آتش زدن برجام در مجلس بعد از خروج آمریکا از برجام


حضرت آیت الله خامنه ای 25 خرداد 95 در دیدار مسئولان نظام فرمودند: اگر برجام را پاره کنند، آن را آتش می زنیم.


+ 
12

- 
1

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • اگه برجام خیانت بود چرا رهبر امضاش کرد؟
    و حالا که امریکا خارج شد چرا بقول خودش آتیشش نزد؟حتی غیر مستقیم از اروپاییها خواست که از برجام خارج نشن!!؟
    این سوالهای به قول برخی دوستان تکراری جوابیه به فحشهای تکراری که آقایان ولایت معاش بی اخلاق به تیم مذاکره میدن.
    اگه اونایی که میان به خاطر برجام به روحانی فحش میدن کمی اخلاق داشتند و کمی فکر میکردن که چطور رهبر اونم درست قبل انتخابات اومد به 2030 تاخت و لغوش کرد ولی برجام رو به راحتی امضا کرد و حتی اونو نرمش قهرمانانه نامید؟
    اینا سوالا وجدان هر بی وجدانی رو به درد میاره ولی شما نه.

  • متن نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:

    بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

    جناب آقای روحانی
    رئیس‌جمهور اسلامی ایران و رئیس شورای عالی امنیّت ملّی (دامت توفیقاته)

    با سلام و تحیّت؛
    اکنون که موافقت‌نامه‌ی موسوم به «برجام» پس از بررسی‌های دقیق و مسئولانه در مجلس شورای اسلامی، کمیسیون ویژه و دیگر کمیسیون‌ها و نیز در شورای عالی امنیّت ملّی، سرانجام از مجاری قانونی عبور کرده و در انتظار اعلام نظر اینجانب است، لازم میدانم نکاتی را یادآور شوم تا جنابعالی و دیگر دست‌اندرکارانِ مستقیم و غیرمستقیم آن، فرصتهای کافی برای رعایت و حفظ منافع ملّی و مصالح عالیه‌ی کشور در اختیار داشته باشید.

    ۱) پیش از هر چیز لازم میدانم از همه‌ی دست‌اندرکاران این فرایند پرچالش، در همه‌ی دوره‌ها از جمله هیئت مذاکره‌کننده‌ی اخیر که در توضیح نقاط مثبت و در اصلِ تثبیت آن نقاط همه‌ی سعی ممکن خود را به کار بردند، و نیز از منتقدانی که با ریزبینیِ قابل تحسین، نقاط ضعف آن را به همه‌ی ما یادآور شدند و مخصوصاً از رئیس و اعضای کمیسیون ویژه‌ی مجلس و نیز از اعضای عالی‌مقام شورای عالی امنیّت ملّی که با درج ملاحظات مهمّ خود، برخی از نقاط خلأ را پوشش دادند، و سرانجام از رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی که با تصویب طرحی محتاطانه، راه درست اجرا را به دولت ارائه کردند، و نیز از رسانه‌ی ملی و نویسندگان مطبوعات کشور که با همه‌ی اختلاف‌نظرها، در مجموع تصویر کاملی از این موافقت‌نامه در برابر افکار عمومی نهادند، قدردانی خود را اعلام دارم. این مجموعه‌ی پر حجم کار و تلاش و فکر در مسئله‌ای که گمان میرود از جمله‌ی مسائل به یاد ماندنی و عبرت‌آموز جمهوری اسلامی باشد، در خور تقدیر و مایه‌ی خرسندی است. به همین دلیل با اطمینان میتوان گفت که پاداش الهی برای این نقش آفرینی‌های مسئولانه، مشتمل بر نصرت و رحمت و هدایت ذات حضرت حق خواهد بود، ان‌شاءالله؛ زیرا وعده‌ی نصرت الهی در برابر نصرت دین او، تخلّف‌ناپذیر است.

    ۲) جنابعالی با سابقه‌ی چند دهه حضور در متن مسائل جمهوری اسلامی، طبعاً دانسته‌اید که دولت ایالات آمریکا، در قضیّه‌ی هسته‌ای و نه در هیچ مسئله‌ی دیگری، در برابر ایران رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش عمل کند. اظهارات رئیس‌جمهور آمریکا در دو نامه به اینجانب مبنی بر اینکه قصد براندازیِ جمهوری اسلامی را ندارد، خیلی زود با طرف‌داری‌اش از فتنه‌های داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی، خلاف واقع از آب درآمد و تهدیدهای صریح وی به حمله‌ی نظامی و حتّی هسته‌ای –که میتواند به کیفرخواست مبسوطی علیه وی در دادگاه‌های بین‌المللی منتهی شود– پرده از نیّت واقعی سران آمریکا برداشت. صاحب‌نظران سیاسی عالَم و افکار عمومی بسیاری از ملّتها، بوضوح تشخیص میدهند که عامل این خصومت تمام‌نشدنی، ماهیّت و هویّت جمهوری اسلامی ایران است که برخاسته از انقلاب اسلامی است. ایستادگی بر مواضع بر حقّ اسلامی در مخالفت با نظام سلطه و استکبار، ایستادگی در برابر زیاده‌طلبی و دست‌اندازی به ملّتهای ضعیف، افشای حمایت آمریکا از دیکتاتوری‌های قرون وسطائی و سرکوب ملّتهای مستقل، دفاع بی‌وقفه از ملّت فلسطین و گروه‌های مقاومت میهنی، فریاد منطقی و دنیاپسند بر سر رژیم غاصب صهیونیست، قلمهای عمده‌ای را تشکیل میدهند که دشمنی رژیم ایالات متّحده‌ی آمریکا را بر ضدّ جمهوری اسلامی، برای آنان اجتناب‌ناپذیر کرده است؛ و این دشمنی تا هنگامی که جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود، آنان را مأیوس کند ادامه خواهد داشت.

    چگونگی رفتار و گفتار دولت آمریکا در مسئله‌ی هسته‌ای و مذاکرات طولانی و ملال‌آور آن، نشان داد که این نیز یکی از حلقه‌های زنجیره‌ی دشمنی عنادآمیز آنان با جمهوری اسلامی است. فریب‌کاری آنان در دوگانگی میان اظهارات اوّلیّه‌ی آنان که با نیّت قبول مذاکره‌ی مستقیم از سوی ایران انجام میشد، با نقض عهدهای مکرّر آنان در طول مذاکرات دوساله و همراهی آنان با خواسته‌های رژیم صهیونیستی و دیپلماسی زورگویانه‌ی آنان در رابطه با دولتها و مؤسّسات اروپاییِ دخیل در مذاکرات، همه نشان‌دهنده‌ی آن است که ورود فریب‌کارانه‌ی آمریکا در مذاکرات هسته‌ای، نه با نیّت حل‌وفصل عادلانه، که با غرض پیشبرد هدفهای خصمانه‌ی خود درباره‌ی جمهوری اسلامی صورت گرفته است.

    بی‌شک حفظ هوشیاری نسبت به نیّات خصمانه‌ی دولت آمریکا و ایستادگی‌هایی که بر اثر آن در طول مسیر مذاکرات از سوی مسئولان جمهوری اسلامی به کار رفت، توانست در موارد متعدّدی، از ورود زیانهای سنگین جلوگیری کند. با این حال، محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است، دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعدّدی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه‌به‌لحظه،‌ میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آینده‌ی کشور منتهی شود.

    ۳) بندهای نه‌گانه‌ی قانون اخیر مجلس و ملاحظات ده‌گانه‌ی ذیل مصوّبه‌ی شورای عالی امنیّت ملّی، حاوی نکات مفید و مؤثّر است که باید رعایت شود، با این حال برخی نکات لازم دیگر نیز هست که همراه با تأکید بر تعدادی از آنچه در آن دو سند آمده است،‌ اعلام میگردد.

    اوّلاً: از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانه‌ی اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرائی شدن آن در برجام به بعد از اقدامهای ایران موکول گردیده، لازم است تضمین‌های قوی و کافی برای جلوگیری از تخلّف طرفهای مقابل، تدارک شود، که از جمله‌ی آن اعلام کتبی رئیس‌جمهور آمریکا و اتّحادیه‌ی اروپا مبنی بر لغو تحریمها است. در اعلام اتّحادیه‌ی اروپا و رئیس‌جمهور آمریکا، باید تصریح شود که این تحریمها بکلّی برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی بر این‌که ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، به‌منزله‌ی نقض برجام است.

    ثانیاً: در سراسر دوره‌ی هشت‌ساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانه‌ای (از جمله بهانه‌های تکراری و خودساخته‌ی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند ۳ مصوّبه‌ی مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند.

    ثالثاً: اقدامات مربوط به آنچه در دو بند بعدی آمده است، تنها هنگامی آغاز خواهد شد که آژانس، پایان پرونده‌ی موضوعات حال و گذشته (PMD) را اعلام نماید.

    رابعاً: اقدام در مورد نوسازی کارخانه‌ی اراک با حفظ هویّت سنگین آن، تنها در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد قطعی و مطمئن درباره‌ی طرح جایگزین و تضمین کافی برای اجرای آن منعقد شده باشد.

