تفکر استراتژیک در قالب نمادها است؛
این طراحی دشمن علیه ما در قالب تئوری بازیها برای ایران چنین بود:
الف-استراتژی هویچ و چماق –
هویچ در دست سه کشور اروپایی و چماق در دستان آمریکا.
در حالی که گفته میشد
«با مذاکرات، سایه جنگ از کشور دور رفت»
همزمان در چندین جنگ نیابتی مقابل آمریکا بودیم.
ب -استراتژی میهمانی لکلک –
به این معنا که بشقاب سوپ در مقابل لکلک قرار دارد،
اما او با منقارهای بزرگ، امکان استفاده از این غذا را ندارد.
ایران به ضیافت جهانی دعوت شد و بشقاب غذا در صحنه اقتصاد بینالملل مقابل او قرار گرفت،
اما به علت برداشته شدن یوتِرن، امکان استفاده از آن را ندارد.
این استراتژی موفق علیه ایران در قالب برداشته شدن U-Turn نمایان شد.
از سال ۱۳۵۹ که تحریمهای ظالمانه علیه ایران وضع شد،
ایران دیگر نمیتوانست به صورت مستقیم با دلار معامله کند؛
از طرفی چون واحد پول آمریکا پول بینالمللیست،
آمریکا ناچار بود قانونی را وضع کند تا ایران بتواند غیرمستقیم با دلار معامله داشته باشد و همزمان تحریم هم باشد.
به این ترتیب وزارت خزانه داری آمریکا؛
(که از ۸ نفر یهودی و یک نفر مسیحی تشکیل شده است که متخصص حقوق و تروریسم هستند.)
قانونی به نام «دور برگردان مالی یا “U-Tur”» را تنظیم کرد.
تا کشورها با دیگر واحدهای پولی با ایران معامله کرده و سپس پول خود را در شعب بانکهای آمریکایی در کشورهای مختلف به دلار چنج کرده و به دست ایران بدهند. سال ۱۳۸۷ آمریکا این قانون را برداشت.
دیگر نه میتوانستیم مستقیم معامله کنیم و نه اینکه دور بزنیم؛
پس نفتی که میفروختیم، پول آن به کشور بازنمیگشت.
به اعتراف صریح جواد ظریف، مسؤول تیم مذاکرات هستهای، طی مذاکرات هیچ صحبتی در خصوص یوتِرن و تحریمهای ایستا انجام نشد!!!!
پس برای چه رفتند مذاکره کردند؟
اگر درخصوص ایستا و یوتِرن مذاکرهای صورت نپذیرفته، پس صنعت هستهای را در قبال چه چیزی واگذار کردند؟
حال میگویند برجام کار رهبری بوده است!!
رهبری ۹ بند برای تضمین هر توافق احتمالی برای تیم مذاکره کننده تعیین کرد؛
اما به این شروط توجه نشد!
[اعضای تیم مذاکره کننده بعدها اعلام کردند که ناچار شدند از برخی از این شروط ۹گانه چشم پوشی کنند]
اکنون برخی تحریمها از ما برداشته شده، اما با این استراتژی، جهان برای معامله با ایران تحریم است و اجازهی معامله با ایران را ندارد.
تحریم کاتسا که تابستان گذشته علیه ایران به تصویب رسید و عمدتاً هم بر سپاه تمرکز داشت، در همین راستا بود.
آیا اروپا میتواند این بشقاب لکلک را خمره کند؟
واضح است که نمیتواند، اروپا کارهای نیست و چنین توانی ندارد.
اما استراتژی ایران در پسابرجام؛
استراتژی ایران در پسابرجام،
باور به توان داخلی و اقتصاد مقاومتی است؛
اینکه نیازهای هشتاد میلیون جامعهی مصرفی ایران هر استانی بخشی از تولید را برعهده بگیرد و استانهای دیگر مصرف کنند.
اگر ما در پیچیدهترین پدیدهی مناسبات بشری یعنی در دفاعی-امنیتی موفق بودهایم،
میتوانیم در عرصهی اقتصاد و اشتغال هم موفق باشیم.
باید سیاست درهای باز به بیرون جایگزین سیاست درهای باز به سمت داخل (که ایران را به بازار کالاهای خارجی مبدل کرده بود.) باشد،
به این معنا که همانگونه که با صدور مستشار نظامی به کشورهای منطقه مانع سقوط آنها شده و آزادشان کردیم،
اینبار با بدست گرفتن سازندگی این کشورهای ویران شده هم مشکل اشتغال کشور خود را تأمین کنیم ،
و هم تولیدات خود را در این کشورها به فروش برسانیم،
که این امر قطعاً به رشد اقتصاد ما منجر خواهد شد.
