هم کاسگان حرفه ی خیانت
---
حسام الدین آشنا خیلی وقت است از چهره ی حقیقی خود در هم صدایی و طرفداری از دشمنان دین و نظام اسلامی نقاب برداشته است و بقای او در منصب کنونی افشاگر چهره ی گمارندگان چند روی او در این منصب نیز می باشد.
حسن روحانی،خدالعنتت کنه الهی که وضعیت معیشتمونوبه این روزسیاه انداختی.هرکس بهت رای داده خائنه.20 روزه داریم نون وپیازوآب میخوریم.این وضعیت فقط مافرهنگیان بازنشسته نیست؛خیلی ازمردم زیرخط فقرند،فقط تو کوری.اینهمه ثروت ومنابع داره ایران؛مردم بایدزیرخط فقرزندگی کنن؟ازبس گرونی وتورم بوده،کل چندرغازحقوق بازنشستگی درگیرقسطه.هی مجبورشدیم تو اوج گرونیا وگرونی دلار کوفتی لعنتی،کارت خریدبگیریم تافقط زنده بمونیم ،که بسکه همه چی گرون بود صدقلم خریداموند فقط قسطای بالاش براموند.چقدر نحس بودی تو.اینهمه میوه ونعمت خدا تو میوه فروشیاست اما فقط باید تماشاشون کنیم.حتی نمیتونیم پرتقال یالیموشیرین بخریم.سیب که اصلا.هارت وپورت هاتو یادمون نرفته.پس کو اون همه حرف مفتی که میزدی؟چرانمیری گورت رو گم کنی؟چقدردیگه تحملت کنیم؟دفعه دوم که انتخاب شدی تامدتها اشک میریختیم ازغصه وناراحتی.فقط چندتاجمله کلیشه ای یادگرفتی تامردموبادروغات گول بزنی.فقط یاد داری ته تو بذاری تو هواپیما ازاین کشورخارجی به اون کشور خارجی.بااون ظریف واون علی لاریجانی.مرفهین عوضی بی درد، تو و اون ظریف و رئیس مجلس خودتون یا زنهاتون، رفتین تو صف گوشت واستن دوسه تامرغ و یک تیکه گوشت بدن دستتون اونم با کارت ملی؟که مبادا در ماه بیشتر بشه؟خدالعنتتون کنه که آخرین باریادمون نیست کی غذا درست کردیم.مرده شورتونوببره بااون شریعت مداری شیکم گنده وجمشیدتقی زاده که چند روزه مردیم بسکه اومدیم سر زدیم تواینترنت که بلکه آیا یک خبر-فقط یک خبر- ازواریزی حقوقاببینیم ، 60 بارییشتر سر زدیم تو چندصدتاسایت یک خبرندیدیم که ندیدیم.بسکه سانسورخبری دارید.مردیم وزنده شدیم تابالاخره بعد 33 روزانتظار،چندغازحقوقوواریزکردین ،بعددیگه گذاشتین توسایت.که عوامل سایت ازتنبلی هنوز فیشای حقوقی واریزشده روهم نذاشته ن.کلا چیکارمیکنیدتواین ماه جزهمایش پشت همایش وسمینارپشت سمیناروبخوربخوروبریزوبپاش که هیچی هم ازتوشون درنمیاد؟حقوقی که اونم بعد پرداخت قسطا، تنها8 هزارتومن موند ته کارت که نمیدونیم نون بخریم باهاش یا شیر.خدامرگت بده الهی روحانی.کرهم نیستی، خودتوبه گوش کری میزنی.نه آقای احمدی نژاد خیلی هوای بازنشسته هاروداشت، تو ازلجت فقط باقشر بازنشسته های فرهنگی لجی.گوسفندزنده یک چیزیه که باید ازخارج وارد شه؟ خاک برسر همه تون که عرضه مدیریت ونداشتیدوبامدیریت فلج تون مردمو روزبه روزفقیرترکردید.اگه آقای رئیسی یاآقای قالیباف الان به جای تو رئیس جمهوربودن، یقینامسئله ای به اسم کمبودگوشت یا همسان سازی حقوق بازنشسته ها نداشتیم.مردی اگه یه کم اگه حقوقمونوزیادکنی؟آره میمیری؟د آخه لعنت به تو،مگه آبرومونوازسر راه آوردیم که خودمونوبه کمیته امدادمعرفی کنیم یا بریم توصف یه تیکه گوشت ومرغ گرون واستیم اونم باکارتای ملی؟خدامرگ اون رئیس سازمان گوشت رو بده که از سرخودته.تواخبارورمیدارن آدمات میگن بازار از آرامش نسبی برخورداره، گرونی مهارشده؟نه خدا لعنتتون کنه؛ما مردم عادت کردیم به صبح رو به شب رسوندن با نون و پنیر وچای.غذای خوبمون میدونی چیه ؟ هرگزنمیدونی چیه.اگه میدونستی زیادکردن حقوقو نمینداختی به سال 98.همین ماه اسفند زیادمیکردی.میدونی چندتاخانواده ایم ما؟ چندتابازنشسته رو ورداشتین برا قر و فر سایت صندوق بازنشستگی هی عکس گذاشتین که بگین همه چی روبه راهه؟ حسن روحانی، تو و همه آدمات، روزی رو به یاد بیار که سنگ لحد رو رو جنازه ت گذاشته ن ، و به تو خواهندفهموند که دیگه دستت از دنیا کوتاست.خدالعنتت کنه ، مریض سالمندمون که به شیرولبنیات نیاز داره، امشب چیکارکنه؟ خودمون به درک، فقط قرص و داروی خالی میخوره،صدامونودرنمیاریم کسی نفهمه آبرومون بره که باسیلی هم نتونستیم صورتمونو سرخ نگه داریم.مزه موز یادمون رفته. بقیه میوه ها به کنار.چندماهه حتی نتونستیم سیب بخریم.نصف پاکت شیر باید 2600 باشه؟خدامرگت بده الهی.خدالعنتت کنه حسن روحانی که اینهمه ذخایرنفت وگاز وطلا و کلا ثروت تو ایران مون داریم ،اونوقت مردمی بایدباشن که زیرخط فقرزندگی میکنن.حالمون بهم میخوره ازدروغات دیگه.حتی اگه یک سفراز سفررفتنات رو به خارج کوفتی کم میکردی، وضع معیشت مردم روبراه میشد.هزینه سوخت اون بنزین هواپیما حرومت باشه الهی،حروم تو و اون ظریف، که روزهاوشبهارو حداقل 5 ماه و خورده ایه ، بی ناهاروشام سرمیکنیم.خدالعنتتون کنه دولت نامردها و مسئولین مرفه بیدرد کر وکور، که خدامهر به دلهاتون وگوشهاتون وچشمهاتون زده تا نفهمید چیزی؛ عوض اینکه دغدغه مون فقط ظهورامام زمانمون باشه، فقط این شده که امروز یاامشب ،چطور دردگرسنه گیمونو مرهم بذاریم.ولی شده نون خالی بخوریم، عزت نفسمونوهرگز زیرپانمیذاریم تا مارو به گدایی بندازی تو صف چندتیکه گوشت.درد وبلای همه مریضای سالمند بازنشسته وخونواده های دردمندشون ، ودردوبلای همه خانواده های شهدا، عین تیرغیب، بخوره بهت حسن روحانی؛به تو و اون رئیس سازمان گوشت، بیشتر.الهی آمین.اللهم عجل لولیک الفرج.
این دوران حکومت لیبرال های لامذهب خائن بر ایران است ... تاریخ ، بنویس خیانت ها و جنایت ها را و ای مردم ایران سعی کنید تا فراموش نکنید وگرنه بازهم تحمیق خواهید شد
خطاب به وراجی های آقایان
این که در بین مسئولان بالادست اختلاف در ابعاد گوناگون حتی ایدئولوژیک وجود دارد امری طبیعی است و به ساختار دوگانه جمهوری اسلامی ربط دارد . این واقعیت را سالها پیش اصلاح طلبان با مطرح کردن حاکمیت دوگانه به خوبی توضیح و تبیین کردند .
در یک سو نهاد های انتصابی زیر نظر رهبری وجود دارند که طبیعتا نمی توانند اختلاف به خصوص ایدئولوژیک با رهبری داشته باشند یا بسیار کم است .
