موسوی مطلق : احمدی نژاد و تیمش«سه کله پوک» هستند


ملاک حال فعلی افراد است
آقای احمدی نژاد پاسخگو باشد که بین آقا و اسفندیار چه کسی را انتخاب میکند؟


+ 
28

- 
4

عرض x طول

دکمه اشتراک گذاري تلگرام ارسال ويدئو در تلگرام

ارسال نظر
CAPTCHA
کد امنیتی زیر را وارد نمایید.
Image CAPTCHA
Enter the characters shown in the image.
نظرات
(برای مشاهده نظرات کلیک کنید)
  • از رهگذر موقت به کاربران فهیم روشنگری؛ اول سلام.

    دوم؛ نگاهی به کلیپ حاضر و نظرات منتشر شده ذیل آن خصوصاً نظر ذکر علی علیه‌السلام، رهگذر موقت را بر آن داشت که نکاتی را به ایشان و ایضاً کاربران روشنگری متذکر شود.

    سوم؛ رهگذر موقت خوشحال است که تأکیدات مکرر او بر اجرای اصل 165 قانون اساسی مورد توجه برخی از کاربران بزرگوار قرار گرفته است. اما رهگذر موقت لازم می‌داند یک بار دیگر سؤال خود را در این خصوص تکرار کند: چرا اصل 165 قانون اساسی و نیز اصل مترقی 142 به کل به فراموشی سپرده شده‌اند و اجرا نمی‌شوند؟ و اگر هم فردی مثل آقای احمدی‌نژاد اجرای اصل 165 را متذکر می‌شود، کل نظام علیه او با هم متحد می‌شوند و او را از هر طرف مورد هجمه و افترا قرار می‌دهند؟ عدم اجرای اصل 165 قانون اساسی سبب بروز مفاسد اقتصادی و سیاسی بسیار کلان در جامعه شده است، همچنین سبب‌شده بسیاری از مردم اعتماد خود را نسبت به نظام از دست بدهند تا جایی که صادق زیباکلام مدعی شده که اگر امروز در ایران یک همه‌پرسی مبنی بر تأیید و یا رد جمهوری اسلامی برگزار شود، هفتاد درصد مردم به جمهوری اسلامی، نه خواهند گفت. پس به واقع منافع حاصل از عدم اجرای اصل 165 قانون اساسی به چه میزان است که با وجود اینهمه شبهه و بی‌اعتمادی در بین آحاد ملت، باز هم نظام، عدم اجرای این اصل را بر اجرای آن ترجیح می‌دهد؟

    چهارم؛ رفتار، کردار و عملکرد سیاسی-اجتماعی مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در دوران کوتاه خلافت، الگوی تمام عیاری از رفتار اسلام ناب محمدی در همه‌ی عرصه‌های حکومتی است. آیا رفتار نظام جمهوری اسلامی ایران در مبارزه با مفاسد اقتصادی و نیز مفسدین اقتصادی شبیه حضرت علی (ع) است؟ یا رفتاری است کاملاً متناقض با منش آن امام بزرگوار؟ بین سال‌های 1380 تا 1384، آقای هاشمی شاهرودی رئیس وقت دستگاه قضا در مقابل اجرای قانونی مبنی بر اعلام نام و نشان محکومان جرایم اقتصادی از طریق رسانه‌ها به مردم، مقاومت کرده و دلیل این کار را عدم تعدی به حریم شخصی افراد و حفظ آبروی آن‌ها اعلام کرد. اما امیرالمؤمنین با محکوم اقتصادی چه می‌کرد؟ «او را به صورت وارونه بر الاغی سوار کنید، در شهر او را بگردانید و آبرویش را ببرید ...». چرا منش جمهوری اسلامی در برخورد با مفاسد اقتصادی تا این اندازه با منش مولا علی (ع) (مشی اسلامی) فاصله دارد؟

    پنجم؛ شیوه‌های حکومت مولا علی (ع) در حوزه‌ی اقتصادی امروزه در کشورهای بلوک غرب که عوام آن‌ها را بی‌دین می‌شناسند، بصورت کامل اجرا می‌شوند اما تحت عناوین دیگری مثل Good governance. پس باید به سیاست‌گذاران این مرز و بوم گفت اگر دین ندارید، لااقل از غرب تقلید کنید. شفافیت تنها شیوه‌ی عملی و مؤثر جهت مبارزه با مفاسد اقتصادی است و یکی از راهکارهای ایجاد شفافیت، اجرای اصل 165 قانون اساسی است و این اصل نیاز به توضیح و تفسیر ندارد. کاملاً واضح است. این که ذکر علی علیه‌السلام آمده و این اصل را تفسیر به رأی کرده است، کار درستی نیست. سؤال رهگذر موقت از این بزرگوار این است که علنی‌بودن دادگاه آقای بقایی یا مهدی هاشمی یا رحیمی معاون اول یا بابک زنجانی یا شهرام جزایری یا حسین فریدون یا برادر جهانگیری و یا غیره و غیره، چه منافاتی با عفت عمومی دارد؟ دعاوی خصوصی هم که نیست. ضمناً محاکمه‌ی محکوم اقتصادی چه منافاتی با نظم عمومی دارد؟

    آخر؛ رهگذر موقت به کاربران بزرگوار توصیه می‌کند، بحث و جدل بیهوده را کنار گذاشته و منطق را مبنای بحث قرار دهند. ضمناً رهگذر موقت توجه بزرگواران را به یک نکته‌ی قابل تأمل جلب می‌کند آن اینکه هم اکنون میزان معوقات بانکی در کشور از مرز صد هزار میلیارد تومان تجاوز کرده است. و این صد هزار میلیارد تومان در اختیار تعداد معدودی از افراد فاسد است. اما به واقع می‌دانید چرا میزان معوقات بانکی، همواره سیر صعودی دارند؟ فرد بدهکار با استفاده از رانت، توانسته مثلاً سیصد میلیارد تومان وام دریافت کند، بدون اینکه حتی مشتی خاک بعنوان ضمانت نزد بانک سپرده باشد، اما زمانی که موعد بازپرداخت وام فرا می‌رسد، باز هم با استفاده از رانت، اعلام ورشکستگی می‌کند و در این صورت 90% (نود درصد) بدهی او بخشیده می‌شود و می‌ماند تنها 10% آن که اگر همان 10% را هم پس بدهد باید از او تشکر کرد. آیا می‌توان قبول کرد که چنین برخوردی با مفسد اقتصادی، مبنای اسلامی دارد؟


  • با تشکر مجدد از وقت و نظرات حضرتعالی
    والسلام

  • با سلام و احترام خدمت حضرتعالی

    از وقتی که گذاشتید و تذکراتی که بیان فرمودید به سهم خود تشکر و قدردانی میکنم.برخی نکات را که ذکر فرمودید مسلما ارزشمند است و در صورت توجه ان شاالله باعث پیشرفت کشور خواهد بود.

    اصل نظر حضرتعالی راجع به مبارزه علنی و قاطعانه با فساد را قبول دارم. معتقدم که رسوا کردن دست اندازان به بیت المال، و داغ گذاشتن بر پیشانی حرامخورانی که کوخ نشینی را بر قشری از مردم تحمیل کردند تا کاخ نشینی خود و اطرافیانشان را برقرار سازند، میتوانست راه را بر بسیاری از فسادهای موجود ببندد، چرا که کمتر پیش می آمد که فردی ببیند دست دست انداز به بیت المال قطع شده و داغ دزدی بر پیشانیش حک شده و جرات به اقدام مشابه کند. شاید کاملا از بین نمیرفت، اما مطمئناً وضعیت به مراتب بهتر میبود. نظر شخصی خودم این است که، در حال حاضر هم، قوه قضائیه در این مسیر، حرکت مثبتی را انجام داده ولی هنوز نقص زیاد دارد. با وجود کارهای خوبی که انجام شده، این با تراز یک حکومت اسلامی هنوز فاصله دارد. از جمله، برخی از این نقایص با مبارزه قاطعانه تر و علنی تر با فساد قابل رفع بوده، و در بلند مدت، خیر و برکت بسیاری برای مملکت خواهد داشت.

    با این مقدمه، برخی از فرمایشات شما به نظر حقیر، مستدل نیامد که خواستم خدمت شما مطرح کنم.

    بنده را به تفسیر به رای در مورد اصل 165 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران متهم کردید. کاش انصاف را رعایت کرده و با ذکر مصداق، مورد مد نظرتان را بیان میفرمودید. عین اصل صد و شصت و پنجم (165) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این است:

    "محاکمات، علنی انجام می‌شود و حضور افراد بلامانع است مگر آن که به تشخیص دادگاه، علنی بودن آن منافی عفت عمومی یانظم عمومی باشد یا در دعاوی خصوصی طرفین دعوا تقاضا کنند که محاکمه علنی نباشد."

    بدیهی است که در یک جامعه همه افراد در مورد مسائل مختلف نظر یکسانی ندارند. اساساً قوانین می آیند که جلوی هرج و مرج ناشی از تفاوت نظرات را بگیرند. در اصل 165 قانون اساسی نیز برای جلوگیری از هرج و مرج، تشخیص منافی عفت عمومی یا نظم عمومی بودن محاکمه علنی، به صراحت به عهده دادگاه گذاشته است. مسلماً بنده، شما و افراد دیگر میتوانند نظر داشته باشند که مثلاً فلان دادگاه اگر علنی باشد منافی عفت عمومی یا نظم عمومی نخواهد بود، در حالیکه نظر دادگاه ممکن است عکس این باشد. واضح است که در نهایت قانون باید فصل الخطاب باشد. در غیر اینصورت آیا هرج و مرج پیش نمی آید؟ آیا امنیت مردم با لشکرکشی افراد مدعی حق به جانب سلب نمیشود؟

