیبای او را دید و متوجه شد که عروس گذشته از شهرت علم و فضل، رخساری زیبا هم دارد و پی برد که واقعا علّامه، استاد بزرگوارش چه مهربانی در باره او داشته است و دختر نیز چه عنصر تربیت‏ یافته با کمالی است که با این زیبایی و آن علم و فضل و اصالت خانوادگی حاضر شده با شاگرد پدرش که طلبه‌ای مستمند است ازدواج کند.

    پس به گوشه‏‌ای رفت و بر این نعمت الهی سجده شکر کرد و سرگرم مطالعه شد که اتفاقاً با مسأله علمی بسیار مشکلی مواجه شد که می‏بایست با دقت در آن می‏اندیشید تا آن را حل کند و برای مباحثه فردا با همتای خود یا تدریس آماده سازد، مطالعه آن صفحه مدتی طول کشید و عروس که ناظر کار وی بود، با فراست ذاتی پی برد که مسأله چیست و در چه کتابی است.

    داماد تا پاسی از شب مشغول مطالعه بود و فردا صبح برای مباحثه یا تدریس از خانه بیرون رفت، پس از رفتن داماد، عروس برخاست و کتاب را یافت. قلم به دست گرفت و مسأله را حل کرد و پاسخ داد و میان کتاب گذاشت تا داماد پس از بازگشت آن را ببیند.

    شب دوم چون داماد کتاب را گشود و سرگرم مطالعه شد، چشمش به نوشته عروس افتاد که با خط خود آن مسأله مشکل علمی از کتاب قواعد علامه حلی را حل کرده و برای اطلاع او پاسخ را در جای خود نهاده است تا او رنج مطالعه و تفکر را بر خود نسازد.

    پس از مطالعه و پاسخ دریافت که آن مطلب مشکل با سرانگشت همسرش حل شده است، بی‏درنگ پیشانی بر خاک نهاد و خداوند متعال را شکر کرد که چنین همسر دانشمندی به وی ارزانی داشته است، به همین جهت آن شب نیز تا بامداد مشغول مطالعه و عبادت و شکرگزاری بود.

    وقتی استاد داماد و پدر عروس، از ماجرا آگاه شد، داماد را خواست و به وی گفت: اگر این دختر با تو هم‌‏افق نیست، صریحاً بگو تا دیگری را برایت عقد کنم.

    ولی داماد گفت: نه، علّت نه این است که دختر دانشمند شما مورد علاقه من نیست، بلکه فقط به ملاحظه این است که می‏خواهم شکر خدا را به مقداری که می‏توانم به جا آورم که چنین همسری به من موهبت کرده است و من می‏دانم که هر چه کوشش کنم نمی‏توانم چنانکه باید شکر نعمت خدا را ادا کنم.

    چون علامه مجلسی این سخن را از داماد با کمال و شاگرد فرزانه دانشمند خود شنید، فرمود: آری، اعتراف به نداشتن قدرت برای شکرگزاری، خود دلیل به نهایت شکر بندگان است.

  • علامه حلّی درچه سنی ازدواج کرد؟

  • مرحوم آیت‌الله بروجردی(ره) درباره ماجرای ازدواج خود این گونه می‌گوید:
    در اصفهان تحصیل می‌کردم، اساتید آن روز اصفهان کم ‌نظیر بودند،‌ مانند آیت‌الله کلباسی،‌ مرحوم آقا سیدباقر درچه‌ای، حکیم بزرگ قشقایی، و حکیم بزرگ ملا محمد کاشانی.

    من گرم تحصیل در محضر ایشان و عاشق این اساتید بودم، همواره مایه‌های علمی من بالا می‌رفت که نامه‌ای از پدر دریافت کردم-پدر ایشان (که از علما بود) در بروجرد، معاش زندگی را از راه کشاورزی تامین می‌کرد-،‌ در نامه آمده بود:‌ حسین عزیزم ‌به بروجرد بیا، ‌من وسایل عروسی تو را فراهم کرده‌ام.

    نامه‌ای به پدر نوشتم که مرا از ازدواج معاف کنید و اجازه بدهید درس بخوانم، پدر در جواب نوشت: فکر نمی‌کنی اگر به سخن پدر گوش ندهی، این مانع تو باشد؟ خدا در قرآن فرموده‌است: «و بِالوالدین احساناً».

    بلافاصله به بروجرد رفتم. عروسی که تمام شد، پدرم گفت:‌
    حالا می‌خواهی بروی برو!
    آیت‌الله بروجردی بعدها ‌گفتند:
    بروجردی شدن (یعنی به جایگاه مرجعیت و رسیدن به قله‌های بلند علمی) مرهون این خانم بود که پدر من برای من گرفت!