اما از سویی دیگر نهادهای انتخابی که مظهر جمهوریت و مردم سالاری نظام بوده قرار دارند که طبیعی است این منتخبان ملت با گرایش ها و سلیقه های گوناگون نتوانند خود را در همه ابعاد با رهبری وفق دهند و تعارض و تضاد فکری پیدا می کنند .
نگاهی به رؤسای جمهوری سابق نشان می دهد که حتی آن رئیس جمهوری که بنا به ادعای رهبر نظرش به وی نزدیک بود و بیشترین حمایت ها را شخص رهبر از وی کرده تا آن جا که از آبروی خود در حمایت از وی مایه گذاشته یعنی محمود احمدی نژاد نیز دست آخر در مواردی با وی اختلاف فکری و سیاسی پیدا کرد .
به عنوان مثال احمدی نژاد به عنوان یک چهره ارزشی و انقلابی ضد استکباری نه لیبرال و آزادی خواهانه مثل روحانی چند بار علیه گشت ارشاد و برخورد با بی حجابی موضع گرفته و انتقاد کرد . این انتقاد طبیعی بود چون احمدی نژاد و سایر این روسای جمهوری و نمایندگان محترم مجلس اگر چه باید از سد و فیلتر نظارت استصوابي شورای نگهبان بگذرند اما باید رای مردم را در نهایت کسب کنند . و بخش بزرگی از این مردم در بین زنان بی حجاب و بد حجاب قرار دادند که باید رای آنان را کسب کنند .
بهترین نمونه و مثال در این مورد انتخابات مجلس دهم در تهران بود که اصولگرايان و جریان به اصطلاح ارزشی و انقلابی شکست به مراتب بدتر و تاریخی تر از مجلس ششم و به تعبیر یامین پور مجری اصول گرا شکست فرهنگی خوردند . در این انتخابات بر خلاف مجلس ششم که در آن چهره های برجسته و اصلی اصلاح طلب حضور داشته وصرف نظر از ادعای شورای نگهبان و اصولگرايان مبنی بر وجود تخلفات گسترده توسط تاج زاده در انتخابات مجلس دهم این چهره های اصلی و برجسته درجه اول حضور نداشته و رد صلاحیت شده بودند . نامزدهای اصلاح طلب در لیست امید حتی در تهران چهره های گمنام و درجه سوم اصلاح طلب بودند و تعداد ده نفر از آنان جز جانبازان بوده و سابقه حضور در جبهه ها را داشتند . حتی سه نفر از آنان یعنی مثل مطهری مستقل و جلالی و نعمتی که اصولگرا بوده و اصلا اصلاح طلب نبودند . بنا به گفته صادق زیبا کلام قبل از انتخابات به اعتقاد وی در خوشبينانه ترین حالت نهایتا ده نفر از این اعضای لیست به مجلس راه پیدا می کردند . با این وجود مردم تهران با مشارکت گسترده در انتخابات مجلس این چهره های درجه سوم جریان اصلاح طلب و به تعبیر سعید حجاريان اصلاحات چی را بر چهره های برجسته و اصلی و به تعبیری ژنرال های جریان اصولگرا و مدعی ارزش مداری و انقلابی ترجیح داده و این نمایندگان به اصطلاح انقلابی و ارزشی را از مجلس بیرون انداختند .
بنابراین تا زمانی که بساط انتخابات و جمهوریت نظام وجود دارد و حاکمیت نظام دوگانه است حتی با وجود دوپینگ نظارت استصوابي شورای نگهبان این تعارض و تضاد ایدئولوژیک بین بخش های انتخابی و انتصابی زیر نظر رهبری وجود دارد .
حال دو راه برای جلوگیری از این تضاد های به خصوص ایدئولوژیک وجود دارد .
1- یا بساط انتخابات و جمهوری را به کل برچینید و مثل عربستان به جای جمهوری اسلامی حکومت مطلقه اسلامی تشکیل دهید . در این صورت نهاد انتخاباتی دیگر وجود ندارد و در این بخش ها اشخاص مورد نظر رهبری و ارزشی وانقلابی مثل نهاد های انتصابی روی کار آمده و این اختلافات به وجود نمی آید .
2- یا فراتر از نظارت استصوابي شورای نگهبان که یکی از موانع مهم دموکراسی در ایران و برگزاری انتخابات کاملا رقابتی و آزاد به دلیل رد صلاحیت های گسترده و سیاسی و جناحی است به مانند دوران پهلوی و قبل از انقلاب یا مثل انتخابات ریاست جمهوری سال 88مسئولان جمهوری اسلامی در انتخابات تقلب گسترده کرده و به صورت نمایشی برگزار شود اما به جای منتخبان ملت اشخاص به اصطلاح ارزشی و انقلابی و مورد اعتماد رهبری به دروغ از دل صندوق های رای دربیاورند که در این صورت این تضاد های فکری و سیاسی پیش نیاید که البته آن هم ممکن است با هزینه سنگینی مثل آشوب و اغتشاش و فتنه همراه باشد آن طور که در سال 88 اتفاق افتاد و دیدیم .
وگرنه تا زمانی که بساط جمهوریت و انتخابات حتی با دوپینگ و اعمال نظارت استصوابي شورای نگهبان برقرار بوده و این ساختار حاکمیت دوگانه وجود داشته باشد اختلاف فکری و سیاسی و بدتر از آن ایدئولوژیک روسای جمهوری و سایر اشخاصی که در نهادهای انتخاباتی با خواست و سلیقه مردم روی کار آمده اند با شخص ولی فقیه امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است .
در اینکه عقل و وجدان می گوید باید بساط دموکراسی چه از ایران و چه از کل جهان برچیده شود و نظام ابلهانه رای دیوانه مساوی رای عاقل حذف شود و جای خود را به دیکتاتوری عاقل و صالح یعنی همان مصلح کل و منحجی بشر بدهد شکی نیست. اما
1- عربستان مطلقا حکومت اسلامی حتی طبق تعریف خود اهل سنت نیست. اینکه آنها اطاعت از هر اولی الامر را واجب بدانند - چه بن علی و مبارک و چه بن سلمان- باعث نشده است که نگویند حکومت باید به سیره سلف صالح برگردد. اتفاقا دلیل استقبالشان از داعش هم همین بود.
2- در ایران اگر دموکراسی حذف می شد فکر می کنی چه کسانی در نظام منصوب می شدند؟ خیال کرده ای جز همان امثال هاشمی و روحانی و خاتمی و ناطق نوری و لاریجانی؟ این ها افرادی بودند از همان انقلابیون اولیه و اتفاقا یکی از اهداف مهندسی انتخابات هم پاسکاری قدرت بین همین افراد بود.
حقیقت این است که اتفاقا اینرسی مردم عادی بر شعارهای انقلاب و آرمانهایش به مراتب بیش از سردمداران و رجال کله گنده انقلاب ها است.
انقلاب چین یا روسیه نمونه های بسیار خوبی هستند. این انقلابها دموکراسی نداشتند. اما دیدیم که خود حاکمان و همان یاران سابق انقلاب بودند که خیلی با رسیدن به قدرت از آن شعارهای انقلابی دست کشیدند و کلا مسیر دیگری را انتخاب کردند. حال آنکه اگر دموکراسی حاکم بود فرآیند غیر انقلابی شدن حکومتها بیشتر می کشید چجون حاکمان مجبور بودند زمان طرف کنند تا توده های مردم همراه انقلاب را تدریجا با خود همراه کرده و از انقلاب بر گردانند.
امثال هاشمی و روحانی دهها سال تلاش کردند تا ترمز انقلاب را در ایران بکشند.
پس باید گفت اگر تنها یک فایده دموکراسی برای انقلاب اسلامی داشته است دقیقا همین کند کردند روند ریوزیونیسم بوده است و اینکه سبب شده است گاه بیگاه امثال احمدی نژاد هم وارد سیستم شوند - حالا بعد چه شد داستان دیگری است- و حتی امثال خاتمی روز اول برای رای آوردن ژست ضد اشرافی بگیرند و سوار اتوبوس بشوند!
