قدر مادرهایتان را بدانید


استاد فاطمی‌نیا


+ 
32

- 
1

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • نشانه ای از فرهنگ ستیزی در جامعه ی ما
    ---
    نظرات و کامنتهای منطقی حقیقت گرا که پیرامون مقالات و سخنرانیها و اظهارات منتشر در رسانه های همگانی در معرض دید قرار می گیرند هرگز با موضوعات این گفتارها و نوشتارها بی ربط یا بیگانه نیستند و بیشتر یک نکته یا نکاتی را در هر موضوع یا پیرامون حرفه ی صاحب آن با نقد منطقی سازنده نشانه می روند که بی تردید در زمینه ی روشنگری برای همه ی افراد یا مردم ذی ربط با موضوع اهمیت شایان توجه یا حیاتی دارند.
    سر سری گذشتن از این نظرات و بی تفاوتی نسبت به آنها توسط صاحبان موضوعات نقد شده برازنده ی منزلت و دانش و حرفه و فرهنگ هیچ یک از این انسانهای فرهیخته ذی ربط نیست زیرا دانش و شخصیت صاحبان نظرات انتقادی منطقی سازنده را بگونه ای ناشایست به تحقیر می گیرد و ارزش و نتایج سازنده ی تلاقی افکار مثبت را می زداید و از بین می برد و مانع پیشرفت فکری جامعه می شود و جهل و خرد گریزی را بجای این پیشرفت جایگزین می کند.
    این گونه تحقیر چه عمدی باشد یا نباشد و پیامدهای ناگوار مادی و معنوی آن که دانش و حیثیت شخص ناقد را خواسته یا ناخواسته نشانه می رود چه شاکی یا داد خواه داشته یا نداشته باشد در نظر عقلا باید بحکم شرع و قانون و عرف در یک جامعه ی عقلایی که از فرهنگ ریشه دار انسانی برخوردار است بعنوان حمایت از این فرهنگ و برای تامین و حفظ و ادامه ی سلامتی رفتار صاحبان آن ، در معرض پیگیرد و قضاوت و داد رسی و پرداخت تاوان قرار گیرد.
    جوامعی که مدعی داشتن فرهنگ انسانی - دینی ریشه دار دیرینه هستند اگر هرگونه نسبت به این فرهنگ بی تفاوت شوند بی تردید آثار نیک فرهنگ خود را بتدریج در معرض فرسایش و نابودی و چیره شدن هرج و مرج و بی بند و باری بجای آن قرار خواهند داد و زجر بی پایان آن را به خود تحمیل خواهند کرد.
    با توجه به هشدارها و بایدها و نبایدهای رفتاری قرآن کریم این باور بدیهی است که در جوامع مدعی پایبندی به دین ، صاحبان هر گونه رفتار تحقیر آمیز اعم از عمدی یا غیر عمد ، اگر تحقیر با ملاکها و موازین قرآنی و عقلی محرز باشد صرف نظر از وجود یا عدم وجود شاکی نسبت به آن با توجه به آثار منفی حقیقی که به فرد و جامعه تحمیل خواهد کرد بتناسب حقیقت گرایی و حقیقت گریزی در موضوع و خطر آثار و پیامدهای منفی که بر جامعه خواهد داشت ، حتما توسط شرع مقدس در دنیا و آخرت در معرض داوری عادلانه و بازخواست و مجازات قرار خواهند گرفت.

  • سکوت دین شناسان بر شبهات چه چیز را تداعی کند؟؟؟!!!
    ---
    ادامه ی سکوت مطلق دین شناسان و مذهب شناسان و خود داری آنان از آمدن به میدان روشنگری سازمان یافته ی علمی نسبت به این همه نظرات انتقادی شبهه آلود که پیرامون مسائل دین داری و مذهب داری مردم در رسانه های گروهی پیوسته مطرح می گردند و در مقابل یکه تازی روز افزون دین فروشان در عرصه ی من در آوردی سازی و خرافه گستری بنام دین و مذهب ، برداشت بسیار ناگواری را نسبت به مسئولیت شناسی دین شناسان در مقابل شبهات در اذهان خرد گرایان تداعی و تثبیت و ترسیخ می نماید که یا این حضرات در این زمینه ها هیچ مسئولیت روشنگری را در خود احساس نمی کنند یا این که با درک زیاده رویهای انحرافی خود در آموزش نا درست دین و مذهب به دیگران هیچ پاسخی نسبت به این انتقادها نمی یابند و سکوت را برای حفظ آبرو بر جوابهای بی ربط ترجیح می دهند یا شاید حشر و نشر با مردم در رسانه ها را برای هدایت و روشنگری در شأن علمی (؟؟؟!!!) خود نمی دانند.
    بیچاره مردم دیندار مذهبی که خود را میان این انتقادهای روز افزون خرد پسند و این سکوت مطلق ، سر در گم و بی پناه می یابند و هیچ دانشمند دلسوزی را نمی بینند که محض رضای خدا آنان را برای تصحیح و حفظ دینداری و مذهب داری خود به راه راست خردمندانه ای مطابق با محکمات قرآن و اصول استدلال متین عقلی هدایت کند.

  • زدودن ننگ شبهه ی خرد ستیزی از چهره ی دین و مذهب و ظیفه ی کیست؟؟؟!!!
    ---
    در حالی که بسیاری از آیات محکم و مفصل قرآن کریم درک احکام و اعتقدات دین خدا را به تدبر در این آیات نورانی رسا و گویا و بشر را به تفکر و تعقل و پیشه کردن خردگرایی در این تدبر فرا می خوانند چه کسی موظف است محض رضای خدا صدها میلیبون از توده های مردم متدین مذهبی را از گرایش روز مره به انبوه من در آوردیهای روز افزون قرآن گریز و خرد ستیز دین زدا ، که با هیچ پشتوانه ای از اصول استدلال متین عقلی توسط دین فروشان و دشمنان دین به دین و مذهب ظالمانه نسبت داده می شوند و باهیچ دلیل عقلی قطعی قابل اثبات نیستند ، با روشنگری عقلی مستدل و مستند قطعی غیر قابل انکار رهایی بخشد و این مردم ناآگاه مظلوم را از تباه شدن یک عمر از دین داری و مذهب داری خویش که قرآن کریم نسبت به آن هشدار داده است نجات دهد؟؟؟!!!
    وظیفه کیست که صدها میلیون مردم متدین مذهبی را با حد و مرزها و بایدها و نبایدهای قرآن در زمینه های خدا شناسی ، پیامبر شناسی ، دین شناسی ، قرآن شناسی ، امام شناسی ، انسان شناسی و رفتار شناسی بصورت موضوعی سازمان یافته و هدفمند و با روشهای علمی کار آمد ، که دین و مذهب را در عقلها و دلها تثبیت و ترسیخ و ریشه دار می سازند ، پیوسته آشنا و آ گاه کند و این مردم را برای حفظ خدا پسندانه ی آثار مفید رفتارهای دینی و مذهبی خویش به خوی گیری خرد گرا با این شناختهای قرآنی تشویق نماید؟؟؟!!!

  • آقای استاد فاطمی نیا!!! اولویت شرعی وظیفه روشنگری را فراموش نکنیم!!!
    ---
    با آمدن این همه نظرات موافق و مخالف در حاشیه ی سخنان شما ، در پایگاه روشنگری ، که روشهای سره و ناسره ی دین داری و مذهب داری را نقد می کنند و از این که خداوند در قرآن کریم در آیات محکم و مفصل خود با تبیین حد و مرزهای شناختهای فرهنگ اصیل دین داری و مذهب داری قرآنی چه نوع دین داری و مذهب داری را بتفصیل پسندیده و حق دانسته و چه نوع را نزد خود مردود و باطل شناخته است سخن می گویند ، آیا دین شناسان نخبه از جمله شما وظیفه خود می دانند با روشنگری قرآنی و عقلی و با تکیه به احادیث و روایات همگن و هماهنگ با محکمات مفصل قرآن و همگن و هماهنگ با اصول استدلال عقلی که از معصوم نقل شده اند مردم را از حق و باطل این اختلاف نظر که برای دنیا و آخرت آنان حیاتی و سرنوشت ساز است با نظر علمی مستدل و مستند خود در پرتو عبارتها و جملات قرآنی :« إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ ...» ﴿ آیه ۹ سوره اسراء ﴾ و « شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ...» ﴿ آیه ۱۸۵ سوره بقره ﴾ و « تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا » ﴿ آیه ۱ سوره فرقان﴾ و«... مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ...» ﴿ آیه ۳۸ سوره أنعام ﴾ و «... وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ » ﴿ آیه ۸۹ سوره نحل﴾ و « وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا...» ﴿ آیه ۴۸ سوره مائده﴾ «... وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ . لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ » ﴿ آیات ۴۱-۴۲ سوره فصلت﴾ و در پرتو سایر هشدارها و بایدها و نبایدهای محکم و مفصل قرآن کریم که روش خدا پسندانه ی دین داری و مذهب داری را تعیین می کنند آگاه سازند و حد اقل متدینان مذهبی محیط خود را از گرفتار شدن در باتلاق هلاکت بار اختلافهای دین زدای دینی و مذهبی ، محض رضای خدا رهایی بخشند و ثابت کنند در عمل خدا پسندانه به وظیفه خطیر دین شناسی حسین وار صادقانه وفا دار و امانت دار اند؟؟؟!!!
    آقای استاد!!! اگر دین شناسان نخبه ی با نفوذ و بی نفوذ ، که وظیفه ی خطیر روشنگری دینی و مذهبی را به دوش دارند ، تقیه را در مقابل رواج انبوه من در آوردیهای دین زدای تنیده شده بر بدن دین و مذهب که دین و مذهب را نزد اکثریت مردم به راه شیطانی باطل و گمراهی می کشانند ، برگزینند و خاموشی را بجای روشنگری انتخاب کندد و از روشنگری بیم داشته باشند آیا می توان گفت این نخبگان دین شناسی به وظیفه شرعی خود در این زمینه خدا پسندانه و حسین وار عمل کرده و به مسئولیت خطیر دین شناس نخبه ، جان بر کف ، وفا دار بوده و با این وفا داری رضایت و خوشنودی خدا و رسول و اهل بیت و اولیای صالح خدا را به دست آورده اند؟؟؟!!!
    چرا و با کدام دلیل قطعی از قرآن و عقل و محض رضای چه کسانی اکثریت دین شناسان نخبه که وظیفه ی خطیر روشنگری دینی و مذهبی را به دوش دارند در مقابل من در آوردی پراکنیها و ترویج خرافات غیر قابل اثبات متضاد با قرآن و عقل که توسط شاعران و مداحان و روضه خوانان بی سواد و بسیاری از خطبای بی تقوای منبر بنام دین و مذهب به اذهان مردم تزریق می شوند و بحکم قرآن حاصل یک عمر دین داری و مذهب داری مردم را تباه می کنند خاموشی را با کتمان هشدارها و بایدها و نبایدهای قرآن کریم و نادیده گرفتن عاقبت هلاکت بار این کتمان بر روشنگری خدا پسندانه ی صدها میلیون از توده های مردم متدین مذهبی ترجیح می دهند؟؟؟!!!

  • حدیث ثقلین را هم شیعه قبول دارد و هم سنّی، پس برای اینکه گمراه نشویم بایست متمسّک به قرآن بعلاوه عترت اهل البیت رسول الله بشویم؛ زیرا سنّت قطعیه رسول الله را فقط عترت اهل البیت آن حضرت بیان کردند. برای همین بایست به آنها در اعتقادات و احکام مراجعه کرد؛
    وگرنه میشود همین فرقه های مختلفی که همدیگر را قبول ندارند و تکفیر و تجهیل میکنند و در نماز هم به توافق نرسیده اند و درباره خدا عقاید من در آوردی عجیب و غریبی مثل تجسیم و محدودیّت و ... دارند؛
    باید بدانیم طبق سوره الکافرون هر کسی غیر از خدای محمّد را عبادت کند کافر است یا گمراهِ پیروی کافران است؛ و هر کسی نمازش مثل نماز پیغمبر خدا نباشد هم کافر است یا اینکه گمراهِ پیروی کافران است
    ولی الآن ما هستیم و روایات منسوب به پیغمبر خدا و اهل البیت(علیهم السلام) و تنها راه تشخیص سره از ناسره آنها عرضه به قرآن و حجّت عقول است چنانچه در احادیث متواتر شیعه و سنی خودشان دستور به اینکار را دادند
    امام صادق (علیه‌السّلام) از قول پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چنین آمده است: «برای هر امر حقّی حقیقتی است و برای هر امر درستی نوری است. پس آنچه را موافق قرآن است، اخذ کنید و آنچه را مخالف قرآن است، ترک کنید.»
    از پیامبر خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کردند که فرمود: «هنگامی که حدیثی از من برای شما آمد، آن را بر کتاب خدا و حجّت عقلی‌تان عرضه کنید. پس اگر موافق آن دو بود، بپذیرید، وگرنه آن را به دیوار بزنید.»