  • درحال حاضر می بینید این فرهنگ غیرالهی وغیرتوحیدی و ناسازگاربامبانی اسلام تحت عنوان علم لیبرال چه بر سر امرالهی ازدواج آورده؟
    که نسل انسان به آن بستگی دارد؛
    که خدای قادرمتعال ،وظیفه حرث و نسل رابر مؤنث(زوجه)،جعل نموده اند.
    ببینید بشرجاهل،چه بلاهائی برای مؤنثین جهان که چنین وظیفه مهمی دارند،جعل کرده است.!!
    به یادداشت های ارسالی درهمین پست ، توسط کاربران درمورد امر ازواج ،عنایت بفرمائید.!!

  • رائفی پور گفت: دختر 9 ساله به بلوغ رسیده و حس جنسیش برانگیخته شده چه خاکی تو سرش بکنه!(یعنی بره همون موقع ازدواج کنه)..
    آقای رائفی پور شما بگو در کجای اسلام آمده که فقط پس از برانگیخته شدن حس جنسی باید ازدواج کرد؟
    پس بلوغ عقلی و مسئولیت پذیری مورد نیاز برای ازدواج چی میشه؟
    دختر 9 ساله ای که رفتارهاش بچه گانه است و هنوز عروسک بازی میکنه رو چه به ازدواج و مسئولیت پذیری؟
    در اسلام به ازدواج به موقع توصیه شده آن هم به شرط رسیدن به بلوغ جنسی و عقلی مورد نیاز برای ازدواج و مسئولیت پذیری
    باید به بچه های کم سن و سالیکه هنوز آمادگی ازدواج ندارند، خویشتن داری بیآموزید و سرشان را به ورزشی، چیزی گرم کنید تا برسند به موقع ازدواج که البته هر چه زودتر بهتر که نباید پس از آن به تاخیر بیفتد

  • اون بدبخت کی این حرفو زد ؟؟؟؟؟ اون منظورش چیز دیگه ای بود
    شما ها نفهمین یا نفهمی رو دوس دارین یا چه مرگتونه که کج فهمی میکنین؟؟؟؟؟؟؟

  • برادر یا خواهر عزیز من سلام
    این که گفتی کجای اسلام گفته ازدواج در 9 سالگی؟واقعا برای من عجیب بود باید بهت بگم که تنها لزومی که در اسلام اومده برای ازدواج همینه! نیاز جنسی!
    اسلام میگه که هر موقع فرزندتون به بلوغ جنسی رسیده میتونه ازدواج کنه ولی به دلیل همون بچگی و کامل نبودن عقل زیر نظر مستقیم والدین باشه تا حقوقش ضایع نشه
    حضرت زهرا طبق روایتی سن ازدواجشون حد اکثر 11 سال بوده
    قبل از این که حکومت لعنتی پهلوی وارد ایران بشه و فرهنگ غربیشو ترویج بده به مردم ما میانگین ازدواج پسرا 17 سالگی و دخترا 13 سالگی بوده ینی بودن حتی دخترانی زیر 11 سال ازدواج کردن مثل خیلی از مادر بزرگ های خودمون!
    عزیز من همین 30 ساله هایی که به بلوغ فکری هم رسیدن برو امار طلاقشون رو ببین
    در تهران از هر ازدواج یکیش به طلاق ختم میشه

  • بگو ما دخترها را بچه بار آوردیم. اما در شرایط طبیعی و مثل زندگی قدیم دختر 9 ساله دیگر نیروی فعال اقتصادی و عصای دست مادر در خانه بود. الان دختر سی ساله هم هنوز بچه مانده.

  • هه

  • یکی از دلایلش هم اصلاً بعضی از همین سایتهای به اصطلاح انقلابیه که برای جذب بیننده عکس و فیلمهای آنچنانی و نیمه لختی میگذارن که مثلاً در پس اون چیزی رو روشن کنن!،..
    مثل همین جناب mohsen خان که خیلی از این کارا انجام میده

  • .

  • خداوند حفظت کنه مرد مومن > انشاالله

  • عجب بابا عجب

  • عجب!!!

  • عجب!!!

  • جمهوری اسلامی بدون رتوش توسط استاد رائفی پور.

  • فرصت طلب, عیب ازجمهوری اسلامی نیست عیب ازمن توست خودمان راچسباندیم به جمهوری اسلامی به احکام اسلام عمل نمی کنیم ,وجدانأ زندگی خودت را به سبک اسلامی رساندی ازجمهوری اسلامی عیب راازجمهوری اسلامی می دانی