بخش جنجالی مناظره یاسر جبرائیلی با سردبیر روزنامه شرق
وقتی یاسر جبرائیلی با غلتک از روی سردبیر #روزنامه_شرق، رد میشود:
خودتان گفتید در زمینه برجام مبالغه کردیم. چرا آن زمان به مردم دروغ گفتید؟
خودتان گفتید در زمینه برجام مبالغه کردیم. چرا آن زمان به مردم دروغ گفتید؟
ارسال نظر
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
جرج اورول
بخاطر اعتمادشون در 57 به کسانی که حتی عرضه ی اداره ی یک مهد کودک رو هم نداشتند!
و البته مظلوم!
بخاطر اینکه در مزرعه ی حیوانات جورج اورول بعنوان محصولات خرید و فروش میشوند!
مزرعه ای که امثال جبرائیلی خروس هایش ، اصول گرا و اصلاح طلبش خوکهای اون و سایت تاریک گری جزو گوسفندان اون هستند!
دوم؛ رهگذر موقت معتقد است کسی که خودش به خودش ظلم کرده باشد را نمیتوان مظلوم نامید.
سوم؛ هدف مردم از به ثمررساندن انقلاب اسلامی در سال 57 حرکت به سمت آرمانها و اهداف متعالی بود. از این جهت انقلاب اسلامی ایران یک حرکت مردمی ارزشمند و کمنظیر در تاریخ بشر به شمار میرود منتهی در سالیان اخیر شبکهای فاسد تمام قدرت خود را بکار گرفته تا انقلاب اسلامی را از مسیر اصلی و درست آن منحرف کند و متأسفانه باید گفت این شبکه تاکنون با فریب دادن مردم و سوءاستفاده از اعتماد آنان و ایضاً کمک گرفتن از تفکرات دیکتاتور گونهی یکسری از افراد جامعه نظیر مهمان نامبرده (که معتقدند هر ندای غیرهمسو با تفکر آنان باید در نطفه خفه شود)، تا حدود زیادی در نیل به اهداف شوم خود موفق بوده است.
چهارم؛ بیشک مهمان نامبرده هیچگاه هدف جورج اورول را از نوشتن رمان معروف مزرعهی حیوانات درک نکرده و زین پس نیز نخواهد کرد چرا که اورول رمان مذکور را در راستای مبارزه با تفکرات دیکتاتور گونه و نظامهای استبدادی نوشته بود حال آنکه مهمان نامبرده با حمله به مردم و توهین به افراد و یک وبسایت اینترنتی، هر ندای غیرهمسو با تفکرات خویش را سرکوب کرده و مشخصات دیکتاتوری از خود بروز میدهد. پس میتوان دریافت که مهمان نامبرده رمان مذکور را مطالعه نکرده و احتمالاً آن رابه مثابهی یک داستان کودکانه، روزنامهوار مرور کرده است، بی آن که در محتوای آن بیاندیشد.
آخر؛ رهگذر موقت به مهمان نامبرده توصیه میکند از مجادله و ایجاد نفاق در جبههی خودی دست بردارد چرا که امروزه آحاد ملت بیش از پیش به وحدت نیاز دارند تا با همکاری هم بتوانند مسئولان فاسد را به زیر کشیده و زمینه را برای تحقق آرمانهای اساسی انقلاب اسلامی فراهم کنند. البته رهگذر موقت بعید میداند مهمان نامبرده به توصیهی او عمل کند چرا که تفکرات متکبرانه و دیکتاتور گونهی ایشان مانع از پذیرش سخن حق میشود.
اکه به شما و انقلابتون بود که حتی قرآن و نهجالبلاغه رو هم ممیزی میکردید!
چندتا نویسنده توی همین انقلاب عزیزتون توسط عوامل به اصطلاح خودسر سلاخی شد؟!