    در کوتاه مدت، اگر قانونی، مشکلی هم داشته باشد، باید اعمال شود (این اصل پذیرفته شده در بسیاری حکومتهاست، و امیرالمؤمنین علی علیه السلام حتی حکومت یک فرد غیر نیکوکار را نیز بهتر از بی حکومتی و بی قانونی میدانند (نهج البلاغه، خطبه 40)). در بلند مدت اما، قوانینی که نقصی در آنها یافت شود باید از مجاری قانونی اصلاح شوند. اگر مبارزه با فساد قرار باشد علنی تر و قاطع تر بشود، و یا اگر قرار است تشخیص صلاحدید برگزاری محاکمه بصورت علنی یا غیر علنی به مرجع دیگری واگذار شود، و یا مثلاً کلاً تمام محاکمه ها بدون استثنا علنی باشد، یا همگی غیر علنی باشد، و یا هرگونه تغییر دیگری که مردم به صلاح مملکتشان بدانند باید در نهایت از طریق "قانون"، و از مجاری قانونی و در قالب تصویب و یا اصلاح قوانین دنبال شود، نه اینکه امر مقدس "مبارزه با فساد" شعار یک جمعی بشود، که اتفاقاً خودشان هم در این نظام مسئول بوده اند و با زیر و بم سیستم، با نقاط مثبت و منفی آن آشنا بوده اند، همین نقصها را قبلاً هم دیده اند، و حال که نوبت به خودشان رسیده است، شعارهای مقدسی که حضرتعالی هم بدرستی به نقش آنها در مبارزه با فساد اشاره کردید، را علم کنند در برابر قوه قضاییه، با تمام نکات مثبتش و با تمام نقص هایی که دارد، و جمعیتی را تحریک کنند که ما رئیس قوه قضائیه را قبول نداریم... این بی قانونی نیست؟ این ضربه به حکومت و دلخوش کردن تمام دشمنان خارجی و منافقان داخلی نیست؟ این ملت خون دادند تا در نهایت یک قانونی بر اساس اسلام بر آنها حاکم بشود و رای هم دادند و میدهند تا سرنوشتشان را از طریق قانون تعیین کنند. قانون ناقص هم ممکن است در این میان وجود داشته باشد ولی باید تا زمانی که اصلاح شود اجرا شود. این حکومت اسلامی که به فرموده امام راحل رضوان الله تعالی علیه حفظش از اوجب واجبات است، چنان قداستی دارد که حتی اگر انجام واجبی، حتی نماز، روزه، حج و ...، مزاحم استقرار و تداوم حکومت اسلامی شود، حفظ نظام اولی‌تر است (صحیفه نور ج20ص170). مگر اینکه شما بفرمایید این اصل راجع به نظام اسلامی پذیرفته است و نظام فعلی اسلامی نیست و باید عوض شود. اگر این نظر شماست، خواهشاً بدون مغلطه، صریح و مستدل نظرتان را بفرمایید، ان شاالله راجع به آن بحث میکنیم. اما اگر این نظر شما نیست، و معتقد به اسلامی بودن نظام، با تمام نقایص آن هستید، لازم است که در جهت شناخت و رفع نقایص آن حرکت کنید. در این شرایط، باید نقایص را اصلاح کنید نه در جهت ضربه به نظام حرکت کنید. شما وقتی میبینید تمام دشمنان داخلی و خارجی از عملکرد شما ابراز رضایت میکنند (علیرغم کینه ای که از اقدامات انقلابی قبلی شما دارند)، باید تجدید نظر کنید. حتی اگر به امر واجبی هم تشویق میکنید یا مجاهدت در آن راه میکنید، باید به گونه ای باشد که سبب تضعیف نظام و خوشحالی دشمن نشود. به نظر حقیر، حرکات و اقدامات این طیفی که خروج کرده اند، شباهت بسیار زیادی به فتنه خوارج دارد... عقل خود را مبنا قرار دادند و با اعتقاد کامل، برای امر مقدسی، برای اصلاح حکومت علیه حکومت قیام کردند، در حالیکه تنگ نظر و کوته دید بودند. این شد که تفسیر غلط از قرآن کردند، و علیه امام علی علیه السلام شوریدند. توجه کنید که فتنه خوارج، فتنه ای نبود که یک روز ایجاد شود و در همان روز تمام شود. خیر، اینها از دل صفین بیرون آمدند و شروع کردند به تبلیغ. امام علی علیه السلام و یارانشان در مقابل، به شبهات آنها پاسخ میدادند، به گونه ای که جمعیت زیادی بالاخره به حقیقت پی برده و برگشتند. در حال حاضر که فتنه خوارج بلند شده (اگرچه در مرحله مباحث نظری باشد و ان شاالله در نهایت جذب علی شوند نه دفع)، این که بحث کردن ها را بیهوده بخوانید و همگان را به منطق ارائه شده توسط خود یا گروه دیگر حواله دهید درست نیست. از دل بحث هاست که ان شاالله یک نفر بصیرت پیدا میکند و میفهمد که اگر کار خوارج به رویارویی با حکومت رسید، که اگر بخواهد به نظام ضربه بزند، که اگر به ساختار حکومت بخواهد بخاطر قانون شکنی جماعتی خدشه وارد شود، راه روشن شده و در پاسخ فتنه گران بگوید: قانون تو را قبول ندارد...

    نکته دیگر که خواستم یادآوری کنم، این است که برای رساندن منظور خود نباید مبالغه کرد و یا خدای نکرده واقعیت را مخدوش کرد. شما فرمودید: "شیوه‌های حکومت مولا علی (ع) در حوزه‌ی اقتصادی امروزه در کشورهای بلوک غرب که عوام آن‌ها را بی‌دین می‌شناسند، بصورت کامل اجرا می‌شوند". مسلماً افتخار شیعیان است که دنیا در نهایت برسد به اینکه راه و روش درست اقتصادی، اجتماعی، قضائی و ... همان است که مولا علی علیه السلام در کردار و گفتار به ما آموختند، و صد البته باعث تاسف میشود اگر ببینیم در جایی آنها روش امیرالمؤمنین را میروند و نفع میبرند ولی ما که مدعی هم هستیم به آن عمل نمیکنیم. اما آیا شما خواستید جهت رساندن مفهومتان مبالغه کنید یا واقعا براین باورید که شیوه‌های حکومت مولا علی علیه السلام در حوزه‌ی اقتصادی، امروزه در کشورهای غربی "بصورت کامل" اجرا می‌شوند. مسلماً دومی نمیتواند صحیح باشد، چرا که تنها یک مثال نقض، مانند انباشت شدن ثروت کلان در دست عده معدود (میتوانید جستجو کنید: The 99 Percent Rise Up یا همان جنبش نود و نه درصدی) خود خلاف بودن فرمایش شما را اثبات میکند. ان شاالله که هدفتان تنها بیان این واقعیت بوده که راه و روش مولا علی علیه السلام راه نجات است. اما باید متوجه باشیم، اینطور حرف زدن که ناامیدی مردم را باعث بشود درست نیست. این حرف زدن ها و نظر دادن ها، این ها را هم انسان باید برایشان جواب پس بدهد. شما فرمودید "پس باید به سیاست‌گذاران این مرز و بوم گفت اگر دین ندارید، لااقل از غرب تقلید کنید". این که همه سیاستگذاران را بی دین بنامیم، و وضعیت را به حدی سیاه جلوه بدهیم که حتی سیستم اقتصادی غربی هم بهتر از این نظامی هست که خودمان داریم، و امثال این سیاه نمایی ها، نه تنها کشور را کمک نمیکند که به سمت آن حالت ایده آل، که هدف نهایی فرمایشات شما هم ان شاالله نیل به آن بوده است، حرکت کند، بلکه باعث یاس و ناامیدی مردم میشود. اگر نقدی هم میکنید، خواهشاً انصاف را رعایت کنید. همه چیز را سیاه سیاه یا سفید سفید، یا به حالت صفر و یک، نبینید. این شیوه درست اصلاح نیست.

    با تشکر مجدد از وقت و نظرات حضرتعالی
    والسلام

  • از رهگذر موقت به ذکر علی علیه السلام؛ اول سلام.

    دوم؛ هدف رهگذر موقت از بیان مسأله‌ی اجرای شیوه‌های حکومتی مولا علی (ع) در حوزه‌ی اقتصادی در کشورهای مختلف، ناظر به وجود شفافیت اقتصادی در بسیاری از کشورها است که حتی بویی از دین و دین‌داری هم نبرده‌اند. منظور رهگذر موقت از شفافیت اقتصادی این است که در بسیاری از کشورهای دنیا (که رهگذر موقت پیش‌تر به آن‌ها اشاره کرده است) یک سامانه‌ای وجود دارد که مردم آن کشور با استفاده از آن سامانه می‌توانند فیش حقوقی رئیس جمهور خود را ببینند. یا مثلاً فیش حقوقی معاونان رئیس جمهور، وزرای دولت، رئیس قوه قضاییه و معاونین او و حتی استانداران و فرمانداران و غیره و غیره و غیره را نیز ببینند. جالب است که این حد از شفافیت اقتصادی از کشورهای پیشرفته‌ای مثل فرانسه و انگلستان گرفته تا کشورهایی که حتی اسم آن‌ها را هم نشنیده‌ایم مثل مولیشس، مولداوی و غیره و ذلک، وجود دارد. بی‌شک این حد از شفافیت به میزان گسترده‌ای از بروز مفاسد اقتصادی خواهد کاست و حتی ممکن است آن را به صفر برساند.

    سوم؛ سؤال اصلی اینجاست که چرا این حد از شفافیت در کشوری که جمهوری اسلامی است، وجود ندارد. البته صحبت از شفافیت در مملکتی که میزان معوقات بانکی در آن از مرز صد هزار میلیارد تومان تجاوز کرده است و حاکمیت حتی حاضر نیست نام و نشان مفسدین اقتصادی را اعلام کند و مدام در رسانه‌ی موسوم به ملی به بازی با حروف الفبا اکتفا می‌شود، امر مضحکی به نظر می‌رسد. فردی با استفاده از رانت می‌تواند به راحتی مبلغ کلانی در حدود سیصد میلیارد تومان وام دریافت کند، بدون سند و بدون ضمانت، حال آنکه یک فرد عادی برای دریافت وام ده، پانزده میلیون تومانی ازدواج باید صد مدل ضامن معتبر جور کند، نه ماه معطل شود، و تازه اگر بانک با مشکل تأمین اعتبار مواجه نبود، با کارمزد n% وام دریافت کند.و در چنین شرایطی ذکر علی علیه السلام حرف از امید می‌زند و اینکه اظهارات رهگذر موقت سیاه‌نمایی است و خلاف واقع! رهگذر موقت معتقد است، واقعیت آن چیزی نیست که دوست داریم باشد، واقعیت همان است که موجود است و قابل رؤیت. آیا به نظر ذکر علی علیه‌السلام در چنین شرایطی، جایی برای امیدواری هست؟ در شرایطی که مردم کشور، علت العلل این قبیل مفاسد را نه در مسئولان فاسد که در اسلام می‌دانند (که صد البته صحیح نیست)، جایی برای امیدواری باقی می‌ماند؟

    چهارم؛ احتمالاً ذکر علی علیه‌ السلام در مورد ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی که در سال 1380 پیرو فرمان هشت ماده‌ای مقام معظم رهبری تشکیل شد، اطلاعات دقیقی ندارد. عملکرد این ستاد در شانزده سال گذشته نشان داده است در این کشور نه تنها عزم جدی بلکه انگیزه‌ای هم برای مبارزه با مفاسد اقتصادی وجود ندارد. این حرف رهگذر موقت نیست بلکه اظهارات آقای عزت الله یوسفیان ملا، نماینده‌ی مردم آمل در مجلس شورای اسلامی و عضو چندین ساله‌ی ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی در گفت‌و‌گو با تابناک است. رهگذر موقت به ذکر علی علیه السلام توصیه می‌کند زین پس پیگیر اظهارات این عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی باشد تا پی ببرد که روزنه‌ی امیدی باقی نمانده است. برای شروع، بهتر است ذکر علی علیه السلام مشروح گفت‌وگوی ایشان با تابناک را در آدرس زیر با تعمق مطالعه کند تا ... . /http://www.tabnak.ir/fa/news/680697