3- و در ادامه نظر قبل باید اضافه کرد دقیقا برای همین است که همین شما مدعیان سینه چاک دموکراسی در عمل تا زمانی به آن اعتقاد دارید که نتیچه لیبرالی دلخواه خودتان از آن بیرون بیاید و بتوانید با کمک رسانه ها و مهندسی افکار مردم آنکه دلتان می خواهد به قدرت برسانید. والا
اگر مردم اتریش به حزب آزادی یورگ هایدر رای دهند باید مازات شوند و تحریم شوند تا خودشان این حزب را کنار بگذارند.
اگر مردم اوکراین به یاناکوویچ رای دهند باید با بحران اقتصادی و سیاسی ساحتگی مواجه شوند و انتخاباتشان تقلبی اعلام شود.
اگر مردم یوگسلاوی به میلوسویچ که یک فرد ضد آمریکا است رای دهند باید انتخابات جعلی اعلام شود.
اگر مردم فلسطین به حماس رای دهند باید مجلس منحل شود و حکومت به صورت دیکتاتوری در دست پریزیدنت محمود عباس قرار گیرد.
اگر مردم شیلی به آلنده رای دهند باید با تحریم و بحران سازی و کودتا او را حذف کرد.
اگر مردم ونزوئلا در انتخابات با رای 67 درصدی مادورو را انتخاب کنند انتخابات باطل است و باید گوایدو که حتی تا قبل از آن 20 درصد هم او را نمی شناخته اند بدون هیچ انتخاباتی خود را رییس جمهور اعلام کند و دنیا از او حمایت کند و حامیان او تحریم شوند!
اگر در زیمبابوه موگابه انتخاب شود هیچ جوری نشود با ادعای تقلب های پی پی او را کنار گذاشت بالاخ ره باید با کودتا او را حذف کرد!
اگر در هندوراس مردم به فرد انقلابی ضد آمریکا رای دهند مجلس و ارتش باید بدون اتوجه به رای مردم او را حذف کنند.
اگر در الجزایر جبهه نجات اسلامی رای بیاورد باید در کمتار از 6 ساعت با کودتا حذف شود و اروپا جشن بگیرد.
و البته اگر در ایران هم احمدی نژاد بیاید به قول صادق خزاری باید به زور خونریزی هم که شده حذف شود.
چند مورد دیگر مثال باید بزنم؟
شما خودتان کوجکترین اعتقادی به دموکراسی ندارید همانطور که بت پرستان به بتهایشان اعتقاد ندارند.
تنها بتی را تراشیده اید و تا وقتی منافع پرستش آن نصیب شما می شود البته خوب چیزی است!
نظارت استصوابی و نظایر آن هم بهانه ای بیش نیست.
بیشترین دشمنان ما در همین مملکت خودمان هستند . انهایی که با این تروریستها همکاری میکنند و انهایی که در برابر دشمنان کوتاه میایند و انهایی که بزدلند و انهایی که دزد و رانتخوارند و انهایی که بی حیا هستند و بی حیایی و فساد را گسترش میدهند و در ادمی مانند اشنا خیلی از این موارد یافت میشود . اینها ادعای مسلمانی میکنند ولی نمازشان الی الشیطان است . حرفهایشان القا شیطان به انهاست .
ای مردم ،مبادا اجازه دهید با پروپاگاندا ،ذهن و فکر شما را مهندسی کنند؛
هی می گویند؛
رهبری؛
هی می گویند؛
نظارت استصوابي شورای نگهبان ؛
قانون اساسی کشور،177 اصل دارد؛
38 اصل آن ،اختیارات مطلق رئیس جمهور با دراختیارداشتن 93 درصد بودجه کشوراست؛
سه هزار نفرمدیر درسرارکشور ،نصب وعزل شان ازاختیارات رئیس جمهوراست؛
37 اصل آن ،مربوط به قوه مقننه(مجلس) است؛
18 اصل آن ،مربوط به قوه قضائیه است؛
وفقط، 5 اصل آن،اختیارات رهبری است؛
-------------
ای مردم ؛
اصول قانون اساسی در اینترنت موجود است ؛
یک جزوه چندصفحه ای ست؛
بروید آنرا بجوئید و دانلود نمائید؛
مطالعه دقیق آن ، دوسه ساعت بیشتر طول نمی کشد.
جریان لیبرال موسوم به اصلاحطلب و اعتدالگرا باید در چارچوب نظام باشند.
در سال ۸۸ افکار عمومی جامعه را به هم ریختند چرا چونکه اسمشان از داخل صندوق درنیامده بود.
گفتند این قوانین را قبول نداریم!
شما قبول ندارید؟
شما در این چارچوب رأی آوردهاید!
این جناح باید یاد بگیرد که در چارچوب قوانین باشد.
جریان انقلابی همیشه در چارچوب بوده و اگر هم کسی از این جریان بخواهد تخطی کند، جریان انقلابی چنین فردی را طرد میکند.
یک زمانی جریان انقلاب پشت سر آقای احمدینژاد بود ولی الآن قبولش ندارد چرا؟
چون خود را فراتر از قانون میداند.
کسی که چارچوب را قبول نداشته باشد، یا خود را فراتر بداند صلاحیت مسئولیت در جمهوری اسلامی را ندارد.
این نمیشود که فحش ناروا به رقیب خود بگوید و بعدبگویدکه اوبه من توهین کرده است!
ریچارد واتسون، نظریهپرداز غربی، بعد تحقیقات تیم وی گفته:
سیستمعامل و تفکر حاکم بر دنیای امروز، لیبرالیسم است، اما ناکارآمدی این سیستم عامل تا سال ۲۰۳۵ بر همگان اثبات خواهد شد.
ناکارآمدی این سیستم عامل ،درایران اسلامی انقلابی درهمین پنج سال اخیر ،درهمه جوانب سیاسی و فرهنگی و روابط اجتماعی وعلی الخصوص اقتصادی کاملا قابل لمس است؛
اگر نظارت استصوابی نمی گذارد ؛
اگر رهبری نمی گذارد؛
مگر این قوانین اساسی کشور نیست؟
پس چرا اینقدر برای درست گرفتن قدرت و انتخاب شدن درمجلس حرص و ولع دارید؟
واین همه به بهانه مردم پول های میلیاردی خرج انتخاب شدن تان می کنید؟
محترمه و محترم ،مگراعتقاد شما این نیست که رهبری نمی گذارد؟
این تجربه را بیش سی سال است که کرده اید.!
چرا بازهم اصرار می ورزید؟
شهوت انتخاب شدن ،شهوت قدرت،شهوت شهرت ،شهوت لذت؛
دنیا طلبی تاکجا؟
درددلهای پدری که راه به جایی ندارد و خجالت زده ی خانواده شده
#پست اختصاصی
این مطلب درددلهای یکی از #اعضای کانال دلدادگی است که ویرایش شده و در کانال قرار گرفته.
نام این پدر نزد ما محفوظ است و اگر به رگ غیرت مسئولی برخورد #مدیریت کانال پاسخگو خواهد بود.
این هم صحبتهای ویرایش شده ی این پدر:
نزدیک سی سال است که کار می کنم و هیچوقت لقمه ی حرام سر سفره ی زن و بچه ام نبرده ام .ما #کارگرها و ندارها قانعیم و همیشه شکرخدا می گوییم .
عادت کرده ایم کم بخوریم گرد بخوابیم ولی چشم به مال کسی نداشته باشیم و جوری کار کنیم که خدا راضی باشه و حقوقمان حلال.
ولی حالا دو سالی هست از کارخانه اخراج شدم و هر چه گشتم کاری با حقوق حتی بخور و نمیر که توانش را داشته باشم پیدا نکردم .
همه جا یا نیروی جوان می خواهند یا خانومهای مد روز و بچه سال و...
تا همین چند سال قبل هم خیلی راحت هم کار پیدا می شد و هم با حقوق کارگری هم می شد چرخ زندگی رو چرخوند هر چند به سختی اما می شد.