    خامساً: معامله‌ی اورانیوم غنی‌‌شده‌ی موجود در برابر کیک زرد با دولت خارجی در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد مطمئن دراین‌‌باره همراه با تضمین کافی منعقد شده باشد. معامله و تبادل مزبور، باید بتدریج و در دفعات متعدّد باشد.

    سادساً: مطابق مصوّبه‌ی مجلس،‌ طرح و تمهیدات لازم برای توسعه‌ی میان‌مدّت صنعت انرژی اتمی که شامل روش پیشرفت در مقاطع مختلف از هم‌اکنون تا پانزده سال و منتهی به ۱۹۰ هزار سو است،‌ تهیّه و با دقّت در شورای عالی امنیّت ملّی بررسی شود. این طرح باید هرگونه نگرانی ناشی از برخی مطالب در ضمائم برجام را برطرف کند.

    سابعاً: سازمان انرژی اتمی، ‌تحقیق و توسعه در ابعاد مختلف را در مقام اجرا به‌گونه‌ای سامان‌دهی کند که در پایان دوره‌ی هشت‌ساله هیچ کمبود فنّاوری برای ایجاد غنی‌سازیِ مورد قبول در برجام وجود نداشته باشد.

    ثامناً: توجّه شود که در موارد ابهام سند برجام، ‌تفسیر طرف مقابل مورد قبول نیست و مرجع، متن مذاکرات است.

    تاسعاً: وجود پیچیدگی‌ها و ابهامها در متن برجام و نیز گمان نقض عهد و تخلّفات و فریب‌کاری در طرف مقابل بویژه آمریکا، ایجاب میکند که یک هیئت قوی و آگاه و هوشمند، برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهّدات طرف مقابل و تحقق آنچه در بالا بدان تصریح شده است،‌ تشکیل شود. ترکیب و وظایف این هیئت باید در شورای عالی امنیّت ملّی تعیین و تصویب شود.

    با توجّه به آنچه ذکر شد، مصوبه‌ی جلسه‌ی ۶۳۴ مورخ ۹۴/۵/۱۹ شورای عالی امنیّت ملّی با رعایت موارد یاد شده تأیید میشود.

    در خاتمه همان‌طور که در جلسات متعدّد به آن‌جناب و دیگر مسئولان دولتی یادآور شده و در جلسات عمومی به مردم عزیزمان گوشزد کرده‌ام، رفع تحریمها هر چند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملّت ایران کار لازمی است، لیکن گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدّی گرفتن و پیگیری همه‌‌جانبه‌ی اقتصاد مقاومتی میسّر نخواهد شـد. امید است که مراقبت شود که این مقصود با جدّیّت تمام دنبال شود و بخصوص به تقویت تولید ملّی توجّه ویژه صورت گیرد و نیز مراقبت فرمایید که وضعیّت پس از برداشته شدن تحریمها، به واردات بی‌رویّه نینجامد، و بخصوص از وارد کردن هرگونه مواد مصرفی از آمریکا جدّاً پرهیز شود.

    توفیقات جنابعالی و دیگر دست‌اندرکاران را از خداوند متعال مسئلت مینمایم.

    سیّدعلی خامنه‌ای
    ۲۹ مهرماه ۹۴

  • با سلام.کاربر عزیز موسوم به «آقایان»،در ابتدا ممنونم که وقت گذاشتید برای جواب دادن.
    باور بفرمایید که بنده تمام بیانات آیت الله خامنه ای رو مطالعه کردم.قبول دارم که رهبری تمام توصیه های لازم رو به دولت ارائه کردن اما این چیزی رو عوض نمیکنه.چون بعد از تنظیم برجام بازهم ایشون بررسی کردن و مطمئنا نخونده امضا نکردن.خواهش میکنم با بیطرفی به این قضیه نگاه کنید.
    باز این اوصاف آیا این درسته که بگیم ایشان اشتباه نکرده؟ و دولت خیانتکاره؟

  • جناب سیدمهدی عزیز؛
    قبلا به استحضار شما رسانده ام که جو افکار عمومی چگونه بوده بازهم درآخر عرایض ،دراین صفحه برای عنایت شما پیست می نمایم ؛
    جنگ صفین یادتان هست؟
    عدم توجه به فرمایشات حضرت علی (ع) یادتان هست؟
    و قتی درمذاکرات کلاه سر کسانیکه به حضرت علی(ع) فشار بر مذاکره آورده بودن رفت ،چکارکردند؟
    بلافاصله انگشت اتهام را به سمت حضرت علی(ع) دراز کردند؛
    وگفتند؛
    علی هم مقصر بوده وبایستی همراه با ما توبه کند!!!
    آیا مقصر دانستن حضرت علی(ع) بجا بوده؟

    فرق دکترین اسلام و دکترین غربی بت لیبرالیسم همین است که،
    می گذارند اعوام مردم خودشان متوجه اشتاباهشان شوند، تادیگر تحت تاثیر پروپا گاندا تصمیم نگیرند؛
    وهرگز دکترین اسلام به زور مطلبی را حقنه نمی کند
    بخوبی یادم هست ،که جریان سیاسی لیبرال داخل کشور با همکاری رسانه های داخل و خارج و درسخنرانی ها چگونه با پروپاگاندا همه مشکلات و معضلات کشور را برای عوام به مذاکرات با امریکا گره زدند.
    بخوبی یادم هست در روشنگری سخنرانان متعهد انقلابی ؛
    چگونه یک یا چند نفر،در وسط حرفهای سخنران ،باصدای بلند امام جامعه رهبر معظم را شاهنشاه خطاب می کردند و می گفتند ؛
    ما جنگ نمی خواهیم و کاملا نظم جلسه را بهم می زدند.
    جمله را اینگونه ادا می کردند؛
    رهبرعظیم الشان انقلاب ایران،شاه شاهان،شاهنشاها، ای امام خامنه ای و....... ماجنگ نمی خواهیم..........)
    بخوبی یادم هست ،که چگونه افکار عمومی را مهندسی می کردند،و ندا ی دیکتاتوری سر می دادند.
    و...................................
    رسانه های خارجی هم به زبان فارسی دیکتاتوری را بر افکارعمومی حقنه می کردند؛
    و حقنه می کردند؛
    پس با زمان شاه چه فرقی کرده؟
    ازطرفی دیگر، راهبردهای امام جامعه در اداره کشور را،اجرائی نمیکردند و ............................
    در افکار عمومی همه چیز و همه کار را به برجام بسته بودند؛!!
    ومن الله التوفیق

  • ضمنا صحیح نیست شما کسی مثل علی(ع) که آیات تطهیر و مباهله و..در شأن این شخصیت عظیم نازل شده را با کسی دیگر،هرچقدر در نظر شما والا مقام،مقایسه می‌کنید و صفین را با برجام که از خیلی از جهات قابل مقایسه نیستند قیاس می‌فرمایید،برجامی که اگر نبود معلوم نبود با فروش رو به کاهش نفت ، هزینه های جاری کشور و مردم و صد البته مهمتر هزینه های جنگ یمن و سوریه و حزب الله لبنان و حاتم بخشی ها به عراق و ..از کجا باید تامین می‌شد.برجام همانطور که رهبری گفتند نرمشی قهرمانانه بود و توافق خوبی بود.ولی چطور باید از غرب انتظار حفظ برجام را داشت در حالی که از بیش از صد میلیارد دلاری که آزاد شد فقط 20درصد آن در اختیار دولت قرار گرفت و بقیه اش صرف پایگاه سازی بیخ گوش اسراییل شد که البته در سکوت سنگین رسانه میلی و سایت‌هایی از این دست هر روزه توسط ارتش اسرائیل موشک باران میشود و دریغ از یک فشفشه که به خاک اسرائیل برسد.

  • از رهگذر موقت به سیدمهدی؛ اول سلام.

    دوم؛ بهتر نیست سیدمهدی به جای تکرار ادعاهای خلاف واقع ( اگر واقعیت دارند خواهشاً سیدمهدی اسناد و مدارکی را که باعث شده‌اند این ادعا برایشان ثابت شود، در اختیار دیگر کاربران روشنگری نیز قرار دهند تا آن‌ها نیز از جهالت رهایی یابند. البته رهگذر موقت باور دارد که در زمینه برجام آمریکایی‌ها هیچگاه دروغ نگفته‌اند و به ادعای آنان مبلغ آزاد شده کمتر از پنج میلیارد دلار بوده است) با مطالعه‌ی نظر قبلی رهگذر موقت، جوابی قانع کننده بدهد؟ و اگر هم پاسخی ندارد حداقل بپذیرد که تاکنون تصوراتش اشتباه بوده‌اند.

  • با سلام.جناب آقایان؛
    بقول شما رهبری قدرت ماورایی و علم غیب ندارند.پس اگر برجام به اینجا کشیده شد تقصیر ایشان نیست،
    روحانی و تیم مذاکره‌کننده هم مقصر نیستند.چون آنها هم علم غیب نداشتند!!
    پس چرا قبول ندارید که برجام فتح الفتوح باشد یا ترکمنچای مسوولیت آن هم با دولت و هم با رهبری است؟رهبری که حتی با افتخار آن را نرمش قهرمانانه خواندند.