اما با نگاهی که میگوید ما چه کار به دیکتاتوری به نام بشار اسد داریم،
اکنون کشور چین عمران و آبادانی سوریه را به سود خود گرفته،
کارخانههای زیادی در سوریه احداث کرده.
در حالی که این کشور هیچ نقشی در آزادسازی سوریه نداشت.
ترکیه خود در ویرانی عراق مؤثر بود،
امروز وارد سازندگی عراق شده است.
عرصهی سازندگی عراق و سوریه را علیرغم خواست سوریها و عراقیها برای ورود ایران به این عرصه را،
به خاطر حفظ برجام و با این تفکر که آمریکا ناراحت نشود،
از دست دادیم آنچنان که حتی در مناظرات پیش از انتخابات هم از زبان کاندیداهای دولت فعلی گفته شد،
که چرا شهرکهای موشکی را نشان دادید تا برجام محقق نشود.
این چه مذاکراتی بود که با دو دقیقه نشان دادن شهرکهای موشکی بر هم بخورد!
ما ملت بزرگی هستیم،
با سرزمینی که بین نصف تا یک سوم اروپا وسعت دارد.
منابع روزمینی و زیرزمینی کشف نشده و دست نخوردهای داریم.
همراه با هشتاد میلیون جمعیتی که بخش عمدهی آن جوان و نیروی کار مؤثر در بیست سال آینده است.
ما در مهمترین منطقهی حساس کرهی زمین قرار داریم ،
و بهترین موقعیت تجاری،
به شرطی که امید به اروپایی و آمریکایی و چینی و روسی را در خود بکُشیم.
ازمسئول این صفحه و کاربران گرامی عذر خواهم طولانی شد .
ومن الله التوفیق
امروز جامعهی ما عرصهی تقابل میان دو گروه است:
گروه «ما نمیتوانیم» که لیبرال هستند و انقلاب را تمام شده می دانند.
گروه «ما میتوانیم» که انقلابی هستند ،متعهد هستند ،واعتقادی به تمام شدن انقلاب ندارند.
فقط دولت!!!؟ اختیارات دولت نسبت به کل حکومت که عددی نیست
سیاستهای اصلی نظام که کشور را به این وضعیت کشیده باید عوض شود وگرنه دولت که یک تدارکچی بیشتر نیست.این چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد.
پس لطفاً آدرس غلط ندهید چون سیاستهای کلی نظام جای دیگری تعیین میشود.
خوارج ابتدا حکمیت و ابوموسی اشعری را به امامشان تحمیل کردند. بعد که
گندش درآمد همان امام مظلومشان را به جرم پذیرش حکمیت تکفیر کردند.
کیست که نداند با جو مسمومی که اصلاح طلبان راه انداختند و در باغ سبزی
که به مردم نشان دادند و اردوکشی های خیابانی تحت عنوان جشنهای قرارداد
لوزانچای و ژنوچای و برجام فقط برای آن بود که رهبری را در مقابل مردم
قرار دهند.
کار خردمندانه هم این بود که رهبری اجازه دهد مردم نتیجه بلاهت و انتخاب
احمقانه خود را ببینند. اما متاسفانه نه تنها مردم از خواب غفلت بیدار
نشدند که تازه نکته دیگری هم مشخص شد که اصلاح طلبان از ابتدا قصدشان
برجام نبود. قصدشان حذف گردن یکی بعد از دیگری اهرمهای اقتدار جمهوری
اسلامی بود. حالا هم که به قثول ماکرون قراردادهای موشکی را هم از قبل
بسته اند. مجلس و رییس آن هم که اصرار دارد ایران را به FATF ملحق کند و
حتی با بستن درهای مجلس اجازه آبستراکسیون را هم به اقلیت انقلابی مجلس
ندهد. ظاهرا عموم کسانی که خود را نخبگان سیاسی و مقامات نظام می دانند
تصمیم قطعی خود را برای تحویل دادن بی قید و شرط کشور به آمریکا گرفته
اند و در این شرایط رهبری کاملا تنها مانده است.
هر لحظه و هر دقیقه الان سرنوشت ساز است و خداوند هرگز نخواهد بخشید
کسانی را که الان می توانستند به یاری رهبری برخیزند اما با سازشکاران
ساخت و پاخت کرده و یا سکوت کردند.