اما چی شده که بخصوص در این حدود دو سال #تورم و #بیکاری و #فقر رشدش هر روز بیشتر از دیروزه؟؟
شرمندگی و تحقیر و از بین رفتن زندگی صدها هزار نفر مثل من چرا باید بشود #بازیچه ی مسئولین دولتی و جناحهای سیاسی؟؟
بخدا باید خیلی احمق باشم که فکر کنم این وضعیت کشور بخاطر وجود یک مشت دلال و تحریم باشه؟
#آقای رئیس جمهور #آقایان #اصولگرا و #اصلاح طلب که مردم و کشور را بخاطر #مصالح شخصی و جناحی خودتان به بازی گرفتید آیا بویی از انسانیت و ذره ای شرف در وجودتان است؟
چطور #رهبری زندگی ساده دارد اما #آقای روحانی و وزرایش در قصرهای دهها میلیارد تومانی زندگی می کنند؟
ارث پدریتان است یا خون یک ملت که در شیشه کرده اید؟؟
چند روز دیگر شب عید است و پس از چند سال بیکاری و با دستان خالی با چه رویی برگردم شهرم و به فرزندانم بگویم :ببخشید که هر کاری کردم نشد؟
چرا باید زندگی من و خانواده ام تباه منافع سیاسی امثال تو شود؟
ماها برای نان شبمان و کرایه خانه و... در عذاب باشیم و در اوج استیصال اما #نماینده های مجلس و شما که از صدقه سری همین مردم خود را #خدا می پندارید خوش و غرق در عیش و نوش؟؟؟
جناب رئیس جمهور بیا و یک بار هم شده #مردانگی کن و هزینه ی یک ماه #آرایشگاه و ست کردنهایت را به یکی مثل من بده تا یک سالی در بهترین شرایط زندگی کنیم.
چرا باید هزاران کودک مانند فرزند من #پدرشان را #عامل بدبختی و سرشکستگی بدانند اما #گوگولی مگولیهای شما و فرزندان اکثر مسئولین رده اول کشور در #کانادا و #انگلیس و#آمریکا با پول مردم در حال #عیاشی و #حرمسرا سازی باشند؟؟
خدا #مرگتان بدهد که در دولت شما به من #مستاصل که کنار خیابان دستفروشی می کنم و بیست روز است پنجاه هزار تومان هم درآمد نداشتم #مامور شهرداری بگوید:حرامخور و #تهدید به برخورد فیزیکیم کند.
گیریم که به همه ی مراد خود رسیدید اما بدانید خیلی زود #تاوان این ظلمها را خواهید داد.
حسن آقای روحانی و آقایان مسئولین تف به شرف نداشته ی شما که #چوب حراج به عزت و شرف یک ملت زده اید و برایتان شرمندگی امثال ما و #متلاشی شدن هزاران زندگی شده #نردبام رسیدن به هدف کثیفتان.
اما بدانید #میلیونها پابرهنه و خسته از ظلم معاویه ی روزگار #جانمان را فدای #امام خامنه ای و #استقلال این سرزمین می کنیم.
پوزش می خواهیم اگر مطلب طولانی شد و ریتم نداشت .همه ی تلاشمان را کردیم که درددلها را منعکس کنیم و پایبند قواعد نوشتاری نبودیم.
http://Sapp.ir/deldadegi
سال آینده انتخابات مجلس را درپیش رو داریم؛
باهرتعریفی که ازخدای متعال دارید،برای رضای او؛
مارا به خیر شما جریان های سیاسی لیبرال(اصلاح طلب - اعتدال - اصول گرا)، امید نیست شرّ مرسانید.
---
حسام الدین آشنا خیلی وقت است از چهره ی حقیقی خود در هم صدایی و طرفداری از دشمنان دین و نظام اسلامی نقاب برداشته است و بقای او در منصب کنونی افشاگر چهره ی گمارندگان چند روی او در این منصب نیز می باشد.
از معدود عمار های این زمان
مرگ بر اصلاحات و لیبرالیست
الهی جوون خودت رو اراذل و اوباش تیکه پاره کنن ببینم نمیری دادگاه تا انتفام بگیری؟
این که در بین مسئولان بالادست اختلاف در ابعاد گوناگون حتی ایدئولوژیک وجود دارد امری طبیعی است و به ساختار دوگانه جمهوری اسلامی ربط دارد . این واقعیت را سالها پیش اصلاح طلبان با مطرح کردن حاکمیت دوگانه به خوبی توضیح و تبیین کردند .
در یک سو نهاد های انتصابی زیر نظر رهبری وجود دارند که طبیعتا نمی توانند اختلاف به خصوص ایدئولوژیک با رهبری داشته باشند یا بسیار کم است .
اما از سویی دیگر نهادهای انتخابی که مظهر جمهوریت و مردم سالاری نظام بوده قرار دارند که طبیعی است این منتخبان ملت با گرایش ها و سلیقه های گوناگون نتوانند خود را در همه ابعاد با رهبری وفق دهند و تعارض و تضاد فکری پیدا می کنند .
نگاهی به رؤسای جمهوری سابق نشان می دهد که حتی آن رئیس جمهوری که بنا به ادعای رهبر نظرش به وی نزدیک بود و بیشترین حمایت ها را شخص رهبر از وی کرده تا آن جا که از آبروی خود در حمایت از وی مایه گذاشته یعنی محمود احمدی نژاد نیز دست آخر در مواردی با وی اختلاف فکری و سیاسی پیدا کرد .
به عنوان مثال احمدی نژاد به عنوان یک چهره ارزشی و انقلابی ضد استکباری نه لیبرال و آزادی خواهانه مثل روحانی چند بار علیه گشت ارشاد و برخورد با بی حجابی موضع گرفته و انتقاد کرد . این انتقاد طبیعی بود چون احمدی نژاد و سایر این روسای جمهوری و نمایندگان محترم مجلس اگر چه باید از سد و فیلتر نظارت استصوابي شورای نگهبان بگذرند اما باید رای مردم را در نهایت کسب کنند . و بخش بزرگی از این مردم در بین زنان بی حجاب و بد حجاب قرار دادند که باید رای آنان را کسب کنند .
بهترین نمونه و مثال در این مورد انتخابات مجلس دهم در تهران بود که اصولگرايان و جریان به اصطلاح ارزشی و انقلابی شکست به مراتب بدتر و تاریخی تر از مجلس ششم و به تعبیر یامین پور مجری اصول گرا شکست فرهنگی خوردند . در این انتخابات بر خلاف مجلس ششم که در آن چهره های برجسته و اصلی اصلاح طلب حضور داشته وصرف نظر از ادعای شورای نگهبان و اصولگرايان مبنی بر وجود تخلفات گسترده توسط تاج زاده در انتخابات مجلس دهم این چهره های اصلی و برجسته درجه اول حضور نداشته و رد صلاحیت شده بودند . نامزدهای اصلاح طلب در لیست امید حتی در تهران چهره های گمنام و درجه سوم اصلاح طلب بودند و تعداد ده نفر از آنان جز جانبازان بوده و سابقه حضور در جبهه ها را داشتند . حتی سه نفر از آنان یعنی مثل مطهری مستقل و جلالی و نعمتی که اصولگرا بوده و اصلا اصلاح طلب نبودند . بنا به گفته صادق زیبا کلام قبل از انتخابات به اعتقاد وی در خوشبينانه ترین حالت نهایتا ده نفر از این اعضای لیست به مجلس راه پیدا می کردند . با این وجود مردم تهران با مشارکت گسترده در انتخابات مجلس این چهره های درجه سوم جریان اصلاح طلب و به تعبیر سعید حجاريان اصلاحات چی را بر چهره های برجسته و اصلی و به تعبیری ژنرال های جریان اصولگرا و مدعی ارزش مداری و انقلابی ترجیح داده و این نمایندگان به اصطلاح انقلابی و ارزشی را از مجلس بیرون انداختند .
بنابراین تا زمانی که بساط انتخابات و جمهوریت نظام وجود دارد و حاکمیت نظام دوگانه است حتی با وجود دوپینگ نظارت استصوابي شورای نگهبان این تعارض و تضاد ایدئولوژیک بین بخش های انتخابی و انتصابی زیر نظر رهبری وجود دارد .
حال دو راه برای جلوگیری از این تضاد های به خصوص ایدئولوژیک وجود دارد .
1- یا بساط انتخابات و جمهوری را به کل برچینید و مثل عربستان به جای جمهوری اسلامی حکومت مطلقه اسلامی تشکیل دهید . در این صورت نهاد انتخاباتی دیگر وجود ندارد و در این بخش ها اشخاص مورد نظر رهبری و ارزشی وانقلابی مثل نهاد های انتصابی روی کار آمده و این اختلافات به وجود نمی آید .