  • کارآمدی هر تفکر و ایدئولوژی را به انسان‌سازی آن می‌شناسند. انسان آرمانی جامعه‌ی مارکسیستی، انسانی کارگر و اسلحه بدست در نظام بدون طبقه است؛ و انسان تراز تفکر لیبرالیسم، سوپراستارها در سیاست، هنر، ورزش و… هستند که غالباً نیز به حیات لاکچری و اشرافی خود شناخته می‌شوند. سبک زندگی لیبرالی انسانی در تراز سوپراستارها را می‌سازد تا جامعه‌ی لیبرالی با این افراد شناخته شود.

    آیا هجوم ریزگردها، دلار هفت هزار تومانی، آلودگی هوا، عدم وجود خودروی ملی و بسیاری ناکارآمدی دیگر را می‌توان مبنای موفقیت یا شکست یک حکومت بدانیم؟ هیچ‌گاه کارآیی مارکسیسم یا لیبرالیسم را به رشد تکنولوژی‌های آن نمی‌شناسند. انسان تراز جامعه‌ی اسلامی، انسانی است که به شهادت می‌رسد. مؤلفه‌ا‌ی ممتاز و بی‌بدیل در مقابل تفکر مدرن، پرورش انسانی است که می‌تواند (چون حسین(ع) که پس از گذشت ۱۴۰۰ سال، هر ساله سی میلیون نفر در بزرگترین گردهمایی بشر در جهان برای او مجتمع می‌شوند،) حیات پس از مرگ زیبا داشته باشد. اسلام یعنی حسین(علیه‌السلام) و در جهان امروز شهدای دفاع مقدس و شهید مدافع حرم و… است که با نیت «عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون‌»، عزت‌مندانه سر به تیغ دشمن می‌سپارند اما تن به ذلت نمی‌دهند.

    انسان بدون آرمان، زندگی کسل‌کننده‌ای دارد. (چرا که به او گفته‌اند زندگانی تنها همین دنیاست و عالمی پس از مرگ نیست؛ همین لحظات خود را دمی غنیمت بشمارید.) خستگی ناشی از کسل‌کنندگی زندگی او را به موسیقی‌های افراطی، مشروبات الکلی و… می‌کشاند تا هوشیاری خود را به چالش بکشد؛ برای لحظاتی به خلسه برود و از عالم نیست بشود؛ یک مرگ مصنوعی و کوتاه‌مدت! اما صدها هزار نفری که داوطلبانه در صف اعزام به عراق و سوریه بودند و نوبت‌شان نرسید؛ چنین انسان‌هایی که قصه دارند، جهانی می‌اندیشند و آرمان‌هایی فراتر از زمان خود دارند، حیات ابدی دارند و خستگی و دل‌مردگی ندارند. مادامی که تفکری شهیدپرور و ایثارپرور است، او زنده است. پرورش انسان‌هایی از دانشمند صنعتی، تا متخصصین دانشگاهی در حوزه هسته‌ای تا نظامیان صنعتی تا دانشمندان و معلمان و…کسانی که می‌روند از شرف خود دفاع می‌کنند و شهید می‌شوند، ویژگی ممتاز اسلام است.

    کشور انگلیس امروز، محصول تفکر لیبرالی «جان لاک» و مروج این ایدئولوژی است و امروز از میان ۶۶ میلیون نفر جمعیت آن کشور نزدیک به ۱۰ میلیون نفر تنها زندگی می‌کنند؛ روابط و مناسبات آزاد جنسی که در اوج و تراز خود جای دارد؛ پاسخ‌گوی همه‌ی نیازهای او نبود؛ انگلیسی‌ها کمبود محبت و عاطفه دارند و در این جامعه‌ی سرمایه‌گرایی ناچارند در بازار محبت هزاران پوند بپردازند تا برای ساعاتی در کنار همسر کرایه‌ای، مادر و مادربزرگ کرایه‌ای، فرزند و نوه‌ی کرایه‌ای حس داشتن خانواده پیدا کنند و آرامش بیابند. این بازار، ورای بازار مسائل جنسی است، (که در آن انسان‌ها خرید و فروش می‌شود) در جهان سرمایه‌گرایی حتی محبت هم خرید و فروش می‌شود.

    قیمت با بهاء، مسأله این است

    کپیتالیسم یا سرمایه‌گرایی، همه‌ی پدیده‌های عالم را کالا می‌گیرد و برای آن قیمتی معین می‌کند. نه تنها کالاهای مادی که دارای مواد اولیه هستند، که علم، عشق، حکمت، قضاوت، وکالت، محبت، سلامت، سیاست و… نیز کالا شمرده می‌شود. من جمله: بازار مکاره‌ی خرید و فروش مدرک در خرید و فروش علم؛ بازار قضاوت و وکالت (پول می‌گیرند تا متهمی که مجرم است را تبرئه کنند.) بازار طبابت (پزشکی که پول می‌گیرد تا واسطه‌ی شفای بیمار شود.) اما قرآن کریم، ارزش حقیقی انسان به «بهاء» او می‌داند، نه به قیمت او. از علامه طباطبایی(ره) سؤال شد اسم اعظم خدا چیست؟ فرمود: «بهاءالله؛ که مصداق آن نیز امام حسین(ع) هستند.» قضاوت یک قاضی، طبابت یک طبیب، وکالت یک وکیل، حکمت یک حکیم، حب فرزند، تربیت یک معلم، مدیریت یک مدیر، سیاست یک سیاست‌مدار و… قیمت ندارند، بهاء دارند. اینکه بعضی می‌گویند شهدای مدافع حرم برای پول می‌روند، به این علت مهم است که تربیت‌شان کپیتالیستی است. در مخیله‌شان هم نمی‌گنجد کسی باشد که جان خود را فدای ارزش والاتر می‌کند؛ چنین انسانی بهاء دارد نه قیمت؛ چه مقدار پول می‌توان برای عمل یک شهید و ایثارگر ارزش‌گذاری کرد و آن را خرید!

    هرکجا به اسلام عمل نمودیم، موفق بودیم و هرکجا ناکارآمدی، ضعف، ناتوانی، عجز، انحطاط و انحرافی بوده است، حاصل عمل به مدل‌های کپی‌برداری غربی و یا برداشت‌های غلط از اسلام بوده است. بحران دلار که به هفت هزار تومان رسیده است، ارتباطی به اسلام ندارد و محصول سیستم اقتصاد ربوی ما است که از آدام اسمیت سرچشمه می‌گیرد. او به همراه دوست خود جرمی بنتام، (پدر نظریه‌ی فایده‌گرایی یا یوتیلیتاریانیسم) در نامه‌نگاری‌هایی که باهم داشتند هر دو به این نتیجه می‌رسند که ربا به علت آنکه سودآوری دارد، باید بسط و شیوع یابد. و حاصل آن در کاب «دفاع از ربا» جرمی بنتام آورده شده است. نظریه «دست نامرئی بازار» آدام اسمیت هیچ ربطی به اسلام ندارد. شاهد آنکه در دو سال گذشته مراجع اعظام تقلید به تعداد ۱۱۰ بار به نظام اقتصادی ربوی در وجه بانک‌داری آن معترض شدند.

    رهبر انقلاب در ۲۸ شهریور سال ۹۵ حکم کردند که: « اگر مسئولان و مردم بتوانند اقتصاد مقاومتی را به معنای واقعی محقق و کشور را از جادوی مالی و پولی دشمن خلاص کنند و ارزش و آقایی دلار را در زندگی اقتصادی بشکنند، کشورهای دیگر را نیز نجات داده‌ و برای آنها الگو خواهند شد.»

    جادوی پولی و مالی دشمن، کارنسی و چاپ پول بدون پشتوانه است که همچون بادکنی متورم می‌شود. (چراکه خدا خود فرموده ربا را به محاق می‌برد. گمان می‌کنیم با چاپ پول، ثروت‌مان افزوده می‌شود. همچون بادکنی، باد می‌شود و با ترکیدن، به محاق خواهد رفت) آیا هیچ انسان عاقلی پیدا می‌شود که به بادکنک بادشده که هر لحظه در شرف ترکیدن است، تکیه کند؟ این غل و زنجیری که به پای همه‌ی انسان‌ها و بشریت بسته شده است، ۶۳ تریلیون دلار بدهی روی دست جهان گذاشته است که یک سوم آن از آن آمریکاست. اقتصاد خوانده‌های ما همین مدل شکست خورده را وارد جامعه ساخته و پیاده کردند سپس بعضی مدعی می‌شوند راندمان حکومت پس از چهل سال، دلار هفت هزار تومانی است! درحالی که این سیستم نه توسط انقلابیون مؤمن که توسط اقتصادخوانده‌ها پیاده شده و مراجع تقلید ۱۱۰ مرتبه طی دو سال گذشته حکم به ربوی بودن آن دادند.