    و عقل هم تائید میکند که پیغمبر خدا و جانشینان بحقّ او عترت اهل البیتش(علیهم السلام)هرگز عقایدشان و گفتار و کردارشان مخالف قرآن و غیرمعقول نبوده و نیست و نخواهد بود
    مراجع ما باید تنها روایاتی رو که مخالف نصوص قرآن تشخیص دادن رو طرد کنند و روایات موافق قرآن رو قبول کنند و روایاتی که نه موافق قرآن باشه و نه مخالف قرآن در صورتی که امامیّه نقل کرده باشه و متناقض نداشته نباشه رو در بُعد احکام قبول کنند و در بُعد غیر احکام در صورتی که مخالف قرآن و عقل نباشه باید سکوت کرد تا زمانی که امام مَهدی صحّت و سُقم اونها رو مشخص کنه

    شیخ طوسی میگه : هیچ روایت فقهی نیست مگر اینکه روایت معارض داره ! بخاطر همین اکثریت قریب به اتفاق فتاوای مراجع موافق پاره ای از روایات و مخالف پاره ای از روایات هست.
    بایست به مراجع گفت به جای اینکه مبنای گزینش روایت در بین روایات معارض رو ، مبانی ظنّی مثل علم رجال و شهرت و اجماع و ... قرار بدین ، بیایید قرآن رو که قطعی الدلاله و قطعی الصدور و مصّون از تحریف هست رو مبنا قرار بدیم و بین روایات معارض تا جایی که امکان داره روایت موافق قرآن رو قبول کنید
    امام مَهدی(سلام الله علیه)هم که قیام علنی جهانی بکنند مردم را به عقلانیّت و قرآن دعوت خواهند کرد چنان که امام صادق و امام باقر (علیهما‌السّلام) فرموده‌اند: «وقتی به شما از چیزی خبر دادم، دلیل آن را از قرآن بخواهید»
    و او قرآن را در جوامع انسانی از مهجوریّت خارج خواهد کرد
    مسئله خیلی جدّی و خطیر است
    خدای متعال در قرآن در سوره المائده آیات 44 و 45 و 47 فرموده هر کسی طبق ما انزل الله حکم نکند کافر و ظالم و فاسق است
    و طبق سوره الکافرون هم هر کسی خدای محمّد و آل محمّد(علیهم السلام) را که آنها به درستی معرفی اش کردند و عبادتش میکردند را عبادت نکند و نشناسد کافر و گمراه است
    مراجع هم اگر به عمد بخلاف ما انزل الله(قرآن)حکم کرده و فتوا داده باشند کافر و ظالم و فاسق هستند
    و اگر به غیر عمد بخلاف ما انزل الله(قرآن) حکم کرده و فتوا داده باشند بخاطر جهلشان مستحق توبیخ و تنبیه و ملامتند

  • السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده الســّـلامُ عَـلـیـک یـا اُمّ اَبـیـهٰـا ؛ یـا فـاطـمـة الزّهـراء( سلام الله علیها)
    باسلام
    اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی است.

    حضرت فاطمه علیهاالسلام:

    إلزَم رِجلَها؛ فَإنَّ الجَنَّةَ تَحتَ أقدامِها؛

    حضرت فاطمه علیهاالسلام: در خدمت مادر باش؛ زیرا بهشت زیر قدم هاى مادران است.

    و حضرت محمد مصطفی (صلوات الله علیه ) درباره مقام پدر و مادر فرموده اند:

    کیفر سه گناه به قیامت نمی‏ ماند (یعنی در همین دنیا مجازات می‏ شود.)

    عاق پدر و مادر
    ظلم و تجاوز به مردم ‏
    ناسپاسی در مقابل احسان و نیکی

    شادی قلب حضرت زهرا (سلام الله علیها ) صلوات بفرست
    یاعلی

  • درود خداوند بر فاطمه زهرا و لعنت خداوند بر همه قاتلان و دشمنانش

  • به پایگاه روشنگری / پاسخ به نظراتی مربوط به موضوع: /استاد فاطمی نیا: قدر مادرهایتان را بدانید / شنبه 01/04/1398
    ---
    سخن بی مقدمه ی راهنما در باره ی محتوای خود گمراه کننده است
    ---
    پیش از هر سخنی از اهمیت حدیث دینی و مذهبی منسوب به معصوم ، برای آسان سازی درک اکثریت مخاطبان ذی ربط از محتوای این سخن و برای مصون سازی اذهان مخاطبان از کج فهمی و سوء برداشت بهنگام مطالعه یا اراده ی ارائه ی انتقاد علمی از این سخن ، آنان را حد اقل در جریان تعاریف و معانی مورد اتفاق مختصری از دانشمندان علوم قرآن و علوم روایت و درایت در باره ی الفاظ و اصطلحات زیر قرار دهیم و در غیر این صورت رسیدن به نتیجه ی علمی مطلوب از سخن دشوار می گردد:
    - دین و مذهب
    - قرآن
    - انواع داده های قرآن
    - مرتبه اعتبار داده های قرآن در تعیین احکام و اعتقادات دینی و مذهبی
    - نقش قرآن در جهت دهی به روش دین داری و مذهب داری
    - حدیث و روایت دینی و مذهبی
    - اصول ارزیابی حدیث و روایت دینی و مذهبی
    - مراتب اعتبار حدیث و روایت برای استنباط احکام و شرح درست اعتقادات دینی و مذهبی
    - مراتب اعتبار نقش حدیث و روایت در جهت دهی به روش دین داری و مذهب داری
    - نوع رابطه ی قرآن با حدیث و روایت
    - نوع و مراتب تاثیر گذاری قرآن و حدیث و روایت بر یک دیگر در زمینه ی تعیین و ارزیابی احکام و اعتقادات دینی و مذهبی
    - تاکید بر نتیجه ی قیاس میان اعتبار قرآن و اعتبار حدیث و روایت دینی و مذهبی
    - شعار دادن با مطالب غیر قابل اثبات در بحثهای علمی ماهیت موضوع و محتوای سخن و گفتگو را لوث و درک حقیقت را دشوار می سازد و با اصول علمی بحث ناساز گار است.

  • خداوند بشر را در دین داری و مذهب داری به چه ملاک و معیارهایی مقید ساخته است؟
    ---
    بهترین داده های انکار ناپذیر و تحریف نشده ، داده های اصیل بی آلایش وحی الهی و در عصر اسلام داده های محکم و مفصل قرآن و داده های عقل استدلالی علمی هستند.
    خداوند در قرآن کریم به ما تاکید کرده مؤمنانی نزد خداوند از بشارت خدا بر خوردار اند که به همه ی گفته ها گوش فرا می دهند و از میان این گفته ها بهترین را بر می گزینند.« ... فَبَشِّرْ عِبَادِ. الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ » ﴿آیات ۱۷- ۱۸ سوره زمر﴾.
    فرضا هنگامی که در زمینه ی روش دین داری و مذهب داری ، انسانی در باره ی مسئله ای یا حکم و اعتقادی منسوب به دین و مذهب به ما می گوید: حکم تحریف ناپذیر قرآن و حکم عقل استدلالی نسبت به مسئله یا حکم و اعتقاد مذکور این است و ما با اندکی حساسیت و تامل و تدبر در قرآن و ترجمه و تفسیر آن به همین نتیجه می رسیم ، ولی انسان دیگری اعتراض می کند و مدعی می شود حدیث و روایت یا احادیث و روایاتی وجود دارند که این حکم را بگونه ای دیگر نشان می دهند.
    آیا ما شرعا و عرفا می توانیم یا حق داریم با نادیده گرفتن آشکارهای محکم و مفصل قرآن و عقل در باره ی آن مسئله یا آن حکم و اعتقاد ، گفته های اثبات ناپذیری را که با قرآن و عقل تضاد و تعارض آشکار دارند بر داده قرآن و اصول استدلال عقلی برتر بشناسیم و قرآن و عقل را به پای اعتراض این انسان دوم و احادیث و روایاتی که ارائه می دهد بی هیچ کاوش و بی تردید و بی بیم و هراس از عواقب کار که حتما مورد محاسبه ی خداوند قرار می گیرد قربانی کنیم؟؟؟!!!
    یادمان نرود که دین حق خداوند و مذهب حق اهل بیت که برخاسته از مکتب توحیدی قرآن است و دین داری و مذهب داری که از این ارزشهای الهی نشأت گرفته اند هرگز بازیچه نیستند که بی توجه به ملاکها و معیارها و بی تفاوت به حد و مرزها و بایدها و نبایدهای قرآنی و عقلی در گزینش احکام و اعتقادات بنام دین و مذهب سر سری و بی تفاوت رفتار کنیم و به دنبال بهترین گزینه که از آن قرآن و عقل اند نرویم و احکام و اعتقادات و منقولات و مراسم و مناسک و شعایر متضاد و متعارض با قرآن و عقل را بر گزینیم و با گزینشهای خود دین خدا و مذهب اهل بیت را لوث و بد نام کنیم و آب از آب تکان نخورد!!!
    کدام شایسته ی باور است انسانی که ما را به گرایش به سوی احکام و اعتقادهای محکم و مفصل قرآن و به اصول استدلال عقلی فرا می خواند یا فردی که به این انسان بی دلیل قطعی تهمتها و بهتانهای انحراف غیر قابل اثبات ناروا می زند و به ما حکم می کند که به گفته های این انسان هرگز گوش فرا ندهید؟؟؟!!!
    متدینان مذهبی بر سر این دوراهی انتخاب ، محض رضای خدا ، با تکیه به قرآن و عقل کدام یک از این دو گزینه را شایسته ی انتخاب می دانند و کدام را گزینه ی بر تر تشخیص می دهند؟؟؟!!!
    با رجوع و تأمل خرد گرا به سرچشمه دین تحریف نشده ی خداوند یعنی قرآن کریم در می یابیم ، داده های محکم و مفصل این وحی آسمانی که از جانب خداوند به پیامبر اسلام برای ابلاغ به بشر ارسال گردیده اند در زمینه ی احکام و اعتقادات تنها منبع زنده ایست که با وعده ی خداوند بی هیچ گونه تحریف تا قیامت زنده و باقی می ماند.
    این مصونیت و این جاودانی و این حضور همه جایی قرآن کریم و آشکاری و رسایی سرشت نشین و قابل درک و اثبات پذیری احکام و اعتقادات قرآن ایجاب می کنند احکام و اعتقادات قرآن با حد و مرزها و بایدها و نبایدهایی قرآنی که با خود دارند بر سایر منقولات غیر قرآنی در زمینه ی احکام و اعتقادات حجت و حاکم و ناظر باشند.
    با این وصف عقل بی تردید حکم می کند که برای تشخیص و شناخت و پذیرفتن درستی و نادرستی هر منقوله ی غیر قرآنی منسوب به دین و مذهب در زمینه ی احکام و اعتقادات می باید این منقوله حتما با داده های محکم و مفصل این کتاب آسمانی در همین زمینه بدون هیچ کاستی و فزونی همگن و هماهنگ باشد و در آن هیچ تضاد و تعارضی با این داده ها دیده و اثبات نشود.
    حاکمیت و نظارت عقلی قرآن که سخن قطعی خداوند است بر منقولات غیر قرآنی در زمینه ی احکام و اعتقادات بی هیچ گونه شبهه حجیت و برتری قرآن بر اینگونه منقولات را به اثبات می رساند و بشر را ملزم می سازد به این حجیت و برتری عالمانه ایمان بیاورد و چانچه رضای خداوند را می خواهد در هر انتخابی بنام دین و مذهب تسلیم این حجیت و بر تری باشد.
    اصل انکار ناپذیر قرآنی « لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ » ﴿ آیه۴۲ سوره فصلت﴾ » تاکید می کند که هیچ دلیل عقلی قطعی و جود ندارد که بتواند حجیت و برتری منبعی غیر از قرآن کریم را در زمینه تشخیص و شناخت سره از ناسره های احکام و اعتقادات منسوب به دین و مذهب به اثبات برساند.

  • حدیث ثقلین را هم شیعه قبول دارد و هم سنّی، پس برای اینکه گمراه نشویم بایست متمسّک به قرآن بعلاوه عترت اهل البیت رسول الله بشویم؛ زیرا سنّت قطعیه رسول الله را فقط عترت اهل البیت آن حضرت بیان کردند. برای همین بایست به آنها در اعتقادات و احکام مراجعه کرد؛
    وگرنه میشود همین فرقه های مختلفی که همدیگر را قبول ندارند و تکفیر و تجهیل میکنند و در نماز هم به توافق نرسیده اند و درباره خدا عقاید من در آوردی عجیب و غریبی مثل تجسیم و محدودیّت و ... دارند؛
    باید بدانیم طبق سوره الکافرون هر کسی غیر از خدای محمّد را عبادت کند کافر است یا گمراهِ پیروی کافران است؛ و هر کسی نمازش مثل نماز پیغمبر خدا نباشد هم کافر است یا اینکه گمراهِ پیروی کافران است
    ولی الآن ما هستیم و روایات منسوب به پیغمبر خدا و اهل البیت(علیهم السلام) و تنها راه تشخیص سره از ناسره آنها عرضه به قرآن و حجّت عقول است چنانچه در احادیث متواتر شیعه و سنی خودشان دستور به اینکار را دادند
    امام صادق (علیه‌السّلام) از قول پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چنین آمده است: «برای هر امر حقّی حقیقتی است و برای هر امر درستی نوری است. پس آنچه را موافق قرآن است، اخذ کنید و آنچه را مخالف قرآن است، ترک کنید.»
    از پیامبر خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کردند که فرمود: «هنگامی که حدیثی از من برای شما آمد، آن را بر کتاب خدا و حجّت عقلی‌تان عرضه کنید. پس اگر موافق آن دو بود، بپذیرید، وگرنه آن را به دیوار بزنید.»