مهمان 97/2/29 ساعت 22:24 .. دولت برجام رو امضا کرده بعد پرزیدنت با چرخ هسته ای و چرخش جیب مردم رو وعده داد 91 درصد بودجه کشور در دست دانشمند محترم قرار داره هسته ای رو بتن ریزی کرده جلوی هوا فضا رو 6 ساله گرفته شرکت ایرباس رو از ور شکستگی نجات داده شرکت رنو نجات داده دولت عددی نیست اینا رو از کهکشان های دیگر انجام دادن..........
این طراحی دشمن علیه ما در قالب تئوری بازیها برای ایران چنین بود:
الف-استراتژی هویچ و چماق –
هویچ در دست سه کشور اروپایی و چماق در دستان آمریکا.
در حالی که گفته میشد
«با مذاکرات، سایه جنگ از کشور دور رفت»
همزمان در چندین جنگ نیابتی مقابل آمریکا بودیم.
ب -استراتژی میهمانی لکلک –
به این معنا که بشقاب سوپ در مقابل لکلک قرار دارد،
اما او با منقارهای بزرگ، امکان استفاده از این غذا را ندارد.
ایران به ضیافت جهانی دعوت شد و بشقاب غذا در صحنه اقتصاد بینالملل مقابل او قرار گرفت،
اما به علت برداشته شدن یوتِرن، امکان استفاده از آن را ندارد.
این استراتژی موفق علیه ایران در قالب برداشته شدن U-Turn نمایان شد.
از سال ۱۳۵۹ که تحریمهای ظالمانه علیه ایران وضع شد،
ایران دیگر نمیتوانست به صورت مستقیم با دلار معامله کند؛
از طرفی چون واحد پول آمریکا پول بینالمللیست،
آمریکا ناچار بود قانونی را وضع کند تا ایران بتواند غیرمستقیم با دلار معامله داشته باشد و همزمان تحریم هم باشد.
به این ترتیب وزارت خزانه داری آمریکا؛
(که از ۸ نفر یهودی و یک نفر مسیحی تشکیل شده است که متخصص حقوق و تروریسم هستند.)
قانونی به نام «دور برگردان مالی یا “U-Tur”» را تنظیم کرد.
تا کشورها با دیگر واحدهای پولی با ایران معامله کرده و سپس پول خود را در شعب بانکهای آمریکایی در کشورهای مختلف به دلار چنج کرده و به دست ایران بدهند. سال ۱۳۸۷ آمریکا این قانون را برداشت.
دیگر نه میتوانستیم مستقیم معامله کنیم و نه اینکه دور بزنیم؛
پس نفتی که میفروختیم، پول آن به کشور بازنمیگشت.
به اعتراف صریح جواد ظریف، مسؤول تیم مذاکرات هستهای، طی مذاکرات هیچ صحبتی در خصوص یوتِرن و تحریمهای ایستا انجام نشد!!!!
پس برای چه رفتند مذاکره کردند؟
اگر درخصوص ایستا و یوتِرن مذاکرهای صورت نپذیرفته، پس صنعت هستهای را در قبال چه چیزی واگذار کردند؟
حال میگویند برجام کار رهبری بوده است!!
رهبری ۹ بند برای تضمین هر توافق احتمالی برای تیم مذاکره کننده تعیین کرد؛
اما به این شروط توجه نشد!
[اعضای تیم مذاکره کننده بعدها اعلام کردند که ناچار شدند از برخی از این شروط ۹گانه چشم پوشی کنند]
اکنون برخی تحریمها از ما برداشته شده، اما با این استراتژی، جهان برای معامله با ایران تحریم است و اجازهی معامله با ایران را ندارد.
تحریم کاتسا که تابستان گذشته علیه ایران به تصویب رسید و عمدتاً هم بر سپاه تمرکز داشت، در همین راستا بود.
آیا اروپا میتواند این بشقاب لکلک را خمره کند؟
واضح است که نمیتواند، اروپا کارهای نیست و چنین توانی ندارد.
اما استراتژی ایران در پسابرجام؛
استراتژی ایران در پسابرجام،
باور به توان داخلی و اقتصاد مقاومتی است؛
اینکه نیازهای هشتاد میلیون جامعهی مصرفی ایران هر استانی بخشی از تولید را برعهده بگیرد و استانهای دیگر مصرف کنند.
اگر ما در پیچیدهترین پدیدهی مناسبات بشری یعنی در دفاعی-امنیتی موفق بودهایم،
میتوانیم در عرصهی اقتصاد و اشتغال هم موفق باشیم.