چه تعدادی شاعر و نویسنده همین لحظه در زندان هستند به جرم اقدام علیه امنیت ملی و جاسوسی؟؟؟
حتی جواب انقلاب شما به وبلاگ نویسیِ ستار بهشتی ، کهریزک بود!
بعد بقیه ظالم و دیکتاتورند؟!
ما دیکتاتوریم و حرف غیر از خودمون رو تحمل نمیکنیم ؟
یا امام شما که حسرت میخورد که چرا زودتر احزاب را ممنوع اعلام نکرد و غیر خود را از دم تیغ نگذراند؟؟
ما حرف غیر خودمون رو تحمل نمیکنیم ، یا شمایی که 40 سال ولایت مطلقه فقیه دستت بوده ، سپاه دستت بوده ، بسیج دستت بوده ، قوه ی قضائیه دستت بوده ، اطلاعات دستت بوده ، شورای نگهبان دستت بوده ، رادیو تلویزیون دستت بوده ، تریبون های نماز جمعه دستت بوده ، و تحمل یک نظر چند خطی رو نداری و یه صفحه فرافکنی زیرش مینویسی؟!!!!!!!
ما دیکتاتوریم یا شمایی که حرف حق و فهم درست را منحصر به خودتان میدانید؟؟
بله ... همه ی دیکتاتور ها مثل شما خودشان را بهترین انسان ها دانسته و حتی خودشان را دربرابر مردمشان مظلوم میدانند!
انگار که مردم بر آنها حاکم بوده اند و نه آنها به مردم!
بله ، همه ی دیکتاتور ها ، فهم درست را منحصر بخود میدانند!
استالین هم خود را مدافع حقوق دهقانان و کارگران میدانست!
قذافی هم خود را شهید زنده میدانست!
ترامپ هم در مناظراتش از تعابیر های ضد سرمایه داری استفاده میکرد و از اقتصاد آزاد حمایت میکرد!
قالیباف هم شعار 96 درصد میداد!
رییسی هم حرف از مبارزه ی با فرار مالیاتی و عمل به حقوق شهروندی میزد!
روحانی هم حرف از برداشته شدن تمامیه تحریم ها و بی نیازیِ مردم به یارانه ها میزد!
اصلاح طلبان هم از مردم سالاری دم میزدند!
در مقدمه ی کتاب خاطرات خلخالی آمده :
بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیم / باشد که نباشیم و بدانند که بودیم.
خلخالی نگو ، بگو مادر ترزا!
بله ، همه ی دیکتاتور ها خود را بزرگترین و آزاده ترین و بهترین دوست مردم میدانستند!!
حالا یکی بزرگ و دیگری کوچک!
فرقی ندارد...
حتی اگر دستانشان تا مفرق به خون مردمشان آلوده میبود!
البته این هم در دیکتاتور ها مشترک هست ، که هر وقتی در حال احتضار قرار میگیرند ، حرف از وحدت میزنن!
وحدت از نظر شما یعنی ، همه مثل هم بیاندیشند!
فکر میکنید تفکرات هر فرد شبیه یک فلش مموری هست ،که باید خالی شود و با فرمول ها و توابع شما پر شود!
نه...
این انسان های کوچک هستند که غیر خود را تحمل نمیکنند!
باورِ قلبیِ من حفظ نظر اکثریت و رعایت حق اقلیته !
حتی اگه اون اقلیت دیکتاتور هایی مثل شما باشه.
این شمایید که رویتان از سلسله جبال سنگ پای قزوین بیشتر است و خود را معصوم میدانید!
این همه زندانی سیاسی ثمره ی تفکر کوچک شماست!
و هرچی هیچی نمیگیم ، پر رو تر میشید!
شرح انقلاب این مزرعه را سعدی چه زیبا گفته :
شنیدم گوسفندی را بزرگی / رهانید از دهان و چنگ گرگی
شبانگه کارد بر حلقش بمالید / روانِ گوسفند از وی بنالید:
که از چنگال گرگم دَر ربودی / چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی!