    و عقل هم تائید میکند که پیغمبر خدا و جانشینان بحقّ او عترت اهل البیتش(علیهم السلام)هرگز عقایدشان و گفتار و کردارشان مخالف قرآن و غیرمعقول نبوده و نیست و نخواهد بود
    مراجع ما باید تنها روایاتی رو که مخالف نصوص قرآن تشخیص دادن رو طرد کنند و روایات موافق قرآن رو قبول کنند و روایاتی که نه موافق قرآن باشه و نه مخالف قرآن در صورتی که امامیّه نقل کرده باشه و متناقض نداشته نباشه رو در بُعد احکام قبول کنند و در بُعد غیر احکام در صورتی که مخالف قرآن و عقل نباشه باید سکوت کرد تا زمانی که امام مَهدی صحّت و سُقم اونها رو مشخص کنه

    شیخ طوسی میگه : هیچ روایت فقهی نیست مگر اینکه روایت معارض داره ! بخاطر همین اکثریت قریب به اتفاق فتاوای مراجع موافق پاره ای از روایات و مخالف پاره ای از روایات هست.
    بایست به مراجع گفت به جای اینکه مبنای گزینش روایت در بین روایات معارض رو ، مبانی ظنّی مثل علم رجال و شهرت و اجماع و ... قرار بدین ، بیایید قرآن رو که قطعی الدلاله و قطعی الصدور و مصّون از تحریف هست رو مبنا قرار بدیم و بین روایات معارض تا جایی که امکان داره روایت موافق قرآن رو قبول کنید
    امام مَهدی(سلام الله علیه)هم که قیام علنی جهانی بکنند مردم را به عقلانیّت و قرآن دعوت خواهند کرد چنان که امام صادق و امام باقر (علیهما‌السّلام) فرموده‌اند: «وقتی به شما از چیزی خبر دادم، دلیل آن را از قرآن بخواهید»
    و او قرآن را در جوامع انسانی از مهجوریّت خارج خواهد کرد
    مسئله خیلی جدّی و خطیر است
    خدای متعال در قرآن در سوره المائده آیات 44 و 45 و 47 فرموده هر کسی طبق ما انزل الله حکم نکند کافر و ظالم و فاسق است
    و طبق سوره الکافرون هم هر کسی خدای محمّد و آل محمّد(علیهم السلام) را که آنها به درستی معرفی اش کردند و عبادتش میکردند را عبادت نکند و نشناسد کافر و گمراه است
    مراجع هم اگر به عمد بخلاف ما انزل الله(قرآن)حکم کرده و فتوا داده باشند کافر و ظالم و فاسق هستند
    و اگر به غیر عمد بخلاف ما انزل الله(قرآن) حکم کرده و فتوا داده باشند بخاطر جهلشان مستحق توبیخ و تنبیه و ملامتند

  • سخن بی مقدمه ی راهنما در باره ی محتوای خود گمراه کننده است
    ---
    پیش از هر سخنی از اهمیت حدیث دینی و مذهبی منسوب به معصوم ، برای آسان سازی درک اکثریت مخاطبان ذی ربط از محتوای این سخن و برای مصون سازی اذهان مخاطبان از کج فهمی و سوء برداشت بهنگام مطالعه یا اراده ی ارائه ی انتقاد علمی از این سخن ، آنان را حد اقل در جریان تعاریف و معانی مورد اتفاق مختصری از دانشمندان علوم قرآن و علوم روایت و درایت در باره ی الفاظ و اصطلحات زیر قرار دهیم و در غیر این صورت رسیدن به نتیجه ی علمی مطلوب از سخن دشوار می گردد:
    - دین و مذهب
    - قرآن
    - انواع داده های قرآن
    - مرتبه اعتبار داده های قرآن در تعیین احکام و اعتقادات دینی و مذهبی
    - نقش قرآن در جهت دهی به روش دین داری و مذهب داری
    - حدیث و روایت دینی و مذهبی
    - اصول ارزیابی حدیث و روایت دینی و مذهبی
    - مراتب اعتبار حدیث و روایت برای استنباط احکام و شرح درست اعتقادات دینی و مذهبی
    - مراتب اعتبار نقش حدیث و روایت در جهت دهی به روش دین داری و مذهب داری
    - نوع رابطه ی قرآن با حدیث و روایت
    - نوع و مراتب تاثیر گذاری قرآن و حدیث و روایت بر یک دیگر در زمینه ی تعیین و ارزیابی احکام و اعتقادات دینی و مذهبی
    - تاکید بر نتیجه ی قیاس میان اعتبار قرآن و اعتبار حدیث و روایت دینی و مذهبی
    - شعار دادن با مطالب غیر قابل اثبات در بحثهای علمی ماهیت موضوع و محتوای سخن و گفتگو را لوث و درک حقیقت را دشوار می سازد و با اصول علمی بحث ناساز گار است.

  • وهابی کثیف که هزار بار جوابت را کامل دریافت کرده ای اما مثل انگل به این سایت چسبیده ای و دست از تکرار طوطوار نوشته هایت بر نمی داری:

    مرد باش و بگو دقیقا کدام رفتار و اعتقاد شیعه خلاف قرآن است تا جواب آن را کاملذ در همان مورد دریافت کنی.
    قطعا بهتر از کلی نویسی و فرار از از ارائه مصداق است.
    و البته همه هم بدانند که تو شاگرد درس ابن تیمیه تشریف داری/.

  • سخن بی مقدمه ی راهنما در باره ی محتوای خود گمراه کننده است
    ---
    پیش از هر سخنی از اهمیت حدیث دینی و مذهبی منسوب به معصوم ، برای آسان سازی درک اکثریت مخاطبان ذی ربط از محتوای این سخن و برای مصون سازی اذهان مخاطبان از کج فهمی و سوء برداشت بهنگام مطالعه یا اراده ی ارائه ی انتقاد علمی از این سخن ، آنان را حد اقل در جریان تعاریف و معانی مورد اتفاق مختصری از دانشمندان علوم قرآن و علوم روایت و درایت در باره ی الفاظ و اصطلحات زیر قرار دهیم و در غیر این صورت رسیدن به نتیجه ی علمی مطلوب از سخن دشوار می گردد:
    - دین و مذهب
    - قرآن
    - انواع داده های قرآن
    - مرتبه اعتبار داده های قرآن در تعیین احکام و اعتقادات دینی و مذهبی
    - نقش قرآن در جهت دهی به روش دین داری و مذهب داری
    - حدیث و روایت دینی و مذهبی
    - اصول ارزیابی حدیث و روایت دینی و مذهبی
    - مراتب اعتبار حدیث و روایت برای استنباط احکام و شرح درست اعتقادات دینی و مذهبی
    - مراتب اعتبار نقش حدیث و روایت در جهت دهی به روش دین داری و مذهب داری
    - نوع رابطه ی قرآن با حدیث و روایت
    - نوع و مراتب تاثیر گذاری قرآن و حدیث و روایت بر یک دیگر در زمینه ی تعیین و ارزیابی احکام و اعتقادات دینی و مذهبی
    - تاکید بر نتیجه ی قیاس میان اعتبار قرآن و اعتبار حدیث و روایت دینی و مذهبی
    - شعار دادن با مطالب غیر قابل اثبات در بحثهای علمی ماهیت موضوع و محتوای سخن و گفتگو را لوث و درک حقیقت را دشوار می سازد و با اصول علمی بحث ناساز گار است.

  • به پایگاه روشنگری پاسخ به یک فحاش در موضوع:/آقای فاطمی نیا:/استاد فاطمی نیا: قدر مادرهایتان را بدانید / جمعه 31/03/1298
    ---
    آقای فحاش از خدا بی خبر!!! از یک شیعه اثنی عشری رفتارهای شنیع ضد قرآن و عقل اکثریت پیروان مذهب ما شیعیان را ببین که چگونه ما دانسته یا ندانسته این مذهب مظلوم را برای تفرقه افکنی و فتنه بر انگیزی بنفع دشمنان مذهب ابزار دست دین فروشان مزدور انگلیس قرار داده ایم؟؟؟!!!
    ---
    خطاهای نابخشودنی که اکثریت شیعیان در حق مذهب مظلوم تشیع بی پروا روا می دارند:
    ---
    - قربانی کردن محکمات مفصل قرآن بپای مجملات این کتاب آسمانی و من آوردیهای پوچ تخیلات بشر بنام دین و مذهب
    - سهیم ساختن بندگان مقرب محدود به همه ی نیازها و ناتوانیها در ویژگیهای فرا طبیعی منحصر به خداوند
    - رقیب ساختن این بندگان با خداوند در مراسم و مناسک و شعایر بنام دین و مذهب
    - بدنام کردن پیامبر (ص) و اهل بیت مطهر آن حضرت (ع) با ترویج احادیث و روایات جعلی غیر قابل اثبات بنام دین و مذهب و نسبت این اراجیف به این بزرگان
    - بی پروایی و جسارت گستخانه ی دین زدا در حق قرآن در نسبت دادن رفتارهای فرا طبیعی به اراده ی اشخاص و ذوات بندگان مقرب در حالی که قرآن وجود چنین رفتارهایی را حتی نزد پیامبران در جای جای قرآن نفی کرده و تنها به خود و اذن موردی خود منحصر ساخته است.
    - ابتکار مراسم و مناسک و شعایر زیان بار فاقد بازده مثبت و سازنده بنام بندگان مقرب و تقدس بخشیدن به این مظاهر و هدر دادن میلیاردها از داراییها ی مردم بصورت روز مره برای برپایی این مظاهر متضاد با قرآن و عقل
    - خدمت به دشمنان دین و مذهب با فتنه بر انگیزی و تفرقه افکنی میان مسلمانان جهان در تضاد با دعوتهای وحدت بخش قرآن کریم
    - ابزار قرار دادن دین و مذهب و اهل بیت بنفع کسب حرام دین فروشان شیاد و طاغوتان از خدا بی خبر
    - منحصر ساختن نقش قرآن در ختم و حرز و حجاب و استخاره و سرپوش گذاشتن روی نقش اساسی هدایت گر این کتاب آسمانی بنفع دین فروشان و فالگیران و حجاب نویسان و مداحان منحرف و روضه خوانان بی سواد و خطبای بی تقوای دین فروش دنیا پرست
    - جهل مطلق به تعاریف و معنای قر آنی و عقلی ولایت مداری دینی و مذهبی و مودت اهل بیت پیامیر
    - سوء استفاده ی شیادانه ی پیوسته از حدیث ثقلین و افزودن حاشیه های غیر قابل اثبات و متضاد با قرآن و عقل به این حدیث برای تزکیه خود و ترویج کاسبی حرام و تقویت نفوذ و موقعیت دین فروشان دنیا طلب در میان توده های پاک دل پیرو مذهب مظلوم تشیع.
    - بی پروایی مطلق خرد ستیز در ترویج منقولات غیر قرآنی مخدوش به جعل و متضاد باقرآن و عقل برای تثبیت انگهای پوچ گرایی و خرافه گستری و من در آوردی سازی روی پیشانی مذهب مظلوم اهل بیت بنفع شیادان دین فروش و دشمنان دین و مذهب.