    پنجم؛ در ابتدای اصل صد و شصت و پنجم قانون اساسی آمده است، «محاکمات علنی انجام می‌شود». ذکر علی علیه السلام قطعاً می‌داند پیش‌فرض به چه معناست. این جمله پیش‌فرض است یعنی همه‌ی محاکمات بصورت پیش فرض علنی برگزار می‌شوند. ذکر علی علیه السلام دادگاه را فراتر از قانون دانسته و معتقد است دادگاه می‌تواند به اختیار خود همه‌ی محاکمات را غیر علنی برگزار کند. این دیگر به معنای اجرای قانون نیست و صد البته به معنای نقض صریح آن است. وقتی می‌نویسد مگر آنکه، این مگر آنکه فقط برای موارد معدودی است نه برای همه‌ی محاکمات. پس دادگاه در مواردی که یک محاکمه را بصورت غیر علنی برگزار می‌کند بایستی دلیل موجه داشته باشد و بگوید که آن دادگاه به فلان دلایل، منافی عفت عمومی است که در مورد محاکمه‌ی مفسدین اقتصادی اصلاً و ابداً موضوعیت ندارد. محاکمه‌ی مفسد اقتصادی دعاوی خصوصی هم که نیست. دعاوی خصوصی یعنی مثلاً درگیری بین فرزندان یک خانواده بر سر ارث و میراث که آنهم بصورت پیش‌فرض علنی است مگر آنکه طرفین دعوا تقاضا کنند غیرعلنی باشد. پس اگر دستگاه قضا اصل 165 را اجرا می‌کند، قطعاً تشخیص داده که مثلاً محاکمه‌ی مهدی هاشمی بصورت علنی، منافی نظم عمومی است. اما چرا؟ مگر در آن دادگاه قرار است چه مسائلی مطرح شود که دادگاه می‌داند ذکر آن مسائل به ایجاد اخلال در نظم عمومی خواهد انجامید؟ پس بر این اساس ذکر علی علیه السلام پاسخ بدهد دلیل موجه دستگاه قضا برای برگزاری دادگاه‌های بابک زنجانی و آقای بقایی و مهدی هاشمی و غیره و ذلک بصورت غیرعلنی چه بوده است؟ فی‌الحال شاهد آن هستیم که برگزاری دادگاه آقای بقایی بصورت غیر علنی باعث ایجاد تنش‌هایی در جامعه شده و گاه در نظم عمومی نیز ایجاد اخلال کرده است. پس غیرعلنی بودن دادگاه آقای بقایی به هیچ وجه نمی‌تواند قانونی باشد. ضمناً ذکر علی علیه السلام به سؤالات قبلی رهگذر موقت در این خصوص پاسخی نداده است. ذکر علی علیه السلام بهتر است اندر احوالات دستگاه قضا و رئیس آن، برخورد این قوه با آقای منصور نظری را نیز مدنظر قرار دهد. قانون ناقص؟! قانون ناقص دیگر قانون نیست، قانان است و تو خود حدیث مفصل بخوان ... .

    ششم؛ رئیس دستگاه قضا نسبت به شخص آقای احمدی‌نژاد، اتهاماتی وارد کردند و وقتی آقای احمدی‌نژاد از ایشان خواست اسناد و مدارک خود را برای اثبات این تهمت‌ها ارائه کنند، کل نظام علیه آقای احمدی‌نژاد با هم متحد شدند و او را از هر طرف کوبیدند. جای تأمل نیست؟ به واقع علت چیست؟ فرض کنیم رهگذر موقت نسبت به ذکر علی علیه السلام اتهاماتی مطرح کند. سؤال: رهگذر موقت باید برای اثبات ادعای خود سند و مدرک بیاورد یا ذکر علی علیه السلام باید ثابت کند که بی گناه است؟ اگر بگوییم ذکر علی علیه السلام باید بی گناهی خود را ثابت کند، به واقع خود را سوژه کرده‌ایم و بی‌شک مضحکه‌ی خاص و عام خواهیم شد. پس رئیس دستگاه قضا باید با سند و مدرک ادعای خود را ثابت می‌کرد، نه اینکه آقای احمدی‌نژاد بیاید و بی‌گناهی خود را ثابت کند. چرا که همه بی‌گناهند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.

    هفتم؛ منظور رهگذر موقت از بحث و جدل بیهوده همان نظری است که مهمان 96/10/22 ساعت 09:30 نوشته است و نه اظهارات ذکر علی علیه السلام. ذکر علی علیه السلام گفته است رهگذر موقت نظر خود را بصورت صریح در مورد اسلامی یا غیر اسلامی بودن نظام فعلی بیان کند. اولاً چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. ثانیاً برای یافن پاسخ این سؤال کافیست ذکر علی علیه السلام، شیوه‌ی مولا علی (ع) در مبارزه با مفاسد اقتصادی را با شیوه‌ی موجود در کشور مقایسه کند. یقیناً پاسخ سؤال خویش را خواهد یافت.

    آخر؛ شایسته است در شرایط نامطلوب کنونی آحاد ملت دعواهای بیهوده‌ی سیاسی را که قطعاً نفعی برای آن‌ها ندارد، کنار بگذارند و با هم متحد شوند تا بدین ترتیب بتوان با به زیر کشیدن افراد فاسد شیفته‌ی خدمت، زمینه را برای تحقق آرمان‌های اساسی انقلاب اسلامی فراهم کرد.

    الخیر فی ما وقع...


  • با سلام و احترام خدمت حضرتعالی

    از وقتی که گذاشتید مجدداً تشکر میکنم. مطالبی را بدرستی اشاره فرمودید، اما در برخی موارد، متأسفانه بحثهایی که مطرح میفرمایید، به نظر حقیر، از منطق کافی برخوردار نیستند. پیش از ورود به بحث، این مقدمه را بیان کنم که هدف از این نوشته که در ادامه می آید، پاسخ به تک تک موارد مطرح شده توسط حضرتعالی نیست، چرا که همانگونه که در ادامه عرض میکنم، بسیاری از نقایصی که برشمردید، جزء دغدغه های حقیر نیز میباشد. لیکن در نتیجه گیری کلی، شما خواسته یا ناخواسته وضعیت را کاملاً سیاه تصویر میکنید، و مدعی میشوید در چنین شرایطی امیدی وجود ندارد، حال آنکه بنده با پیش فرض وجود بسیاری نقایص، و حتی نقایص بسیار بزرگتر و پرتعدادتر از آنچه حضرتعالی بدانها اشاره فرمودید، بحث خود را ارائه میکنم. از این رو حتی اگر در پاره ای موارد، با مصادیق بر شمرده شده توسط حضرتعالی در مورد نقایص موجود در عملکرد دستگاه ها با حضرتعالی بحث داشته باشم، ورود به آن را ضروری نمیدانم. چرا که نتیجه آن بحث در نهایت طبعاً این خواهد بود که حکومت ترکیبی از نقاط مثبت و منفی است، که نظر حقیر نیز همین است. سه محور اصلی در مورد بحثی که با حضرتعالی شروع کرده بودم عبارتند از:
    1. خلاف انصاف و تقوا بودن سیاه نمایی وضعیت موجود، بدین معنا که فقط نقصها را ببینیم، برجسته کنیم و به تمامی بخشها تعمیم دهیم به گونه ای که مخاطب جز سیاهی مطلق نبیند،
    2. لزوم پایبندی به قانون، ولو نقصی در آن پیدا شود، تلاش برای اصلاح نقایص قوانین، و
    3. مواجهه با قانون شکنانی که خواسته یا ناخواسته اصل نظام را هدف قرار میدهند.
    با این مقدمه، از سر خیرخواهی تنها چند نکته را بطور خلاصه با حضرتعالی در میان میگذارم و عرضم را تمام میکنم.

    شما ادعای گزافی مطرح کرده بودید که"شیوه‌های حکومت مولا علی (ع) در حوزه‌ی اقتصادی امروزه در کشورهای بلوک غرب که عوام آن‌ها را بی‌دین می‌شناسند، بصورت کامل اجرا می‌شوند اما تحت عناوین دیگری مثل Good governance. پس باید به سیاست‌گذاران این مرز و بوم گفت اگر دین ندارید، لااقل از غرب تقلید کنید"، و پس از توضیح خواستن راجع به چنین ادعایی، که به راحتی با مشابه مثال نقضی که پیش از این عرض کردم رد میشود، میفرمایید که "هدف رهگذر موقت از بیان مسأله‌ی اجرای شیوه‌های حکومتی مولا علی (ع) در حوزه‌ی اقتصادی در کشورهای مختلف، ناظر به وجود شفافیت اقتصادی در بسیاری از کشورها است که حتی بویی از دین و دین‌داری هم نبرده‌اند". فارغ از درستی یا نادرستی بیان جدید شما، واقعاً این است منطق شما؟ این است انصاف شما؟ شما این دو گزاره و اثرشان بر ذهن مخاطب را یکسان میدانید که براحتی یکی را بجای دیگری استفاده میکنید؟ آیا مبالغه و شبهه پراکنی جهت القای یک تصویر غیرواقع در ذهن خواننده یا شنونده، در مکتب شما پذیرفته شده است؟ شما بواقع متوجه هستید که بخاطر ذره ذره حرف و عملمان باید پاسخگو باشیم؟ اگر با چنین مطالب نادرستی سبب گمراهی فردی را فراهم آوریم، آیا پاسخی خواهیم داشت؟

    شما نقصهایی را برای حکومت برشمردید، که بسیاری از آنها درد حقیر نیز میباشد، و در ادامه آن فرمودید "در چنین شرایطی ذکر علی علیه السلام حرف از امید می‌زند و اینکه اظهارات رهگذر موقت سیاه‌نمایی است و خلاف واقع!". متأسفانه، صحیح و ناصحیح را بدون رعایت انصاف مخلوط کردید:

    (الف) بنده در ابتدای عرایض قبلی خویش عرض کردم که اصل نظر حضرتعالی راجع به مبارزه علنی و قاطعانه با فساد را قبول دارم و با توضیحاتی که دادم، به صراحت اعتقاد خود مبنی بر وجود دست اندازی معدودی حرامخور، که متأسفانه آنگونه که باید برخورد نشد با آنان تا عبرت آیندگان شود، را بیان کردم. پس بنده فرمایشات حضرتعالی در باب وجود فساد و نیاز به مبارزه قاطعانه و علنی، و رسوا کردن غارتگران بیت المال را تأیید کرده ام. بنابراین با وجود ایراد گرفتن اساسی به برخی فرمایشات حضرتعالی، حقیر ضعفها و نقایص را خلاف واقع ندانسته ام.