باید سیاست درهای باز به بیرون جایگزین سیاست درهای باز به سمت داخل (که ایران را به بازار کالاهای خارجی مبدل کرده بود.) باشد،
به این معنا که همانگونه که با صدور مستشار نظامی به کشورهای منطقه مانع سقوط آنها شده و آزادشان کردیم،
اینبار با بدست گرفتن سازندگی این کشورهای ویران شده هم مشکل اشتغال کشور خود را تأمین کنیم ،
و هم تولیدات خود را در این کشورها به فروش برسانیم،
که این امر قطعاً به رشد اقتصاد ما منجر خواهد شد.
اما با نگاهی که میگوید ما چه کار به دیکتاتوری به نام بشار اسد داریم،
اکنون کشور چین عمران و آبادانی سوریه را به سود خود گرفته،
کارخانههای زیادی در سوریه احداث کرده.
در حالی که این کشور هیچ نقشی در آزادسازی سوریه نداشت.
ترکیه خود در ویرانی عراق مؤثر بود،
امروز وارد سازندگی عراق شده است.
عرصهی سازندگی عراق و سوریه را علیرغم خواست سوریها و عراقیها برای ورود ایران به این عرصه را،
به خاطر حفظ برجام و با این تفکر که آمریکا ناراحت نشود،
از دست دادیم آنچنان که حتی در مناظرات پیش از انتخابات هم از زبان کاندیداهای دولت فعلی گفته شد،
که چرا شهرکهای موشکی را نشان دادید تا برجام محقق نشود.
این چه مذاکراتی بود که با دو دقیقه نشان دادن شهرکهای موشکی بر هم بخورد!
ما ملت بزرگی هستیم،
با سرزمینی که بین نصف تا یک سوم اروپا وسعت دارد.
منابع روزمینی و زیرزمینی کشف نشده و دست نخوردهای داریم.
همراه با هشتاد میلیون جمعیتی که بخش عمدهی آن جوان و نیروی کار مؤثر در بیست سال آینده است.
ما در مهمترین منطقهی حساس کرهی زمین قرار داریم ،
و بهترین موقعیت تجاری،
به شرطی که امید به اروپایی و آمریکایی و چینی و روسی را در خود بکُشیم.
ازمسئول این صفحه و کاربران گرامی عذر خواهم طولانی شد .
ومن الله التوفیق
گروه «ما نمیتوانیم» که لیبرال هستند و انقلاب را تمام شده می دانند.
گروه «ما میتوانیم» که انقلابی هستند ،متعهد هستند ،واعتقادی به تمام شدن انقلاب ندارند.
سیاستهای اصلی نظام که کشور را به این وضعیت کشیده باید عوض شود وگرنه دولت که یک تدارکچی بیشتر نیست.این چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد.
پس لطفاً آدرس غلط ندهید چون سیاستهای کلی نظام جای دیگری تعیین میشود.
خوارج ابتدا حکمیت و ابوموسی اشعری را به امامشان تحمیل کردند. بعد که
گندش درآمد همان امام مظلومشان را به جرم پذیرش حکمیت تکفیر کردند.
کیست که نداند با جو مسمومی که اصلاح طلبان راه انداختند و در باغ سبزی
که به مردم نشان دادند و اردوکشی های خیابانی تحت عنوان جشنهای قرارداد
لوزانچای و ژنوچای و برجام فقط برای آن بود که رهبری را در مقابل مردم
قرار دهند.
کار خردمندانه هم این بود که رهبری اجازه دهد مردم نتیجه بلاهت و انتخاب
احمقانه خود را ببینند. اما متاسفانه نه تنها مردم از خواب غفلت بیدار
نشدند که تازه نکته دیگری هم مشخص شد که اصلاح طلبان از ابتدا قصدشان
برجام نبود. قصدشان حذف گردن یکی بعد از دیگری اهرمهای اقتدار جمهوری
اسلامی بود. حالا هم که به قثول ماکرون قراردادهای موشکی را هم از قبل
بسته اند. مجلس و رییس آن هم که اصرار دارد ایران را به FATF ملحق کند و
حتی با بستن درهای مجلس اجازه آبستراکسیون را هم به اقلیت انقلابی مجلس
ندهد. ظاهرا عموم کسانی که خود را نخبگان سیاسی و مقامات نظام می دانند
تصمیم قطعی خود را برای تحویل دادن بی قید و شرط کشور به آمریکا گرفته
اند و در این شرایط رهبری کاملا تنها مانده است.
هر لحظه و هر دقیقه الان سرنوشت ساز است و خداوند هرگز نخواهد بخشید
کسانی را که الان می توانستند به یاری رهبری برخیزند اما با سازشکاران
ساخت و پاخت کرده و یا سکوت کردند.