  • به پایگاه روشنگری در باره:/استاد فاطمی نیا: قدر مادرهایتان را بدانید /سه شنبه04/04 /1398
    ---
    پاسخ منطقی به فحاشی و افترا و بهتان که نسبت به یک نظر پیرامون موضوع فوق آمده اند
    ---
    قسمت سوم
    ---
    فحاش:
    ---
    دقیقا بگو منظورت از ابزار قرار دادن دین و مذهب و اهل بیت بنفع کسب حرام چیست؟ کدام کسب حرام است؟ کسی که پول کثیف آل سعود و آمریکا را در جیبش می ریزد و برای فتوا علیه شیعیان و تکفیر آنان فتوا می دهد کسبش حلال است و امثال مزدوری مثل تو که پول گرفته اید که در سایتهای شیعیان بچرخید و شیعه را تکفیر کنید چپولشان حلال است اما اگر خمس و حق اهل بیت عصمت - نه حق عایشه و حفصه و پدرانشان- پرداخت شود که تنها راه در آمد تبلیغی شیعه و تنها محل درآمد سادات فقیر است حرام است؟
    ---
    جواب:
    ---
    (( ابزار قرار دادن ارزشهای الهی بنفع من در آوردیهای دین فروشان بزرگ ترین خیانت در حق خدا و رسول و اهل بیت و دین و مذهب است.
    هنگامی که بنام مذهب مظلوم اهل بیت (ع) در تضاد با داده های مکتب توحیدی قرآنی این مذهب سهیم سازی پیامبر و اهل بیت و سایر بندگان مقرب در ویژگیهای منحصر به خداوند مانند دانستن علم غیب و داشتن توان انجام کارهای فرا طبیعی و تصرف تکوینی در آفریدگان و ابتکار پیوسته ی روز افزون مراسم و مناسک و شعایر بنام این بندگان با من در آوردیهای ساخته و پرداخته ی بشر و با تکیه به منقولات جعلی متضاد با قرآن و عقل در رفتار و زبان شاعران و مداحان و روضه خوانان بی سواد و خطبای منبر ترویج می شوند و رواج پیدا می کنند و دین شناسان بر این رفتارها و گفتارهای متضاد با هشدارها و باید و نبایدهای قرآن خاموشی را بر روشنگری متدینان نا آگاه پاک دل بر می گزینند یا چنین رفتارها و گفتارهایی را نیز پیوسته تشویق می کنند ؛ غیر از ابزار قرار دادن دین و مذهب و پیامبر و اهل بیت برای داغ نگه داشتن تنور کاسبی دین فروشی و پر کردن جیبهای دین فروشان از مال حرام این کاسبی چه توصیف دیگری شایسته این خیانت بزرگ است که توسط این عده دین فروش پیوسته علیه دین و مذهب انجام می گیرد؟؟؟!!!))
    ---
    فحاش:
    ---
    هر چند چیزهایی مانند فال گیری ربطی به فقه شیعه ندارد - این هم اثبتی دیگر برای اینکه توشیعه نیستی و حتی همین مساله ساده را هم نمی دانی - و هر چند اصلا چیزی به نام حجاب نویسی وجود خارجی در فقه شیعه دارد - این هم اختراع امثال تو است- و اتفاقا در بین اهل سنت و فرقه هایشان بسیار زیادتر است.
    ---
    جواب:
    ---
    (( مگر فقها و دین شناسان مذهب نشیع و سایر مذاهب دینی که از بیت المال و از وجوهات شرعی مردم امرار معاش می کنند ، بحکم قرآن موظف نیستند پیوسته مردم نا آگاه را در همه جا به دین داری خدا پسندانه و به انواع کج رویها و انحرافاتی که در جوامع مسلمان بنام دین و مذهب در تضاد با هشدارها و بایدها و نبایدهای قرآن ترویج می شوند در همه ی رسانه های همگانی هدایت و ارشاد کنند و آگاه سازند و از به تباهی کشانده شدن دین داری و مذهب داری این مردم غافل محض رضای خدا در روز و شب عالمانه و با تکیه به روشنگریهای قرآن و استدلالهای عقلی رسا و سرشت نشین جلو گیری به عمل بیاورند؟؟؟!!! ))
    ---
    فحاش:
    ---
    دقیقا بگو چه کسی قرآن را منحصر در قرائت و حفظ و غنا و صدا کشیدن و روی مرده خواندن و پز دادن کرده است جز شما شیوخ اهل سنت؟
    ---
    جواب:
    ---
    (( مغلطه ی سرپوش گذاشتن بر ترویج برخورد ابزاری با کلام الله یعنی قرآن کریم در مواردی که ذکر کردی و سکوت مرموز همیشگی سطوح مختلف دین شناسان بر این مظاهر شیطانی آشکار که با اهداف انسان ساز حیات بخش و سعادت آفرین قرآن در تضاد و تعارض آشکارند بر هیچ فردی اعم خرد سال و میان سال و سال خورده در جوامع اسلامی بویژه در جامعه ی ما شیعیان پنهان نیست )).
    ---
    فحاش:
    ---
    قرآن قرآن کردنت را باور کنم یا اجلاس منامه تان برای فروش فلسطین به اسراییل را؟ قرآن قرآن کردن شما را باور کنم یا دست دادن هایتان با شیمون پرز و نتانیاهو را؟ قرآن قرآن کردنتان را باور کنم یا اینکه حتی جنگیدن با اسراییل حرام اعلام کرده و چون حماس و حزب الله را عامل ایران و شیعه و صفویه نامیدند حتی دعا در حق آنها را حرام اعلام کردید؟ واضح است که چه کسی قرآن برایش از گلو بالاتر نمی رود.
    ---
    جواب:
    (( شگفتا!!! با چه جرئت و گستاخی و بی شرمی نقاب ریا کاری ساخت انگلیس را بر چهره می زنی و مزورانه برای ترویج اباطیل شیطانی خویش ، خود را انقلابی دلسوز مردم مظلوم فلسطین علم می کنی و مبارزان سرسخت علیه من در آوردیهای دین زدا و مدافعان دین داری و مذهب داری قرآنی عالمانه و عقلی را به کیش شیطانی خود نسبت می دهی؟؟؟!!! ))
    ---
    فحاش:
    ---
    دقیقا معلوم شد که شما بیش از هرکسی دچار جهل مطلق به تعاریف و معنای قر آنی و عقلی ولایت مداری دینی و مذهبی و مودت اهل بیت پیامیر هستید. قرآن شما فقط چند آیه دارد که با تفسیر شما همه اش علیه شیعه است و اگر آیه ای بر خلاف آن نظر شما تذکر داده شود می شود دین فروشی و تحریف شیعیان!
    ---
    جواب:
    ---
    (( صادقانه و با شهامت مشخص سازید تعریف شما از ولایت مداری با من در آوردیهای قرآن ستیز و خرد گریزی که در این زمینه ترویج می کنید بجز بدنامی برای تشیع علوی و کل دین چه معنای دیگری دارد؟؟؟!!!
    تفسیر این حقیر از قرآن متکی به حد و مرزهای شناختهای فرهنگ دین داری قرآنی است که شما متاسفانه با آنها آشنا و آگاه نیستید و نمی خواهید به آنها آشنا شوید و با اصرار بر نادیده گرفتن این حد و مرزها با دلبستگی قرآن ستیز و خرد گریز به من در آوردیها و احادیث و روایات جعلی متضاد با این فرهنگ ، دین داری و مذهب داری خود را بمانند دوران جاهلیت انجام می دهید و بحکم خداوند در قرآن ، دین داری و مذهب داری خود را به باد فنا می سپارید و خود را در زمره ی الاخسرین اعمالا قرار می دهید.
    شما مفصل با دلیل انکار پذیر بگو ویژگی دقیق ولایت مداری قرآنی و عقلی چیست؟؟؟!!! و شما چه ایراد مستدل و مستند قرآنی و عقلی به ولایت مداری دیگراـن که مخالف من در آوردی گرایی شما هستند دارید؟؟؟!!! شما با کدام دلیل انکار ناپذیر از مسلمات محکم و مفصل قرآن و اصول استدلال عقلی ایراد خود را به اثبات می رسانید؟؟؟!!!))
    ---
    فحاش:
    ---
    دقیقا حکایت خوارج هستید که آیه قرآن را شنیدند که ان الحکم الا لله (انعام 57). اما خیال کردند خدا خودش باید بیاید و حکم کند و نخواستند بفهمند داوری انسانها منافاتی با داوری خدا ندارد و حتی خدا خودش می گوید بروید حتی در اختلاف زن و شوهر هم حکم تعیین کنید (نساء 35)
    ---
    جواب:
    ---
    ((کجای نهج البلاغه و در کدام گفته ی امیر مؤمنان حضرت علی بن ابی طالب(ع) که به مسلک و مشرب انحرافی مذهب خوارج آگاه بوده چنین برداشتی وجود دارد که این منحرفان با سر دادن شعار « ان الحکم الا لله » خیال می کردند خود خداوند باید بیاید و میان آنان و آن حضرت حکمیت کند؟؟؟!!!
    چگونه و با چه دلیل از قرآن و عقل به اثبات می رسانید مطلق داوری انسان با دانش ناچیز و ظرفیت ذهنی محدود بشری خویش با داوری خداوند علام الغیوب که به تمام جزئیات و کلیات جهان با عظمتی که خود آفریده آگاه است فرق و تفاوت ندارد.))
    ---
    فحاش:
    ---
    خوارج هم مثل شما وهابیون یک آیه را چسبیدند و به خیال خود تفسیرش کردند و همه مسلمانان و حتی امامشان را تکفیر کردند ولی حاضر نشدند به سایر آیات قرآن کمترین نگاهی بکنند.
    ---
    جواب:
    ---
    (( ترهات پوچ تراوش شده از ذهن آلوده ی از خدا بی خبر و شیطان زده ی شما که در بحث روی هیچ منطق علمی استوار نیست شاید حتی چهار پایان بی عقل را نیز به قهقه در آورد زیرا پیوسته از بی جوابی و درماندگی بحث را به فحاشی و بهتان و تهمت و افترا و هرزه گویی می کشانید و تصور می کنید با این ترفندهای شیطانی می توانید مردم را فریب بدهید.))
    ---
    فحاش:
    ---
    - دقیقا بگو سوء استفاده ی شیادانه ی پیوسته از حدیث ثقلین چیست؟ اتفاقا تمام آنچه از حدیث ثقلین آمده تماما از کتابهای خود اهل تسنن است! نکند امثال حاکم نیشابوری و ذهبی و سیوطی و صدها نفر دیگر از محدثا اهل تسنن هم شیاد بوده اند؟
    ---
    جواب:
    ---
    (( سوء استفاده ی شیادانه ی دین فروشان از حدیث ثقلین این است که دین فروشان این حدیث را برای ترویج من در آوردیهای دین زدا و برای داغ نگه داشتن تنور کاسبی حرام دین فروشی خود ، در تضاد با مسلمات قرآن که حد و مرز توان و دانش پیامبران و سایر بندگان دیگر را تعیین کرده اند ، با تخیلات پوچ و بی پایه ی ذهن بیمار خود و برای تایید ترهات من در آوردی قرآن ستیز و خرد گریز ذهن خویش وارونه تفسیر و تاویل می کنند و با این تفسیر و تاویل شیطانی هر گفته ی قرآن ستیز و خرد گریز جعلی را با نسبت دادن به پیامبر و اهل بیت مظلوم آن حضرت برای تحریف دین و مذهب به ذهن مردم دین دار مذهبی با نیرنگ و دغل بازی بعنوان اعتقاد دینی و مذهبی تزریق می نمایند.))
    ---
    فحاش:
    ---
    شما جرات ندارید حتی یک پاسخ به کتاب الغدیر یا المراجعات بدهید و صرفا خواندن آنها را حرام اعلام می کنید. بگویید که دردتان فقط با ولایت است.
    ---
    جواب:
    ---
    یافته های هر فرد بشری از هر دین و مذهبی که باشد در هر کتابی اگر با مسلمات محکم و مفصل قرآن و اصول استدلال عقلی همگن و هماهنگ و منسجم نباشند پشیزی ارزش علمی ندارند خواه از آن بخاری و مسلم و احمد بن حنبل و ابن تیمیه سنی مسلک باشند یا از آن علامه امینی و علامه شرف الدین پیرو مذهب تشیع باشند.
    کتابهای دینی و مذهبی از آن هر فردی که باشند در حالی ارزش علمی و الهی والا خواهند داشت که در زمینه های دین داری و مذهب داری از از حقایق انکار ناپذیر حدو مرزها وهشدارها و باید و نبایدهای سرشت نشین شناختهای فرهنگ اصیل دین داری قرآنی فراتر نروند.))
    ---
    فحاش:
    ---
    حاضر هستید هر کسی اولی الامر باشد - ولو کان فاسقا- را اطاعت کنید اما امامت علی و اولاد او را نپذیرید. حاضرید حتی حدیث کتابهای خودتان که ان الائمه من بعدی اثنی عشر را هم تحریف کنید.
    ---
    جواب:
    ---
    (( با کدام دلیل از قرآن و عقل پذیرفتن ولایت بنده ی وفات یافته که در دفاع از خود و کفته های خود در مقابل آسیب و تحریف بشر کلا ناتوان است باید بر زندگان تا ابد الدهر سرایت و جریان فعلی داشته باشد؟؟؟!!!
    دستور خداوند در قرآن تاکید می کند اصل در دین داری خدا پسندانه در پیروی از بهترین گفته ها است و نه از بهترین بنده ها ؛ و قرآن کریم را سوای سایر گفته ها « احسن الحدیث » نامیده است:« اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ » ﴿ آیه ۲۳ سوره زمر﴾.
    چرا و برای ای اثبات کدام اندیشه ی علمی مفید و مثبت و سازنده ی با دوام خداپسندانه قرآن گرا مسلمانان شیعه و سنی برای اثبات ارجحیت ولایت مداری خلفای وفات یافته و تقلید از آنان که بعلت فوت و عدم دست رسی به آنان ولایت آنان و تقلید شرعی از آنان بحکم قرآن و عقل ساقط گردیده است باید باهم همیشه با پیروی از شیطان به جنگ و دعوا و پیامدهای شوم ویرانگر و نابود کننده ی جنگ و دعوا گرفتار شوند و دشمنان خدا را بر خود چیره سازند؟؟؟!!!
    با دقتی خرد گرا توجه کنیم که پیروی از دین خدا تقلید از احکام و اعتقادات و حیانی قرآن حی و حاضر و همیشه زنده است که خداوند وعده ی مصون نگه داری آن را از تحریف تا قیامت به بشر داده ؛ نه تقلید از شخص پیامبر و بندگان فانی که جعل و تزویر علیه آنان برای بشر خاطی باکنون میسر بوده است.
    دلیل انکار ناپذیر خطا بودن تقلید تحقیق گریز و فراتر از قرآن و عقل از ذوات اشخاص بویژه بزرگان دین همان گله ها و نکوهشهایی است که در قرآن متوجه برخی از رفتارهای پیامبر شده و همچنان اصل انکار ناپذیر نفوذ پذیر بودن گفته های منسوب به این بزرگان توسط جاعلان و دروغ گویان دین فروش است.
    خداوند اعتقادهای دین خود را که عین حقیقت سرشت نشین و قابل اثبات اند در قرآن کریم که از تحریف مصون است منحصر ساخته است . بنا بر این هر اعتقاد دیگری خارج از قرآن اگر با مسلمات محکم و مفصل قرآن ناهمگن و ناهماهنگ باشد بعلت امکان ناپذیری اثبات حقیقت و درستی آن محال است گفته یا خواسته ی پیامبر و اهل بیت او باشد و بی تردید مخدوش به جعل و دروغ و بطلان است.
    ---
    فحاش:
    ---
    دقیقا بگو بی پروایی مطلق خرد ستیز در ترویج منقولات غیر قرآنی مخدوش به جعل و متضاد با قرآن چیست؟ هر چند جوابت به طور کامل داده شد. خدای تو در خرد کوچک تو است و نه خدای واقعی. تو خدایی را که خودت خلق کرده ای داری می پرستی. خدایی که تو آفریده ای دستور به شرک داده است که می گوید بر آدم سجده کنید و یا پشت جای پای ابراهیم نمازبگذارید. اما خدایی که قرآن معرفی می کند جهان را با اسابابش آفرید و انسانها را وادار کرد که حتی برای یک استغفار یا گرفتن آرامش باید نزد انبیا و حی اشیا و ماترک آنها بروند.
    ---
    جواب:
    ---
    (( این بنده ی ناچیز خدایی را می پرستم که حد و مرزهای سرشت نشین شناخت او را خود او که آفریننده ی یکتای جهان هستی است در قرآن کریم تعیین کرده است ؛ نه خدایی که حد و مرزهای شناخت او را سفسطه گوییها و فلسفه بافیهای اثبات ناپذیر فلاسفه و متکلمان با اندیشه ناچیز و با تخیلات ذهن کم ظرفیت خود تعیین کرده اند.
    شما یا مغلطه می گویی و سفسطه بافی می کنی و یا خود را به کوچه ی علی چپ می زنی و یا کلا جاهل و غافل و بی سوادی و یا عقل جست و جو گر و پرسش گر پژوهنده نداری و از تاریخ اسلام پرتی و به محتوای اصیل دین خدا و قرآن که می باید آگاه باشی ، آگاه نیستی.
    شما تحت تاثیر شوم رواج روز افزون انبوه من در آوردیهای قرآن ستیز و خرد گریز بشری در طول 14 قرن از عمر اسلام در دین و مذهب ، ادعا می کنی که نمی دانی بی پروایی مطلق خرد ستیز در ترویج منقولات غیر قرآنی مخدوش به جعل و متضاد با قرآن چیست؟))
    ---
    فحاش:
    ---
    تقریبا به جز دو مورد بقیه چیزهایی که نوشتی همه تکرار یک موضوع بود که باز هم جوابت را دریافت کردی.
    البته به حال تو فرقی ندارد.
    شما در حد مناظره با یک مبلغ ساده شیعه هم نیستید. باید هم تمام کتب شیعه را حرام و غیرقانونی اعلام کنید.
    ---
    جواب:
    ---
    (( همین چند سطر اخیر از نوشته شما برای اثبات جهل و بی سوادی شما کافی است)).
    ---
    پایان...