    (ب) اگر نظر قبلی بنده را مجدداً بخوانید، با وجود اعتقادی که در برخی موارد به سیاه نمایی خواسته یا ناخواسته حضرتعالی داشتم، تنها "سیاه نمایی"ای که به شما نسبت دادم، و هنوز هم بدان معتقدم، در پاراگراف آخر خویش، و صریحاً مربوط به ادعای بوضوح غیرمنطقی ای بود که مطرح فرموده بودید: "شیوه‌های حکومت مولا علی (ع) در حوزه‌ی اقتصادی امروزه در کشورهای بلوک غرب که عوام آن‌ها را بی‌دین می‌شناسند، بصورت کامل اجرا می‌شوند"، که حضرتعالی نیز در بحث جدید خویش، تصحیح فرمودید که مرادتان حقیقتاً آن گزاره ای که ابتدا بیان فرموده بودید نبوده است. همان گونه که قبلاً عرض کردم، اینکه کل را بدون استثنا مراد کنید و در صورت بازخواست شدن، مشارالیه را یک جزء از آن کل قرار دهید، این که شما یک حرفی بزنید، یک نظری بدهید که در ذهن مخاطب تصویری شکل بگیرد که حتی نقاط روشن را نبیند، اینکه شما ذهن مخاطب را هدفمند سوق بدهید به این سمت که تمام، فقط و فقط سیاهی ببیند... بله، این سیاه نمایی است. این نه شیوه منصفان است و نه شیوه تقواپیشگان.

    انتظار این بود که پس از دریافت خطای خود در طرح ادعای نادرست قبلی که "شیوه‌های حکومت مولا علی (ع) در حوزه‌ی اقتصادی امروزه در کشورهای بلوک غرب که عوام آن‌ها را بی‌دین می‌شناسند، بصورت کامل اجرا می‌شوند"، بواقع از سیاه نمایی بپرهیزید نه اینکه تنها به تلاش برای اصلاح مورد اشاره شده بسنده کنید. اما در کمال تأسف، همچنان بر رویکرد قبلی خود اصرار دارید. پس از برشمردن نقصهایی از حکومت، شما فرمودید "آیا به نظر ذکر علی علیه‌السلام در چنین شرایطی، جایی برای امیدواری هست؟ در شرایطی که مردم کشور، علت العلل این قبیل مفاسد را نه در مسئولان فاسد که در اسلام می‌دانند (که صد البته صحیح نیست)، جایی برای امیدواری باقی می‌ماند؟". در مورد سئوال اول، پاسخ بنده مثبت است. باید خدمتتان عرض کنم، این استدلال شما که فقط نقایص حکومت، که اطلاعات بنده راجع به بسیاری از آنان اگر بیشتر از شما نباشد، شاید کمتر هم نباشد، را ببینیم، فقط نقاط سیاه را ببینیم و تبلیغ کنیم، به نحوی که به ذهن مخاطب القا کنیم که وضعیت سیاه مطلق است، هیچ نقطه روشنی وجود ندارد، و نتیجه گیری کنیم که چون وضعیت سیاه مطلق است، پس هیچ امیدی به حکومت و نظام نیست، این نحوه استدلال اساساً برای کسی که بهره مختصری از منطق و علوم ابتدایی ریاضیات برده باشد، به هیچ وجه قابل پذیرش نیست، چرا که احتمال صفر یا یک مطلق بودن، احتمال سیاه یا سفید مطلق بودن یک جامعه یا حکومت که در آن شمار کارهای انجام شده را فقط خدا میداند، از نقطه نظر منطق، از نقطه نظر ریاضی، صفر است. بصورت بسیار ساده اگر بخواهم عرض کنم، این بدان معناست که شما و همفکرانتان اگر مسئولین امر باشید در یک حکومت، حتی اگر بخواهید تمام کارها را خلاف هم انجام دهید تا وضعیت را سیاه مطلق کنید، باز نمیتوانید... یک جایی بالاخره یک کار مثبتی بصورت تصادفی انجام میشود. اگر چشمها را بروی حقیقت نبندیم، در نهایت قبول خواهیم کرد که این حکومت هم مثل تمامی حکومتها نقاط مثبت و منفی دارد. تصویر این حکومت نیز لکه سیاه و نواحی روشن را با هم دارد. آن وقت است که قضاوت افراد راجع به ابعاد مختلف حکومت اعم از اقتصادی، اجتماعی، و ... و یا راجع به برآیند حکومت، بصورت نسبی میتواند جایی بین سیاه مطلق و سفید مطلق، جایی بین صفر مطلق و یک مطلق قرار گیرد.

    راجع به سئوال دوم، اولا مدعی شده اید که مردم کشور، علت العلل این قبیل مفاسد را نه در مسئولان فاسد که در اسلام می‌دانند، و البته این را هم فرموده اید که صد البته صحیح نیست. این نیز مجدداً یک ادعای مبالغه آمیز بدور از انصاف است. اینکه برخی از مردم اینگونه فکر میکنند را نمیتوان به عموم مردم کشور تعمیم داد. دوم اینکه بر اساس پیش فرض ناقصی که بیان فرمودید، این پرسش را مطرح کرده اید که "جایی برای امیدواری باقی می‌ماند؟"، که بنده نظر مثبت خویش را بر اساس حداقل مبانی منطق خدمتتان عرض کردم. این را نیز اضافه میکنم که شاید حضرتعالی و همفکرانتان، همچنان وضعیت را سیاه مطلق بدانید، یا پس از این بحثها خیلی که بخواهید تخفیف بدهید بگویید سیاهش غالب است، اما مسلماً مردمی که شما از قول آنها ابراز یأس میکنید، مردمی که شما از طرف آنها وضعیت را سیاه مطلق میبینید، قاعدتاً نمیتوانند مردمی باشند که با وجود تمام نقایص نظام، که متأسفانه برخی مسئولین بی کفایت عامدانه یا غیرعامدانه مسبب آن هستند، همواره با حضور خود در صحنه های مختلف، دشمنان داخلی و خارجی را ناامید کرده اند. آن مردمی که شما فرمودید "علت العلل این قبیل مفاسد را نه در مسئولان فاسد که در اسلام می‌دانند (که صد البته صحیح نیست)"، اگر چشمانمان را بر حقیقت نبندیم، نمیتوانند مردمی باشند که به خاطر مشکلات اقتصادیشان بر سر آن کاخ نشین بی درد داد میزنند و از برخی بی عدالتیها گلایه هم میکنند، اما وقتی میبینند نظام در خطر است حفظ نظامشان را اوجب میدانند، و در برابر دشمنانی که قصد سوء استفاده دارند سینه سپر میکنند. نمونه های فراوان این فداکاری ها و حضور در صحنه ها، در طول این چند دهه، و تا همین قضایای اخیر، گواه این واقعیت است که الحمدلله قشر عظیم مردم آنگونه که شما فرمودید مأیوس نیستند.

    چنین مردمی، نه تنها حکومت را آنچنان که حضرتعالی توصیف میکنید سیاه مطلق نمیبینند، نه تنها به یأس مطلق و فراگیری که از فرمایشات حضرتعالی استنباط میشود اعتقادی نداردند، بلکه برآیند تمام ابعاد اقتصادی، اجتماعی و ... در این حکومت را روشن و امیدبخش میبینند. چرا که اصولاً دلیلی وجود نداشت، این مردم اعتقادی به نقاط قوت نظامشان نداشته باشند، امیدی به آینده کشورشان نداشته باشند، آن وقت برای نظامشان جان هم بدهند، راهپیمایی هم بکنند. آن مردمی که شما توصیف میکنید، علی القاعده از هر فرصتی باید استفاده کنند که به نظامی که به فرموده شما امیدی بدان نیست، ضربه بزنند. مشکل هست، نقص هست، اما امید و نقاط مثبت هم هست. ان شاءالله اگر مسئولین بواقع همت کنند، و مشکلات را حل کنند، آن وقت است که دشمنان خارجی و داخلی در آینده نیز هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.

    در مورد اصل 165 قانون اساسی، استدلال خویش را فرموده و در ادامه مطرح فرمودید "... پس اگر دستگاه قضا اصل 165 را اجرا می‌کند، قطعاً تشخیص داده که مثلاً محاکمه‌ی مهدی هاشمی بصورت علنی، منافی نظم عمومی است. اما چرا؟ مگر در آن دادگاه قرار است چه مسائلی مطرح شود که دادگاه می‌داند ذکر آن مسائل به ایجاد اخلال در نظم عمومی خواهد انجامید؟ پس بر این اساس ذکر علی علیه السلام پاسخ بدهد دلیل موجه دستگاه قضا برای برگزاری دادگاه‌های بابک زنجانی و آقای بقایی و مهدی هاشمی و غیره و ذلک بصورت غیرعلنی چه بوده است؟". همانطور که پیشتر عرض کردم، بنده نه تنها موافق مبارزه علنی و قاطعانه با فساد هستم، بلکه در بلند مدت، منافع و خیر و برکت بسیاری در محاکمه علنی مفسدین اقتصادی میبینم. اما در حال حاضر، طبق اصل 165 قانون اساسی، تشخیص منافی عفت عمومی یا نظم عمومی بودن محاکمه علنی، برای جلوگیری از هرج و مرج به صراحت به عهده دادگاه گذاشته است. به نظر حقیر، این که برای شما و بنده غیرموجه باشد، دلیل بر نقض این اصل نیست. در عرایض پیشین، عین اصل و توضیحات بنده آورده شده، قصد تکرار مکررات ندارم. قضاوت را به حضرتعالی و خوانندگان واگذار میکنم.

    با این وجود، هر قانونی که بصورت فعلی واقعاً نقصی دارد، باید از مجاری قانونی اصلاح شود، نه اینکه شخصی، ولو حق به جانب هم باشد، معرکه گیری کند و کاری بکند که باعث ضربه به اصل نظام شود. احتمال وجود نقص در قوانین نصب شده بشری جزء بدیهی ترین اصول پذیرفته شده توسط حکومتهاست. این که شما ساده ترین اصول پذیرفته شده توسط هر حکومت دارای قوه قانونگذار را منکر شده، ماهیت قانون ناقص را نفی کرده، و آن را "قانان" یا به هر نام دیگری بخوانید، باعث حیرت است. یعنی شما معتقدید اولین قانونی که توسط یک حکومت وضع میشود باید بی نقص بوده و در آینده نیازمند تغییر نباشد؟ اگر نقص عقل بشری را منکر نیستید، براحتی میتوانید نتیجه بگیرید که احتمال بروز نقص در آفریده یک خالق با قوه تعقل ناقص، نمیتواند صفر باشد. در مورد قوانین وضع شده توسط حکومتها، بعنوان ساخته دست بشر، نیز وضعیت به همین گونه است. حال اگر در یک قانون نقصی پیدا شد، آیا افراد میتوانند به حکم عقل خود در برابر آن بایستند؟ پاسخ بوضوح خیر است، چرا که باعث هرج و مرج میشود، و فلسفه وجودی قانون و قانونگذاری، که جلوگیری از هرج و مرج میباشد، زیر سئوال خواهد رفت. البته حالت دیگر هم متصور است که عده ای کل حکومت و قانونگذار را منحرف دانسته و برای ساقط کردن اصل حکومت قیام کنند. علی ای حال، حضرتعالی اگر یک سری به قوانین اساسی همین کشور خودمان بزنید، میبینید که قوانینی بوده اند که در گذر زمان اصلاح شده اند، و فصل الخطاب در هر حال باید به روزترین نسخه از قوانین وضع شده یا احیاناً اصلاح شده توسط قانونگذار باشد.