    سایت لحظه‌شمار بدهی‌های آمریکا

    بیست و چهارم شهریور، سال‌روز اعلام لغو حکم تحریم تنباکو از جانب «میرزای بزرگ شیرازی» است. برجامی که انگلیس به ایران تحمیل کرد و با مقاومت علما و مردم لغو شد؛ مرجع تقلیدی که از نجف فتوا می‌داد و مردم در ایران و حتی در خانه‌ی شاه قلیان‌ها را می‌شکستند! در حالی که امروز طی دو سال، مراجع اعظام تقلید از شهر قم ۱۱۰ مرتبه به ربوی بودن اقتصاد شهادت دادند و کک کسی نگزید! حتی مرجع عالیقدری چون آیت‌الله جوادی آملی در درس خارج فقه خود بغض‌کرده و می‌گرید[۱] که هرچه فریاد می‌زنیم که سیستم بانک ربوی‌ست، گوش کسی بدهکار نیست. اما معاون و عضو هیئت مدیره‌ی یکی از بانک‌ها که در آمریکا چند واحد اقتصاد فروپاشیده خوانده، مصاحبه می‌کند و می‌گوید: «مراجع تحت القائات عوام هستند»[۲] کسی که ۵۰ سال تفسیر قرآن می‌کند، تحت تاثیر القائات عوام است؟! شما تحت تأثیر القائات عوامی اقتصاد‌خوانده هستید که امروز هزارو دویست جلد کتاب در نقد یا فروپاشی اقتصاد لیبرالی در جهان نگاشته و به چاپ رسیده است. القائات عوامانه‌ای که به شما گفته همه چیز کالاست؛ بانکی که این فرد عضو هئیت مدیره‌ی آن است، در روزهایی که تیم ملی فوتبال کم کم عازم جام جهانی می‌شود، مبلغ یک میلیون دلار یعنی معادل ۵ میلیارد تومان از پول مردم در بانک را به یک اجنبی می‌دهد تا چند دقیقه عکسی بگیرد و روی بیلبوردها برود. (تفکری که به شهرت انسان‌ها قیمت می‌گذارد. در اقتصاد سرمایه‌گرایی، شهرت سلبریتی قیمت دارد.) لیبرالیسم شکست خورده چنین سازوکاری دارد؛ مراجع تقلید تحت تأثیر القائات عوام نیستند بلکه شما اقتصادخوانده‌های لیبرالیسم، زیر سؤال هستید.

    امروز جامعه‌ی ما عرصه‌ی تقابل میان دو گروه است:

    گروه «ما نمی‌توانیم» – فرد لیبرالی چون داوری اردکانی، (فیلسوف ما نمی‌توانیم) متخصص کانت و رئیس فرهنگستان علوم طی بیست سال! که پس از اشغال ۲۰ ساله‌ی این کرسی، پیش از عید دستان خود را بالای سرش برد و گفت: «علم دینی نداریم.» دیگری صادق طباطبایی، تئوریسین احزاب لیبرال کشور و از جمله حزب دولت فعلی است، در سال ۱۳۸۰ طی مصاحبه با نشریات فرانسوی اعلام کرده و گفته بود: «اسلام مُرد و ما در دوره بعد از اسلام سیر می‌کنیم. ما ایرانی‌ها امتناع تفکر داریم» و افرادی چون محمود سریع‌القلم، و مدیر دولت و معاون رئیس جمهور است که می‌گوید فقط در صدور آبگوشت بزباش می‌توانیم![۳] اینکه شما نمی‌توانید و نتوانستید، معنایش این نیست که نمی‌شود.
    گروه «ما می‌توانیم» علوم انسانی تولید شده مبتنی بر قواعد قرآنی و قواعد امام حسین(ع) در دانش نظامی که پایه‌ی دانش مدیریت است. (دانش مدیریت، ریشه در نظامی‌گری دارد.) دانش فردی چون قاسم سلیمانی که چهار جنگ علیه رژیم صهیونیستی را مدیریت کرد و توانست طی ۱۴۴ روز و ۴ جنگ، این رژیم منحوس را شکست دهد. آیا این دانش نیست؟ جایی که ترامپ گفت «ایالات متحده ۷ تریلیون دلار در منطقه جنوب غرب آسیا هزینه کرده است ولی منطقه در دست ایران افتاده است» چقدر به قاسم سلیمانی و نیروهای او دادیم تا توانست این رقم هنگفت را خنثی سازد؟ تمام بودجه جمهوری اسلامی ۳۰۰ هزار میلیارد تومان است. که از این میان، سهم نیروهای مسلح ۱۲ هزار میلیارد تومان بوده است که تنها ۲۰ درصد آن را دولت پرداخت کرده است!!! یعنی ۳ هزار میلیارد تومان. نیروهای مسلح با همین بودجه اندک؛ امنیت و ثبات کشور و منطقه را تأمین کردند؛ نیروهای خود بخصوص در وزارت دفاع تغدیه شدند؛ تمامی مؤسسات فرهنگی مؤثر و کارآمد و وب‌سایت‌ها و روزنامه‌های مناسب کشور و… را تأمین مالی کردند؛ در سینما و تلویزیون، پشتیبان ساخت بهترین برنامه‌ها و سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی بودند؛ همچنین سازندگی کشور از احداث پالایشگاه، سد، جاده و راه سازی و… را برعهده گیرند و در زمان سیل و زلزله نیز بازسازی مناطق را انجام می‌دهند.
    رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی، کانت خوانده‌ای که به معرفت خود باور ندارد و تصور می‌کند علم حتماً باید توسط کانت و هگل و… گفته شود، چنین علمی را نمی‌بیند. انعکاس نظریات این افراد مابین مردم و بخصوص جوانان موجی از ناامیدی و عدم خودباوری را ایجاد کرده است به طوری که باور نمی‌کنند کشورشان توانسته چند کشور را نجات دهد؛ جایی که عمده‌ی ژنرال‌های پُر از یال و کوپال عربستانی و آمریکایی و اسرائیلی هیچ غلطی نتوانستند بکنند. ناامید نباشید اگر هم جایی نداریم، آرمان داشته باشید و بگویید خواهیم توانست، می‌سازیم…
    پیروزی عظیم ملت ایران در این خسارت ۵ ساله چه بود؟

    اکنون علی‌رغم تعهدات عمل نشده و صنعت هسته‌ای برچیده شده و هزینه‌ای که داده شد، صبر استراتژیک نیروهای انقلابی جواب داد. کسانی که روزی می‌گفتند: «اروپا کدخدایی دارد که باید برود از آن اجازه بگیرد. ما برویم با همان کدخدای اروپایی‌ها مذاکره کنیم، بهتر است.»[۴] امروز می‌گویند: «از شر یک موجود مزاحم به نام آمریکا خلاص شدیم. و با همان اروپای [رعیت] وارد مذاکره می‌شویم.»[۵] غافل از آنکه این موجود مزاحم خارج شد تا بیشتر برای شما و برجام ایجاد مزاحمت کند! پیروزی عظیم ملت ایران در این شکست و خسارت ۵ ساله به این شرح است:

    چنان اعتبار آمریکا در نزد مردم ما شکست که تا ۲۰ سال بعد هم کسی جزئت نمی‌کند بگوید با آمریکا مذاکره کنیم.
    جناح لیبرال و غرب گرای داخلی چنان از اعتبار ساقط شد که این شکست، لیبرالیسم حاکم در ذهن و فکر اینان را نیز به سقوط خواهد کشاند.
    هوشمندی رهبر انقلاب که از روز نخست گفت «بروید مذاکره کنید اما من خوش‌بین نیستم» او در این مذاکرات هم به جهان و هم به مدیران داخل نظام که گرایش غربی داشتند و هم به بخشی از جامعه که تصور داشتند، مشکل عدم تعامل با آمریکا از ما است، اثبات نمود که آمریکا قابل اعتماد نیست. این اقناع هنر یک رهبر و علم روابط بین‌الملل تولیدی بومی اسلامی ایرانی ماست.
    هنر رهبرانقلاب در این بود که دو چهره را همزمان وارد صحنه کرد؛ نه آنکه با حرف‌های شبه روشن‎‌فکری چون «عصر موشک نیست، عصر گفتمان است» بخواهد یکی را کنار بگذارد؛ او هر دو کالا را وارد صحنه کرد:

    مدل لبخند ( تعامل با آمریکا و غرب توسط غرب‌گرایان داخلی و فارغ‌التحصیلان آمریکا و اروپا)
    مظهر خشم و غضب خداوند (مدل قاسم سلیمانی – زمانی که آمریکایی مقابل مردم ایران زانو بزند و عذرخواهی کند و بگرید، حالا زمان مذاکره با آمریکاست. سیاست خارجی مؤثر مذاکره با گردنکشان و گردن‌کلفت‌هایی چون آمریکا تنها همین یک راه را بیشتر ندارد. که پس از آن در شهریور ۹۶ این رئیس سازمان سیا بود که برای مذاکره در باب سوریه به قاسم سلیمانی نامه نوشت؛ اما او نامه را باز نکرده برگرداند و گفت، ما با شما حرفی نداریم؛ مذاکره ما با شما در میدان جنگ است. این یک درس استراتژیک و دو واحد درسی روابط بین‌الملل در علم بومی ایرانی-اسلامی است.)
    تفکر استراتژیک در قالب نمادها است؛ این طراحی دشمن علیه ما در قالب تئوری بازی‌ها برای ایران چنین بود:

    استراتژی هویچ و چماق – هویچ در دست سه کشور اروپایی و چماق در دستان آمریکا. در حالی که گفته می‌شد «با مذاکرات، سایه جنگ از کشور دور رفت» همزمان در چندین جنگ نیابتی مقابل آمریکا بودیم.
    استراتژی میهمانی لک‌لک – به این معنا که بشقاب سوپ در مقابل لک‌لک قرار دارد اما او با منقارهای بزرگ، امکان استفاده از این غذا را ندارد. ایران به ضیافت جهانی دعوت شد و بشقاب غذا در صحنه اقتصاد بین‌الملل مقابل او قرار گرفت اما به علت برداشته شدن یوتِرن، امکان استفاده از آن را ندارد. این استراتژی موفق علیه ایران در قالب برداشته شدن U-Turn نمایان شد. از سال ۱۳۵۹ که تحریم‌های ظالمانه علیه ایران وضع شد، ایران دیگر نمی‌توانست به صورت مستقیم با دلار معامله کند؛ از طرفی چون واحد پول آمریکا پول بین‌المللی‌ست، آمریکا ناچار بود قانونی را وضع کند تا ایران بتواند غیرمستقیم با دلار معامله داشته باشد و هم‌زمان تحریم هم باشد. به این ترتیب وزارت خزانه داری آمریکا قانونی به نام «دور برگردان مالی یا “U-Tur”» را تنظیم کرد. تا کشورها با دیگر واحدهای پولی با ایران معامله کرده و سپس پول خود را در شعب بانک‌های آمریکایی در کشورهای مختلف به دلار چنج کرده و به دست ایران بدهند. سال ۱۳۸۷ آمریکا این قانون را برداشت. دیگر نه می‌توانستیم مستقیم معامله کنیم و نه اینکه دور بزنیم؛ پس نفتی که می‌فروختیم، پول آن به کشور بازنمی‌گشت. به اعتراف صریح جواد ظریف، مسؤول تیم مذاکرات هسته‌ای، طی مذاکرات هیچ صحبتی در خصوص یوتِرن و تحریم‌های ایستا انجام نشد!!!! پس برای چه رفتند مذاکره کردند؟ اگر درخصوص ایستا و یوتِرن مذاکره‌ای صورت نپذیرفته، پس صنعت هسته‌ای را در قبال چه چیزی واگذار کردند؟ حال می‌گویند برجام کار رهبری بوده است!! رهبری ۹ بند برای تضمین هر توافق احتمالی برای تیم مذاکره کننده تعیین کرد اما به این شروط توجه نشد! [اعضای تیم مذاکره کننده بعدها اعلام کردند که ناچار شدند از برخی از این شروط ۹گانه چشم پوشی کنند] اکنون برخی تحریم‌ها از ما برداشته شده، اما با این استراتژی، جهان برای معامله با ایران تحریم است و اجازه‌ی معامله با ایران را ندارد. تحریم کاتسا که تابستان گذشته علیه ایران به تصویب رسید و عمدتاً هم بر سپاه تمرکز داشت، در همین راستا بود. آیا اروپا می‌تواند این بشقاب لک‌لک را خمره کند؟ واضح است که نمی‌تواند، اروپا کاره‌ای نیست و چنین توانی ندارد.
    جناب سید مهدی ،شیفته بت غرب بودن بس است ؛
    همفکران شما با شیفتگی کامل خسارت محض را برامت ایران تحمیل کردند و برای فرار ازین خسارت ،رهبری راهم بزور می خواهید شریک بدانید که کمال ...... است .
    که بیهوده است . وهیچ چیز را عوض نخواهد کرد . مردم می فهمند و تلاش شما هم محکم به سنگ خورده،و خواهد خورد.
    مطمئن باشید در آخرت نمی توانید پاسخگو باشید
    اما چاره یا استراتژی ایران در پسابرجام

    استراتژی ایران در پسابرجام، باور به توان داخلی و اقتصاد مقاومتی است؛ اینکه نیازهای هشتاد میلیون جامعه‌ی مصرفی ایران هر استانی بخشی از تولید را برعهده بگیرد و استان‌های دیگر مصرف کنند. اگر ما در پیچیده‌ترین پدیده‌ی مناسبات بشری یعنی در دفاعی-امنیتی موفق بوده‌ایم، می‌توانیم در عرصه‌ی اقتصاد و اشتغال هم موفق باشیم.

    باید سیاست درهای باز به بیرون جایگزین سیاست درهای باز به سمت داخل (که ایران را به بازار کالاهای خارجی مبدل کرده بود.) باشد به این معنا که همان‌گونه که با صدور مستشار نظامی به کشورهای منطقه مانع سقوط آن‌ها شده و آزادشان کردیم، اینبار با بدست گرفتن سازندگی این کشورهای ویران شده هم مشکل اشتغال کشور خود را تأمین کنیم و هم تولیدات خود را در این کشورها به فروش برسانیم که این امر قطعاً به رشد اقتصاد ما منجر خواهد شد. اما با نگاهی که می‌گوید ما چه کار به دیکتاتوری به نام بشار اسد داریم، اکنون کشور چین عمران و آبادانی سوریه را به سود خود گرفته، کارخانه‌های زیادی در سوریه احداث کرده. در حالی که این کشور هیچ نقشی در آزادسازی سوریه نداشت. ترکیه خود در ویرانی عراق مؤثر بود، امروز وارد سازندگی عراق شده است. عرصه‌ی سازندگی عراق و سوریه را علی‌رغم خواست سوری‌ها و عراقی‌ها برای ورود ایران به این عرصه را به خاطر حفظ برجام و با این تفکر که آمریکا ناراحت نشود، از دست دادیم آنچنان که حتی در مناظرات پیش از انتخابات هم از زبان کاندیداهای دولت فعلی گفته شد که چرا شهرک‌های موشکی را نشان دادید تا برجام محقق نشود. این چه مذاکراتی بود که با دو دقیقه نشان دادن شهرک‌های موشکی بر هم بخورد!

    ما ملت بزرگی هستیم، با سرزمینی که بین نصف تا یک سوم اروپا وسعت دارد. منابع روزمینی و زیرزمینی کشف نشده و دست نخورده‌ای داریم. همراه با هشتاد میلیون جمعیتی که بخش عمده‌ی آن جوان و نیروی کار مؤثر در بیست سال آینده است. ما در مهم‌ترین منطقه‌ی حساس کره‌ی زمین قرار داریم و بهترین موقعیت تجاری به شرطی که امید به اروپایی و آمریکایی و چینی و روسی را در خود بکُشیم.

  • از رهگذر موقت به سیدمهدی؛ اول سلام.

    دوم؛ بارها و بارها رهگذر موقت نسبت به اظهارات سرشار از ناآگاهی و جهل سیدمهدی واکنش نشان داده و سؤالاتی بر مبنای منطق عقلی از ایشان پرسیده است، لیکن سیدمهدی هربار یا اصلاً به سؤالات مطرح شده پاسخی نداده یا به توهین کردن و تهمت زدن و افترا بستن روی آورده است. تاکتیکی که رهبران ایشان مانند رئیس دولت اصلاحات و شیخ مهدی کروبی و حسن روحانی در مواقع عجز و ناتوانی از آن استفاده می‌کنند که الحق والانصاف تاکتیکی است به غایت کثیف.

    سوم؛ رهگذر موقت فراموش نکرده است اظهارات دیکتاتوروار سیدمهدی را که چگونه هر ندای غیرهمسو با تفکرات خویش را سرکوب می‌کرد. رهگذر موقت فراموش نکرده است ناآگاهی‌های مبنایی و باورهای اساسی غلط سیدمهدی را هیچکس غیر از خودش در دنیا آن‌ها را قبول ندارد. رهگذر موقت فراموش نکرده است ... .

    آخر؛ رهگذر موقت کما فی السابق به سیدمهدی توصیه می‌کند از توهین کردن و تهمت زدن به هموطنان خویش دست بردارد، با مطالعه، آگاهی و سواد خود را افزایش دهد و به مسائل گوناگون از باب منطق و عقلانیت نظر کند نه از باب جهل و تعصب.

  • بنده تهمتی نزدم.اگه اینکار را کردم عذر میخوام.فقط تروخدا شماها دیگه اسم سرکوب و اینطور مسائل رو نیارید!
    بهر حال ممنون میشم شما که آگاه و منطقی و پذیرای عقیده های مخالف هستید درباره امضا برجام توسط رهبری و نرمش قهرمانانه ایشون توضیح دهید شاید بنده هم با شنیدن منطق شما قانع شدم.بنده فقط سوال پرسیدم و جویای حقیقت هستم.و البته مخلص شما.

  • از رهگذر موقت به سیدمهدی؛ اول سلام.