  • تو شیعه نیستی پس اسم خودت را ما شیعیان نگذار. این هم از خباثت تو است که خیال کرده ای شتر سواری دولا دولا می شود!

    دقیقا تکرار همان رویه شما کتاب "اهل بیت از خود دفاع می کنند!!". آنجا هم وقیحانه خود را یک شیعه برگشته از تشیع معرفی کرده بودید که البته به دلیل عدم رعایت نکات تاریخی و روایی رسما آبروی خودتان را بردید. باز هم از اینکار دست بر نمی دارید.
    چرا که روش شما همان روش یهود است. صبح خودت را مومن معرفی کن و عصر از اسلام باز گرد تا مسلمانان در دین خود به شک بیفتند!

    وقالت طآئفة من اهل الکتـب ءامنوا بالذی انزل علی الذین ءامنوا وجه النهار واکفروا ءاخره لعلهم یرجعون.
    و جمعی از اهل کتاب (از یهود) گفتند: « (بروید در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز، کافر شوید (و باز گردید)! شاید آنها (از آیین خود) بازگردند! (زیرا شما را، اهل کتاب و آگاه از بشارات آسمانی پیشین می‌دانند و این توطئه کافی است که آنها را متزلزل سازد)
    آل عمران 72.

    باید هم شما مقلدان راستین یهود این همه برای یهود قربان صدقه بروید. باید هم فلسطین را دو دستی تقدیم یهود کنید. باید هم اعتقاد به تبرک زمین فلسطین و قبور انبیا را کفر بنامید. باید هم پادشاه و ولی امرتان ملک سلمان از دهانش دربرود و برای اجداد خودش همه یهودیان طلب مغفرت کند!


    اما همین حرفها که نوشته ای برای اثبات وهابی بودن تو کافیست.
    اما ای کاش حداقل اینقدر مردانگی داشتی که بگویی وهابی هستی اما قصد مباحثه با شیعه را داری. همیقدر که وقیحانه هم مبلغ وهابیت هستی هم خود را شیعه می نامی در شناختن ذات تو کافیست. البته در شبعه بودن تو برای ابن تیمه که شکی نیست!


    - دقیقا بگو قربانی کردن محکمات مفصل قرآن قربانی شده است؟ تو اصلا محکم و مفصل قرآن را می فهمی؟ محکم قرآن این است که خدا همه چیز را به اسبابش قرار داده و توسل به افراد و حتی اشیا هیچ منافاتی با خداپرستی ندارد. اما شما خدا را یک جسم فرض کرده اید که از دنیا جدا است و اگر کسی مثلا به پیامبر متوسل شود یعنی از خدا جدا شده است!! چون خدا یک جا نشسته و پیغمبر یک جای دیگر!

    - دقیقا بگو سهیم ساختن بندگان مقرب محدود به همه نیازها در کار خدا یعنی چه؟ یعنی خدا خودش مشرک تشریف داشت که آرامش بنی اسراییل را در توسل به تابوت سکینه و ماترک موسی و هارون قرار داد؟ و یا چرا شفا را در عسل قرار داد؟ و چرا فرزندان یعقوب باید از پدرشان خواستار استغفار می شدند؟ مگر خدا خودش کافی نبود؟ چرا به این بندگان محدود متوسل شدند یا به اشیاء؟ سهم پزشک در خلقت خدا چیست که به جای شفا گرفتن از خدا به او متوسل می شوید؟

    - دقیقا رقیب ساختن این بندگان با خداوند یعنی چه؟ یعنی همه پیامبران خدا که به اذن خدا در خلقت دخل و تصرف کردند و عیسی مسیح که می آفرید به اذن خدا و زنده می کرد به اذن خدا و از علم غیب خبر داشت به اذن خدا رقیب خدا بود؟

    - دقیقا بگو بدنام کردن پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت مطهر آن حضرت (علیهم السلام) یعنی چه؟ جز شما که در صحیح بخاری عزیزتان حتی وقیحانه به پیامبر نسبت دادید که ایستاده ادرار می کرده؟صحيح البخارى ، ج 1 ص 37 ، باب البول عند صاحبه ، و ج 2 ص 48 ، باب البول عند سباطة قوم .
    و یا آن همه نسبت نسیان و دروغ و اشتباه به ایشان دادید؟ و گفتید آیه قرآن را فراموش کرد تا کسی به او یا آوری نمود؟ صحيح مسلم، ج 1، ص 543، حديث 788.
    کسی که حتی با جنابت به نماز می ایستاد و بعد یادش می آمد؟ صحيح البخاري ، ج 1، ص 106، حديث 271. کسی که حتی به خرما کاران مدینه راهکار اشتباه می داد و بعد پشیمان می شد؟صحيح مسلم، ج 4، ص 1836، ح 2363. این همان پیامبری است که شما سنی ها معرفی می کنید؟ همالن پیغمبیری که ماینطق الهوی ان هو الا وحی یوحی است؟
    په کسی بیش از شما به رسول الله اهانت کرده است ؟

    - دقیقا بگو بی پروایی و جسارت گستخانه ی دین زدا در حق قرآن در نسبت دادن رفتارهای فرا طبیعی یعنی چه؟ آیا رفتار فرا طبیعی برای شما چیزی جز رفتار سکولار است؟ آیا قرآن خوانده ای که می گوید حتی سنگها شعور دارند و از خشیت الهی سقوط می کنند؟ (بقره 74). آیا چیزی فراطبیعی تر از تبدیل یک دانه به درخت و تبدیل یک نطفه به تو وجود دارد؟ تمام این جهان تماما معجزه است منتهی به بعضی عادت داریم و به بعضی نه. خیال کرده ای انبیا که معجزه کردند تمام قدرت خدا را نشان دادند و رفت و تمام شد دیگر هم قرار نیست خدا دخالتی در دنیا داشته باشد؟ این همان تفکر یهود است که می گویند ید الله مغلوله.


    - دقیقا بگو ابتکار مراسم و مناسک و شعایر زیان بار فاقد بازده مثبت و سازنده یعنی چه؟ کدام اقدام شیعه سازنده نبوده است و اگر سازنده بود چرا اینهمه سبب خشم شما شده است؟ خوب بگذارید شیعیان پول و وقتشان را تلف کنند! لابد اثری داشته که شما را بدجور سوزانده است! جرات نداشتی بگویی عزاداری. چون بلافاصله برایت عزاداری یعقوب برای یوسفی که زنده بود را مثال می زدم. جرات نداشتی بگویی توسل، والا توسل عایشه به قبر پیامبر و کنار زدن سقف آن برای نزول باران را مثال می زدم. جرات نداشتی بگویی احترام به قبور اولیای خدا چون بلافاصله سجده پشت جای پای ابراهیم و طواف قبر اسناعیل و هاجر را مثال می زدم.

    - دقیقا بگو چه کسی بیش از شما خدمت به دشمنان دین و مذهب با فتنه بر انگیزی و تفرقه افکنی میان مسلمانان جهان نموده است؟ جز شما که کارتان تکفیر 24 یاعته شیعه است؟ جز شما که هر جا رفتید به جنگ قبور و مقدسات مسلمین رفتید؟ جز شما که خون میلیونها مسلمان را به بهانه توحید ریختید؟ جز شما که گوینده لااله الا الله را کافر پنداشتید؟ جز شما که داعش محصول مستقیم تفکرات شما است؟

    - دقیقا بگو منظورت از ابزار قرار دادن دین و مذهب و اهل بیت بنفع کسب حرام چیست؟ کدام کسب حرام است؟ کسی که پول کثیف آل سعود و آمریکا را در جیبش می ریزد و برای فتوا علیه شیعیان و تکفیر آنان فتوا می دهد کسبش حلال است و امثال مزدوری مثل تو که پول گرفته اید که در سایتهای شیعیان بچرخید و شیعه را تکفیر کنید چپولشان حلال است اما اگر خمس و حق اهل بیت عصمت - نه حق عایشه و حفصه و پدرانشان- پرداخت شود که تنها راه در آمد تبلیغی شیعه و تنها محل درآمد سادات فقیر است حرام است؟

    - و هر چند چیزهایی مانند فال گیری ربطی به فقه شیعه ندارد - این هم اثبتی دیگر برای اینکه توشیعه نیستی و حتی همین مساله ساده را هم نمی دانی - و هر چند اصلا چیزی به نام حجاب نویسی وجود خارجی در فقه شیعه دارد - این هم اختراع امثال تو است- و اتفاقا در بین اهل سنت و فرقه هایشان بسیار زیادتر است اما
    دقیقا بگو چه کسی قرآن را منحصر در قرائت و حفظ و غنا و صدا کشیدن و روی مرده خواندن و پز دادن کرده است جز شما شیوخ اهل سنت؟ قرآن قرآن کردنت را باور کنم یا اجلال منامه تان برای فروش فلسطین به اسراییل را؟ قرآن قرآن کردن شما را باور کنم یا دست دادن هایتان با شیمون پرز و نتانیاهو را؟ قرآن قرآن کردنتان را باور کنم یا اینکه حتی جنگیدن با اسراییل حرام اعلام کرده و چون حماس و حزب الله را عامل ایران و شیعه و صفویه نامیدند حتی دعا در حق آنها را حرام اعلام کردید؟
    واضح است که چه کسی قرآن برایش از گلو بالاتر نمی رود.

    - و دقیقا معلوم شد که شما بیش از هرکسی دچار جهل مطلق به تعاریف و معنای قر آنی و عقلی ولایت مداری دینی و مذهبی و مودت اهل بیت پیامیر هستید. قرآن شما فقط چند آیه دارد که با تفسیر شما همه اش علیه شیعه است و اگر آیه ای بر خلاف آن نظر شما تذکر داده شود می شود دین فروشی و تحریف شیعیان!
    دقیقا حکایت خوارج هستید که آیه قرآن را شنیدند که ان الحکم الا لله (انعام 57). اما خیال کردند خدا خودش باید بیاید و حکم کند و نخواستند بفهمند داوری انسانها منافاتی با داوری خدا ندارد و حتی خدا خودش می گوید بروید حتی در اختلاف زن و شوهر هم حکم تعیین کنید (نساء 35)
    خوارج هم مقل شما وهابیون یک آیه را چسبیدند و به خیال خود تفسیرش کردند و همه مسلمانان و حتی امامشان را تکفیر کردند ولی حاضر نشدند به سایر آیات قرآن کمترین نگاهی بکنند.