    شما از بیان صریح نظر خویش راجع به اسلامی بودن یا نبودن برآیند این حکومت طفره رفتید و فرمودید " اولاً چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. ثانیاً برای یافن پاسخ این سؤال کافیست ذکر علی علیه السلام، شیوه‌ی مولا علی (ع) در مبارزه با مفاسد اقتصادی را با شیوه‌ی موجود در کشور مقایسه کند. یقیناً پاسخ سؤال خویش را خواهد یافت". منطقاً حضرتعالی تنها وقتی میتوانید ادعا کنید یک واقعیتی عیان است و حاجت به بیان آن نمیباشد که پذیرفته عموم باشد. متأسفانه در اینجا نیز خواسته یا ناخواسته غلو فرمودید، و نظر خویش و همفکرانتان را به عموم مردم تعمیم دادید. در مورد بخش دوم فرمایش حضرتعالی، حقیر اصل مبارزه با فساد اقتصادی را در جریان میدانم ولی مسلماً آن را با شیوه امیرالمؤمنین بطور کامل منطبق نمیدانم. نقص دارد، زیاد هم هست. فراتر از آن، نقایص اقتصادی دیگر مثلاً در سیستم بانکداری را هم میدانم. نقایص حوزه اجتماعی، بعنوان یک بعد دیگر نظام، که دیگر بماند جای خودش. و امثال این نقایص در حوزه های دیگر نیز متاسفانه موجود است. ولی درنهایت، حقیر نیز همانند قشر عظیمی از مردم که خدمتتان پیش از این عرض کردم، و فداکاریهای بزرگ گذشته و خصوصاً حالشان برای حکومت را یادآور شدم، حکومت را اسلامی، و نقاط مثبت و روشن آن را غالب، و آینده آن را امیدبخش میدانم. با نهایت احترام، این سبک استدلال، که عملکرد منفی برخی مسئولین، و یا نقایص نظام در مبارزه با فساد، برای غیراسلامی دانستن حکومت کفایت کند، شباهتهای جالب و البته تلخی با سبک و سیاق خشن و کوته بینانه خوارج، در حکومت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام دارد، که در حوزه فردی گناه کبیره را سبب تکفیر شخص میدانستند (ص 140 جاذبه و دافعه علی علیه السلام اثر شهید استاد مطهری)، و در حوزه حکومتی نیز، مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام را به خیال خودشان گناهکار دانستند (بخاطر پذیرش حکمیت) و خواستار توبه حضرت شدند، و چون از توبه حضرت –بخاطر گناه مرتکب نشده- مأیوس شده، حضرت را تکفیر کرده، واجب القتل دانسته، و بدین جهت علیه حکومت شوریدند (ص 114 و 126 جاذبه و دافعه علی علیه السلام اثر شهید استاد مطهری). امام علی علیه السلام به آنها فرمودند: فرض کنید من خطا کردم و در اثر آن کافر گشتم؛ دیگر چرا تمام جامعه اسلامی را تکفیر میکنید؟ مگر گمراهی و ضلال کسی موجب می¬گردد که دیگران نیز در خطا و گمراهی باشند و مورد مؤاخذه قرار گیرند؟! چرا شمشیرهایتان را بر دوش گذارده و بیگناه و گناهکار –به نظر خودتان- هر دو را از دم شمشیر می¬گذرانید؟! (ص 142 جاذبه و دافعه علی علیه السلام اثر شهید استاد مطهری). نهایت انصاف و منطق را شما در بیانات مولا میبینید. ان شاءالله که همگی درس بگیریم.

    البته سئوال مذکور همچنان برای وجدان خودم، حضرتعالی و بقیه خوانندگان باقی خواهد ماند، و الزامی هم وجود ندارد که حضرتعالی بخواهید به حقیر پاسخ بدهید. اما این سئوال، سئوال اساسی است که پاسخ به آن تکلیف هر شخص را مشخص میکند. روی سخن را در پایان معطوف میکنم به آن عزیزانی که مانند قشر عظیمی از مردم که عرض کردم چگونه با تمام مشکلاتی که دارند، در راه دفاع از نظامشان لحظه ای درنگ نمیکنند، دل در گرو این نظام بسته اند، و با آگاهی از وجود برخی نجاسات در دریای حکومت اسلامی،
    آن را تکفیر نمیکنند:

    الحمدلله تکلیف شما دیگر با این اصل معلوم است: این حکومت اسلامی به فرموده امام راحل رضوان الله تعالی علیه حفظش از اوجب واجبات است. حتی اگر انجام واجبی، حتی نماز، روزه، حج و ...، مزاحم استقرار و تداوم حکومت اسلامی شود، حفظ نظام اولی‌تر است (صحیفه نور ج20ص170). اگر زمانی دیدید دشمنان خارجی و داخلی و منافقان از گفتار و کردار فردی یا گروهی، ولو کینه اقدامات انقلابی گذشته آنان را به دل داشته باشند، اظهار خرسندی میکنند و در پوست خود نمیگنجند، اگر دیدید که فردی یا گروهی با رفتار و گفتار خود مستقیم یا غیرمستقیم در حال ضربه نظام است، ولو اینکه شعارهای به ظاهر مقدسی هم سر بدهند، اگر دیدید عده ای با قانون شکنی و به اسم اصلاح حکومت در حال ضربه زدن به این نظام هستند، سخن حضرت امام رضوان الله تعالی علیه را فراموش نکنید که حفظ نظام از اوجب واجبات است. در برابر قانون شکنان، کلام امام راحل رضوان الله تعالی علیه را بگویید: "غلط میکنی قانون را قبول نداری، قانون تو را قبول ندارد".

    در پایان از حوصله و وقت حضرتعالی کمال سپاسگذاری را دارم.
    با آرزوی عاقبتی خیر برای حقیر، حضرتعالی و بقیه
    والسلام

  • از رهگذر موقت به ذکر علی علیه‌السلام؛ اول سلام.

    دوم؛ هر چند که نظرات نوشته‌شده توسط ذکر علی علیه‌السلام بسیار طولانی هستند و در برخی موارد نیز ربطی به نظر رهگذر موقت ندارند اما با این وجود، رهگذر موقت همواره بصورت کامل نظرات نوشته‌شده را مورد مطالعه قرار داده و سعی کرده است برداشتهای شخصی خود را که ممکن است نادرست هم باشند، معیار بحث با افراد قرار ندهد، راهبردی که ذکر علی علیه‌السلام​ در برخی موارد از آن خارج شده است.

    سوم؛ هدف رهگذر موقت اصلاً و ابداً سیاه‌نمایی وضع موجود در کشور نبوده و نیست. اصلاً و ابداً. ضمناً رهگذر موقت در حقانیت اصل نظام جمهوری اسلامی هم تردیدی نداشته و ندارد. منتهی عده‌ای از مسئولان فاسد نظام که متأسفانه تعدادشان هم کم نیست، به اسم اسلام، کارهای غلط بسیاری کرده و مبالغ عظیمی از دارایی‌های این مرز و بوم را به یغما برده اند و در این شرایط، عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی می‌گوید که انگیزه‌ای هم برای مبارزه با فساد وجود ندارد، آن وقت ذکر علی علیه‌السلام چرا کاسه داغ تر از آش شده است؟

    چهارم؛ رهگذر موقت در نظر قبلی خود به ذکر علی علیه‌السلام توصیه کرده بود مشروح گفت‌وگوی آقای عزت الله یوسفیان ملا با تابناک را در آدرس مذکور مطالعه کند، آیا ذکر علی علیه‌السلام به این توصیه عمل کرده است؟ اگر عمل کرده حتماً نتایجی عایدش شده است، اما چرا در نظر طولانی خود هیچ اشاره ای به اظهارات ایشان، میزان معوقات بانکی و اینکه معوقات بانکی هیچگاه در این مملکت کاهش نیافته و همواره سیر صعودی داشته است، نکرده است؟ آیا این چنین رفتاری مصداق انصاف و تقواست؟

    پنجم؛ از آنجایی که در این مملکت همواره بوده‌اند افرادی که هدف آن‌ها براندازی نظام اسلامی بوده است، هرگونه اعتراض و تنش در جامعه، بستری برای آنان فراهم می‌کند تا زمینه را برای حصول اهداف شوم خود فراهم کنند، از این جهت هم هست که عموماً به تجمعات و اعتراضات صورت گرفته، مجوز داده نمی‌شود، پس چاره چیست؟ چگونه باید با مسئول فاسدی که به اسم اسلام، غیراسلامی ترین عملکرد را دارد، مبارزه کرد؟ یا اصلاً نباید مبارزه کرد؟

    ششم؛ فساد. مبارزه‌ی با فساد در جامعه‌ای که هنوز فساد در آن گسترش نیافته امکان‌پذیر است اما در جامعه‌ای که ابعاد مختلف فساد بصورت گسترده و سازمان‌یافته در همه‌ی نهادهای آن راه یافته باشد، می‌توان گفت مبارزه‌ی با فساد تقریباً محال است و اقدامات انقلابی و ایثارگرانه می‌طلبد. ذکر علی علیه‌السلام حتماً به یاد دارد زمانی در ادارات دولتی، رشوه‌خواری امری به غایت مذموم بود اما امروزه رشوه‌خواری به نحوی در ادارات دولتی و غیره مرسوم شده است که اگر کسی نداند فکر می‌کند رشوه‌خواری یک قانون است. قانون نانوشته‌ای که هزاران بار بهتر از هزاران قوانین نوشته‌شده، اجرا می‌شود. اما علت؟ راهکار مبارزه با این علت؟

    هفتم؛ افراد فاسدی که باعث بدبینی مردم نسبت به نظام اسلامی شده‌اند (همین که اکثر مردم در دو انتخابات ریاست جمهوری اخیر به فردی رأی دادند که سعی کرده بود تفکراتش را مغایر با اسلام نشان دهد، نشان از آن دارد که مردم نسبت به نظام اسلامی خوش‌بین نیستند) به لحاظ کمی شاید تعدادشان حتی یک بیستم جمعیت این کشور هم نباشد، اما به لحاظ کیفی و اثرگذاری، چون مسئول بوده‌اند، سیاست‌گذار بوده‌اند، قانون‌گذار بوده‌اند، سخنران بوده‌اند و غیره و غیره و غیره، اثر تفکر و عملکردشان فراگیر بوده و گسترش یافته است و باعث شده‌ افرادی هم که به واقع برای رضای خدا و خدمت به خلق خدا مسئولیت پذیرفته بودند، دل و دماغ خود را از دست بدهند و منزوی شوند. مثلاً مسئولی حقوق نجومی بگیرد، رهبر مذمت کند و بگوید برخی برداشتهای ظالمانه داشته‌اند اما سخنگوی دولت، نجومی بگیر را ذخیره‌ی نظام معرفی کند ( فساد در دولت)، دختر نجومی بگیر هم نماینده‌ی مجلس باشد و بگوید حقمان را از سفره انقلاب برداشته‌ایم! (فساد در مجلس) و عاقبت نجومی بگیران هم مشخص نشود (فساد در دستگاه قضا).