دوم؛ رهگذر موقت بر خود لازم میداند از مهمان نامبرده به جهت عدم ذکر نام کاربری و نیز عدم درج شکلک تشکر کند چرا که دو رویکرد مذکور اجازه دادند بحث ادامه پیدا کند.
سوم؛ چرا مهمان نامبرده، رهگذر موقت را مسئول همهی ضعفها، کاستیها و انحرافات موجود در جامعه میداند؟ حال آنکه رهگذر موقت تاکنون به هیچ فردی توهین نکرده و هیچ حرفی نزده که بابت آن به فردی بدهکار باشد.
چهارم؛ مهمان نامبرده باز هم در پاسخ به سؤالات رهگذر موقت، آسمان ریسمان کرده و در هر جمله رهگذر موقت را مورد حمله قرار داده است. عدم توانایی در پاسخگویی به مطالب مطرح شده و حمله به فرد نویسندهی نظر تاکتیکی است که بارها و بارها توسط فرد یا افراد مختلف در مقابله با رهگذر موقت بکار گرفته شده و هر بار نیز رهگذر موقت هدف فرد مذکور را جویا شده اما پاسخی دریافت نکرده است. رهگذر موقت هدف مهمان نامبرده را نیز از حمله کردن و توهین کردن به او نمیداند. به فرض که اصلاً مهمان نامبرده با غلتک از روی رهگذر موقت رد شد، چه دردی از جامعه دوا خواهد شد؟ آیا از تعداد زندانیان سیاسی کاسته میشود؟ یا از میزان مفاسد اقتصادی کاسته خواهدشد؟ تا کی میخواهیم کوتهفکر باشیم و بیخود و بیجهت به همدیگر حمله کنیم؟
پنجم؛ رهگذر موقت وجود دو حالت را در مورد مهمان نامبرده محتمل میداند؛ نخست آنکه مهمان نامبرده از مردم عادی جامعه است و دوم آنکه یک مسئول فاسد دو لتی، سه لتی یا چهار لتی است. البته رهگذر موقت معتقد است مهمان نامبرده از مردم عادی جامعه است و حملات بعضاً دامنهدار او به مردم و دیگر افراد جامعه از روی ندانمکاری و نادانی است. در هر صورت مهمان نامبرده باید بداند امروز در جامعه تنها دو جبهه وجود دارد؛ در یک جبهه مردم عادی قرار دارند و در جبهه دیگر مسئولان فاسد دو، سه و چهار لتی. بر این اساس رهگذر موقت به مهمان نامبرده توصیه میکند، مدام با مجادله با افراد جبهه خودی، این جبهه را تضعیف نکند.
ششم؛ رهگذر موقت بارها و بارها اعلام کرده است که فضای مجازی محل آزادی بیان و اندیشه است اما امثال مهمان نامبرده مدام به سایت روشنگری، ادمین و یا ادمین های آن حمله کرده است. حمله بیهدف به مطالب یک وبسایت، اگر مصداق تفکر دیکتاتورگونه نیست، پس چیست؟ رهگذر موقت معتقد است اگر فردی با مطالب یک وبسایت مخالف است، توهین و تحقیر و غیره و غیره راهکار مقابله نیست بلکه راه درست مقابله، ایجاد یک وبسایت قدرتمندتر است با محتوایی که دلخواه آن فرد است. اما مهمان نامبرده معتقد است اگر با کسی یا چیزی مخالف باشیم باید به او توهین کنیم و او را تحقیر کنیم و غیره. به واقع آیا تفکر کوچک اینگونه نیست؟
هفتم؛ رهگذر موقت بارها و بارها اعلام کرده است کسی که خواندن و نوشتن درست و درمان میداند از سواد ابتدایی برخوردار است بنابراین کسی که خواندن و نوشتن درست و درمان بلد نیست، از سواد ابتدایی هم برخوردار نیست و کسی که از سواد ابتدایی برخوردار نیست نمیتواند و نباید در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی و غیره اظهار نظر کند. رهگذر موقت با ذکر این مقدمه اعلام میکند واژهای که مهمان نامبرده آن را "مفرق" نوشته است، به هیچ عنوان صحیح نیست. احتمالاً منظور ایشان "مرفق" بوده است که در اصل یک واژهی عربی است به معنای بندگاه ساعد با بازو و یا آرنج. البته در نگاه اول انسان وقتی با کلمهی مفرق مواجه میشود، تصور میکند منظور مفرغ بوده و غلط املایی روی داده است اما با اندکی تأمل میتوان دریافت چون مفرغ آلیاژی است بر پایهی مس، در این مورد اصلاً و ابداً موضوعیت ندارد.