2- یا فراتر از نظارت استصوابي شورای نگهبان که یکی از موانع مهم دموکراسی در ایران و برگزاری انتخابات کاملا رقابتی و آزاد به دلیل رد صلاحیت های گسترده و سیاسی و جناحی است به مانند دوران پهلوی و قبل از انقلاب یا مثل انتخابات ریاست جمهوری سال 88مسئولان جمهوری اسلامی در انتخابات تقلب گسترده کرده و به صورت نمایشی برگزار شود اما به جای منتخبان ملت اشخاص به اصطلاح ارزشی و انقلابی و مورد اعتماد رهبری به دروغ از دل صندوق های رای دربیاورند که در این صورت این تضاد های فکری و سیاسی پیش نیاید که البته آن هم ممکن است با هزینه سنگینی مثل آشوب و اغتشاش و فتنه همراه باشد آن طور که در سال 88 اتفاق افتاد و دیدیم .
وگرنه تا زمانی که بساط جمهوریت و انتخابات حتی با دوپینگ و اعمال نظارت استصوابي شورای نگهبان برقرار بوده و این ساختار حاکمیت دوگانه وجود داشته باشد اختلاف فکری و سیاسی و بدتر از آن ایدئولوژیک روسای جمهوری و سایر اشخاصی که در نهادهای انتخاباتی با خواست و سلیقه مردم روی کار آمده اند با شخص ولی فقیه امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است .
1- عربستان مطلقا حکومت اسلامی حتی طبق تعریف خود اهل سنت نیست. اینکه آنها اطاعت از هر اولی الامر را واجب بدانند - چه بن علی و مبارک و چه بن سلمان- باعث نشده است که نگویند حکومت باید به سیره سلف صالح برگردد. اتفاقا دلیل استقبالشان از داعش هم همین بود.
2- در ایران اگر دموکراسی حذف می شد فکر می کنی چه کسانی در نظام منصوب می شدند؟ خیال کرده ای جز همان امثال هاشمی و روحانی و خاتمی و ناطق نوری و لاریجانی؟ این ها افرادی بودند از همان انقلابیون اولیه و اتفاقا یکی از اهداف مهندسی انتخابات هم پاسکاری قدرت بین همین افراد بود.
حقیقت این است که اتفاقا اینرسی مردم عادی بر شعارهای انقلاب و آرمانهایش به مراتب بیش از سردمداران و رجال کله گنده انقلاب ها است.
انقلاب چین یا روسیه نمونه های بسیار خوبی هستند. این انقلابها دموکراسی نداشتند. اما دیدیم که خود حاکمان و همان یاران سابق انقلاب بودند که خیلی با رسیدن به قدرت از آن شعارهای انقلابی دست کشیدند و کلا مسیر دیگری را انتخاب کردند. حال آنکه اگر دموکراسی حاکم بود فرآیند غیر انقلابی شدن حکومتها بیشتر می کشید چجون حاکمان مجبور بودند زمان طرف کنند تا توده های مردم همراه انقلاب را تدریجا با خود همراه کرده و از انقلاب بر گردانند.
امثال هاشمی و روحانی دهها سال تلاش کردند تا ترمز انقلاب را در ایران بکشند.
پس باید گفت اگر تنها یک فایده دموکراسی برای انقلاب اسلامی داشته است دقیقا همین کند کردند روند ریوزیونیسم بوده است و اینکه سبب شده است گاه بیگاه امثال احمدی نژاد هم وارد سیستم شوند - حالا بعد چه شد داستان دیگری است- و حتی امثال خاتمی روز اول برای رای آوردن ژست ضد اشرافی بگیرند و سوار اتوبوس بشوند!
3- و در ادامه نظر قبل باید اضافه کرد دقیقا برای همین است که همین شما مدعیان سینه چاک دموکراسی در عمل تا زمانی به آن اعتقاد دارید که نتیچه لیبرالی دلخواه خودتان از آن بیرون بیاید و بتوانید با کمک رسانه ها و مهندسی افکار مردم آنکه دلتان می خواهد به قدرت برسانید. والا
اگر مردم اتریش به حزب آزادی یورگ هایدر رای دهند باید مازات شوند و تحریم شوند تا خودشان این حزب را کنار بگذارند.
اگر مردم اوکراین به یاناکوویچ رای دهند باید با بحران اقتصادی و سیاسی ساحتگی مواجه شوند و انتخاباتشان تقلبی اعلام شود.
اگر مردم یوگسلاوی به میلوسویچ که یک فرد ضد آمریکا است رای دهند باید انتخابات جعلی اعلام شود.
اگر مردم فلسطین به حماس رای دهند باید مجلس منحل شود و حکومت به صورت دیکتاتوری در دست پریزیدنت محمود عباس قرار گیرد.
اگر مردم شیلی به آلنده رای دهند باید با تحریم و بحران سازی و کودتا او را حذف کرد.
اگر مردم ونزوئلا در انتخابات با رای 67 درصدی مادورو را انتخاب کنند انتخابات باطل است و باید گوایدو که حتی تا قبل از آن 20 درصد هم او را نمی شناخته اند بدون هیچ انتخاباتی خود را رییس جمهور اعلام کند و دنیا از او حمایت کند و حامیان او تحریم شوند!
اگر در زیمبابوه موگابه انتخاب شود هیچ جوری نشود با ادعای تقلب های پی پی او را کنار گذاشت بالاخ ره باید با کودتا او را حذف کرد!
اگر در هندوراس مردم به فرد انقلابی ضد آمریکا رای دهند مجلس و ارتش باید بدون اتوجه به رای مردم او را حذف کنند.
اگر در الجزایر جبهه نجات اسلامی رای بیاورد باید در کمتار از 6 ساعت با کودتا حذف شود و اروپا جشن بگیرد.
و البته اگر در ایران هم احمدی نژاد بیاید به قول صادق خزاری باید به زور خونریزی هم که شده حذف شود.
چند مورد دیگر مثال باید بزنم؟
شما خودتان کوجکترین اعتقادی به دموکراسی ندارید همانطور که بت پرستان به بتهایشان اعتقاد ندارند.
تنها بتی را تراشیده اید و تا وقتی منافع پرستش آن نصیب شما می شود البته خوب چیزی است!
نظارت استصوابی و نظایر آن هم بهانه ای بیش نیست.
در ﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ، درﮔﺬر اﯾﺎم ﻫﻢ ﮔﺮاییﻫﺎ و واﮔﺮاﯾﯽﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﺘﻌﺪدی ﺑﯿﻦ اﻓﺮاد ـ ﮔﺮوهﻫﺎ ـ اﺣﺰاب و ﯾﺎ ﻧﺤﻠﻪﻫﺎی ﻓﮑﺮی ﺳﯿﺎﺳﯽ ﭘﺪﯾﺪ ﻣﯽآﯾﺪ؛
ﻫﻢ ﮔﺮاﯾﯽﻫﺎ ﯾﺎ ”ﺗﻤﺮﮐﺰﮔﺮاﺳﺖ”؛
و ﯾﺎ ”ﻫﻢوﻧﺪی” ﺑﺪون ﻣﺮﮐﺰﯾﺖ اﺳﺖ؛
واﮔﺮاﯾﯽﻫﺎ ﻧﯿﺰ ﯾﺎ ﮔﺮﯾﺰ از ﻣﺮﮐﺰ اﺳﺖ؛
ﯾﺎ دﯾﮕﺮ ﮔﺮﯾﺰی اﺳﺖ؛
روﻧﺪ اﯾﻦ ﻫﻢ ﮔﺮاﯾﯽﻫﺎ ﯾﺎ واﮔﺮاﯾﯽﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﺨﺸﯽ از ﻓﺮآﯾﻨﺪ ـ ﭘﺮوﺳﻪ ـ ﺗﻮﺳﻌﻪی ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﺴﻄﺢ در ﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪای اﺳﺖ؛
در ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ اﯾﺮان ﻧﯿﺰ ﻫﻢ ﮔﺮاﯾﯽﻫﺎ و واﮔﺮاﯾﯽﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪدی ﭘﺪﯾﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﭘﻮﯾﺎﯾﯽ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ اﯾﺮاﻧﯽ از ﯾﮏ ﺳﻮ، و ﺳﯿﺎﻟﯿَّﺖ ﮐﻨﺶﮔﺮی ﺳﯿﺎﺳﯽ از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ؛
ﻋﺎﻣﻞ اﺳﺎﺳﯽ ﻫﻢﮔﺮاﯾﯽ در ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ ﻣﺆﻟﻔﻪی وﻻﯾﺖ ﻣﺪاری اﺳﺖ؛
و ﻋﺎﻣﻞ اﺻﻠﯽ واﮔﺮاﯾﯽ در ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ ﻧﯿﺰ وﻻﯾﺖﮔﺮﯾﺰی و ﻣﻘﻮﻟﻪی ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻣﺴﺌﻮﻻن ﺑﺎ وﻟﯽ اﻣﺮ ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ اﺳﺖ.