    هشتم؛ به واقع رهگذر موقت باید چه تعداد از مصادیق وجود فساد کلان در قوای مجریه، مقننه و قضاییه را برشمرد تا ذکر علی علیه‌السلام قانع شود که فساد کلان بر کشور حاکم است؟ که اگر نبود، وضع زندگی مردم مملکت این چنین بود؟ مردمی که براستی اگر نبود فداکاری‌هایشان و اگر نبود حمایتهایشان از نظام، مسئولین فاسد تاکنون ده‌ها و شاید صدها بار نظام اسلامی را از هستی ساقط کرده بودند.

    نهم؛ رهگذر موقت منکر این مسأله نیست که قوانین نمی‌توانند از ابتدا درست و کامل باشند و گاهی اوقات نیاز است که قوانین اصلاح شوند اما اگر بخشی از نظام در مقابل اصلاح یک قانون بایستد، آن وقت چه باید کرد؟ رهگذر موقت مثال می‌زند. آقای محمود احمدی‌نژاد تنها رئیس جمهوری اسلامی ایران بوده که اهتمام جدی به اجرای اصل ۱۴۲ قانون اساسی داشته است. مجلس وقت شورای اسلامی نیز که بی‌شک یکی از قدرتمندترین مجالس طول تاریخ بوده است، نسبت به تعمیم این اصل و اضافه‌کردن مدیران عامل بانک‌ها، بیمه‌ها و صندوق‌ها و مؤسسات مالی اعتباری و خانواده و نزدیکان آن‌ها کوشیدند و قوانینی تصویب کردند اما هربار، شورای نگهبان این قوانین را مغایر اصل ۱۴۲ تشخیص داده و آن را رد می‌کرد. استدلال مجلس و ریاست جمهور وقت این بود که بیت‌المال تنها در اختیار رهبر و رئیس جمهور و وزرا نیست، بلکه مبالغ کلانی از بیت المال در اختیار بانک‌ها، بیمه‌ها، صندوق‌ها و غیره نیز هست. پس باید دارایی‌های آن‌ها نیز بازرسی شوند اما استدلال شورای نگهبان چه بود؟

    دهم؛ ذکر علی علیه‌السلام در مورد برخورد دستگاه قضا با آقای منصور نظری نیز سخنی به میان نیاورده است. نکند ذکر علی علیه‌السلام گمان کرده است که اگر در مورد مفاسد موجود در مملکت، صورت مسأله را پاک کند، فساد به کل از بین خواهد رفت؟ ضمناً رهگذر موقت تأکید دارد که قانون اساسی نوشته‌شده برای این نظام در اوایل انقلاب، حاوی قوانین بسیار عالی و پیش‌برنده‌ای است اما آنچه رهگذر موقت بر آن ایراد می‌گیرد، عدم اجرای بسیاری از اصول قانون اساسی است. مثلاً همین خصوصی‌سازی. با وجود اینکه پیگیری جدی خصوصی‌سازی در یک برهه از تاریخ در انگلستان و آمریکا توانست رشد اقتصادی قابل توجهی برای آنان به ارمغان بیاورد اما در کشور ما یا اصلاً خصوصی‌سازی پیگیری نمی‌شود و یا اگر هم می‌شود، چون سیستم فاسد است، واگذاری‌ها هم بی‌نتیجه و گاه زیان‌بار هستند. لازم است ذکر علی علیه‌السلام در این خصوص به نوع واگذاری شرکت آلومینیوم المهدی هرمزگان توجه کرده و نتایج کار را مطالعه کند. از آنجایی که ذکر علی علیه‌السلام بیان واقعیت‌های موجود توسط رهگذر موقت را سیاه‌نمایی می‌داند، رهگذر موقت بیشتر در این خصوص توضیح نمی‌دهد و جستجوی حقایق را به اهل بصیرت واگذار می‌کند.

    آخر؛ فقط و فقط در سیستم فاسد است که می‌توان دید بر مملکتی که اکثر جمعیت آن را جوانان تشکیل می‌دهند، مسئولان دو لتی و سه لتی و حتی چهار لتی، همگی یک مشت پیرمرد از کار افتاده هستند که در بسیاری از موارد حرفهایی می‌زنند که توهین آشکار به شعور ملت حساب می‌شود. گویی در مملکت قحط الرجال است. این در شرایطی است که این کشور تجربه‌ی هشت سال دفاع مقدس، جوان‌گرایی تمام و کمال در پیکره این دفاع و توفیقات حاصله در نتیجه‌ی آن را دارد. اما به واقع علت چیست که یک عده میزهای خود را رها نمی‌کنند؟ چرا قبل از آشکارشدن حقوقهای نجومی، طرح ممنوعیت بکارگیری بازنشسته ها در نهادهای دولتی و غیره، در مجلس رأی نیاورد؟ طرحی که اگر قانون می‌شد، مسأله حقوقهای نجومی اصلاً ایجاد نمی‌شد. چرا با وجود قوانین متعدد در زمینه کاغذ در کشورهای غربی و غیره، در کشور ما قانونی در این حوزه وجود ندارد؟ کمااینکه هزاران هزار قانون بی فایده داریم؟ آیا این به معنای وجود فساد سازمان‌یافته در قوه‌ی مقننه نیست؟ آیا ذکر علی علیه‌السلام جلسات بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی کابینه در مجلس کنونی را دیده است؟ بارها اتفاق افتاده که فی المثل سی و اندی از نمایندگان مجلس خواهان استیضاح یک وزیر شده‌اند، اما قبل از استیضاح و حتی قبل از اینکه وزیر مربوطه به ایراد سخن در جهت دفاع از خود بپردازد، سی نفر بی‌خیال استیضاح می‌شوند و امضای خود را پس می‌گیرند، اما چرا؟ در لایحه بودجه سال ۹۷ برای حدود ۹۰۰ طرح عمرانی، مبلغی بالغ بر ۲۰ میلیارد تومان در نظر گرفته شده است. یعنی برای هر طرح عمرانی مبلغی کمتر از مبلغ لازم برای خرید گاری‌های سایپا و جالب است که این لایحه توسط مجلس تصویب می‌شود. با این اوصاف چنین مجلسی اگر فاسد نیست، پس چیست؟ تصویب بیست دقیقه‌ای برجام توسط رئیس مجلس، عدم اعتراض جدی به اسراف محصولات کشاورزی و دفن آن‌ها در زمین، ... ، رها کنم.

    رهگذر موقت نیز از ذکر علی علیه‌السلام سپاسگزار (و نه سپاسگذار) است و به ایشان توصیه می‌کند تحت هر شرایطی منطق و عقلانیت را حفظ کند تا با اتحاد بتوان در راستای تحقق آرمان‌های اساسی انقلاب اسلامی تلاش کرد.

    شود جهان لب پر خنده‌ای اگر مردم/ کنند دست یکی در گره‌گشایی هم

  • مهمان 96/10/22 ساعت 09:30

    معنای حرفهای شما یک چیز بیشتر نیست
    تبدیل قوه قضاییه به جعبه سیاه و توجیه همه ستمگریهایش به اسم دین.
    لعنت خدا بر شما که روی احبار یهود را سفید کرده اید.

  • * در ادامه، بخشهایی از کتاب "جاذبه و دافعه علی علیه السلام"، اثر شهید استاد مطهری آورده شده.

    * نسخه الکترونیکی کتاب را میتوانید از کتابخانه زیر دریافت کنید:
    http://motahari.ir/fa/content/185
    http://lib.motahari.ir/Downloadmanager.aspx?zip=false&ids=231


    صفحه 109:
    (خوارج) کم کم به فکر افتادند که به خیال خود ریشه مفاسد دنیای اسلام را کشف کنند. به این نتیجه رسیدند که عثمان و علی (علیه السلام) و معاویه همه بر خطا و گناهکارند و ما باید با مفاسدی که به وجود آمده مبارزه کنیم، امربه معروف و نهی از منکر نماییم. لهذا مذهب خوارج تحت عنوان وظیفه امربه معروف و نهی از منکر به وجود آمد.

    صفحه 115:
    ... هم اکنون "نهروانی"های فراوان وجود دارند و مانند عصر و عهد علی (علیه السلام) خطرناکترین دشمن داخلی اسلام همینها هستند، همچنان که معاویه ها و عمروعاص ها نیز همواره وجود داشته و وجود دارند و از وجود "نهروانی"ها – که دشمن آنها شمرده میشوند- به موقع استفاده میکنند.

    صفحه 126:
    خارجیها در ابتدا آرام بودند و فقط به انتقاد و بحثهای آزاد اکتفا میکردند. رفتار علی (علیه السلام) نیز درباره آنان همانطور بود که گفتیم؛ یعنی به هیچ وجه مزاحم آنها نمیشد و حتی حقوق آنها را از بیت المال قطع نکرد. اما کم کم که از توبه علی (علیه السلام) مایوس گشتند (در باب حکمیت که اشتباه خودشان بود و بظاهر توبه کرده بودند و خواستار اقرار امیرالمؤمنین به اشتباه مشابه و توبه ایشان نیز بودند) روششان را عوض کردند و تصمیم گرفتند دست به انقلاب بزنند.

    صفحه 128:
    روحیه خوارج روحیه خاصی است. آنها ترکیبی از زشتی و زیبایی بودند و در مجموع به نحوی بودند که در نهایت امر در صف دشمنان علی (علیه السلام) قرار گرفتند و شخصیت علی (علیه السلام) آنها را "دفع" کرد نه "جذب".
    ما، هم جنبه های مثبت و زیبا و هم جنبه های منفی و نازیبای روحیه آنها را – که در مجموع روحیه آنها را خطرناک بلکه وحشتناک کرد – ذکر میکنیم:

    1. روحیه ای مبارزه گر و فداکار داشتند و در راه عقیده و ایده خویش سرسختانه میکوشیدند. در تاریخ خوارج فداکاریهایی را میبینیم که در تاریخ زندگی بشر کم نظیر است، و این فداکاری و ازخودگذشتگی، آنان را شجاع و نیرومند پرورده بود.
    ابن عبد ربه درباره آنان میگوید:
    صفحه 129:
    "در تمام فرقه ها معتقدتر و کوشاتر از خوارج نبود و نیز آماده تر برای مرگ از آنها یافت نمیشد. یکی از آنان نیزه خورده بود و نیزه سخت در او کارگر افتاده بود، به سوی قاتلش پیش میرفت و میگفت: خدایا! به سوی تو میشتابم تا خوشنود شوی."

    2. مردمی عبادت پیشه و متنسک بودند. شبها را به عبادت میگذراندند. بی میل به دنیا و زخارف آن بودند.
    صفحه 130:
    خوارج به احکام اسلامی و ظواهر اسلام سخت پایبند بودند. دست به آنچه خود آن را گناه میدانستند نمیزدند. آنها از خود معیارها داشتند و با آن معیارها خلافی را مرتکب نمیگشتند و از کسی که دست به گناهی میزد بیزار بودند.
    زیاد بن ابیه یکی از آنان را کشت، سپس غلامش را خواست و از حالات او جویا شد. گفت: نه روز برایش غذایی بردم و نه شب برایش فراشی گستردم. روز را روزه بود و شب را به عبادت میگذرانید.
    هر گامی که برمیداشتند از عقیده منشا میگرفت و در تمام افعال، مسلکی بودند. در راه پیشبرد عقاید خود میکوشیدند.