    - دقیقا بگو سوء استفاده ی شیادانه ی پیوسته از حدیث ثقلین چیست؟ اتفاقا تمام آنچه از حدیث ثقلین آمده تماما از کتابهای خود اهل تسنن است! نکند امثال حاکم نیشابوری و ذهبی و سیوطی و صدها نفر دیگر از محدثا اهل تسنن هم شیاد بوده اند؟ شما جرات ندارید حتی یک پاسخ به کتاب الغدیر یا المراجعات بدهید و صرفا خواندن آنها را حرام اعلام می کنید. بگویید که دردتان فقط با ولایت است.
    حاضر هستید هر کسی اولی الامر باشد - ولو کان فاسقا- را اطاعت کنید اما امامت علی و اولاد او را نپذیرید. حاضرید حتی حدیث کتابهای خودتان که ان الائمه من بعدی اثنی عشر را هم تحریف کنید.

    - دقیقا بگو بی پروایی مطلق خرد ستیز در ترویج منقولات غیر قرآنی مخدوش به جعل و متضاد با قرآن چیست؟ هر چند جوابت به طور کامل داده شد. خدای تو در خرد کوچک تو است و نه خدای واقعی. تو خدایی را که خودت خلق کرده ای داری می پرستی. خدایی که تو آفریده ای دستور به شرک داده است که می گوید بر آدم سجده کنید و یا پشت جای پای ابراهیم نمازبگذارید. اما خدایی که قرآن معرفی می کند جهان را با اسابابش آفرید و انسانها را وادار کرد که حتی برای یک استغفار یا گرفتن آرامش باید نزد انبیا و حی اشیا و ماترک آنها بروند.

    تقریبا به جز دو مورد بقیه چیزهایی که نوشتی همه تکرار یک موضوع بود که باز هم جوابت را دریافت کردی.
    البته به حال تو فرقی ندارد.
    شما در حد مناظره با یک مبلغ ساده شیعه هم نیستید. باید هم تمام کتب شیعه را حرام و غیرقانونی اعلام کنید.


  • قسمت دوم
    ---
    به پایگاه روشنگری در باره:/استاد فاطمی نیا: قدر مادرهایتان را بدانید / دوشنبه 03/04/1398
    ---
    پاسخ منطقی به فحاشی و افترا و بهتان که نسبت به یک نظر پیرامون موضوع فوق آمده اند
    ---
    فحاش:
    ---
    - دقیقا بگو سهیم ساختن بندگان مقرب محدود به همه نیازها در کار خدا یعنی چه؟ یعنی خدا خودش مشرک تشریف داشت که آرامش بنی اسراییل را در توسل به تابوت سکینه و ماترک موسی و هارون قرار داد؟ و یا چرا شفا را در عسل قرار داد؟ و چرا فرزندان یعقوب باید از پدرشان خواستار استغفار می شدند؟ مگر خدا خودش کافی نبود؟ چرا به این بندگان محدود متوسل شدند یا به اشیاء؟ سهم پزشک در خلقت خدا چیست که به جای شفا گرفتن از خدا به او متوسل می شوید؟
    ---
    جواب :
    ---
    ((این سهیم سازی در من در آوردیهای ما شیعیان تجلیات بسیاری دارد.
    یک نمونه از شمار بسیار این تجلیات نسبت دادن علم غیب فراگیر و انجام کارهای فراطبیعی و ولایت تکوینی که ویژگیهای منحصر به خداوند اند که قرآن کریم در دستور به پیامبر وجود چنین ویژگیهایی را نزد آن حضرت آشکار نفی می کند است. ولی اکثریت ما پیروان مذهب با تصور بی دلیل این که ارواح این بزرگان بمانند خداوند در همه جا حاضر اند و همه چیز را می بینند و همه صداها را می شنوند و نیز توان رسیدن به خواسته های ما را دارند بی هیچ دلیل قرآنی و عقلی انکار ناپذیر قطعی هر جا شده به این بزرگان برای رسیدن به نیازهای خود توسل می جوییم.
    در ضمن با چه دلیل از قرآن و عقل دادن آرامش به بنی اسرائیل را از خواست خدا سلب می کنیم و به توسل به چوبهای بی جان تابوت و میراث مادی انبیا نسبت می دهیم؟؟؟!!! و با کدام قیاس انکار ناپذیر بر این گونه نسبت هزاران چیز مادی منسوب به بزرگان دین را بر خلاف مسلمات صریح قرآن آرامش بخش فرض می کنیم؟؟؟!!! و با کدام علم و با چه اجازه ای از قرآن و با کدام دلیل عقلی متین این چیزها را با من در آوردیهای تخیلی باطل خود به مقدسات تعیین شده از جانب خداوند در قرآن تشبیه می کنیم و با کرنش و نیایش و توقع اجر و رسیدن به نیازهای خویش ، گرد این چیزها می چرخیم و با صاحبان آنها که وجود همه جایی ندارند به سخن و خواهش و تمنا می پردازیم و از آنان رسیدن به نیازهای خود را درخواست می کنیم؟؟؟!!!))
    ---
    فحاش:
    ---
    - دقیقا رقیب ساختن این بندگان با خداوند یعنی چه؟ یعنی همه پیامبران خدا که به اذن خدا در خلقت دخل و تصرف کردند و عیسی مسیح که می آفرید به اذن خدا و زنده می کرد به اذن خدا و از علم غیب خبر داشت به اذن خدا رقیب خدا بود؟
    ---
    جواب:
    ---
    (( هیچ دلیلی از قرآن و عقل وجود ندارد که ثابت کند تغیرات فرا طبیعی تکوینی در معجزات که در پاسخ خداوند به درخواست پیامبران انجام گرفته اند با دانش و توان این بندگان بوده اند.
    ترس حضرت موسی پیامبر برای اولین بار از عصای تبدیل شده به اژدها همان گونه که قرآن تاکید می کند نشانه آشکاری از عدم آکاهی این پیامبر به چگونگی مبدل شدن آن عصا به اژدها است.
    در کجای قرآن دادن اذن و توان مطلق برای زنده کردن مردگان و انجام معجزات دیگر به این بزرگان ثابت گردیده و چگونه و با چه دلیل ، کاری را که انجام آن در قرآن منحصر به خداوند است دخل و تصرف پیامبران می نامییم و با چه دلیل عقلی انکار ناپذیر و با چه حق با قیاسهای ناقص و معیوب ذهن خود وجود این اذن و توان را نیز نزد سایر بندگان مقرب تخیل و فرض می کنیم؟؟؟!!!))
    ---
    فحاش:
    ---
    - دقیقا بگو بدنام کردن پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت مطهر آن حضرت (علیهم السلام) یعنی چه؟ جز شما که در صحیح بخاری عزیزتان حتی وقیحانه به پیامبر نسبت دادید که ایستاده ادرار می کرده؟صحيح البخارى ، ج 1 ص 37 ، باب البول عند صاحبه ، و ج 2 ص 48 ، باب البول عند سباطة قوم .
    و یا آن همه نسبت نسیان و دروغ و اشتباه به ایشان دادید؟ و گفتید آیه قرآن را فراموش کرد تا کسی به او یا آوری نمود؟ صحيح مسلم، ج 1، ص 543، حديث 788.
    کسی که حتی با جنابت به نماز می ایستاد و بعد یادش می آمد؟ صحيح البخاري ، ج 1، ص 106، حديث 271. کسی که حتی به خرما کاران مدینه راهکار اشتباه می داد و بعد پشیمان می شد؟صحيح مسلم، ج 4، ص 1836، ح 2363. این همان پیامبری است که شما سنی ها معرفی می کنید؟ همالن پیغمبیری که ماینطق الهوی ان هو الا وحی یوحی است؟
    چه کسی بیش از شما به رسول الله اهانت کرده است ؟
    ---
    جواب:
    (( نخست شما با چه دلیل دعوت به رجوع به مسلمات قرآن و استدلال عقلی را که خواست خداوند در قرآن است پیروی از بخاری و فلان و بلان می نامید؟؟؟!!!
    دوم و قتی که در جای جای قرآن داشتن علم غیب و توان ذاتی انجام کارهای فرا طبیعی و حتی قدرت پیروزی در جنگ و داشتن توان هدایت خلق الله نزد پیامبران آشکا را انکار می شود آیا نسبت احادیث و روایاتی به پیامبر و اهل بیت مبنی بر وجود چنین علم و توانی نزد آنان دهن کجی و توهین به قرآن و بدنام کردن پیامبر و اهل بیت با چسباندن انگ دروغ گویی علیه قرآن به این بندگان نیست؟؟؟!!!))
    ---
    فحاش:
    - دقیقا بگو بی پروایی و جسارت گستخانه ی دین زدا در حق قرآن در نسبت دادن رفتارهای فرا طبیعی یعنی چه؟ آیا رفتار فرا طبیعی برای شما چیزی جز رفتار سکولار است؟ آیا قرآن خوانده ای که می گوید حتی سنگها شعور دارند و از خشیت الهی سقوط می کنند؟ (بقره 74). آیا چیزی فراطبیعی تر از تبدیل یک دانه به درخت و تبدیل یک نطفه به تو وجود دارد؟ تمام این جهان تماما معجزه است منتهی به بعضی عادت داریم و به بعضی نه. خیال کرده ای انبیا که معجزه کردند تمام قدرت خدا را نشان دادند و رفت و تمام شد دیگر هم قرار نیست خدا دخالتی در دنیا داشته باشد؟ این همان تفکر یهود است که می گویند ید الله مغلوله.
    ---
    جواب:
    (( پرت و بلا می گویی و بهتان می زنی که جهل خود را بپوشانی!!! در کجای نوشته های این بنده ی ناچیز آمده که نسبت دادن کارهای فرا طبییعی به خداوند آفریدگار جهان توهین به قرآن است؟؟؟!!!))
    ---
    فحاش:
    دقیقا بگو ابتکار مراسم و مناسک و شعایر زیان بار فاقد بازده مثبت و سازنده یعنی چه؟ کدام اقدام شیعه سازنده نبوده است و اگر سازنده بود چرا اینهمه سبب خشم شما شده است؟ خوب بگذارید شیعیان پول و وقتشان را تلف کنند! لابد اثری داشته که شما را بدجور سوزانده است! جرات نداشتی بگویی عزاداری. چون بلافاصله برایت عزاداری یعقوب برای یوسفی که زنده بود را مثال می زدم. جرات نداشتی بگویی توسل، والا توسل عایشه به قبر پیامبر و کنار زدن سقف آن برای نزول باران را مثال می زدم. جرات نداشتی بگویی احترام به قبور اولیای خدا چون بلافاصله سجده پشت جای پای ابراهیم و طواف قبر اسناعیل و هاجر را مثال می زدم.
    ---
    جواب:
    (( بشر در مقایسه با عظمت علم بی کران و توان بی حد و مرز خداوند یکتای جهان آفرینش چه علم و توانی دارد که به خود با جرئت و جسارت و گستاخی اجازه می دهد بجای خدا بنام دین و مذهب پیوسته از تخیلات من در آوردی ذهن ناقص خود مراسم و مناسک و شعایر برای بندگان مقرب بسازد و به ساخته و پرداخته های این ذهن در زمینه مذکور تقدس بخشد و صدها میلیون مردم متدین مذهبی را پیوسته به هزینه کردن میلیاردها پول ودارایی و امکانات بی هیچگونه بازده مثبت و سازنده ی محسوس برای جوامع خود با کمک احادیث و رویات جعلی متضاد با قرآن وعقل به انجام این من در آوردیها وادار سازد؟؟؟!!!))
    ---
    فحاش:
    ---
    - دقیقا بگو چه کسی بیش از شما خدمت به دشمنان دین و مذهب با فتنه بر انگیزی و تفرقه افکنی میان مسلمانان جهان نموده است؟ جز شما که کارتان تکفیر 24 یاعته شیعه است؟ جز شما که هر جا رفتید به جنگ قبور و مقدسات مسلمین رفتید؟ جز شما که خون میلیونها مسلمان را به بهانه توحید ریختید؟ جز شما که گوینده لااله الا الله را کافر پنداشتید؟ جز شما که داعش محصول مستقیم تفکرات شما است؟
    ---
    جواب:
    (( وقتی که در هرزه گویی کم می آوری و مستأصل می شوی برای عوام فریبی مذبوحانه تلاش می کنی کار پلید خود را که دیکته ی ارباب دغل باز انگلیسی است بعنوان آن روی سکه ی داعشیان به حامیان قرآن و مدافعان خرد گرایی دینی و مذهبی نسبت بدهی.))
    ---
    ادامه دارد...

  • اگر من فحاش هستم که فحش جواب منطقی لازم ندارد! به چه جواب می دهی؟
    و اگر جواب می دهی و قبول داری این ها استدلالات از قرآن و سنت است چرا آن را فحش می دانی؟
    یا از اینکه حقیقت دروغین ادعاهای تو آشکار شود و همه بدانند چه شاگرد خوبی بری ابن تیمیه خبیث هستی فحش است؟
    آری. فحش همان است که وقتی زمین بیندازی صاحبش آن را بردارد!!
    چه خوب برداشتی!
    الحمد لله که هر چه بیشتر می نویستی بیشتر وهابی بودن خودت را فریاد می زنی!! و بیشتر خودت را خراب می کنی.