کاربران گرام ،جهت پیگیری مطلب به آدرس ذیل مراجعه نمایند.
http://mse.ystc.ir/
در ﻋﺮﺻﻪی ﺳﯿﺎﺳﯽ و در ﺳﻄﺢ ﮐﻼن ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ، اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮ در ﺑﯿﻦ ﻣﺴﺌﻮﻻن، ﻃﺒﯿﻌﯽ و ﻣﻤﺪوح اﺳﺖ، اﻣﺎ ﺑﺪون ﺣﺪوﻣﺮز ﻧﯿﺴﺖ.
ﻫﯿﭻ ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ در ﺑﯿﻦ ﻣﺴﺌﻮﻻن آن اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮ و روﯾﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
اﺧﺘﻼف روﯾﻪ و اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮ، ﻣﺎداﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻘﺎﺑﻞ ﺑﯿﻦ ﻣﺴﺌﻮﻻن ﻧﯿﺎﻧﺠﺎﻣﯿﺪه، ﻃﺒﯿﻌﯽ اﺳﺖ. اﻣﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻣﯽاﻧﺠﺎﻣﺪ ، ﻧﻈﺎم ﺳﯿﺎﺳﯽ را از ﺣﯿﺚ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ، ﻗﻔﻞ ﻧﻤﻮده و ﻣﻮﺟﺐ اﻧﺴﺪاد ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ ﻣﯽﮔﺮدد و در ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻧﻈﺎم ﺣﮑﻮﻣﺖ را ﻧﺎﮐﺎرآﻣﺪ ﻣﯽﮐﻨﺪ؛
1-اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮ و ﺳﻠﯿﻘﻪ، در روﯾﻪ ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ؛
اﯾﻦ اﺧﺘﻼف ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻘﺎﺑﻞ روﯾﻪﻫﺎی ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ ﻣﯽاﻧﺠﺎﻣﺪ ، ﺗﻮﺳﻂ ﻧﻬﺎدﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻗﺎﻧﻮن ﮔﺬار، ﺳﯿﺎﺳﺖ ﮔﺬار، ﻧﻈﺎرﺗﯽ ﯾﺎ ﻣﺸﻮرﺗﯽ در ﺳﻄﺢ ﺣﮑﻮﻣﺖ ، اﻣﮑﺎن اﺻﻼح و رﻓﻊ دارد، ﺗﺎ اﯾﻦ ﮐﻪ اﺻﻄﮑﺎک ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ ﺣﺎﺻﻞ از آن را در ﺳﻄﻮح ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ، ﺑﻪ ﺣﺪاﻗﻞ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ.
2- اﺧﺘﻼف اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ؛
اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮ، در ﺳﯿﺎﺳﺖ ﮔﺬاری و ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺳﺎزی، و در ﻃﺮحرﯾﺰی ﯾﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰیﻫﺎی ﻣﻠﯽ؛
اﯾﻦ اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺗﻘﺎﺑﻞ ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎ، ﺗﺼﻤﯿﻢﻫﺎ، ﻃﺮحﻫﺎ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎ ﻣﻨﺘﺞ ﮔﺮدد، ﻣﻮﺟﺐ ﺳﺮدرﮔﻤﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ در ﺗﻌﺎﻃﯽ و ﺗﻘﺎﺑﻞ ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎ ﻣﯽﺷﻮد؛
آﺷﻔﺘﮕﯽ در ﺗﺼﻤﯿﻢﮔﯿﺮی ، ﺑﻪ آﺷﻔﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﯽاﻧﺠﺎﻣﺪ و از ﻓﻠﺞ ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ ، ﺑﻪ ﻓﻠﺞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﯽرﺳﺪ و ﺣﮑﻮﻣﺖ را ﻧﺎﮐﺎرآﻣﺪ ﻣﯽﺳﺎزد؛
اﯾﻦ ﻧﻮع اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮ در ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻧﺨﺴﺖ از راه اﺻﻼح ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﻋﻤﻮﻣﯽ و ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ، ﺳﭙﺲ ﺗﻤﮑﯿﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺳﺎزان در ﻃﺮحﻫﺎ ﺑﻪ ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ ، اﻣﮑﺎن رﻓﻊ و اﺻﻼح دارﻧﺪ.
3-اﺧﺘﻼف اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژﯾﮏ؛
اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮ، در ﺣﻮزهی اﺻﻮل و ﻣﺒﺎﻧﯽ اﻋﺘﻘﺎدی آن ﻧﻈﺎم ﺳﯿﺎﺳﯽ؛
اﯾﻦ اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻋﻘﯿﺪﺗﯽ ﻣﺴﺌﻮﻻن ﯾﮏ ﮐﺸﻮر ﻣﻨﺘﺞ ﺷﻮد ، ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ اﺳﺘﺤﺎﻟﻪی دروﻧﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺑﯿﻨﺠﺎﻣﺪ؛
ازاﯾﻦ رو ، اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮ ﻋﻘﯿﺪﺗﯽ ﯾﺎ اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژﯾﮏ ﺧﻄﺮﻧﺎکﺗﺮﯾﻦ اﺧﺘﻼف دﯾﺪﮔﺎه ﺳﺮان ﯾﮏ ﺣﮑﻮﻣﺖ و ﮐﺸﻮر ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽﺷﻮد؛
آﺳﯿﺐ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﭘﻨﺪار و رﻓﺘﺎر ﻣﺴﺌﻮﻻن ﯾﮏ ﺣﮑﻮﻣﺖ در ﺗﻘﺎﺑﻞ آﻧﺎن ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ، ﺑﻪ ﺳﻬﻮﻟﺖ ﻗﺎﺑﻞ ﺑﺮرﺳﯽ و ارزﯾﺎﺑﯽ اﺳﺖ؛
در ﺗﻘﺎﺑﻞ اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ ﯾﺎ اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژﯾﮏ ﻣﺴﺌﻮﻻن ﯾﮏ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ، ﺷﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﺿﺮﺑﻪﻫﺎ ﺑﻪ ﭘﯿﮑﺮ ﺣﮑﻮﻣﺖ وارد ﻣﯽﺷﻮد و ﻋﻈﯿﻢﺗﺮﯾﻦ ﺧﺴﺎرتﻫﺎ ﺑﺮ ﺑﺪﻧﻪی ﮐﺸﻮر و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﻣﯽﺷﻮد؛
درواﻗﻊ ﺑﻨﯿﺎدی ﺗﺮﯾﻦ ﻣﻌﻀﻞ اﻣﻨﯿﺘﯽ در ﯾﮏ ﮐﺸﻮر ، اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮ اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ و در ﻣﺮﺗﺒﻪ اوﻟﯽ ، اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮ اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژﯾﮏ ﺳﺮان آن ﮐﺸﻮر اﺳﺖ.
اﯾﻦ ﺗﻘﺎﺑﻞ در ﭘﻨﺞ ﺳﻄﺢ ﮐﻨﺶﮔﺮان رﺻﺪ ﻣﯽﺷﻮد:
رﻫﺒﺮان ـ
ﻣﺪﯾﺮان اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ ـ
اﯾﺪﺋﻮﻟﻮگﻫﺎ ـ
اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﺴﺖﻫﺎ و ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺳﺎزان –
و ﻗﺎﻧﻮن ﮔﺬاران.