آخر؛ رهگذر موقت چند توصیه به مهمان نامبرده دارد؛ نخست آنکه زین پس جهت فرار از پاسخگویی، ضعفها و اظهارات سخیف دیگران را به رهگذر موقت و یا هر فرد دیگری که کلامی منطقی مطرح میکند، نسبت ندهد چرا که تاکتیک کثیفی برای فرار از پاسخگویی است. دوم آنکه دست از توهین کردن به افراد بردارد و نسبت به کاربران دیگر احترام قائل باشد. سوم آنکه اگر در گذشته اشتباهی مرتکب شده، بیاید و با شجاعت عذرخواهی کند نه اینکه تر و خشک را با هم بسوزاند. چهارم اینکه همواره منطق و عقلانیت را مبنای بحث با افراد قرار داده و از مغالطه کردن و آسمان ریسمان کردن پرهیز کند. پنجم آنکه از تقطیع شعر بزرگان دست بردارد و بیخود و بیجهت اغراض نادرست خود را به شعر بزرگان نسبت ندهد.
در انتها رهگذر موقت تنها به ذکر یک بیت از صائب تبریزی اکتفا میکند:
شود جهان لب پر خندهای اگر مردم/ کنند دست یکی در گرهگشایی هم
دوم؛ رهگذر موقت بر خود لازم میداند از مهمان نامبرده به جهت عدم ذکر نام کاربری و نیز عدم درج شکلک تشکر کند چرا که دو رویکرد مذکور اجازه دادند بحث ادامه پیدا کند.
سوم؛ چرا مهمان نامبرده، رهگذر موقت را مسئول همهی ضعفها، کاستیها و انحرافات موجود در جامعه میداند؟ حال آنکه رهگذر موقت تاکنون به هیچ فردی توهین نکرده و هیچ حرفی نزده که بابت آن به فردی بدهکار باشد.
چهارم؛ مهمان نامبرده باز هم در پاسخ به سؤالات رهگذر موقت، آسمان ریسمان کرده و در هر جمله رهگذر موقت را مورد حمله قرار داده است. عدم توانایی در پاسخگویی به مطالب مطرح شده و حمله به فرد نویسندهی نظر تاکتیکی است که بارها و بارها توسط فرد یا افراد مختلف در مقابله با رهگذر موقت بکار گرفته شده و هر بار نیز رهگذر موقت هدف فرد مذکور را جویا شده اما پاسخی دریافت نکرده است. رهگذر موقت هدف مهمان نامبرده را نیز از حمله کردن و توهین کردن به او نمیداند. به فرض که اصلاً مهمان نامبرده با غلتک از روی رهگذر موقت رد شد، چه دردی از جامعه دوا خواهد شد؟ آیا از تعداد زندانیان سیاسی کاسته میشود؟ یا از میزان مفاسد اقتصادی کاسته خواهدشد؟ تا کی میخواهیم کوتهفکر باشیم و بیخود و بیجهت به همدیگر حمله کنیم؟
پنجم؛ رهگذر موقت وجود دو حالت را در مورد مهمان نامبرده محتمل میداند؛ نخست آنکه مهمان نامبرده از مردم عادی جامعه است و دوم آنکه یک مسئول فاسد دو لتی، سه لتی یا چهار لتی است. البته رهگذر موقت معتقد است مهمان نامبرده از مردم عادی جامعه است و حملات بعضاً دامنهدار او به مردم و دیگر افراد جامعه از روی ندانمکاری و نادانی است. در هر صورت مهمان نامبرده باید بداند امروز در جامعه تنها دو جبهه وجود دارد؛ در یک جبهه مردم عادی قرار دارند و در جبهه دیگر مسئولان فاسد دو، سه و چهار لتی. بر این اساس رهگذر موقت به مهمان نامبرده توصیه میکند، مدام با مجادله با افراد جبهه خودی، این جبهه را تضعیف نکند.