    صفحه 131:
    علی (علیه السلام) بر روی مردمی اینچنین ظاهرالصلاح و آراسته، قیافه های حق به جانب، ژنده پوش و عبادت پیشه، شمشیر کشیده و همه را از دم شمشیر گذرانده است. ما اگر به جای اصحاب او بودیم و قیافه های آنچنانی را میدیدیم، مسلماً احساساتمان برانگیخته میشد و علی (علیه السلام) را به اعتراض میگرفتیم که آخر شمشیر به روی اینچنین مردمی کشیدن؟!

    از درسهای بسیار آموزنده تاریخ و تشیع خصوصاً و جهان اسلام عموماً، همین داستان خوارج است. علی (علیه السلام) خود به اهمیت و فوق العادگی کار خود از این جهت واقف است و آن را بازگو میکند، میگوید: "چشم این فتنه را من درآوردم. غیر از من احدی جرات چنین کاری نداشت پس از آنکه موج دریای تاریکی و شبهه ناکی آن بالا گرفته بود و هاری آن فزونی یافته بود".
    صفحه 133:
    علی (علیه السلام) میخواهد بگوید اگر با من با نهضتهای خارجیگری در دنیای اسلام مبارزه نمیکردم، دیگر کسی پیدا نمیشد که جرات کند اینچنین مبارزه کند؛ غیر از من کسی نبود که ببیند جمعیتی پیشانیشان از کثرت عبادت پینه بسته، مردمی مسلکی و دینی اما در عین حال سد راه اسلام، مردمی که خودشان خیال میکنند به نفع اسلام کار میکنند اما در حقیقت دشمن واقعی اسلام اند، و بتواند به جنگ آنها بیاید و خونشان را بریزد. من این کار را کردم.
    عمل علی (علیه السلام)، راه خلفا و حکام بعدی را هموار کرد که با خوارج بجنگند.

    صفحه 134:
    3. خوارج مردمی جاهل و نادان بودند.

    صفحه 135:
    خوارج بیشتر عرب بودند و غیرعرب هم کم و بیش در میان آنها بود، ولی همه آنها (اعم از عرب و غیرعرب) جاهل مسلک و ناآشنا به فرهنگ اسلامی بودند؛ همه کسریهای خود را میخواستند با فشار آوردن بر روی رکوع و سجودهای طولانی جبران کنند.

    صفحه 136 و 137:
    یکی از بارزترین ممیزات خوارج جهالت و نادانیشان بود. از مظاهر جهالتشان، عدم تفکیک میان ظاهر یعنی خط و جلد قرآن و معنی قرآن بود. لذا فریب نیرنگ ساده معاویه و عمروعاص خوردند.

    صفحه 137:
    خطر جهالت اینگونه افراد و جمعیتها بیشتر از این ناحیه است که ابزار و آلت دست زیرکها قرار میگیرند و سد راه مصالح عالیه اسلامی واقع میشوند. همیشه منافقان بی دین، مقدسان احمق را علیه مصالح اسلامی بر می انگیزند؛ اینها شمشیری میگردند در دست آنها و تیری در کمان آنها.
    چقدر عالی و لطیف علی علیه السلام این وضع اینها را بیان میکند، میفرماید: "همانا بدترین مردم هستید. شما تیرهایی هستید در دست شیطان که از وجود پلید شما برای زدن نشانه خود استفاده میکند و به وسیله شما مردم را در حیرت و تردید و گمراهی می افکند".

    صفحه 138:
    عدم بصیرت و نادانی، آنها را بدینجا کشانید که آیات قرآن را غلط تفسیر کنند... گاهی امیرالمؤمنین مشغول نماز بود و یا سر منبر برای مردم سخن میگفت؛ ندا در میدادند و به او خطاب میکردند که "لا حکم الا لله، لا لک و لاصحابک" یا علی! حق حاکمیت جز برای خدا نیست، تو و اصحابت را نشاید که حکومت یا حکمیت کنید. او در جواب میگفت:
    صفحه 139:
    "سخنی بحق است اما آنان از آن اراده باطل دارند. درست است، قانونگذاری از آن خداست اما اینها میخواهند بگویند غیر از خدا کسی نباید حکومت کند و امیر باشد. مردم احتیاج به حاکم دارند خواه نیکوکار باشد و خواه بدکار (یعنی حداقل و در فرض نبود نیکوکار). در پرتو حکومت او مؤمن کار خویش را (برای خدا) انجام میدهد و کافر از زندگی دنیای خویش بهره مند میگردد و خداوند مدت را به پایان میرساند. به وسیله حکومت و در پرتو حکومت است که مالیاتها جمع آوری میگردد، با دشمن پیکار میشود، راهها امن میگردد، حق ضعیف و ناتوان از قوی و ستمکار گرفته میشود تا نیکوکار آسایش یابد و از شر بدکار آسایش بدست آید".

    صفحه 139:
    4. مردمی تنگ نظر و کوته بین بودند. مانند همه کوته نظران دیگر مدعی بوند که همه بد میفهمند و یا اصلا نمیفهمند و همگان راه خطا میروند و همه جهنمی هستند.
    صفحه 142:
    (امام علی علیه السلام به آنها) فرمود: فرض کنید من خطا کردم و در اثر آن کافر گشتم؛ دیگر چرا تمام جامعه اسلامی را تکفیر میکنید؟ مگر گمراهی و ضلال کسی موجب میگردد که دیگران نیز در خطا و گمراهی باشند و مورد مؤاخذه قرار گیرند؟! چرا شمشیرهایتان را بر دوش گذارده و بیگناه و گناهکار –به نظر خودتان- هر دو را از دم شمشیر میگذرانید؟!

    صفحه 143:
    در اثر کوته بینی و کج فهمی بود که از سیاست قرآن به نیزه کردن گول خوردند و بزرگترین خطرات را برای اسلام به وجود آوردند و علی (علیه السلام) را که میرفت تا ریشه نفاقها را برکند و معاویه و افکار او را برای همیشه نابود سازد، از جنگ بازداشتند و به دنبال آن چه حوادث شومی که بر جامعه اسلامی رو آورد!

  • چرند نگو. فرض کن احمدی نژاد کافر و واجل القتل است. اما
    همین علی هیچ گاه نگفت منصوبین من عصمت دارند.
    اتفاقا منصوبین او امثال اشعث از آب درآمدند. مثل هفتاد برگزیده موسی علیه السلام که به طور رفتند و کافر شدند.
    علی علیه السلام دکه القضایش زیر آسمان بود. خودش هم مثل مردم به دادگاه علنی می رفت.
    علی علیه السلام فرمود اعرف الحق تعرف اهله و اعرف الباطل تعرف اهله.
    حق رابشناس اهل حق را خواهی شناخت و باطل را بشناس اهل باطل را خواهی شناخت.

    اما شما عقل و شعور خود را تعطیل کرده اید . مرام شما بت پرستی جدیدی است.
    بتها را هم کسانی می تراشند که قصد فروششان را دارند.

  • ناظر 96/10/17 ساعت 23:42

    احمدی نژاد شخصی قانون شکن است که امام او فعلا مشایی شده و مسحور او گشته است.
    آهای آقایون و خانومای حزب اللهی مآب ولایی اگر واقعا به رهبری این نطام معتقدید باید بدانید به هر روی رهبری رفتارهای اخیر ایشان را طرد کرده و و مورد تایید قرار ندادند و این شخص همچنان لجاجت و پای فشاری در راستای اعمال ناپسندش می ورزد.

  • مهمان 96/10/17 ساعت 01:33


    اصلا احمدی نژاد فرضا کافر و بهایی و...
    اما اگر می توانید به جای فحاشی به استدلالات او جواب دهید.
    آیا اینکه خواستار اجرای اصل 165 قانون اساسی باشد خواسته زیادی است؟
    آیا ندیده اید دکه القضا در کجای مسجد کوفه است؟ درست در صحن و زیر
    آفتاب. یعنی قضاوت باید علنی و زیر آفتاب جلوی همه باشد.
    نه مخفیانه. نه از آن بدتر که هر چه می خواهند اتهام به افراد بزنند اما
    هر چه قدر آنها سند خواسته شود بگویند محرمانه است و منشر نمی کنیم.
    حمایت شما از قلدرها همان شلاقهایی شد که بر تن کارگران معدن فرود آمد.
    یا شد همان ماجرای طلبه سیرجانی و یا همان ماجرای سید میثم صفاییان.
    چرا فکر کرده اید حاکم منصوب علی علیه السلام نمی تواند منافق خطرناکی
    مانند اشعث بن قیس از آب در آید؟
    چرا قوه قضاییه شده هولوکاست مقدس که سوال کردن در خصوص آن اینهمه هزینه
    در پی دارد؟
    چون آقای آملی داماد حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی است و رهبری هم ناگزیر
    از ملاحظه جایگاه ایشان ...

  • سلام برادر/خواهر گرامی،

    حدود یک دهه پیش، به جرات تمامی هواداران آقای احمدی نژاد کسانی بودند که دلسوخته نظام و آرمانهای امام خمینی رحمة الله علیه بودند و/یا به دنبال عدالت اجتماعی و رسیدگی عادلانه به محرومین بودند. خار چشم ضدانقلابیون داخلی و خارجی بود. اما در حال حاضر، فارغ از کمیت و تعداد، بخشی از دو گروه قبلی ایشان را طرد کرده و یک گروه دیگر به نام ضدانقلاب به حامیان جدید وی اضافه شده اند. شما ببینید، آیا در این سالهای اخیر شده است که ایشان کاری در فضای عمومی انجام دهد یا حرفی در فضای عمومی بزند و رسانه هایی که دشمن این مردم و انقلابند شادی و پایکوبی نکنند؟ رسانه هایی که دلشان برای عدالت و محرومین نسوخته، رسانه هایی که کینه اقدامات انقلابی ایشان در بازه کوتاهی در حدود یک دهه پیش را هنوز هم به دل دارند، این رسانه ها وقتی شما را در کارتان تشویق میکنند، وقتی شما میبینید کار شما خوشحالی اینها را به دنبال دارد مسلما اشتباهی در کارتان بوده. اما راجع به سئوال شما:

    اصل صد و شصت و پنجم (165) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:

    محاکمات، علنی انجام می‌شود و حضور افراد بلامانع است مگر آن که به تشخیص دادگاه، علنی بودن آن منافی عفت عمومی یانظم عمومی باشد یا در دعاوی خصوصی طرفین دعوا تقاضا کنند که محاکمه علنی نباشد.