    دوم؛ سیدمهدی در نظر خود نوشته است:«فقط تروخدا شماها دیگه اسم سرکوب و اینطور مسائل رو نیارید!». به واقع جای تأسف است. رهگذر موقت بارها و بارها نسبت به این قبیل رفتارها و اظهارات از سوی سیدمهدی و همفکرانش معترض شده است که یعنی چه که بیاییم و با یک عده از هموطنان خودمان که نه آن‌ها را دیده‌ایم و نه می‌شناسیم، چنین خصمانه سخن بگوییم و مدام با طعنه و کنایه بگوییم:«شماها اسم سرکوب رو نیارید، شماها از واژه هموطن استفاده نکنید، از شماها بعید است با هموطنان خود مودت بورزید، شماها اسم تبعیض رو نیارید». به واقع این چه شیوه‌ی کثیفی است که یک عده در مقابله با تفکرات مخالف خود بکار می‌گیرند؟ حتی پهلوی دوم هم در مقابل آنهمه اعتراض و آشوب از سوی مخالفانش، هیچگاه از چنین ادبیات زشت و زننده ای استفاده نمی‌کرد.

    سوم؛ بیایید محض رضای خدا، یکبار برای همیشه استفاده از این شیوه‌ی خصمانه در گفتار با هموطنانمان را کنار بگذاریم و با ادب و احترام با یکدیگر گفت‌وگو و تبادل نظر کنیم. مغلطه نکنیم و از نسبت دادن اظهارات یکسری خواص به مردمی که اصلاً آن‌ها را نمی‌شناسیم، اکیداً خودداری کنیم.

    چهارم؛ و اما پاسخ به سؤال سیدمهدی؛ رهبر انقلاب دارای توانمندی‌های خارق‌العاده و قدرت‌های ماورایی نیست. قدرت رهبر، در نهایت از آگاهی‌ها و مطالبات عمومی نتیجه می‌شود. براین اساس هرقدر سطح آگاهی‌های عمومی افزایش یابد، قدرت رهبر جامعه نیز افزایش خواهد یافت و طبعاً کاهش آگاهی‌های عمومی به تضعیف قدرت رهبری خواهد انجامید.

    پنجم؛ در سال ۱۳۹۲ و در جریان مناظره‌های انتخاباتی، آقای روحانی در اقدامی قابل تأمل بهبود معیشت مردم را به رابطه با آمریکا گره زد و با کدخدا خواندن آمریکا گفت که چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد ولی چرخ زندگی مردم هم باید بچرخد. تجربه نشان داده که این حرف یک دروغ بسیار بزرگ بود و چرخیدن چرخ سانتریفیوژها هیچ منافاتی با چرخیدن چرخ زندگی مردم نداشت. در هر صورت درست یا غلط، نزدیک به ۵۱٪ از مردم به این تفکر رأی دادند. دولت یازدهم پس از روی کارآمدن، مذاکرات با ۱+۵ را پیگیری کرد. این مذاکرات در ابتدا به توافقنامه ژنو منجر شد. توافقنامه‌ای که به اذعان بسیاری از اساتید متخصص دانشگاهی، به هیچ وجه منافع ملی ما را تأمین نمی‌کرد و در کمال وادادگی و انفعال باعث اضمحلال صنعت هسته‌ای کشور می‌شد. این در حالی بود که طرف‌های غربی مدام بر حفظ ساختار تحریم‌ها​ تأکید داشتند.

    ششم؛ در این میان رهبر انقلاب بارها و بارها نسبت به اعتماد کردن به طرف غربی هشدار دادند. اینکه به مذاکره با آمریکا خوش‌بین نیستیم، خرشان که از پل گذشت برمیگردند و به ریش شما می‌خندند، مذاکره با آمریکا ضررهای بیشماری دارد و اصلاً منفعت ندارد، خسارت محض است و تعیین خط قرمزها برای مذاکرات. همه‌ی اینها نشان از این دارد که رهبر جامعه موافق مذاکرات انجام شده نبودند که اگر موافق بودند، دلیلی نداشت که این را اظهار نکنند. وقتی رهبر می‌گوید، «مردم و مسئولان باید مراقبت کنند تا از خط قرمزها عبور نشود»، یعنی چه؟ یعنی یا از خط قرمزها عبور شده یا تیم مذاکره‌کننده مستعد عبور از خط قرمزهاست.

    هفتم؛ اما رهبر جامعه از تیم مذاکره‌کننده حمایت کردند و این حمایت دلیل داشت و دلیلش این بود که طرف غربی به این تیم نگوید شما کاره ای نیستید و اختیاری ندارید. تا تیم مذاکره‌کننده بتواند با حداکثر اختیارات، حقوق مسلم ملت ایران را در مذاکرات استیفا کند، غافل از آنکه هدف آن تیم اصلاً استیفای حقوق ملت ایران نبود. اصلاً و ابداً. که اگر بود هیچگاه محمد جواد ظریف در شورای سیاست خارجی آمریکا با پیگیری سیاست توافق به هر قیمت، اظهار نمی‌کرد که:«طرف غربی باید دقت کند که اگر این مذاکرات منجر به توافق نشود، ملت ایران برای چهارسال آینده به دولت ما اعتماد نخواهند کرد و باز هم دولتی در ایران روی کار می‌آید که با مذاکرات اینگونه مخالف است».

    هشتم؛ پس از توافق ژنو، آمریکایی‌ها​ متن توافق را منتشر کردند که آن متن در ایران به غلط به فکت شیت موسوم شد. اما طرف ایرانی از انتشار فکت شیت خودداری کرد و به طور شفاهی فکت شیت آمریکایی را رد کرد و آن را تفسیر طرف غربی از مذاکرات دانست اما در عین حال هیچگاه آن را رسماً و علناً تکذیب نکرد و از انتشار فکت شیت ایرانی نیز خودداری کرد. این در حالی بود که رهبر انقلاب و نیز جامعه دانشگاهی و افکار عمومی، انتشار فکت شیت ایرانی را رسماً مطالبه کرده بودند.

    نهم؛ رئیس‌جمهور و وزرای دولت تدبیر و امید بارها و بارها طی دروغ‌هایی آشکار، همه‌ی مشکلات مملکت را به تحریم‌ها مرتبط کردند و هر گونه ندای دلسوزانه از سوی منتقدان را با زننده‌ترین شکل ممکن سرکوب کردند و منتقدان مذاکرات را جنگ طلب معرفی کردند. حال آنکه عقل سلیم می‌داند که احتمال وقوع جنگ علیه یک کشور زمانی قوت می‌گیرد که آن کشور تضعیف شود و مسئولان آن ترسو باشند و مدام برای حفظ قدرت خودشان به طرف مقابل باج بدهند.

    دهم؛ حال تحت چنین شرایطی که سطح آگاهی و سواد جامعه متأسفانه در پایین‌ترین حد خود بود تا جایی که بخشی از مردم می‌گفتند:«اگر ما دبه نکنیم، آمریکا دبه نمی‌کند»، طبعاً قدرت رهبر کاهش می‌یابد و نیز شاهد آن بودیم که مجلس شورای اسلامی نیز با لابی شخص رئیس مجلس، با انفعال رخ داده از سوی دولت همسو شده بود و رسانه‌ی موسوم به ملی نیز. اگر تحت این شرایط رهبر جامعه از پذیرش برجام ممانعت می‌کرد، جریان موسوم به اصلاحات و دیگر رسانه‌های دربار زر و زور و تزویر، در هجمه ای بی‌سابقه، ایشان را دیکتاتور خوانده و تا سالیان سال می‌گفتند ما می‌خواستیم برویم مذاکره کنیم تا مشکلات حل شود، فلانی (رهبر) مانع شد. آیا نمی‌گفتند؟ با وجود اینکه چنین ممانعتی نبوده باز شاهد آن هستیم که برخی از مفسدان داخلی، رهبر جامعه را دیکتاتور می‌خوانند.

    آخر؛ برجام تجربه‌ای بسیار تلخ بود و نتیجه‌ای فاجعه بار داشت. این تجربه‌ی فاجعه‌بار نتیجه‌ی اعتماد به آمریکا، نتیجه‌ی اعتماد به منافقان، نتیجه‌ی اعتماد به وعده‌های پوچ و توخالی، نتیجه‌ی اعتماد به دشمنان، نتیجه‌ی اعتماد به تَکرار یک دیکتاتور و نیز نتیجه‌ی ناآگاهی و بی‌سوادی ملت بود. آری، براستی ملتی که تاریخ نمی‌داند، محکوم به تکرار آن است.