ششم؛ رهگذر موقت بارها و بارها اعلام کرده است که فضای مجازی محل آزادی بیان و اندیشه است اما امثال مهمان نامبرده مدام به سایت روشنگری، ادمین و یا ادمین های آن حمله کرده است. حمله بیهدف به مطالب یک وبسایت، اگر مصداق تفکر دیکتاتورگونه نیست، پس چیست؟ رهگذر موقت معتقد است اگر فردی با مطالب یک وبسایت مخالف است، توهین و تحقیر و غیره و غیره راهکار مقابله نیست بلکه راه درست مقابله، ایجاد یک وبسایت قدرتمندتر است با محتوایی که دلخواه آن فرد است. اما مهمان نامبرده معتقد است اگر با کسی یا چیزی مخالف باشیم باید به او توهین کنیم و او را تحقیر کنیم و غیره. به واقع آیا تفکر کوچک اینگونه نیست؟
هفتم؛ رهگذر موقت بارها و بارها اعلام کرده است کسی که خواندن و نوشتن درست و درمان میداند از سواد ابتدایی برخوردار است بنابراین کسی که خواندن و نوشتن درست و درمان بلد نیست، از سواد ابتدایی هم برخوردار نیست و کسی که از سواد ابتدایی برخوردار نیست نمیتواند و نباید در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی و غیره اظهار نظر کند. رهگذر موقت با ذکر این مقدمه اعلام میکند واژهای که مهمان نامبرده آن را "مفرق" نوشته است، به هیچ عنوان صحیح نیست. احتمالاً منظور ایشان "مرفق" بوده است که در اصل یک واژهی عربی است به معنای بندگاه ساعد با بازو و یا آرنج. البته در نگاه اول انسان وقتی با کلمهی مفرق مواجه میشود، تصور میکند منظور مفرغ بوده و غلط املایی روی داده است اما با اندکی تأمل میتوان دریافت چون مفرغ آلیاژی است بر پایهی مس، در این مورد اصلاً و ابداً موضوعیت ندارد.
آخر؛ رهگذر موقت چند توصیه به مهمان نامبرده دارد؛ نخست آنکه زین پس جهت فرار از پاسخگویی، ضعفها و اظهارات سخیف دیگران را به رهگذر موقت و یا هر فرد دیگری که کلامی منطقی مطرح میکند، نسبت ندهد چرا که تاکتیک کثیفی برای فرار از پاسخگویی است. دوم آنکه دست از توهین کردن به افراد بردارد و نسبت به کاربران دیگر احترام قائل باشد. سوم آنکه اگر در گذشته اشتباهی مرتکب شده، بیاید و با شجاعت عذرخواهی کند نه اینکه تر و خشک را با هم بسوزاند. چهارم اینکه همواره منطق و عقلانیت را مبنای بحث با افراد قرار داده و از مغالطه کردن و آسمان ریسمان کردن پرهیز کند. پنجم آنکه از تقطیع شعر بزرگان دست بردارد و بیخود و بیجهت اغراض نادرست خود را به شعر بزرگان نسبت ندهد.
در انتها رهگذر موقت تنها به ذکر یک بیت از صائب تبریزی اکتفا میکند:
شود جهان لب پر خندهای اگر مردم/ کنند دست یکی در گرهگشایی هم