    وهابی نوشته است:" اکثریت ما پیروان مذهب با تصور بی دلیل این که ارواح این بزرگان بمانند خداوند در همه جا حاضر اند و.."
    چناب وهابی! پس دقیقا بگو ارواح کجا هستند؟
    تو در عمرت قرآن نخوانده ای؟ ارواج شهدا پس به چه کسی وعده بهشت می دهند؟ آیا فقط به همان افرادی که در زمان و مکان زندگی دنیوی آنها زندگی می کردند؟
    ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموتا بل احیآء عند ربهم یرزقون• فرحین بمآ ءاتلـهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم..
    سوره آل عمران- 169 و 170
    نکند بدریون فقط به مردم همان زمان و مکان بشارت دادند و تمام شد؟ پس یستبشرون هم که فضل مضارع است باید بشود فعل ماضی!

    آری. قبلا هم همکاران مبلغ وهابی تو در پاسخخ می گویند " نه شهدا اگر زنده اند نزد خدا هستند!! نه پیش ما!"
    و من از او می پرسم یعنی خدا کجا است که شهدا نزد او هستند؟

    این است منطق وهابیت که ریشه اش در جس دانستن خدا است. الله که جسم شد و جایگاه پیدا کرد و به قول ابن تیمیه " خداوند به آسمان زمین نازل می شود ، مثل پایین آمدن من از پله های منبر است ." البته باید هم نزد خدا را در جایگاه خاصی بداند که مثلا خدا ارواح شهدا را در یک قوطی گذاشته است! و بنا براین ما دیگر به آنها دسترسی نداریم!

    .و اصلا خود روح که امر رب است ( قل الروح من امر ربی - اسراء 85) مجرد است مگر جا و مکان دارد؟
    تو باید دلیل بیاوری که از کجا فهمی که ارواح صدای کسی را نمی شنوند و یا نمی توانند برایش دعا بکنند؟
    پیامبر خدا آیا با کشتگان قریش در بدر سخن نگفت؟ و به عمر نگفت که تو شنواتر از این - مردگان - نیستی؟
    و آیا وقتی صلیبی ها در حال حفر تونل و نقب برای رسیدن به قبر پیامبر بودند و قصد ربودن جسد ایشان را داشتند * نورالدین زنگی خواب ایشان را ندید که به دادم برس و نورالدین به مدینه آمد و مطابق نشانه هایی که در خواب دیده بود صلیبی ها را دستگیر کرد؟ این را نوشتم چون از مسلمات تاریخ است و اتفاقا مایه افتخارات اهل سنت به همین آقای نورالدین زنگی است!!

    پس اگر قرار شد ارواح همه جا حاضر باشند چه مشکلی هست که صدای ما را بشوند و حتی برای ما دعا کنند؟
    و تازه شما حتی توسل به خود رسول الله و شهدای احد را هم قبول ندارید ولو سر قبور خود ایشان!!
    اما وقیحانه در مسجد نبوی این آیه را نوشته اید :" يا أيها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النبي.." سوره حجرات آیه 2
    اگر پیامبر مرده است و نمی شنود داد زدن یا نزدن بر سر او چه فرقی دارد؟



    وهابی نوشته است :"با چه دلیل از قرآن و عقل دادن آرامش به بنی اسرائیل را از خواست خدا سلب می کنیم.." و".. با کرنش و نیایش و توقع اجر و رسیدن به نیازهای خویش ، گرد این چیزها می چرخیم"
    چه کسی جز خدا وهابیون از خواست خدا سلب کرده است و ادعا کرده است که توسل به مقدسان یعنی نفی درخواست از خدا؟
    .و چه کسی جز تو و امثال تو مدعی هستند که درخواست آرامش از تابوت سکینه یعنی سلب درخواست آرامش از خدا؟
    رسما بگو قرآن را هم کفر و شرک می دانی.
    چرا نمی گویی سجده پشت چای پای ابراهیم پیامبر یعنی شرک به خدا است؟ که "اتخذوا من مقام ابراهیم مصلی" (بقره 125)
    چرا نمی گویی طواف حجراسماعیل به همراه کعبه شرک به خدا است و نباید دور قبر اسماعیل و هاجر چرخید؟
    چرا نمی گویی بوسیدن جلد کلام الله هم بوسیدن چرم و مقوا است و شرک به خدا است؟



    وهابی نوشته است:"در کجای قرآن دادن اذن و توان مطلق برای زنده کردن مردگان و انجام معجزات دیگر به این بزرگان ثابت گردیده"
    مگر ما گفته ایم کسی جز خدا اذن و توان مطلق دارد؟ و مگر کسی ادعا کرده است که مقدسان و انبیا و شهدا و دیگران کاری را بی اذن خدا و با با توان مطلق انجام می دهند؟
    اصلا چه کسی می تواند ادعا کند عسل بی اذن خدا شفا می دهد؟
    و اصلا مگر این نوشتن کامنتها و همین رایانه که کار می کند مگر بی اذن خدا است؟
    آری. وهابیون خیال کرده اند که انسانهای به ظاهر زنده می توانند بی اذن خدا کاری انجام دهند! و نمی دانند اگر انسان اختیار هم دارد برای انجام افعال آن هم به اذن خدا است و اگر خدا اراده کند همین اختیار را در لحظه ای سلب می کند.
    نه قرآن چنین چیزی را نوشته و نه کسانی که از شیعه و سنی به مقدسان خودشان توسل می کنند چنین ادعایی کرده اند که آنها بی اذن خدا کاری انجام می دهند!
    بلکه خود پیامبر هم که قرآن دستور می دهد به او متوسل شوید تا او برایتان استغفار کند (سوره نساء آیه 64) به همین پیامبر می گوید اگر هفتاد بار هم برای منافق استعفار کنی از تو نخواهم پذیرفت (توبه آیه 80)

    آری. ما هرگز ادعا نکرده ایم که نه روح مقدسان و نه هیچ انسان زنده و مرده ای و نه اصلا هیچ فاعلی در دنیا فعلش را بی اذن خدا انجام می دهد!
    اما قساوت قلب وهابی است که به او فرمان می دهد وقیحانه تهمت بزند تا از پذیرش حقیقت فرار کند.
    ثم قست قلوبكم من بعد ذلك فهي كالحجارة أو أشد قسوة وإن من الحجارة لما يتفجر منه الأنهار وإن منها لما يشقق فيخرج منه الماء وإن منها لما يهبط من خشية الله وما الله بغافل عما تعملون (سوره بقره آیه 74)



    وهابی باز هم نوشته است":با چه دلیل عقلی انکار ناپذیر و با چه حق با قیاسهای ناقص و معیوب ذهن خود وجود این اذن و توان را نیز نزد سایر بندگان مقرب تخیل و فرض می کنیم؟.."
    و پاسخ این است که چه دلیل عقلی انکار ناپذیر و با چه حق این اذن و توان را انکار کنیم؟ و او از کجا فهمید خدایی که توانست و این اذن را نه تنها به انبیا که حتی به حیوانات داد و مایه شفای انسان را بسازند ( مثل عسل که فیه شفاء للناس - نحل 69) و خدایی که به سنگ بیجان اذن داد که از خشیت او سقوط کند (بقره 74) به دیگران چنین اذنی را نداده باشد؟
    بگذریم که شما حتی توسل به شخص رسول الله صلی الله علیه و آله را هم انکار می کنید و برای او چنین اذنی قایل نیستید و او را از سنگ بیجانی بی خاصیت تر می دانید.


    وهابی شیعه را متهم به اهانت به رسول الله کرد! اما وقتی برایش نشان دادم که چه کسی - در مهمترین منابع اهل سنت که خود وهابی خود را جزو آنها می دانند- به رسول الله اهانت کرده است خودش را دوباره زد به همان راه و دوباره مرغش همان یک پا را دارد:" و قتی که در جای جای قرآن داشتن علم غیب و توان ذاتی انجام کارهای فرا طبیعی و حتی قدرت پیروزی در جنگ و داشتن توان هدایت خلق الله نزد پیامبران آشکا را انکار می شود..."
    که باز هم تکرار همان یاوه قبلی است.
    هیچ گاه آن شیعه ای که امام حسین علیه السلام متوسل شده و آن سنی که به ابوحنیفه و معروف کرخی و عبدالقادر جیلانی و بهاء الدین نقشبند و...متوسل شده مدعی نشده اند که این افراد علم غیب و توان ذاتی انجام کارهای فرا طبیعی دارند! بلکه اینها افرادی دانستند که دعایشان نزد خدا مستجاب است و به اذن خدا می توانند کارهایی انجام دهند.

    وهابی مرزهای وقاحت را جا به کرد و نوشت: " پرت و بلا می گویی و بهتان می زنی که جهل خود را بپوشانی!!! در کجای نوشته های این بنده ی ناچیز آمده که نسبت دادن کارهای فرا طبییعی به خداوند آفریدگار جهان توهین به قرآن است؟"
    دقیقا همان جایی این ادعا را کردی که خیال کرده ای امور جهان طبیعی هستند و به خودی خود انجام می شوند و مثلا تو برای انجام کارهای خودت و نوشتن همین کامنتهایت نیازی به اذن الله نداری اما پیامبر نیاز به اذن الله دارد!!
    والا اگر قبول داشتی که حتی شیء بیجان و بی روح با اذن خدا قادر به انجام کار است ابدا به خودت اجازه نمی دادی که وقیحانه بگویی ارواح مومنان نمبی توانند با اذن خدا کاری انجام دهند و حنی شیعه را متهم کنی که معتقدند امامشنشان بی اذن خدا کاری را انجام می دهند!
    و اساسا این تقسیم طبیعی و فراطبیعی چیزی جز تقسیم بندی ماتریالیستها و مشرکان نیست. برای مسلمان همه چیز در قدرت خدا ممکن است و نه خواب سیصد ساله فراطبیعی است و نه خلقت انسان از یک قطره آب.



    وهابی دوباره به جای هر نوع پاسخی در خصوص موارد متعدد توسل در قرآن و سنت وقیحانه نوشت "بشر در مقایسه با عظمت علم بی کران و توان بی حد و مرز خداوند یکتای جهان آفرینش چه علم و توانی دارد که به خود با جرئت و جسارت و گستاخی اجازه می دهد بجای خدا بنام دین و مذهب پیوسته از تخیلات من در آوردی ذهن ناقص خود مراسم و مناسک و شعایر برای بندگان مقرب بسازد ..."
    برو یقیه ام المومنین عایشه عزیزتان را بگیر که چنین گستاخی به خود داد و گفت بروید سقف قبر پیامبر را بردارید تا باران بیاید! کجای قرآن چنین دستوری و مناسکی آمده بود؟ حالا خود پیامبر و جسدش و قبرش که هیچ، عموی پیامبر عباس چه خاصیتی داشت که عمر به وایطه او به خدا متوسل می شد؟ کجای این مناسک در قرآن آمده بود؟ (بخاری - کتا الاستسقا- حدیث 1010 و کتاب فضایل اصحاب النبی ححدیث 3710)

    لابد وهابی خیال کرده است خدا باید تک تک موارد مجاز توسل را لیست کند و بفرستد تا ایشان ایراد نگیرد! حال آنکه اگر در خانه کس است یک حرف بس است و
    اگر قرار شد توسل به مقدسان با نیت آنکه آنها از خدا چیزی بخواهند مجاز باشد دیگر هیچ دلیلی برای محدود کردن آن نیست.
    آری. ابن تیمه و محمد بن عبدالوهاب و پیروانشان معتقدند همه مسلمان کافر بودند و اسلام را نفهمیدند. بلکه عمر هم اسلام را نفهمید و همه پیروان مکاتب و فرق اسلامی دین را نفهمیدند تا قرن ششم هجری که ابن تیمیه دین را فهمید!



    و خنده دار تر اینکه وهابی بعد از یادآوری جنایات بیشماری که او و همفکرانش به اسم توحید و مبارزه با شرک انجام دادند و مسلیونها مسلمان را در سراسر کشورهای اسلامی به دادم تفرقه انداخته و به خاک و خون کشبدند تازه وقیحانه و رذیلانه باز هم به شیعه اتهام می زند و خود را هم به آن راه و می نویسد:" وقتی که در هرزه گویی کم می آوری و مستأصل می شوی برای عوام فریبی مذبوحانه تلاش می کنی کار پلید خود را که دیکته ی ارباب دغل باز انگلیسی است بعنوان آن روی سکه ی داعشیان به حامیان قرآن و مدافعان خرد گرایی دینی و مذهبی نسبت بدهی"
    اگر وهابی می فهمید و شعور داشت که وهابیت دقیقا ساخته همین انگلیس برای ایجاد تفرقه و برادرکشی در مسلمین است پس چرا عقایدی که سنگ بنای این تفکرات فاسد است را خردگرایی دینی می نامند؟
    اگر ذره ای خرد داشت که تاکنون حرف حق را پذیرفته بود و دست از تکفیر شیعیان برداشت بود...



    ----------------
    * و این هم خودش نکته ای است که وهابیون در مورد اجساد سالم مانده بعد از هزاران سال هیچ پاسخی ندارند که اگر این جسم مرد و تمام شد چرا فاسد نمی شود؟
    و اگر جسد پیامبر ارزشی نداشت چرا نورالدین زنگی باید آن را نجات می داد؟ نجات دادن مگر جز برای زنده ها معنی دارد؟



  • الحاکم الحق فی فصل الحق عن الباطل من اقوالنا هو الله وحده ؛ افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد و حسبی الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر و انا لله و ان الیه راجعون.