در ﺗﺎرﯾﺦ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ ﻧﯿﺰ اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮ ﺑﯿﻦ ﻣﺴﺌﻮﻻن ارﺷﺪ ﻧﻈﺎم ﻫﻤﻮاره ﺑﻮده اﺳﺖ:
از اﺧﺘﻼف اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژﯾﮏ ﺑﺎزرﮔﺎن و ﺑﻨﯽ ﺻﺪر ﺑﺎ اﻣﺎم (ره) ﺗﺎ اﺧﺘﻼف اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ آﻗﺎی ﻣﻨﺘﻈﺮی ﺑﺎ اﯾﺸﺎن؛
ﭘﺲ ازآن دوره ﻧﯿﺰ، اﺧﺘﻼف اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژﯾﮏ آﻗﺎی ﻫﺎﺷﻤﯽ و آﻗﺎی ﺧﺎﺗﻤﯽ ﺑﺎ اﻣﺎم ﺧﺎﻣﻨﻪای از ﯾﮏ ﺳﻮ، و اﺧﺘﻼف اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ آﻗﺎی اﺣﻤﺪی ﻧﮋاد ﺑﺎ اﯾﺸﺎن از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ ، ﻣﻮﺟﺐ ﺗﻨﺶﻫﺎ و ﺗﺸﻨﺞﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪدی در ﺳﻄﺢ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﮔﺮدﯾﺪ؛
اﻟﺒﺘﻪ ﭼﻮن ﻣﻔﻬﻮم وﻻﯾﺖ ﻓﻘﯿﻪ در ﻋﻤﻞ، ﮐﺎرﮐﺮدی ﭼﻮن ﮔﺎرد رﯾﻞ دو ﻟﺒﻪی ﺟﺎده ﺣﮑﻮﻣﺖ و ﺟﺎﻣﻌﻪ دارد، درﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﺎﻧﻊ اﻧﺤﺮاف اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژﯾﮏ دوﻟﺖﻫﺎ و درﻏﻠﺘﯿﺪن ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ درهی اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژیﻫﺎی ﻏﯿﺮ اﺳﻼﻣﯽ ﺷﺪه اﺳﺖ؛
اﻣﺎ اﻋﻮﺟﺎج ﻧﻈﺮی و ﻋﻤﻠﯽ دوﻟﺖﻫﺎی ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ در ﺳﻄﺢ ﻋﺮض و ﻃﻮل ﺟﺎدهی ﺣﮑﻮﻣﺖ و ﺟﺎﻣﻌﻪ ، از اﺑﺘﺪای ﭘﯿﺮوزی اﻧﻘﻼب ﺗﺎﮐﻨﻮن، زﯾﺎنﻫﺎی ﻓﺮاواﻧﯽ ﺑﻪ ﺑﺎر آورده اﺳﺖ؛
ﺗﺠﺮﺑﻪ ی ﻧﺰدﯾﮏ ﺑﻪ ﭼﻬﺎر دﻫﻪی ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﺎﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ اﯾﻦ «اﺧﺘﻼف» ﻧﻈﺮﻫﺎ را ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ «ﺗﻘﺎﺑﻞ» ﻧﻈﺮ ﻣﻨﺘﻬﯽ ﺷﺪهاﻧﺪ، ﺑﻪ دﻗﺖ رﺻﺪ ﻧﻤﻮد و ﺳﭙﺲ ارزﯾﺎﺑﯽ و واﮐﺎوی ﮐﺮد؛
زﯾﺮا اﮔﺮ ﺗﻘﺎﺑﻞﻫﺎ ﭼﺎره ﻧﺸﻮﻧﺪ، ﻻﺟﺮم از ﺳﻄﺢ ﺗﻨﺶ ﺑﻪ ﺗﺸﻨﺞ و درﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﻪ ﺑﺤﺮان ﻣﯽاﻧﺠﺎﻣﻨﺪ.
ازاﯾﻦ رو رﺻﺪ و واﮐﺎوی ﺗﻘﺎﺑﻞ دﯾﺪﮔﺎه و ﻣﻮاﺿﻊ رﺋﯿﺲ دوﻟﺖ ﯾﺎزدﻫﻢ در دو ﺣﻮزهی اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژﯾﮏ و اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ ، ﺑﺎ دﯾﺪﮔﺎه رﻫﺒﺮ اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ، ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﻔﺎد ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﯽ و اﺳﻨﺎد ﺑﺎﻻدﺳﺘﯽ ﻧﻈﺎم اﺳﻼﻣﯽ، و ﻣﺒﺎﻧﯽ اﺳﻼﻣﯽ اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ ـ ﯾﻌﻨﯽ ﻗﺮآن ﻋﻈﯿﻢ، ﻋﺘﺮت و ﮐﻼم اﻣﺎم ﺧﻤﯿﻨﯽ (ره) ـ ﯾﮏ ﺿﺮورت ﺟﺪی اﺳﺖ؛
ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻣﻮاﺿﻊ رﺋﯿﺲ دوﻟﺖ ﯾﺎزدﻫﻢ و ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺳﺎزان و اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﺴﺖﻫﺎی ﺣﺎﻣﯽ آن، در ﺑﺨﺶﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﺳﯿﺎﺳﯽ، اﻗﺘﺼﺎدی، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و دﻓﺎﻋﯽ ـ اﻣﻨﯿﺘﯽ ﻗﺎﺑﻞ رﺻﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ در اﯾﻦ ﺳﻨﺪ، ﺑﻪ ﺑﯿﺶ از ۳۰ ﻣﻮرد از ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت آن ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ؛
ﺿﺮورت اﯾﻦ ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻧﮕﺎری، ﻣﻤﺎﻧﻌﺖ از اﻧﺤﺮافﻫﺎی اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژﯾﮏ و اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ در ﺳﻄﺢ ﮐﻼن ﻧﻈﺎم ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ آﺳﯿﺐ ﺟﺪی اﺳﺖ.
ﻣﯿﺮاث ﺑﺎزرﮔﺎن:
«ﻫﺪف اﺗﺨﺎذی دوﻟﺖ ﻣﻮﻗﺖ، ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ اﯾﺮان از ﻃﺮﯾﻖ اﺳﻼم و ﺑﻪ دﺳﺘﻮر اﺳﻼم ﺑﻮد؛ درﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ آﻗﺎی ﺧﻤﯿﻨﯽ ﺑﺮای اﻧﻘﻼب و ﺑﺮای رﺳﺎﻟﺖ ﺧﻮد ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ اﺳﻼم از ﻃﺮﯾﻖ اﯾﺮان را اﺧﺘﯿﺎر ﮐﺮده ﺑﻮدﻧﺪ …».[ﻣﻬﺪی ﺑﺎزرﮔﺎن، ﮐﺘﺎب اﻧﻘﻼب اﯾﺮان در دو ﺣﺮﮐﺖ، ص ۱۱]
ﻣﯿﺮاث ﻣﻬﺪی ﺑﺎزرﮔﺎن ﻧﺨﺴﺖ وزﯾﺮ دوﻟﺖ ﻣﻮﻗﺖ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ در ﺳﺎل ۵۸-۱۳۵۷ ﺑﺎ اﯾﻦ ﺗﻠﻘﯽ ﮐﻪ «ﻣﺎ اﺳﻼم را ﺑﺮای اﯾﺮان، و اﻣﺎم ﺧﻤﯿﻨﯽ اﯾﺮان را ﺑﺮای اﺳﻼم ﻣﯽﺧﻮاﻫﺪ» در ﭼﻬﺎر دﻫﻪی ﻋﻤﺮ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ ، در ﻋﺼﺮ ﺑﻨﯽ ﺻﺪر ، ﻋﺼﺮ ﺳﺎزﻧﺪﮔﯽ، ﻋﺼﺮ رﻓﺮﻣﯿﺴﺖﻫﺎ، و ﻋﺼﺮ اﻋﺘﺪاﻟﯿﻮن، ﭘﯽﮔﯿﺮی ﺷﺪه اﺳﺖ؛
ﺗﻠﻘﯽ ﻧﺎﺳﯿﻮﻧﺎل ـ ﻟﯿﺒﺮاﻟﯿﺴﺖ، اﺳﻼم را اﺑﺰاری ﺑﺮای ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺑﺮ ﻣﺮدم ﻣﺴﻠﻤﺎن اﯾﺮان ﻣﯽداﻧﺪ ، و دﯾﺪﮔﺎه اﻟﻬﯽ اﻧﻘﻼﺑﯿﻮن ﻣﺴﻠﻤﺎن، راه ﺗﻌﺎﻟﯽ اﯾﺮان (و ﺟﻬﺎن) را اﺳﻼم ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﺪ؛
ﺗﻘﺎﺑﻞ اﯾﻦ دو ﮔﺮوه، «ﻧﻈﺎم دوﻗﻄﺒﯽ اﯾﺮان» را در ﭼﻬﺎر دﻫﻪی ﻋﻤﺮ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ رﻗﻢ زده اﺳﺖ.