  • جمهوری اسلامی گرچه رقم زننده‌ی رکوردی بی‌سابقه در تاریخ بوده است؛
    به این نحو که ملتی به مدت چهل سال علی‌رغم تمام اراده‌های شیاطین جنی و انسی پای مواضع حق خود ایستاده؛
    اما هنوز در مرحله‌ی نظام‌سازی است و به مرحله‌ دولت اسلامی نرسیده است.
    آمریکا به عنوان عظیم‌ترین قدرت مادی جهان، قدرتی فراتر از فراعنه ،
    که بر زمین، دریا، زیر دریا، فضا، سایبر، علم، رسانه و… سیطره دارد،
    تنها معارض خود را اسلام و در متن اسلام، اسلامِ انقلاب اسلامی ایران می‌داند.
    جمهوری اسلامی امروز درگیر پیچیده‌ترین نوع جنگ،
    یعنی جنگ ارزی مابین ریال و دلار است،
    با هجومی بی‌سابقه در تاریخ جنگ‌های ارزی علیه ریال.
    برنامه‌ی رسمی دشمن، متلاشی شدن از درون و سپس رژیم چنج (تغییر حکومت) در جمهوری اسلامی‌ست؛
    که برای این مقصود، از روش جنگ‌های هیبریدی یا ترکیبی بهره‌ می‌برند.
    فعال سازی گسل‌های عادی یک جامعه و سپس موج سواری بر روی آن، جنگ هیبریدی است.
    دشمن در سه ماهه‌ی پایانی سال گذشته ۷ گسل در جامعه‌ی ایرانی را آزاد کرد و پیش‌بینی می‌شود برای سال جدید، بیش از ۲۰ گسل فعال بشود که می‌تواند باهم همزمان نیز باشند.
    طی روزهای گذشته همزمان با گسلِ جنگ ارزی، زیرساخت سایبری بانک‌های ما نیز مورد هجوم گسترده‌ی سایبری قرار گرفت.
    امروز جمهوری اسلامی بدیلی ندارد که در صورت تغییر این حکومت،
    جایگزین آن بشود.
    و انقلاب اسلامی در جای‌جای جهان اسلام تکثیر شده است.
    لبنان، یک جمهوری اسلامی کوچک تکثیر شده‌ است.
    وزیرکشور لبنان گفته بود اگر به مقاومت رأی دهید، از فردا باید فارسی صحبت کنید.
    مردم در پاسخ به او موجی را با این مضمون در فضای سایبر راه‌اندازی کردند که اگر وارد پارلمان شوی به تو می‌گوییم:
    «خوش آمدی» یعنی ما به فارسی صحبت کردن فخر می‌کنیم.
    این را به ضرس قاطع می‌ توان گفت؛
    زمانی که آمریکایی در مقابل ما زانو زده باشد، پیش‌روی دوربین‌ها بگرید و رسماً عذرخواهی کند آنگاه می‌توان سخن از #مذاکره با آمریکا زد.
    در غیر این صورت، نتیجه‌ی آغوش گرفتن جان کری،
    لبخند زدن به دشمن و ساعت‌ها گفتگوی ویژه با او،
    وضعیت کنونی #برجام و تعهدات نیم‌بند و ناقص آن است که حتی به همان هم دشمن پایبند نماند.
    شوروی طی ۴۵ سال ابرقدرتی خود، چین با قدرت عظیم اقتصادی‌اش و قدرت عظیم فرانسه هرگز نتوانستند یک آمریکایی را دستگیر کرده و او مقابل‌شان زانو زده باشد! تنها ملتی که آمریکایی را وادار کردند یونی‌فرم خود را درآورده و مقابلش زانو بزند،
    و از ترس بگرید و عذرخواهی کند، ملت ایران است.
    تنها زبان گفتگو با نظام مستکبر و متکبر جهانی، از موضع اقتدار است.
    تنها یک زبان برای مذاکره با آمریکایی‌ها سراغ داریم و آن زبان قاسم سلیمانی‌ست،
    که حتی حاضر نشد نامه‌ی رئیس C.I.A را باز کند و بخواند.
    در غیر اینصورت،
    نتیجه‌ی لبخند زدن آمریکا ما را همچون ۶ دیکتاتوری منطقه (عربستان، بحرین، قطر، امارات، اردن، کویت) می‌خواهد ،
    که بدوشدمان؛
    یعنی به دوران پیش از انقلاب و حکومت شاه ایران بازگردیم تا آمریکایی‌ها هرچه می‌خواهند در آن حیات خلوت خودشان ترک‌تازی کنند و ما مانع‌شان نشویم!
    مردم از مشکلات اقتصادی، تبعیض و فساد در دستگاه‌های اداری مختلف گله‌مند هستند
    قیاس چهل سالگی انقلاب اسلامی در قبال با چهل سالگی صدر اسلام (امام سجاد(ع) جامعه‌ی سال شصت و یکم صدر اسلام را با ۶ گونه حیوان به زیبایی هرچه تمام تبیین می‌کنند.)
    1-شیر ها
    2-گرگ ها
    3-سگ ها
    4-روباه ها
    5-خوک ها
    6-بره ها
    جمهوری اسلامی در نقطه‌ی اوج خود قرار دارد؛
    گرچه از این آفت‌های (اشرافی‌گری، ویژه‌خواری، آقازاده‌گری، تفسیر قانون به نفع خود، تحریک هواهای نفسانی و موج‌سواری بر آن و…) در امان نیست و در دهه‌ی پنجم با این مشکلات روبرو هستیم.
    اگر از انقلاب حضرت موسی(ص) کلیم عبرت نگیریم که تا بازگشت از کوه طور امت او گوساله‌پرست شدند؛
    وسپس همان الثلوث مقدس مصرباستان فرعونی را رقم زدند.
    که نتیجه آن پدر-پسر-روح القدس درمسیحیت
    و امروز لیبرالیسم مُخَنّث درنسبت با حق و باطل است.
    یا اگر از انقلاب حضرت رسول(ص) درس نگیریم که شصت سال نگذشته از آن، نوه‌اش را سر بریدند، یا حتی از انقلاب‌های دوره‌ی مدرن که آن‌ها نیز آفت‌های مشابهی داشته‌اند، عبرت نگیریم، این آفت‌ها گریبان‌گیر ما نیز خواهند شد.

  • تقسیم گروه‌ها و جریان‌های سیاسی کشور به شجاع و ترسو، دور از واقعیت و تا حد بسیاری عوام‌فریبانه است. افزون بر این، معیار شجاعت یا ترسویی انسان‌ها، شعار و گفتار آنان نیست؛ به‌ویژه اگر بار هزینه‌ها بر دوش دیگران باشد. دلیری، حتی گاهی ظاهری متفاوت دارد. بسا نرمش که بیش از چالش، شجاعت می‌طلبد.
    مثلث آمریکا - اسرائیل - عربستان، تهدیدی بزرگ و واقعی و نزدیک برای ایران است. برون‌رفت از این مثلث شوم و مخمصۀ بی‌مانند در تاریخ معاصر ایران، اکنون بیش از هر چیز نیازمند تدبیر و دوراندیشی است. آتش زدن پرچم کشوری دیگر در رسمی‌ترین مکان سیاسی کشور، دلیری نیست؛ اما قطعا کلاف سردرگم مخاصمات چهل‌ساله را پیچیده‌تر می‌کند. این همه اضطراب و استرس که در جان ملت افتاده است، بیش از آنکه از بیم آمریکا و اسرائیل باشد، از ترس بی‌تدبیری خودی‌ها است.

  • اتفاقا همین مدیران فاسد چهل ساله نظیر روحانی ها و زنگنه ها و آخوندی ها همان حامیان آمریکا هستند!

    آن کسی که موشک را از صفر به صد رساند هم اتفاقا یکی از همین کسانی بود که پرچم شیطان را آتش می زد.

    اگر هم شجاعت به تسلیم دشمن شدن است امثال شاه سلطان حسین شجاعترین فرد تاریخ ایران است! مثل انور سادات که شجاعترین فرد مصر است!

  • تروخدا ببین عصاره ی ملت رو.به چه روزی افتادیم که این نون به نرخ روز خورا نماینده شدن و نخبه های کشور یا رفتن و یا ویا توسط نخبه های!شورای نگهبان رد صلاحیت شدن.
    یه پرچم کاغذی رو نمیتونن آتیش بزنن بعد آمریکایی های احمق نگرانن که نکنه اینا بمب بسازند!!!
    راستی دار ودسته ی این شبه رسانه بد نیست کمی از کتمان حفیقت و سانسور و دروغ پردازی دست بردارند و از نابود شدن پایگاه های سپاه تو سوریه که با پول این مردم درمونده ی مظلوم ساخته شده اطلاع رسانی بفرمایند!


  • 1- اگر پرچم ها نماد ملتها هستند چرا با تغییر حکومت ها پرچم ها عوض می
    شوند؟ آیا تغییر پرچم در ایران بعد از انقلاب یا تغییر پرچم آفریقای
    جنوبی پس از آپارتاید یا آلمان بعد از جنگ دوم و دهها مورد دیگر به معنای
    عوض شدن ملتها بود یا حکومتها؟ پس پرچم نماد حاکمیت است که ما هم با
    حاکمیت آمریکا دشمنی داریم.

    2- ریشه قداست مقدسات چیست؟ چرا عده ای بر این باورند که چون عده ای از
    مردم دنیا به هر دلیل چیزی را مقدس می دانند باید به مقدس آنها احترام
    گذاشت؟ آیا این عده فراموش کردند که چطور حضرت موسی علیه السلام گوساله
    بنی اسراییل را سوزاند و به دریا ریخت یا ابراهیم بت شکن علیه السلام
    چگونه مقدس تریت مقدسات مردمی را تکه تکه کرد؟ دقت کنید که ما فحاشی رکیک
    و سب و حرفهای زشت به کار نمی بریم. حتی در مورد بتها اما از شکستن آنها
    ابایی نداریم.