    این اصل، علنی بودن یا نبودن محاکمات را به تشخیص دادگاه منوط کرده است. این که این قانون، قانون خوبی است یا نه بحث دیگری است. بنده و خیلیهای دیگر ممکن است واقعا علنی بودن یک دادگاه خاص را در بلند مدت به صلاح مردم و نظام بدانیم اما در نهایت قانون باید فصل الخطاب باشد و گرنه اگر قرار باشد هر فردی برای خودش راه بیفتد که دادگاه ما را علنی کنید، یا مثلا بنده رئیس قوه قضاییه را قبول ندارم، بخصوص آنها که تعدادی هم هوادار دارند و میتوانند مردم را تحریک کنند، و اگر قرار باشد که قوه قضاییه در برابر اینگونه خودرایی ها و تحریکها وابدهد که مسلما از عدالت ساقط شده است. چرا که متهمان پیشین این حق را دارند که بخواهند پرونده شان در محکمه ای با یک ریاست جدید قوه قضاییه مجددا بررسی شود، یا مثلا در آینده هر فردی که از نتیجه حکمش ناراضی باشد باید بتواند خواستار تغییر قاضی و رئیس قوه قضاییه شود و اگر این اتفاق در مورد یک فرد افتاده باشد، عدالت حکم میکند که بقیه متهمان چه در گذشته، چه در آینده نیز این حق را داشته باشند. این هرج و مرج بوجود نمی آورد؟ این امنیت برای مردم باقی میگذارد؟

    اینکه فرموده اید "هر چه قدر (از) آنها سند خواسته شود بگویند محرمانه است و منشر نمی کنیم"، این اظهار نظری است که از جانب متهم و یا اطرافیان متهمی بیان شده که دادگاهش غیر علنی برگزار شده است. شما و بنده که نباید چشم بسته قبول کنیم.

    در پایان، از سه گروهی که اکنون گرد آقای احمدی نژاد هستند:

    1. ضدانقلاب: اینها تنها زبان زور میفهمند و با اینها سخنی نیست

    2. عدالتخواهان: در جامعه ای که هرج و مرج حاکم شود، نه تنها عدالت دستیافتنی نیست، بلکه در اثر عدم ثبات و امنیت، حق الناس هم به گردن بانیان هرج و مرج خواهد بود.

    3. دلسوزان نظام، و کسانی که علاوه بر عدالت، دغدغه ولایت هم دارند: اینجا جاییه که دل آدم میسوزه چرا که امام علی علیه السلام فرمودند آن کس که حق را میجوید و خطا میرود همانند آن کس نیست که باطل را میجوید و آن را می یابد. اگر دغدغه ولایت دارید، دیگر چه اتفاقی باید بیفتد که شما نافرمانی این فرد از ولی امر رو متوجه بشید؟ فراوان مدرک هست که این آقا هیچ ابایی ندارند که مخالفت واضح با ولی امر داشته باشند... یک جستجوی ساده در اینترنت انجام بدید متوجه میشید.

    همین الان هم طولانی شد، ببخشید. ولی ان شاالله در پایین، بخشهایی از کتاب "جاذبه و دافعه علی علیه السلام" نوشته شهید استاد مطهری رو میارم، لطفا هر طور شده وقت بذارید بخونید که خوارج چگونه با آن اهداف مقدسی که داشتند، با آن همه شجاعتی که داشتند، با آن همه بی اعتنایی به دنیا، چگونه در نهایت از مدار حق خارج شدند و پس از آن همه هزینه برای امیرالمؤمنین، نه تنها خودشان، بلکه پیروانی که گردشان بودند را نیز به هلاکت افکندند

  • اولا اسم خودت راعوض کن. علی علیه السلام کسی است که دکه القضایش زیر آسمان بود.
    ثانیا تشخیص دادگاه در همان اصل 165 مال وقتی است که دادگاه بگوید منافی نظم عمومی است و یا منفی عفت.
    آیا 99 درصد از دادگاههای ما منافی عفت و نظم عمومی هستند؟
    آیا این خطرات که شما نوشته اید زمان پیامبر خدا و امام علی صلوات الله علیهما وجود نداشت؟
    آیا براستی قاضی ما اینقدر ناتوان است که نمی داند اگر متهم به افراد دیگری اتهام زد و سندی نداشت همان می شود جرمی دیگر بر جرایمش؟
    آیا جز این است که اگر قرار به این توجیهات ابلهانه بود و شاه هم مثلا دادگاه امثال خسرو روزبه یا گلسرخی یا فداییان اسلام و... را غیر علنی می کرد همان
    انقلابیون از این مساله چماقی می ساختند و بر سر شاه می کوبیدند؟
    آیا آن زمان متهمان حرفهای تحریک کننده نمی گفتند؟ تحریک کننده تر از سخنان خسرو گلسرخی؟

    آیا جز این است که شما با این توجیهات صرفا قوه قضاییه را در جعبه سیاهی قرار داده اید که هر بلایی بخواهد سر مردم می آورد و کسی هم جرات اعتراض ندارد؟

    گناه شما از گناه آن قاضی رذلی که طلبه سیرجانی را زندانی کرد یا دستور شلاق زدن بر کارگران معدن داد بیشتر نباشد کمتر نیست.

    از آن بدتر توجیهی که برای ارائه نکردن اسناد آورده اید! که نباید باور کنیم؟ چرا؟
    دیگر چطور یک نفر بگوید مرا بریزید روی دایره؟
    این همه خوشینی بیجا به این افراد چیست؟
    رهبری مگر خونش از علی رنگینتر است که منصوبینش شدند اشعث بن قیس و زیاد بن سمیه؟
    قوه قضاییه باید منحل شود. خاندان لاریجانی برای همیشه باید از نظام اخراج شوند.
    مصاحبه خلخالی رحمه الله را با پیام فضلی نژاد را بخوانید. خاندان لاریجانی باید از نظام اخراج شوند.

  • ناظر 96/10/18 ساعت 00:03

    به نظر معلومه سخنان رهبری رو نشنیده اید.
    اولا قوه قضاییه نقاط مثبت و خوبی هم دارد که ثمره ی نظام و انقلاب اسلامی است. همانطور ک هرهبری اشاره فرمودند نقد آری،لجن پراکنی ممنوع. این سنخ کار ها لجن پراکنی است ضمن اینکه اگر شما کارآمدی نظام را مخدوش ساخته و مورد تردید قرار دهید از دیگران دشمنان چه انتظاری است.
    به وتقع اکنون به سان دوران فتنه خیز و مهمل بی بصیرتی های کوفی مآبانه است؟ منصوب رهبری واجب الاطاعه است گرچه نقد هم باید شود.
    بحث بر سر شیوه ی نقد و تشخیص جایگاه و حدود افراد است و اینکه هر کسی حد خودش را بشناسد. رعایت مصلحت دائر مدار فقه المصلحت لازم است تا دچا این گونه مغالطات نگردیم.

    احمدی نژاد خود عامل گسترده ترین فساد ها در این مملکت است که باید خودش پاسخگو باشد نه آنکه نسیه طلب کند و نه آنکه پیش دستانه حق نداشته اش را از نظام مطالبه کند تا در فضای عمومی برای خودش و اطرافیلنش حاشیه ی امن درست کرده و از مظان اتهام و پاسخگویی فرار کند.
    او گفته بود با خانواده ی لاریجانی ها مشکل دارد در حالیکه مفاسد در قوه ی قضاییه در زمان قبل لاریجانی ها و حتی زمان ریاست جمهوری خودش نظیر پروندخ ی کهریزک وجود داشت و او سکوت اختیار کرده و از هیچ ظلم رواداشته شده ای دم نزد.
    کمی بعد تر گستاخی و جسارت را به حد اعلی رسانده و رییس محترم قوه قضائیه را فاقد مشروعیت دانست. همین یک مورد بس است برای راه انحرافی اتخاذی او و خروج او از صراط درست. ا. مصداق کلمة حَّق یراد به الباطل است.
    او بار دیگر ثابت کرد خط قرمزش خودش و اطافیانش هستند.

  • سخنان رهبری را فقط باید تقیه ایشان از آقای وحید خراسانی خارسوی عزیز آقای آملی دانست.
    چون اگر حرفهایی که ایشان در مورد قوه قضاییه زدند واقعا از سر اعتقاد باشد که ....
    قوه قضاییه نقطه مثبت ندارد. به فرض هم که داشت آنچه مهم است نبودن نقاط منفی است.
    والا شمر هم نقاط مثبت زیادی داشت. مجتهد و فقیه بود. راوی حدیث و از تابعین بود. قاری خوش صدای قرآن بود و جانباز جنگ صفین بود...
    فقط یک نقطه منفی داشت و آن اینکه سر امام حسین علیه السلام را برید!
    همین!
    به خاطر این یک نقطه منفی که نباید نقاط مثبتش را نادیده بگیرید!

  • مهمان 96/10/18 ساعت 16:50

    سخنان رهبری را فقط باید تقیه ایشان از آقای وحید خراسانی خارسوی عزیز آقای آملی دانست.
    چون اگر حرفهایی که ایشان در مورد قوه قضاییه زدند واقعا از سر اعتقاد باشد که ....
    قوه قضاییه نقطه مثبت ندارد. به فرض هم که داشت آنچه مهم است نبودن نقاط منفی است.
    والا شمر هم نقاط مثبت زیادی داشت. مجتهد و فقیه بود. راوی حدیث و از تابعین بود. قاری خوش صدای قرآن بود و جانباز جنگ صفین بود...
    فقط یک نقطه منفی داشت و آن اینکه سر امام حسین علیه السلام را برید!
    همین!
    به خاطر این یک نقطه منفی که نباید نقاط مثبتش را نادیده بگیرید!

  • مهمان 96/10/17 ساعت 01:09

    درود بر احمدی نژاد . در ایران اگر 5 تا انسان باشرف باشد یکی احمدی نژاد است هر چی باشه آمریکایی - اسراییلی نیست . او کسی که رفت مرز لبنان و اسراییل ؟ اگر او الان ریس جمهور بود هیچ وقت آمانو جاسوس به مراکز سری کشور راه نمی داد. اگر ایشان ریس جمهور بود در تیم مذاکره کننده جاسوس پیدا نمی شد . مثل حسن روحانی و ظریف نوکر و گماشته آمریکا نیست گردنشو پیش آنها خم نمی کند دولت احمدی نژاد خار چشم شیمون پرز بود .
    درود بر احمدی نزاد با شرف ریس جمهوری ایران فقط لایق ایشان است . بیاید رای می دهیم .

  • سلام برادر/خواهر گرامی، در شجاعت آقای احمدی نژاد شکی نیست. اما شجاعت به خودی خود تضمین کننده حق بودن افراد نیست. شجاعتی که به عاقبت بخیری ختم نشه باعث تاسف و دلسوزیست. شما اگر از برجام و تحمیل حکمیت صفین به مولایمان ناراحتید نیازی نیست که با خوارج همصدا و همراه بشید. بمانید با مولا علی علیه السلام که حق با مولایمان است. فریب شجاعت و ظاهر نسبتا آراسته افراد فاقد بصیرت را نخورید... ان شاالله در پایین، بخشهایی از کتاب "جاذبه و دافعه علی علیه السلام" نوشته شهید استاد مطهری رو میارم، لطفا هر طور شده وقت بذارید بخونید که خوارج چگونه ترکیبی از خصوصیات بسیار زیبا و خصلتهای بسیار زشت بودند و در نهایت از مدار حق خارج شدند

  • بگذرد 96/10/17 ساعت 09:22

    همین اقایون لیبرال و احمدی نژاد میگفتن چرا بریسم سوریه بجنگیم نه؟؟!!

  • بگذرد 96/10/17 ساعت 09:25

    بریم