کاربران گرام ،جهت پیگیری مطلب به آدرس ذیل مراجعه نمایند.
http://mse.ystc.ir/
هی می گویند؛
رهبری؛
هی می گویند؛
نظارت استصوابي شورای نگهبان ؛
قانون اساسی کشور،177 اصل دارد؛
38 اصل آن ،اختیارات مطلق رئیس جمهور با دراختیارداشتن 93 درصد بودجه کشوراست؛
سه هزار نفرمدیر درسرارکشور ،نصب وعزل شان ازاختیارات رئیس جمهوراست؛
37 اصل آن ،مربوط به قوه مقننه(مجلس) است؛
18 اصل آن ،مربوط به قوه قضائیه است؛
وفقط، 5 اصل آن،اختیارات رهبری است؛
-------------
ای مردم ؛
اصول قانون اساسی در اینترنت موجود است ؛
یک جزوه چندصفحه ای ست؛
بروید آنرا بجوئید و دانلود نمائید؛
مطالعه دقیق آن ، دوسه ساعت بیشتر طول نمی کشد.
در سال ۸۸ افکار عمومی جامعه را به هم ریختند چرا چونکه اسمشان از داخل صندوق درنیامده بود.
گفتند این قوانین را قبول نداریم!
شما قبول ندارید؟
شما در این چارچوب رأی آوردهاید!
این جناح باید یاد بگیرد که در چارچوب قوانین باشد.
جریان انقلابی همیشه در چارچوب بوده و اگر هم کسی از این جریان بخواهد تخطی کند، جریان انقلابی چنین فردی را طرد میکند.
یک زمانی جریان انقلاب پشت سر آقای احمدینژاد بود ولی الآن قبولش ندارد چرا؟
چون خود را فراتر از قانون میداند.
کسی که چارچوب را قبول نداشته باشد، یا خود را فراتر بداند صلاحیت مسئولیت در جمهوری اسلامی را ندارد.
این نمیشود که فحش ناروا به رقیب خود بگوید و بعدبگویدکه اوبه من توهین کرده است!
سیستمعامل و تفکر حاکم بر دنیای امروز، لیبرالیسم است، اما ناکارآمدی این سیستم عامل تا سال ۲۰۳۵ بر همگان اثبات خواهد شد.
ناکارآمدی این سیستم عامل ،درایران اسلامی انقلابی درهمین پنج سال اخیر ،درهمه جوانب سیاسی و فرهنگی و روابط اجتماعی وعلی الخصوص اقتصادی کاملا قابل لمس است؛
اگر نظارت استصوابی نمی گذارد ؛
اگر رهبری نمی گذارد؛
مگر این قوانین اساسی کشور نیست؟
پس چرا اینقدر برای درست گرفتن قدرت و انتخاب شدن درمجلس حرص و ولع دارید؟
واین همه به بهانه مردم پول های میلیاردی خرج انتخاب شدن تان می کنید؟
محترمه و محترم ،مگراعتقاد شما این نیست که رهبری نمی گذارد؟
این تجربه را بیش سی سال است که کرده اید.!
چرا بازهم اصرار می ورزید؟
شهوت انتخاب شدن ،شهوت قدرت،شهوت شهرت ،شهوت لذت؛
دنیا طلبی تاکجا؟
#پست اختصاصی
این مطلب درددلهای یکی از #اعضای کانال دلدادگی است که ویرایش شده و در کانال قرار گرفته.
نام این پدر نزد ما محفوظ است و اگر به رگ غیرت مسئولی برخورد #مدیریت کانال پاسخگو خواهد بود.
این هم صحبتهای ویرایش شده ی این پدر:
نزدیک سی سال است که کار می کنم و هیچوقت لقمه ی حرام سر سفره ی زن و بچه ام نبرده ام .ما #کارگرها و ندارها قانعیم و همیشه شکرخدا می گوییم .
عادت کرده ایم کم بخوریم گرد بخوابیم ولی چشم به مال کسی نداشته باشیم و جوری کار کنیم که خدا راضی باشه و حقوقمان حلال.
ولی حالا دو سالی هست از کارخانه اخراج شدم و هر چه گشتم کاری با حقوق حتی بخور و نمیر که توانش را داشته باشم پیدا نکردم .
همه جا یا نیروی جوان می خواهند یا خانومهای مد روز و بچه سال و...
تا همین چند سال قبل هم خیلی راحت هم کار پیدا می شد و هم با حقوق کارگری هم می شد چرخ زندگی رو چرخوند هر چند به سختی اما می شد.
اما چی شده که بخصوص در این حدود دو سال #تورم و #بیکاری و #فقر رشدش هر روز بیشتر از دیروزه؟؟
شرمندگی و تحقیر و از بین رفتن زندگی صدها هزار نفر مثل من چرا باید بشود #بازیچه ی مسئولین دولتی و جناحهای سیاسی؟؟
بخدا باید خیلی احمق باشم که فکر کنم این وضعیت کشور بخاطر وجود یک مشت دلال و تحریم باشه؟
#آقای رئیس جمهور #آقایان #اصولگرا و #اصلاح طلب که مردم و کشور را بخاطر #مصالح شخصی و جناحی خودتان به بازی گرفتید آیا بویی از انسانیت و ذره ای شرف در وجودتان است؟
چطور #رهبری زندگی ساده دارد اما #آقای روحانی و وزرایش در قصرهای دهها میلیارد تومانی زندگی می کنند؟
ارث پدریتان است یا خون یک ملت که در شیشه کرده اید؟؟
چند روز دیگر شب عید است و پس از چند سال بیکاری و با دستان خالی با چه رویی برگردم شهرم و به فرزندانم بگویم :ببخشید که هر کاری کردم نشد؟
چرا باید زندگی من و خانواده ام تباه منافع سیاسی امثال تو شود؟
ماها برای نان شبمان و کرایه خانه و... در عذاب باشیم و در اوج استیصال اما #نماینده های مجلس و شما که از صدقه سری همین مردم خود را #خدا می پندارید خوش و غرق در عیش و نوش؟؟؟
جناب رئیس جمهور بیا و یک بار هم شده #مردانگی کن و هزینه ی یک ماه #آرایشگاه و ست کردنهایت را به یکی مثل من بده تا یک سالی در بهترین شرایط زندگی کنیم.
چرا باید هزاران کودک مانند فرزند من #پدرشان را #عامل بدبختی و سرشکستگی بدانند اما #گوگولی مگولیهای شما و فرزندان اکثر مسئولین رده اول کشور در #کانادا و #انگلیس و#آمریکا با پول مردم در حال #عیاشی و #حرمسرا سازی باشند؟؟
خدا #مرگتان بدهد که در دولت شما به من #مستاصل که کنار خیابان دستفروشی می کنم و بیست روز است پنجاه هزار تومان هم درآمد نداشتم #مامور شهرداری بگوید:حرامخور و #تهدید به برخورد فیزیکیم کند.
گیریم که به همه ی مراد خود رسیدید اما بدانید خیلی زود #تاوان این ظلمها را خواهید داد.
حسن آقای روحانی و آقایان مسئولین تف به شرف نداشته ی شما که #چوب حراج به عزت و شرف یک ملت زده اید و برایتان شرمندگی امثال ما و #متلاشی شدن هزاران زندگی شده #نردبام رسیدن به هدف کثیفتان.
اما بدانید #میلیونها پابرهنه و خسته از ظلم معاویه ی روزگار #جانمان را فدای #امام خامنه ای و #استقلال این سرزمین می کنیم.
پوزش می خواهیم اگر مطلب طولانی شد و ریتم نداشت .همه ی تلاشمان را کردیم که درددلها را منعکس کنیم و پایبند قواعد نوشتاری نبودیم.
http://Sapp.ir/deldadegi
به قلم مدیران کانال دلدادگی
باهرتعریفی که ازخدای متعال دارید،برای رضای او؛
مارا به خیر شما جریان های سیاسی لیبرال(اصلاح طلب - اعتدال - اصول گرا)، امید نیست شرّ مرسانید.