  • به پایگاه روشنگری در باره:/استاد فاطمی نیا: قدر مادرهایتان را بدانید / شنبه 01/04/1398
    ---
    پاسخ منطقی به فحاشی و افترا و بهتان در یک نظر پیرامون موضوع فوق
    ---
    فحاش:
    تو شیعه نیستی پس اسم خودت را ما شیعیان نگذار. این هم از خباثت تو است که خیال کرده ای شتر سواری دولا دولا می شود!
    ---
    جواب:
    ---
    (( تشخیص و تعیین این که کدام بنده ، مؤمن و مسلمان و شیعه است تنها در علم خدا است که به همه ی جزئیات حقایق جهان آگاهی فراگیر دارد و بشر توان چنین تشخیصی را مطلقا ندارد))
    ---
    فحاش:
    دقیقا تکرار همان رویه شما کتاب "اهل بیت از خود دفاع می کنند!!". آنجا هم وقیحانه خود را یک شیعه برگشته از تشیع معرفی کرده بودید که البته به دلیل عدم رعایت نکات تاریخی و روایی رسما آبروی خودتان را بردید. باز هم از اینکار دست بر نمی دارید.
    چرا که روش شما همان روش یهود است. صبح خودت را مومن معرفی کن و عصر از اسلام باز گرد تا مسلمانان در دین خود به شک بیفتند!
    وقالت طآئفة من اهل الکتـب ءامنوا بالذی انزل علی الذین ءامنوا وجه النهار واکفروا ءاخره لعلهم یرجعون.
    و جمعی از اهل کتاب (از یهود) گفتند: « (بروید در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز، کافر شوید (و باز گردید)! شاید آنها (از آیین خود) بازگردند! (زیرا شما را، اهل کتاب و آگاه از بشارات آسمانی پیشین می‌دانند و این توطئه کافی است که آنها را متزلزل سازد)
    آل عمران 72.
    باید هم شما مقلدان راستین یهود این همه برای یهود قربان صدقه بروید. باید هم فلسطین را دو دستی تقدیم یهود کنید. باید هم اعتقاد به تبرک زمین فلسطین و قبور انبیا را کفر بنامید. باید هم پادشاه و ولی امرتان ملک سلمان از دهانش دربرود و برای اجداد خودش همه یهودیان طلب مغفرت کند!
    ---
    جواب:
    ---
    (( در فقره بالا با نسبت دادن خصلتهای ناروا به افرادی که از قرآن و عقل دین خدا و مذهب اهل بیت در مقابل من در آوردیهای تخیلات بشر ناچیز و در مقابل دغل بازیهای دین فروشان نهان و آشکار ، بصورت ناشناس دفاع می کنند و شما نه از نزدیک آنان را دیده ای و نه می شناسی جرئت و جسارت غیب گویی دروغ را به خود داده ای؟؟؟!!!))
    ---
    فحاش:
    اما همین حرفها که نوشته ای برای اثبات وهابی بودن تو کافیست.
    اما ای کاش حداقل اینقدر مردانگی داشتی که بگویی وهابی هستی اما قصد مباحثه با شیعه را داری. همیقدر که وقیحانه هم مبلغ وهابیت هستی هم خود را شیعه می نامی در شناختن ذات تو کافیست. البته در شبعه بودن تو برای ابن تیمه که شکی نیست!
    جواب:
    ---
    (( اگر دفاع از قرآن و عقل و احکام و اعتقادات ناب قرآنی دین خدا و مکتب قرآنی- توحیدی اهل بیت پیامبر در مقابل من در آوردیها و خرافات دین فروشان جاهلی صفت وهابیت است پس مطابق نظر شما خدا و قرآن و پیامبر و اهل بیت هم باید وهابی باشند.))
    ---
    فحاش:
    دقیقا بگو کدام محکمات مفصل قرآن قربانی شده است؟ تو اصلا محکم و مفصل قرآن را می فهمی؟ محکم قرآن این است که خدا همه چیز را به اسبابش قرار داده و توسل به افراد و حتی اشیا هیچ منافاتی با خداپرستی ندارد. اما شما خدا را یک جسم فرض کرده اید که از دنیا جدا است و اگر کسی مثلا به پیامبر متوسل شود یعنی از خدا جدا شده است!! چون خدا یک جا نشسته و پیغمبر یک جای دیگر!
    جواب:
    ---
    یکی از شمار محکمات بسیار قرآن که دین فروشان برای ترویج من در آوردیهای خود وارونه می کنند محکمی است که وجود علم غیب و توان انجام عمل فرا طبیعی را نزد پیامبر نفی می کند ولی این دین فروشان با اضافه کردن عبارت: « اذن خدا » از جیب خود صدور عمل فرا طبیعی را بدون داشتن هیچ دلیلی برای صدور آن از شخص بنده برای داغ نگه داشتن کاسبی حرام خود و فریب و منحرف ساختن افکار متدینان ساده ی پاک دل به بندگان زنده و مرده نسبت می دهند.
    در ضمن این فحاش بی اطلاعی خود را از معنای علمی – اصطلاحی محکم و مفصل با آوردن یک تعریف من در اوردی رسوا ساخته است.

  • ای کاش وهابی بیش از خودش را رسوا نمی کرد و نشان نمی داد که تا چه حد دستش از استدلال و منطق کوتاه است. مضحک اینکه نوشته است
    :"تشخیص و تعیین این که کدام بنده ، مؤمن و مسلمان و شیعه است تنها در علم خدا است.."

    پاسخ این است که مگر کفر علنی ابوجهل و ابولهب فقط فقط در علم خدا بود؟ مگر حرف از مساله مخفی داریم می زنیم که فقط در علم خدا باشد؟ آنچه عیان است چه حاجت به بیان است!
    آن یکی پرسید اشتر را که هی, از کجا می‌آیی ای اقبال پی. گفت از حمام گرم کوی تو, گفت خود پیداست در زانوی تو

    والا کسی شیعه است و ذره ای اعتقاد به دستورات و روایات ائمه شیعه دارد که اصلا حتی انکار توسل به مخیله اش خطور هم نمی کند!


    و بعد هم که به او حالی کردم که دستش را خوانده ام که این بازی مسخره که خودت را شیعه بنامی ولی وقیخانه همان ادعاهای وهابیون را تکرار کنی تکرار همان سنت یهود و همان ماجرای کتاب مفتضح "اهل بیت از خود دفاع می کنند" است، حالا نوشته است :در فقره بالا با نسبت دادن خصلتهای ناروا به افرادی که از قرآن و عقل دین خدا و مذهب اهل بیت در مقابل من در آوردیهای تخیلات بشر ناچیز و در مقابل دغل بازیهای دین فروشان نهان و آشکار ، بصورت ناشناس دفاع می کنند و شما نه از نزدیک آنان را دیده ای و نه می شناسی جرئت و جسارت غیب گویی دروغ را به خود داده ای"

    وهابی عزیز! خودت را لو داده ای و غیبگویی هم لازم نیست! به قول ما شیعیان قسم حخضرت عباست را باور کنم یا دم خروس را؟
    داریم می بینیم چه می کنی و این همه دست و پا زدن هم لازم نیست! یا مرد باش و اعتراف کن عقایدت باطل و شیطانی است و یا برو گورت را گم کن.



    وهابی جوری به هذیان گویی افتاده که می نویسد :"اگر دفاع از قرآن و عقل و احکام و اعتقادات ناب قرآنی دین خدا و مکتب قرآنی- توحیدی اهل بیت پیامبر در مقابل من در آوردیها و خرافات دین فروشان جاهلی صفت وهابیت است پس مطابق نظر شما خدا و قرآن و پیامبر و اهل بیت هم باید وهابی باشند."

    آقای وهابی! گویا کور بودی و ندیدی که برایت ثابت کردم اعتقادات تو مساوی انکار وحی و سنت است. چطور باز هم وقیحانه خود را دین ناب معرفی می کنی؟
    آری. این دین ناب همان چ دین جدیدی است که ابن تیمیه پیامبر آن بود و آن خدایی که تو درست کرده ای و آن پیامبر خیالی که تو تراشیده ای قطعا وهابی هستند و آن خدایی که قرآن معرفی می کند و آن پیامبر و اوصیا و صحابه او هم که حقیقت وجود دارند همه از نظر از تو مشرک هستند!




    وهابی در ادامه انکار قرآن نوشته است :" یکی از شمار محکمات بسیار قرآن که دین فروشان برای ترویج من در آوردیهای خود وارونه می کنند محکمی است که وجود علم غیب و توان انجام عمل فرا طبیعی را نزد پیامبر نفی می کند ..."
    پس این آیه را هم از قرآن حذف کنید :"عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول.." . سوره جن آیه 27
    این آیه را هم حذف کنید که این حرف عیسی بن مریم علیهما السلام هم شرک است :" وأنبئكم بما تأكلون وما تدخرون في بيوتكم سوره آل عمران آیه 49
    و اصلا کل معراج و تمام ادعاهای پیامبر در مورد فرشتگان و جن و غیب و ... را انکار کنید!
    چون غیب را فقط خدا می داند و پیامبر حق نداشته از غیب بگوید!

    آری. اگر قبول می کنید خدا این علم را به پیامبر داده است- و ما هم می گوییم- مطلقا به این معنی نیست کسی جز خدا ذاتا علم غیب دارد. خدا این علم را دارد و به هر کس بخواهد می دهد. پیامبر هم ذاتا علم غیب ندارد و اصلا کسی هم چنین ادعایی نکرده است.


    بعد هم از آنجایی که دروغگو کم حافظه است، باز هم وهابی یادش می رود که در کامنت قبلی مدعی شده بود شیعیان غیر خدا را ذاتا دارای توان انجام کار فراطبیعی می دانند! و حالا نوشته :"این دین فروشان با اضافه کردن عبارت: « اذن خدا » از جیب خود صدور عمل فرا طبیعی را بدون داشتن هیچ دلیلی برای صدور آن از شخص بنده برای داغ نگه داشتن کاسبی حرام خود و فریب و منحرف ساختن افکار متدینان ساده ی پاک دل به بندگان زنده و مرده نسبت می دهند."

    که اولا باید گفت الحمد الله! حداقل اعتراف کرد که ما چیزی را بدون اذن خدا به کسی نسبت نداده ایم!
    و ثانیا باز هم باید تکرار کرد که اصرار وهابیون به تقسیم اعمال جهان به طبیعی= بدون اذن خدا(!) و فرا طبیعی = با اذن خدا (!) بهترین دلیل برای اثبات مشرک بودن وهابیون است.


    و نهایت اینکه این افراد که بویی از قرآن نبرده اند ادعای فهم محکم و متشابه آن را هم دارند! و مسلمات و بدیهیات قرآنی را جای هیچ شک و تردید باقی نگذاشته است انکار کرده و تازه اسم خود را مسلمانان ناب و خردگرا هم می گذارند!





  • سخن بی مقدمه ی راهنما در باره ی محتوای خود گمراه کننده است
    ---
    پیش از هر سخنی از اهمیت حدیث دینی و مذهبی منسوب به معصوم ، برای آسان سازی درک اکثریت مخاطبان ذی ربط از محتوای این سخن و برای مصون سازی اذهان مخاطبان از کج فهمی و سوء برداشت بهنگام مطالعه یا اراده ی ارائه ی انتقاد علمی از این سخن ، آنان را حد اقل در جریان تعاریف و معانی مورد اتفاق مختصری از دانشمندان علوم قرآن و علوم روایت و درایت در باره ی الفاظ و اصطلحات زیر قرار دهیم و در غیر این صورت رسیدن به نتیجه ی علمی مطلوب از سخن دشوار می گردد:
    - دین و مذهب
    - قرآن
    - انواع داده های قرآن
    - مرتبه اعتبار داده های قرآن در تعیین احکام و اعتقادات دینی و مذهبی
    - نقش قرآن در جهت دهی به روش دین داری و مذهب داری
    - حدیث و روایت دینی و مذهبی
    - اصول ارزیابی حدیث و روایت دینی و مذهبی
    - مراتب اعتبار حدیث و روایت برای استنباط احکام و شرح درست اعتقادات دینی و مذهبی
    - مراتب اعتبار نقش حدیث و روایت در جهت دهی به روش دین داری و مذهب داری
    - نوع رابطه ی قرآن با حدیث و روایت
    - نوع و مراتب تاثیر گذاری قرآن و حدیث و روایت بر یک دیگر در زمینه ی تعیین و ارزیابی احکام و اعتقادات دینی و مذهبی
    - تاکید بر نتیجه ی قیاس میان اعتبار قرآن و اعتبار حدیث و روایت دینی و مذهبی
    - شعار دادن با مطالب غیر قابل اثبات در بحثهای علمی ماهیت موضوع و محتوای سخن و گفتگو را لوث و درک حقیقت را دشوار می سازد و با اصول علمی بحث ناساز گار است.

  • به طور کامل پنبه حرفهایت زده شد و معلوم شد که با وجود ادعای علم و معلومات و تلاش برای استفاده از ادبیات علمی، تا چه حد فراری از منطق و علم هستی.

    به جای دست و پا زدن در باتلاق وهابیت، خودت را از این منجلاب نجات بده.