    3- حتی اگر باز هم عده ای بر این باورند که پرچم آمریکا نماد ملت و
    فرهنگ آنها است باید پرسید ملتی که از دل آن قلدری و فرد گرایی بیرون می
    آید و دیوانه های جانی و فاسد الاخلاق مانند ترومن و جانسون و بوش و
    کلینتون و ترامپ از آن بیرون می آیند قابل احترام هستند؟ خود را گول
    نزنیم. ترامپ هویت و تجلی بی نقاب فرهنگ فردگرا و قلدر آمریکایی کابویی
    است. فرهنگی که به خود اجازه داد با قتل عام سرخپوستان و نقض 400 معاهده
    ای که با آنان بسته بود کشور اهریمنی خود را برپا کند. چنین فرهنگی مستحق
    هزاران بار سوزاندن است.

  • این همومن مجلسیه که برجام رو در 20 دقیقه تصویب کرد؟

  • سهم مجلس در وفاداری به رای ملت
    ---
    مجلس شورای اسلامی که در سایه نظام عدالت محور اسلامی با رأی ملت فعالیت می کند و سوگند یاد کرده که همیشه به این رای در عمل وفادار باشد، بلحاظ شرع و قانون و عرف موظف است با یک اصل زمان بندی شده ی ، حد اکثر سالانه ، برای اثبات در صد منافع کوتاه مدت و دراز مدت ملی تامین و تضمین شده در راستای رفع نیازهای اورژانس و غیر اورژانس ملت که با قوانین تصویب شده مجلس در طول هر سال محرز گردیده مصوبات خود و نتیجه ی اجرای این مصوبات را به حساب رسی بگذارد و ارقام سود و زیان به دست آمده از هزینه کردن داراییهای ملی در اجرای این مصوبات را در این حساب رسی بعنوان یک وظیفه ملی با بیان انواع تلاشهای برنامه ریزی شده ی خود برای به حد اقل رساندن زیانها در اختیار ملت قرار دهد.
    بی ترید مجری مصوبات مجلس دولت است که می باید تمام فعالیتهای آن ضمن حساب رسی داراییهای ملی سالانه که در این فعالیتها هزینه کرده در یک سیستم حساب رسی کلان قانون مند و روشمند و ظابطه مند در مجلس به محاسبه گذاشته شوند و موفقیتها و ناکامیهای این فعالیتها و علل و عوامل موفقیت و ناکامی و طرق جبران ناکامیها و رسیدگی قانونی به خسارتهای ناکامیها و چگونگی استیفای حق بیت المال در جبران خسارتها همگی به مردم گذارش شوند.
    همان گونه که در ملاحظات فوق مشخص گردید مجلس برای اثبات وفاداری خود به سوگند خویش و اثبات موفقیت خویش در انجام وظایف قانونی محوله در قانون اساسی باید دو وظیفه سنگین تصویب قوانین دقیق کار آمد و محاسبه ی دقیق چگونگی اجرا و نتایج اجرای قوانین توسط دولت و گذارش دوره ای این نتایج به مردم و نظام را به عهده دارد و همیشه نسبت به این وظایف در محضر خداوند و ملت مسئول پاسخ گویی و در معرض حسابرسی است.

  • کشور بی بسیج مردمی توان مند سر پا نمی ماند
    ---
    هیچ تردیدی نیست که مقابله با توطئه و دسیسه های دشمنان قسم خورده ایران اسلامی وظیفه ی حتمی همگان است و لی مجلس بگوید با سیر وضعیت نا بهنجار مشقت آفرینی که برخلاف واقعیتهای امید وار کننده ی موجود بعنوان پشتوانه ی غنی اقتصاد کشور ، مردم را سخت رنج می دهد و به ستوه در آورده است آیا می تواند بدون برنامه های دلگرم کننده مردمی کار آمد فوری وجود و ادامه ی بقای بسیج نیروند مردمی را تنها با شعار علیه دشمنان برای همیشه در صحنه حفظ کند؟؟؟!!!
    مجلس ج.ا.ا که تصویب کننده ی قوانین ثروتمند ترین کشور منطقه است برای اثبات مردمی بودن خویش و اثبات این باور که تمام افراد و اقشار ملت صاحبان اصلی ثروتهای این کشور و اولیای نعمت مجلسیان اند ، باید در زمینه ی همه ی هماهنگیهای خود با دولت ، با آمار و ارقام دقیق ثابت کند سوگندی را که برای خدمت به مردم و نظام عدالت محور اسلامی یاد کرده نخست و در درجه ی اول باید در تصویب قوانین لازم برای تامین و تضمین نیازهای حیاتی و معیشتی همیشگی مردم در تامین سرپناه ارزان و درمان و تحصیل بی مشقت و تامین و تضمین آرامش و آسایش و امنیت و رفاه مناسب برای مردم تجلی یابد.
    متاسفانه وضعیت نابسامان و تنگناهای جانکاه مردم ثابت می کنند نیازهای حیاتی مذکور هرگز در راس اولویتهای مجلس نبوده و با این وضع ، مجلس مردمی بودن و پایبند عدالت اسلامی بودن خود را زیر سئوال برده و سخت مخدوش ساخته است.
    دشمن ادامه ی تنگناهای فرو ریزی فاجعه بار ارزش پول ملی به چند برابر پایین تر از از ارزش چند سال پیش خود و اصرار مسئولان بر ادامه این فاجعه جانکاه را که قدرت خرید مردم را نابود کرده بنفع توطئه های خود علیه نظام اسلامی و کشور ما می داند و از این تنگناهای جانکاه بی پایان بد ترین سوء استفادها را خواهد کرد ؛ ولی مجلس برای خنثی سازی این توطئه بنفع حامیان وفادار و صبور نظام و کشور در هماهنگی با دولت که با واقعیتهای بالفعل و بالقوه ثروتهای کلان کشور متناسب باشد چه تدابیر سریع و قاطع و کار آمد دلگرم کننده ی بحران زدا تهیه دیده است؟؟؟!!!

  • با اينكه با برجام مخالفم ولي با اين حركت نماينده ها هم موافق نيستم

    آخه اين كار چيه براي نماينده ها؟!!
    اينها الان بايد قانوني تصويب كنند براي خروج از برجام ، npt، يه پاسخ محكم به عهد شكني آمريكا ، حالا به هر روشي كه مناسب ميبينند،

    البته خيلي خوشحال شدم شعار مرگ بر آمريكا توسط نماينده ها گفته شد ولي اين پرچم آتيش زدن و اين طور كارها را مناسب داخل مجبس نميبينم، بايد مثلا در يك راهپيمايي و تجمل اعتراضي باشه نه در صحن مجلس

    ولي از مجلسي كه داره با fatf اينطوري رفتار ميكنه انتظار خيلي كارها را نبايد داشت


  • 1- اگر پرچم ها نماد ملتها هستند چرا با تغییر حکومت ها پرچم ها عوض می
    شوند؟ آیا تغییر پرچم در ایران بعد از انقلاب یا تغییر پرچم آفریقای
    جنوبی پس از آپارتاید یا آلمان بعد از جنگ دوم و دهها مورد دیگر به معنای
    عوض شدن ملتها بود یا حکومتها؟ پس پرچم نماد حاکمیت است که ما هم با
    حاکمیت آمریکا دشمنی داریم.

    2- ریشه قداست مقدسات چیست؟ چرا عده ای بر این باورند که چون عده ای از
    مردم دنیا به هر دلیل چیزی را مقدس می دانند باید به مقدس آنها احترام
    گذاشت؟ آیا این عده فراموش کردند که چطور حضرت موسی علیه السلام گوساله
    بنی اسراییل را سوزاند و به دریا ریخت یا ابراهیم بت شکن علیه السلام
    چگونه مقدس تریت مقدسات مردمی را تکه تکه کرد؟ دقت کنید که ما فحاشی رکیک
    و سب و حرفهای زشت به کار نمی بریم. حتی در مورد بتها اما از شکستن آنها
    ابایی نداریم.

    3- حتی اگر باز هم عده ای بر این باورند که پرچم آمریکا نماد ملت و
    فرهنگ آنها است باید پرسید ملتی که از دل آن قلدری و فرد گرایی بیرون می
    آید و دیوانه های جانی و فاسد الاخلاق مانند ترومن و جانسون و بوش و
    کلینتون و ترامپ از آن بیرون می آیند قابل احترام هستند؟ خود را گول
    نزنیم. ترامپ هویت و تجلی بی نقاب فرهنگ فردگرا و قلدر آمریکایی کابویی
    است. فرهنگی که به خود اجازه داد با قتل عام سرخپوستان و نقض 400 معاهده
    ای که با آنان بسته بود کشور اهریمنی خود را برپا کند. چنین فرهنگی مستحق
    هزاران بار سوزاندن است.